نزدیکی‌های میدان انقلاب شهرستان خاش در استان سیستان و بلو چستان سراغ کسی می رویم که نامش از غافله نسل طلایی سوزن دوزان بلوچستان جا مانده، زنی که برای زنده نگاه داشتن هنر سوزن دوزی ایران تلاش بسیار کرد اما همواره در گمنامی روزگار می‌گذراند.

به گزارش ایلنا ،مسیر را برای رسیدن به خانه‌ای پر رمز و راز پیش می‌گیرم و ذهن ام را برای شنیدنی‌های یک هنرمند کهنه کار آماده  می کنم. دو ساعت است که در راهیم. زمانی چشم‌ باز می‌کنم که انارهای تزئینی میدان انقلاب در شهرستان خاش چشم نوازی می‌کند؛   کم کم برای رفتن به خانه هنرمندی که آوازه اش را از دور و نزدیک شنیدیم آماده می شوم. ماشین مان در کوچه ای  خاکی و جلوی ییک از خانه های قدیمی توقف می کند. رسیدیم.

 دو دختر جوان و یک زن سالخورده به استقبال‌مان می آیند‌ و  زمان برای شنیدن خاطرات تلخ و شیرین سوزن دوزی«مریم کریمی » بازمانده نسل طلایی سوزن دوزان بلوچ کوتاه‌تر می شود.

وارد خانه می شویم. سه اتاق کوچک تودرتو ، یک آشپزخانه قدیمی، پارچه های سوزن دوزی قدیمی، نخ و لباس های سوزن دوزی، تصاویری بود که به محض ورود به خانه اش  دیده می شد. اینجا خانه مریم   است، هنرمند سوزن دوزی که حدود 70 سال سن دارد و اهل روستای «گِنز» از توابع بخش ایرندگان شهرستان خاش است و حالا یکی از پیشکسوتان هنر فاخر سوزن دوزی در سیستان و بلوچستان.

 به رسم میهمان نوازی لیوان آب و خرما برایم می‌آورند تا گلویم را تازه کنم،  می‌خواهم کنارم بنشیند تا با هم حرف بزنیم. کیسه نخ‌های رنگی، لباس های قدیمی و هرچه که فکر می کند برای من  سوال است را کنارش می‌گذارد و با صدایی نارسا و دستانی که لرزش به جانش افتاده شروع به صحبت می‌کند.

دخترانش می گویند به تازگی عمل قلب باز کرده و برای همین است که به سختی می تواند سخن بگوید، من هم یک راست به سراغ اصل مطلب می‌روم؛ مریم جان از خودت بگو : « چه بگویم.  12 سالم بود که کار سوزن دوزی را شروع کردم و برای یادگیری پیش خانم های روستای گنز که روستای محل زندگی ام بود رفتم و سوزن دوزی را یاد گرفتم. بار اول سوزن انگشتم را زخمی کرد و گریه کردم اما مجبور بودم ادامه دهم. مهناز جمالزهی، زرملک دادکانی، جان بی‌بی قربانی از بزرگان سوزن دوزی ایرندگان بودند ، سوزن دوزی را از آنها یاد گرفتم. آنها برایم سفارش کار می گرفتند.»

20

عینکش را به چشمانش می زند و پارچه های قدیمی پنبه و نخی اش را یک به یک نشانم می دهد : « خانم جهان بانی طراح لباس های دربار بود، او برای سوزن دوزی لباس‌های دربار به ایرندگان می آمد و برایمان از خارج کشور سفارش سوزن دوزی  می‌گرفت، تمام کارها  از طراحی و نقشه تا رنگ بندی را خودش انجام می داد وتمام مواد مورد نیازمان که نخ و پارچه وسوزن بود را در اختیار مان می گذاشت و آخر هم کار را تحویل می‌گرفت و دستمزدمان را حساب می کرد. هربار خانم جهان بانی می آمد یک تا دوهفته در ایرندگان و دادکان (روستایی در نزدیکی ایرندگان) می ماند و به سوزن دوزها سر می‌زد و اگر در کار سوزن دوزی شان مشکلی داشتند به آنها آموزش می داد. او نخ های دمسه فرانسوی، ابریشم و کاموا به همراه پارچه برایمان می‌ آورد و بعد  از طراحی و نقشه بندی پارچه‌ها ، طرح  اولیه  را با نخ کاموا به صورت افقی شروع به دوخت می کردیم و با نخ طلا و نقره نقشه ها را پر می کردیم. »

او می گوید: «طرح و نقش های خانم جهان بانی برای لباس های درباری و برای سفارشات خارج از  کشور بود، بعد از خانم جهان بانی که طراح لباس های فرح دیبا هم بود خانم مالکی بود که در صنایع دستی کار می کرد، خانم جهان بانی همیشه از کارم تعریف می کرد.»

 کریمی می گوید: « حیف که خانم جهان بانی اواخر عمرش نمی‌توانست صحبت کند اما هربار به زاهدان می آمد به پاسگاه ایرندگان بی‌سیم می کرد تا ما متوجه شویم و به دیدنش برویم.»

مریم خانم دستی به پارچه‌های قدیمی اش می کشد و با حسرت می‌گوید: جنس پارچه های قدیم سوزن دوزی، پنبه ای و پشمی بود و نخ و پارچه ها کاملا طبیعی بود پارچه های قدیمی سوزن دوزی دیگر در بازار نیست این پارچه ها را هم من از قدیم داشته ام.»

پارچه هایش را تا می‌کند و به حرفهایش ادامه می دهد: «من مستقیم زیر نظر خانم جهان بانی و خانم مالکی سوزن دوزی می کردم،  خانم جهان بانی اولین نفری بود که در ایرندگان سوزن دوزی را زنده کرد من کار سوزن دوزی را از 60 سال پیش شروع کردم،بیشتر  لباس‌های زنان درباری در زمان شاه و سفارشات خارج از  کشور را خانم جان بی بی قربانی، زرملک دادکانی، فاطمه ایرندگانی، آمنه ایرندگانی، شهناز خلیلی، زرخاتون عظیمی، مریم جمالزهی، مهناز جمالزهی و من که از قدیمی های سوزن دوزی ایرندگانیم  می دوختیم.»

او در باره مهتاب نوروزی که این روز‌ها آوازه اش با نام پیشکسوت سوزن دوزی در سیستان و بلوچستان پیچیده میگوید: «مهتاب نوروزی اهل قاسم آباد بمپور بود، مهتاب نوروزی هم مثل بقیه بعضی از کارهای درباری را انجام می داد اما بعدها مهتاب نوروزی در رسانه ها حمایت شد و نام او برای سوزن دوزی پیچید و نام ما غریب ماند. درست است که مهتاب نوروزی هم از استادان این حرفه است  اما پیشکسوت هایی که نام بردم قبل از او بودند اما تمام مجموعه سوزن دوزی به نام کس دیگری تمام شد .» 

دستی به عینکش می کشد و می گوید: «از زمانی که قلبم عمل باز شد مشکل پیدا کردم و دیگر چشم هایم سوی کار کردن ندارند، من 10فرزند دارم روستای گِنز محل زندگی ماست ، 28 سال پیش شوهرم فوت کرد و بعد از فوت او تمام مسئولی‌تهای زندگی بر دوش من افتاد، شغل همسرم کشاورزی بود و بعد از مرگش زمین هایش از رونق افتادند و دیگر به ما نان ندادند برای همین تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتم و با 400 هزار تومان پولی که کمیته امداد به من کمک کرد مغازه ای در ایرندگان راه انداختم و در کنار سوزن دوزی درآمدی برای گذران زندگی خود و فرزندانم بدست آوردم.»

مریم  می گوید: «علاوه بر لباس های فرح، جانماز، سفره عقد، سربند، دستمال های زیر بشقابی، دستمال سفره ، آباژور، کراوات، کت، جلیقه، نوار برای لباس، شال، شنل و ... را سوزن دوزی می کردیم و از دوخت های پرکار، تتوک(جالر)، جَوَک، دست به سَری، پَر طاووس، گل لاله، گل سرخ، گوش گربه، مارپشت، دُم هُشتِر (شتر) ، زومَگ ، پِچ پلنگ پنجه پلنگ) ، گل هشت برگو غیره استفاده می کردیم که بن مایه  همه این دوخت ها از طبیعت و گیاهان و حیات وحش بود .»

 او در آخر می گوید: « قدر سوزن دوزی را باید بدانیم و سینه به سینه این هنر را منتقل کنیم  من و گذشتگانمان این هنر را به سختی زنده نگه داشته‌ایم و چشم پای آن گذاشتیم مادران بلوچ نباید این هنر را نادیده بگیرند و باید به دخترانشان هم آموزش دهند تا این هنر زنده بماند.

گزارش : فائقه راغی

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.