محمد سروش محلاتی، استاد حوزه علمیه قم، گفت: اقیانوس مردم به عنوان «جمهوری اسلامی» آمدند و حضورشان یک روز در راهپیمایی و یک روز پای صندوق رأی بوده و ما این را پذیرفتهایم؛ و بعدا یک مفهوم و تفسیر مضیق از جمهوری ارائه بدهیم که شاید اکثریت این مردم را کنار بزند؟! این فروپاشی و ابطال «جمهوری اسلامی» است. این خطری است که وجود داشته و همچنان هم وجود دارد. وقتی ما میتوانیم جمهوری اسلامی را بپذیریم و تحلیل کنیم که بدانیم از نظر اسلام، این جمهوریت چه نقشی دارد. اگر مثل کتاب انوارالفقاهه بحث کردیم و نقشی برای جمهور مردم ندیدیم، اصلا جمهوریت جمهوری اسلامی یک پوسته بی ارزش است. اگر خواستیم مانند امام مبنا مطرح کنیم، فرمودند تولی و تشکیل حکومت بستگی به رأی اکثریت جامعه اسلامی دارد.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه بعد از ارتحال امام خمینی(س) برخی فقها وارد بحث «جمهوری ناب» شدند، گفت: امام خمینی(س) «جمهوری اسلامی» را مطرح کرد و اصلا جمهور و مردم را چنین مرزبندی و خط کشی نکرد که اینها ناب و آنها غیرناب هستند، اینها سره و آنها ناسره هستند، اینها پاک و آنها آلوده هستند، اینها خوبی آنها ناخودی هستند. در عنوان «جمهوری اسلامی» چنین چیزی وجود ندارد. در بحثهای دینی به مؤمن و کافر و یا عادل و فاسق تقسیم کنیم و احکامی داشته باشد، ربطی به مسأله ما در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ندارد.
به گزارش خبرنگار روابط عمومی ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی(س)، حجتالاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در نشستی با عنوان « امام خمینی(س) و ابداع نظریه جمهوریت در فقه شیعه»، گفت: بحث جمهوریت از طرف امام خمینی(س) با دو چالش جدی مواجه شد؛ یعنی دو عکسالعمل منفی را به خصوص در میان فقها برانگیخت. یک عکسالعمل درباره «مفهوم جمهوریت» و دیگری درباره «اعتبار جمهوریت» بود. یعنی هم موضوع و هم حکم از طرف عدهای از فقها مورد انکار قرار گرفت.
استاد حوزه علمیه قم افزود: برخی از فقها وارد این بحث شدند و به خصوص بعد از رحلت حضرت امام این موضوع را مطرح کردند که موضوع جمهوریت و اتکا به آراء عمومی از نظر فقهی و مبانی دینی اعتباری ندارد؛ و اگر حضرت امام مطرح کردهاند، فقط جنبه مصلحتی و به خاطر برخی از مسائل سیاسی بوده است، والّا حکومت اسلامی اعتبار خودش را از رأی مردم نمیگیرد. چالش دوم درباره «تفسیر جمهوریت» بود. تفسیر جدیدی از جمهوریت ارائه میشد که با نظر حضرت امام و آنچه که در نظامهای جمهوری تعریف میشود، فاصله داشت.
وی در خصوص چگونگی به مسلخ رفتن و قربانی شدن جمهوریت، اظهار داشت: حدود 20 سال پیش برخی از فقها و مفسران در حوزه علمیه قم تعبیر «جمهوری ناب» را مطرح کردند و این طور گفتند که حضرت امام در دوران زندگی خودش «اسلام ناب» را در برابر «اسلام آمریکایی» مطرح کرد ولی ایشان فرصت نکرد که جمهوری ناب را در برابر جمهوری غربی و آمریکایی تبیین کند و ما باید این خلأ را جبران کنیم؛ و جعل این اصطلاح «جمهوری ناب» صورت گرفت.
سروش محلاتی با اشاره به اینکه این نظر میتوانست آثار منفی بسیار زیادی داشته باشد، تصریح کرد: منظور از«جمهوری ناب» کدام جمهوری است؟ این گونه تفسیر کردند که جمهوری ناب یا جمهور ناب آن مردمی هستند که از نظر ایمان جامعهای که هنوز به این مرحله از تسلیم مطلق نرسیده، جمهور ناب نیست و نمیتواند در کنار اسلام قرار بگیرد و «جمهوری اسلامی» را تشکیل بدهد. ترکیب جمهوری اسلامی در صورتی اتفاق میافتد که جمهور به چنین مرحلهای از معرفت رسیده باشد. پس ما نمیتوانیم در شرایط و زمانه خودمان از جمهوری اسلامی صحبت کنیم.
وی اظهار داشت: در جامعه اسلامی ساخته شده توسط پیامبر(ص) افراد مؤمن واقعی فراوان بودند اما افراد دودل، شکّاک و دروغ کم نبودند و قرآن در آیههای مختلف فراوان بازگو فرموده است. به علاوه، در نظام سیاسی که بحث از دموکراسی و مردمسالاری است، وقتی جامعه به آن مرتبه جمهوری ناب نرسیده و آمیخته از افراد مؤمن و سست ایمان است، «جمهوری اسلامی» چه میشود؟ یعنی نظام سیاسی اسلام تحقق پیدا میکند یا تحقق پیدا نمیکند؟ آیا منظور شما این است که ما باید آرمان نظام اسلامی را کنار بگذاریم؟ گمان نمیکنم چنین نظری را داشته باشند. یا منظورتان این است که چون به آن آرمان از نظر ایمانی نرسیدهایم، لذا این جمهوری ما جمهوری اسلامی نیست و فعلا مماشات میکنید؟
استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: به هر حال طرح یک موضوع مبهم و اختراع یک اصطلاح جدید به عنوان جمهوری ناب در برابر تعبیر «جمهوری اسلامی» که حضرت امام دائما به کار میبردند، چه عوارضی میتوانست داشته باشد؟ چقدر میتوانست این فضا را مبهم و تاریک کند؟ چقدر میتوانست مسأله حقوق و تکالیف مردم را دستخوش تغییر قرار بدهد؟ چقدر میتوانست بهانهای باشد برای اینکه عدهای از مردم به عنوان اینکه شما ضعف ایمان دارید و برخی از احکام الهی را رعایت نکردهاید، در این جمهوری به عنوان عناصر نامطلوب کنار زده شوند؟
وی افزود: امام خمینی(س) «جمهوری اسلامی» را مطرح کرد و اصلا جمهور و مردم را چنین مرزبندی و خط کشی نکرد که اینها ناب و آنها غیرناب هستند، اینها سره و آنها ناسره هستند، اینها پاک و آنها آلوده هستند، اینها خوبی آنها ناخودی هستند. در عنوان «جمهوری اسلامی» چنین چیزی وجود ندارد. در بحثهای دینی به مؤمن و کافر و یا عادل و فاسق تقسیم کنیم و احکامی داشته باشد، ربطی به مسأله ما در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ندارد.
سروش محلاتی تأکید کرد: تفسیر حضرت امام از «جمهوری» یعنی نظامی که متکی به رأی آزاد مردم است. اینجا جای خط کشی نیست و همه شهروندان حق رأی پیدا میکنند؛ و جمهور به معنای همین ملت دارای چنین حق و جمهوری نظامی است که متکی بر آراء عموم ملت هست. دیگر مرزبندی ندارد که رأی شما اعتبار دارد و رأی دیگری اعتبار ندارد؛ تمام آحاد ملت در انتخاب فرد یا افرادی که زمام امور را در دست میگیرند، شرکت میکنند. یکی از اشتباهات و خطاهایی که اتفاق افتاد این بود که ما مفهوم «جمهوری» را دستکاری کردیم. چرا مفهوم را دستکاری کنیم؟! مگر این نظام میتواند دچار تغییر و تحولاتی شود که با اصول و مبانی آن سازگاری ندارد؟!
وی یادآور شد: اقیانوس مردم به عنوان «جمهوری اسلامی» آمدند و حضورشان یک روز در راهپیمایی و یک روز پای صندوق رأی بوده و ما این را پذیرفتهایم؛ و بعدا یک مفهوم و تفسیر مضیق از جمهوری ارائه بدهیم که شاید اکثریت این مردم را کنار بزند؟! این فروپاشی و ابطال «جمهوری اسلامی» است. این خطری است که وجود داشته و همچنان هم وجود دارد. وقتی ما میتوانیم جمهوری اسلامی را بپذیریم و تحلیل کنیم که بدانیم از نظر اسلام، این جمهوریت چه نقشی دارد. اگر مثل کتاب «انوارالفقاهه» بحث کردیم و نقشی برای جمهور مردم ندیدیم، اصلا جمهوریت جمهوری اسلامی یک پوسته بی ارزش است. اگر خواستیم مانند امام مبنا مطرح کنیم، فرمودند تولی و تشکیل حکومت بستگی به رأی اکثریت جامعه اسلامی دارد.
استاد حوزه علمیه قم گفت: بعضیها ظاهرا جمهوری اسلامی میگویند اما منظورشان همان امارت اسلامی است که عدهای در همسایه شرقی ما میگویند. با این تفاوت که آنها صاف و پوستکنده و شفاف مقاومت میکنند و میگویند اسمی از جمهوریت نیاورید؛ ما اسلام ناب میخواهیم که اسلام ناب، امارت اسلامی و خلافت اسلامی است. مطالعه کنید که آنها چه میگویند و بعد ببینید الگویی که آنها مطرح میکنند با الگویی که بعضی ازعلمای ما در حوزه مطرح کردهاند و خیلی هم در جامعه برای ترویج افکارشان سرمایهگذاری شد، ذرهای فرق وجود دارد؟!
وی افزود: الگویی که طالبان مطرح میکند که خلیفه در رأس امارت اسلامی قرار میگیرد و تمام قدرت اداره کشور در او خلاصه میشود و همه تصمیمها با امضای او اعتبار پیدا میکند. البته شوراهایی وجود دارد ولی این شوراها مستقل نیستند و حق تصمیمگیری ندارند و فقط میتوانند تصمیمشان را به عنوان یک پیشنهاد به امیرالمؤمنینشان ارائه بدهند و اگر او پسندید میپذیرد و اگر نپسندید رد میکند. این چیزی است که همسایگان شرقی ما اجرا میکنند و به همین دلیل ریاکارانه سخن از جمهوری به میان نمیآورند.
سروش محلاتی در خصوص تحقق لوازم جمهوری اسلامی، اظهار داشت: در جمهوریت مسأله از رأیگیری آغاز میشود اما هرگز انحصار و اختصاص در رأیگیری ندارد. اولا این رأی بر مبنای یک حق است و همان حق سبب میشود که مردم بتوانند نظارت بر قدرت هم داشته باشند. هر دو با هم است و هر مقداری که نقش مردم در رأی، انتخاب و تعیین مسئولین امور کاهش پیدا کند، یا قدرت نظارت مردم کاهش پیدا کند، به همان میزان جمهوریت ضعیف میشود. اگر مشارکت مردم کاهش پیدا کند، آن وقت نظام میتواند اسلامی باشد؟! مگر امام نفرمودند تولی امور و تشکیل حکومت بستگی به آراء اکثریت مسلمین دارد؟!