پایگاه خبری جماران: سخنان خطیب توانا جناب استاد رحیم پور ازغدى این روزها نقل همه محافل حوزوی است. جناب ایشان حوزه را سکولار خوانده است.
لب کلام ایشان چنین است:«فقه بیربط با زندگی، زندگی بیربط با فقه، درس خارجهایی که به جای تئوریزه حکومت و تمدن دینی، عملا فقه سکولار میسازند، فقه فردی، عبادی طهارت و نجاست. اما درباره اقتصاد، سیاست، بانک و روابط بینالملل حرفی ندارند.سکولاریسم یعنی همین است. همه میگویند سکولاریسم در دانشگاه است، بگذارید بگویم ریشه سکولاریسم در حوزه است. سکولاریسم یعنی تفکیک دین از حکومت، دولت و تمدن. تفکیک نظری وقتی است که حرفی ندارید. ۵ درس خارج از فقه نه، یک درس خارج فقه در قم، مشهد، نجف و اصفهان دارید که پرسشهایش را از بیرون بگیرد و همین الان در مسائل حکومتی بیاید بر اساس آنها ادله را پیدا کند و بحث کند. یعنی از ذهن نیاید به عین، از عین بیاید به ذهن. چندتا هستند؟هنر نیست هی طهارت، نجاست و طواف بگویند، هزار بار گفته شده و برای هزار و یکم هم میگویند. به قول مطهری میگوید اجتهاد تکرار حرفهای مکرر نیست. جواب مسائل حل شده نیست اجتهاد یعنی جواب مسائل حل نشده. مسائل حل نشده را جواب بده، مسائل حل شده را که همه بلدند جواب بدهند.»
بر خلاف بسیاری از منتقدین، من معتقدم به یک شرط و تنها یک شرط ، سخن جناب رحیم پور صحیح است و آن اینکه حضرت استاد رحیم پور از کسانی که می شناسد ، تضمین بگیرد که اگر در یک درس خارج ، نتیجه بحث هایی که مطرح شد به آنچه ایشان نمی پسندد، ختم شد، گوینده با مشکل مواجه نمی شود.
در توضیح این مطلب اشاره کنم که باید پذیرفت که بسیاری از سخنان مطرح شده در درس های حوزه تکراری است و البته این مختص درس های این شهرها که آقای رحیم پور اشاره کردند ، نیست و درس های تهران و سایر بلاد هم همین است ولی نکته اینجاست که ورود به مباحث جدید، در مرتبه ی اول محتاج یک سلسله مباحث کلامی است که از ابتدا معلوم نیست که نتیجه ی آنها به مذاق جناب رحیم پور خوش بیاید.
اجازه دهید مثالی بزنم. اگر فقیهی بخواهد درباره مجازات در دوره مدرن سخن بگوید ، بایدبه نقش علوم تربیتی جدید بپردازد. از همین جا باید حجیت قول کارشناسان این علوم را ثابت و یا رد کند. حال اگر فقیهی ثابت کرد که نظر روان شناسان اجتماعی و یا مربیان تربیتی باید مورد توجه قرار گیرد و بعد نتیجه گرفت که مثلا شلاق باید از مجازات اسلامی حذف شود، آیا جناب رحیم پور تضمین می دهد که چنین فقیهی با مشکل مواجه نشود.
یا حقوق بشر. اگر فقیهی در چهارچوب بحث از حدود و تعزیرات و تعارض آن با قانون منع شکنجه ، به نفع دومی حکم کرد و در این باره از دلیل کلامی مبنی بر کرامت انسان استفاده کرد و به همین جهت احکام و یا حد اقل بخشی از آنها را ، محدود به زمان های قدیم دانست، آیا جناب رحیم پور خود در صدا و سیما تکلیف او را روشن نخواهد کرد؟.
فراموش نکنیم سال ها قبل کسی به سبب «زمانی دانستن حجاب» تا مرز ارتداد پیش رفت و کسی به سبب تردید در وجود حضرت رقیه مورد هجمه های سنگین قرار گرفت و سرانجام دق کرد.
بگذارید مثالی دیگر را هم ضمیمه کنم.
بحث فقهی مثل هر بحث دیگر با یک تئوری شروع می شود ولی ممکن است فقیه در فرایند تفقه نتواند آن را اثبات کند و یا حتی آن را رد نماید. حال اگر فقیهی در درس خارج، حدود اختیارات ولی فقیه و یا شورای نگهبان و یا نحوه انتخاب خبرگان را مردود بداند، آیا جناب رحیم پور تحمل آن را دارد؟ یا اگر در بحث از عقود و ایقاعات ، به چنان استحکامی برای مالکیت فردی برسد که حتی قاضی هم نتواند اموال کسی را مصادره کند، آیا جناب رحیم پور به لوازم آن تن می دهد؟.
غرض من پذیرش این موارد نیست بلکه اشاره به این نکته است که:
حوزه ها از دو جهت با سانسور مواجه هستند. یکی از آنها سانسور داخلی و «پایبندی به فقه سنتی» است. نوع دوم از «خود سانسوری» در حوزه ها ،اتفاقا ترس از دوستان جناب رحیم پور است که در سالهای قبل به راحتی «غیر خودی ها» را نواختند.
به نظرم حالا که جناب رحیم پور به این مهم اشاره کرده است ،خوب است شخص ایشان پیشگام فراهم آوری مقدمات « آزاد اندیشی » هم باشد. این مهم را با مناظره ای در همین مورد که گفتیم می توان آغاز کرد.