مصطفی میرسلیم متولد 1326 در تهران است. وی عضو هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوم هاشمی رفسنجانی بود. میرسلیم همچنین مؤسس و رئیس اولین مرکز تحقیقات موتور ایران و ناظر عالی طراحی و ساخت اولین موتور پایه گازسوز (موتور ملی ایران) است. وی همچنین عضو تشخیص مصلحت نظام و عضو حزب موتلف اسلامی است.
میرسلیم شاید یکی از نادرترین افراد سیاسی باشد که به زمان اهمیت بسیار زیادی می دهد که اگر پنج دقیقه دیر به مصاحبه برسی، شاید مصاحبه ای در کار نباشد. فکر نمی کردم به راحتی وقت مصاحبه تعیین کند ولی توانستم اولین مصاحبه در سال جدید را بنام خود ثبت کنم و از آنجایی که می دانستم به زمان اهمیت زیادی می دهد، نیم ساعت زودتر از وقت مصاحبه در محل حاضر باشم.
مصطفی میرسلیم در عین اینکه آدم بسیار جدی و حتی کمی خشک است ولی به صراحت حرف می زند. وی همچنان از عملکرد خویش در بحث ممیزی کتاب که آن سالها سر و صدای زیادی را درست کرده بود و شاید هم تا به امروز سر و صدایش ادامه دارد به صراحت دفاع می کند.
من برای پست، نام و حقوق در زمان انقلاب کار نمی کردم/ مجلس باید برای خودش ناظر داشته باشد/ فرد انقلابی ممکن است تغییر کند/ قوه قضاییه کارش سخت است ولی این دلیلی نمی شود که کارش را بخوبی انجام ندهد/ جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام نباید علنی شود/ مجمع مچگیری نیست/ صدا و سیما سازمان سیاسی است و... در ادامه آنچه که می خوانید گفت و گوی مصطفی میرسلیم با خبرنگار جماران است:
* آقای میرسلیم شما در سالهای 59 و 60 دو دیدار با امام خمینی(س) داشتید، برای شروع بفرمایید خاطره ای از این جلسات دارید؟
- بله، من دیدارهای مختلفی در آن سالها با امام داشتم. در آن زمان به عنوان سرپرست بنیاد امور جنگ زدگان فعالیت می کردم که یکی از این دیدارها هم به همین موضوع مربوط می شد. وقتی که جنگ شروع شد بمباران ها و عملیاتی که انجام گرفت موجب شد تعداد زیادی از هموطنان ما که در شهرهای مرزی زندگی می کردند از جمله خراسان، آبادان، خرمشهر، شادگان و ... محل سکونتشان را ترک کنند و به جای دیگری مهاجرت کنند و حتی افرادی که خانه و محل کارشان در این شهرها بود یک شبه همه دار و ندارشان از بین رفت و دیگر جایی برای سکونت و کار نداشتند. همین موضوعات باعث می شد فشار زیادی به مردم وارد شود. لذا ساماندهی مناسب برای این خانواده ها و افراد جزوء فعالیت های مهم دولت وقت بشمار می آمد. در آن زمان پیشنهادهایی به شهید رجایی دادم آن موقع ایشان به من گفتند خودت کارهایی که می توانی را انجام بده، چون من در آن زمان در وزارت کشور مسئولیت های متعددی داشتم این مسئولیت را به من سپردند و لاجرم باید با حضرت امام جلساتی برگزار می کردیم.
*در آن زمان هم معاونت وزارت کشور را به عهده داشتید و هم مسئول جنگ زدگان بودید؟
- بله، آن موقع به دلایل مختلف گرفتار این کارها شده بودم. مثلا در وزارت کشور با مسئله معاودان مواجه شدیم؛ اینها ایرانیانی بودند که صدام از عراق خارج کرده بود و این افراد را ایرانی الاصل می دانست، اما آنها چیزی در ایران نداشتند و ناچار شدیم به این افراد در ایران کمک کنیم .
* وزارت کشور چه برنامه ای برای معاودان انجام داد؟
- در آن زمان به شهید رجایی پیشنهاد دادم که اول این افراد را در اردوگاه ها که در کردستان و جاهایی دیگر بود اسکان بدهند بعد از آن به مسائل فرهنگی و اجتماعی شان بپردازیم. شهید رجایی در آن زمان از این پیشنهاد من استقبال کرد.
*در جلساتی که با امام داشتید مهمترین توصیه ایشان چه بود ؟
- من دو دیدار با امام داشتم. آن دیداری که خاطرم هست برایتان می گویم. به مناسبت عید به دیدار امام در جماران رفتیم. وقتی مردم حیاط جماران را ترک کردند من برای دست بوسی پیش امام رفتم. امام می دانستند که من مسئول جنگ زدگان هستم، گفتند در گیلان غرب جنگ زدگانی هستند که شرایط خوبی ندارند به آنها رسیدگی کنید. با توجه به جنگی که در ایران بود گیلان غرب هم مورد حمله صدام قرار گرفت و مردم آنجا شرایط جالبی را نداشت و در بیابان های گیلان غرب این طرف و آن طرف متفرق شده بودند و امام هم از این موضوع ناراضی بودند. این نگرانیشان موجب شد که من را آنجا نگه دارند و دستور مستقیم بدهند. فردای آن روز به طرف کرمانشاه و گیلان غرب رفتم تا وضعیت را بررسی کنم. امام روی چنین موضوعاتی دقت نظر داشت و گزارشاتی که به ایشان می رسید را با دقت مطالعه می کرد. یک دیداری دیگری نیز با امام داشتم که خودم شخصا درخواست داده بودم.
*آن دیدار در 15 آذرماه سال 59 بود؟
در زمان جنگ شاهد اعتراض از سوی جنگ زدگان نبودیم
- بله، در آن تاریخ خدمت امام رسیدم و درخواست کردم جنگ زدگان را خدمتشان بیاوریم و دیداری داشته باشند. من خدمت امام رفتم عرض کردم که جنگ مشکلاتی را در سطح جامعه بوجود آورده است که این فشار اجتماعی خودش باعث می شود که ما تضعیف بشویم ولی من الان خدمت شما عرض می کنم این جنگ زدگان که در نقاط مختلف کشور مستقر شدند رسیدگی هایی که به آنها شد و صبر و تحملی که این جنگ زدگان نشان دادند خود این افراد مثل یک لشگری در مقابل صدام شدند و از این لحاظ هیچگونه جای نگرانی و نارضایتی اجتماعی که بخواهد شکل بگیرد نیست. در آن زمان شاهد نبودیم که جنگ زدگان بخواهند اعتراضی و یا تظاهراتی را انجام بدهند.
*فکر می کنید دلیل اصلی که جنگ زدگانی که تمام زندگیشان را از دست داده بودند، اعتراضی نمی کردند چه بود؟
- به دلیل اینکه می دیدند دولت صبح تا شب در حال رسیدگی به این افراد است. این موضوع را هم عنوان کنم که این افراد می دانستند شرایط به چه شکلی است و همین شرایط را پذیرفته بودند و خودشان را با شرایط تطبیق داده بودند و مشکلی که ممکن بود به وجود بیاید و درد سر آفرین شود کاملا این مشکل از لحاظ مسائل و امور امنیتی حل شد. وقتی که امام بین این جنگ زدگان برای سخنرانی تشریف آوردند به همین مطلب اشاره فرمودند که این جنگ زدگان ما امروز لشگری شده اند در مقابل صدام. {جماران: صحیفه امام، ج 15، 3 آذر 1360}
* زمانی که معاون وزیر کشور بودید، وزیر کشور مرحوم مهدوی کنی بود ؟
- در ابتدا آقای هاشمی رفسنجانی مسئولیت وزارت کشور را بعهده داشتند. در انتخاباتی که انجام شد به عنوان نماینده مجلس سرپرستی وزارت کشور به عهده مرحوم مهدوی کنی افتاد. من در زمان دولت موقت با وزارت کشور همکاری می کردم که آن موقع آقای صباغیان وزیر کشور بود.
*آقای صباغیان از شما خواستند تا به وزارت کشور بیایید؟
اولین مرحله انتخابات مجلس خبرگان را من برگزار کردم
- بله، خودشان از من خواسته بودند که به وزارت کشور بیایم. مسائلی در کشور وجود داشت، این طرف و آن طرف نارضایتی بود باید می رفتیم با مردم صحبت می کردیم و متقاعدشان می کردیم که همکاری کنند. اسفند سال 57 می خواستیم کار همه پرسی را شروع کنیم که کار خیلی مهمی بود. نظام می خواست تکلیفش را روشن کند. در آن زمان چون وزارت کشوری در کار نبود، استانداران فراری بودند و فرمانداران طاغوتی بودند کسی را نداشتیم و ناچار بودیم خودمان دست به کار شویم. تهیه صندوق ها، برگه های همه پرسی، توزیع و جمع آوری و شمارش خیلی مسئله داشت. در مدرسه شهید مطهری چند تا اتاق گرفته بودیم و خط تلفن تهیه کردیم. در آن زمان من عضو حزب جمهوری اسلامی بودم و همچنین مسئول تبلیغات نیز بودم و کار تبلیغات هم انجام می دادم. یعنی اینکه آگهی دیواری درست می کردیم برای آگهی دادن به مردم که بدانند جمهوری اسلامی چی هست. چکار باید کنند. خیلی آگهی دیواری قشنگی هم درست شد. همانجا چند اتاق هم ما اختصاص دادیم برای افرادی که به عنوان ناظر تعیین کرده بودیم که پای صندوق ها باشند. هنوز خیلی ها هستند که می گویند ما حکم شما را داریم که ما را به عنوان ناظر انتخاب کرده بودید. این موضوع مربوط به 36 سال پیش است خیلی از افرادی که با ما در آن زمان همکاری کرده بودند از دانشجویان بودند. ما هم اعتماد کردیم و این کار را به آنها سپردیم. ما آن موقع به وزارت کشور کمک کردیم، وزارت کشور خودش نمی توانست این کار را کند. حاج آقای امامی کاشانی هم در مدرسه شهید مطهری ساختمان بالایی که زیرمجلس کنونی هست ایشان در این قضیه همکاری می کردند و مجموعا باعث شد ما بتوانیم از پس این قضیه بربیاییم. همه این موضوع موجب شد که وزارت کشور برای انتخابات مجلس خبرگان از ما کمک بگیرد. وقتی که تکلیف نظام مشخص شد به لحاظ جمهوری بودن با 2/98 آراء اولین قدمی که باید ما برمی داشتیم قانون اساسی را باید تدوین می کردیم. پیش نویس هایی تعیین شده بود بعد باید مجلس خبرگان تشکیل می شد. مجلس خبرگان قانونش را شورای انقلاب نوشت. ما انتخابات را شروع کردیم و برای انتخابات را من خودم دست به کار شدم. باز هم به وزارت کشور کمک کردیم.
*با توجه به فعالیت ها و کمک هایی که به وزارت کشور می کردید آیا سمتی هم داشتید؟
در زمان اتقلاب تشریفات و سمتی در کار نبود
- من سمتی در آن زمان از طرف آقای صباغیان نداشتم. اصلا آن موقع سمت مطرح نبود. انقلاب بود شرایط انقلاب که تشریفات پذیر نیست که من صبر کنم و بگویم لطفا به من حکم بدهید بعد من کار را شروع کنم.
*فقط شما بدون حکم بودید یا بقیه هم همین شرایط را داشتند؟
با نحوه برگزاری انتخابات آشنا بودم
- من به بقیه توجهی نداشتم. چون من در حزب مسئولیت داشتم و آشنا بودم می دانستم که این خدمت از من برمی آید. با فرآیند انتخابات، رای گیری و همه پرسی آشنا بودم.
*از چه زمانی آشنا بودید ؟
در آن زمان کارها را با روحیه انقلابی انجام می دادیم
- از دوران تحصیل، من تحصیلاتم را خارج از کشور گذراندم. در این قضیه تجربه کسب کرده بودم و همه را داشتم به کار می گرفتم. نه اینکه ذهنم خالی خالی باشد، می دانستم چطور می شود این کارها را انجام داد. چون خودم کنجکاو بودم یاد گرفته بودم. بلافاصله مجبور به خدمت کردن شدم. آنها هم استقبال می کردند. چون باید این وظیفه را انجام می دادند. برای این افراد مهم بود که چه شخصی بیاید بدون اینکه توقع سمتی داشته باشم. خودمان می رفتیم آنجا کار را انجام می دادیم آنها هم حرف گوش می کردند چون روحیه، روحیه انقلابی بود و ما هم توقعی نداشتیم و بداخلاقی هم نمی کردیم. بنابراین حرف گوش می کردند کارها هم انجام می گرفت.
ما برای انقلاب فی سبیل الله کار انجام می دادیم
تا اینکه رسیدیم به سقوط دولت موقت در آبان ماه 1358. تا آن موقع ما همکاریمان، همکاری جدی ولی غیررسمی در وزارت کشور بود. ما انتخابات مجلس خبرگان را برگزار کردیم. قانون اساسی تدوین شد و همه پرسی قانون اساسی را هم انجام دادیم. اقدامات بسیار موفق و خوبی بود و دوستان ما در حزب جمهوری اسلامی می دیدند که ما آشنا به این کار هستیم تایید و پشتیبانی می کردند. همچنین کمک هم می کردند و یاری به ما می دادند. جا دارد از گروه هایی تشکر کنم؛ یکی، گروه مرکز انجمن اسلامی گروه آمار بود که خودشان را به من معرفی کردند و من هم از آنها استفاده کردم و از این گروه در استخراج آراء و بررسی و حتی بعدها در آمارگیری از جنگ زده ها از این گروه خیلی کمک گرفتم و حتی حقوق بگیر هم نبودند. واقعا برای انقلاب فی سبیل الله کار انجام گرفت.
*چند جا از صحبت هایتان اشاره کردید به روحیه انقلاب و این کارها را برای انقلاب انجام می دادیم آیا همچنان این روحیه باتوجه به اینکه سی و اندی سال از پیروزی انقلاب می گذرد وجود دارد؟
روحیه انقلابی دیگر نیست
- خیر، آن روحیه که دیگر وجود ندارد.
*به نظر شما دلیل اصلی این امر چیست؟
روحیه انقلابی فروکش شده است
- روحیه انقلابی، یک شرایط خاصی است. شرایط تغییر کند روحیه هم فروکش می کند. ارزشها می ماند. این موضوع را عنوان کنم که صداقت چیز خوب و عالی است ولی روحیه انقلابی متفاوت است یعنی صداقت و روحیه انقلاب دو مقوله جداگانه است. اما روحیه انقلابی بحث دیگری است. روحیه انقلابی یعنی درد انقلابی را کشیدن برای چاره جویی، همت و اراده کردن است.
* با توجه به عقبه ای که انقلاب دارد و روحیه و صداقتی که شما مطرح می کنید آیا آرمان های امام در حال حاضر پیاده می شود؟
نگاهم نسبت به اول انقلاب مرفه شده است
- آن موقع کار به چه دلایلی پیشرفت می کرد؟ بسیاری از نتایجی که الان مثبت تلقی می کنیم بازگرفته شده از همان روحیه ای است که آن موقع وجود داشت. مثلا در زمینه عدالت اجتماعی چه چیزی باعث شد که ما موفق بودیم یا نبودیم؟ به نظر من، موفق بودیم برای اینکه اگر شما نگاه کنید این فاصله طبقاتی در اول انقلاب چقدر بود الان چقدر هست؟ با شاخص های رسمی که اعلام می کنند می بینید که وضع نسبت به قبل بهتر شده است. یعنی نسبت به درآمدی که داریم، نگاهمان، نگاه مرفهی شده است. می بینید این شاخص بهتر شده نه اینکه ما رسیده باشیم به حالت مطلوب، خیر. اگر بخواهیم به آنجا برسیم خیلی فاصله داریم اما آیا حرکت در همان مسیری بود که امام دلش می خواست؟ بله. سرعتمان، سرعتمان خوب بود؟ راضی هستیم؟ خیر، سرعت مطلوبی نبود.
در زمان انقلاب جهتمان جهت خلاف نبود
الان می توانم تاسف بخورم که ای کاش قوی تر می توانستیم کار کنیم ولی جهتمان جهت خلاف نبوده است. عدالت اجتماعی یکی از آن زمینه ها است. سیاست خارجی آن اقتداری که امام می خواست که ما عزت داشته باشیم شرف داشته باشیم با حکمت در صحنه بین المللی کار کنیم خیلی قشنگ پیاده شد. البته بعد از امام؛ مقام معظم رهبری هم در این زمینه انصافا بسیار دقیق عمل کردند ما به لحاظ اقتدار در صحنه بین المللی خیلی موفق هستیم. نه اینکه ما خودمان بخواهیم از خودمان تعریف کنیم، دیگران می دانند این قضیه را اعتراف می کنند. نمونه اش را در مذاکراتی که در این 12 سال کش پیدا کرد و تا دو سال اخیر به نقطه اوج خود رسید ملاحظه می کنید این موضوع را خودتان شاهد بودید. ایران یک کشور ابرقدرت به لحاظ مادی و معنوی هم نیست ، ولی در برابر کشورهای 1+5 که ابر قدرت بودند ابر قدرتی رفتار کرد. با استدلال، صبر، دقت هوشیاری خواسته های خودش را منطقی روی میز گذاشت و نتیجه هم گرفت. حالا اگر در اجرا خباثت کنند و عمل نکنند یک بحث دیگر است. نشان می دهد ما توانستیم با اقتدار و عزت در صحنه بین المللی حضور موفقیت آمیز داشته باشیم و حرف خودمان را به گوش جهانیان برسانیم.
*آیا آرمانهای امام در سه قوه پیاده می شود ؟
در شهرستانها برای انتخابات ممکن است شناسنامه بخرند
-در مورد مجلس شورای اسلامی که قوه مقننه است و در راس امور، از انتخابات می توانیم شروع کنیم. آیا انتخاباتی که در مجلس صورت گرفته است، انتخابات مطلوب است؟ کم و بیش. ولی ما مشکلات انتخاباتی داشتیم و داریم همین الان اگر بررسی کنیم می بینیم بعضی خطاها در حوزه های انتخاباتی صورت می گیرد. در شهرستانها حتی ممکن است شناسنامه را بخرند. چیزهایی هست که اتفاق می افتد، غلبه تبلیغات مادی متاسفانه پیچش خورده است.
* به نظر شما این اتفاق از کی در جامعه ما شکل گرفت؟
تبلیغات برخی نامزدها برای انتخابات اسلامی نیست
-تقریبا از 20 سال پیش به این طرف شکل گرفت. بعد از دوران امام من خودم شاهد بودم و بعد مقایسه کردم دیدم این تبلیغاتی که برای برخی نامزدهای انتخاباتی صورت می گیرد تبلیغات اسلامی نیست. تبلیغاتی هست که ما در غرب شاهدش هستیم. گفتم این انحراف بزرگی است که دارد شکل می گیرد و شکل هم گرفت. باعث شد بعضی از افراد بتوانند خودشان را صرفا با تبلیغات نه با شایستگی ذاتی خودشان بیاورند در مجلس و مستقر شوند و دست اندرکار باشند. پس بنابراین درباره خود انتخابات ما مشکل داریم. یک انتخاباتی مثل انتخابات تهران شما نگاه کنید مردم تهران بیایند به یک فهرست سی نفره رای بدهند، این غیر عادی است اشکال قانونی دارد. حتی اگرمن خبره سیاسی هم باشم انتخاب کردن سی نفر از فهرست هزارو دویست نفره بسیار مشکل است چه برسد به جوان های ما که اصلا کسی از نظر سیاسی نمی شناسند. به جای اینکه من بیایم در حوزه خودم در منطقه خودم یک نفر را بخواهم انتخاب کنم بیایم برای تهران 30 نفر را انتخاب کنم یک فهرست هزار و 200 نفره کاری هست غیر معقول و ضعیف است که با آن مواجه می شوم.
*این موضوعی که مطرح می کنید به آرمان های امام برمی گردد؟
برخی از نمایندگان با دولتی ها مراوده دارند
- بله، امام اصرار زیادی داشتند که افرادی که انتخاب می شوند شایسته ترین افراد باشند. تاکید داشتند که مردم دقت داشته باشند به کسانی رای بدهند که آنها افراد شایسته ای باشند. بنابراین، در ورود قضیه که انتخابات هست و مسئله بسیار مهمی است ما مشکل قانونی داشتیم و داریم که انشاءالله اصلاح بشود. در مجلس یک خطری که وجود داشت و هنوز هم هست متاسفانه آثار منفی هم وارد کرده است این هست که در برخی از موارد یعنی نمایندگان با برخی از مسئولین دولتی مراوده داشتند که از امکانات استفاده کنند برای حوزه های انتخاباتی خودشان امکاناتی را جلب کنند که این جلب کردن امکانات به طور ویژه موجب شد بتوانند در انتخابات بعدی برای خودشان تبلیغ مثبت کنند و تداوم بر حضور خودشان در مجلس ببخشند.
*فکر نمی کنید این موضوع به خاطر این هست که افراد غیر انقلابی ورود به عرصه قدرت پیدا کردند؟
افراد انقلابی هم ممکن است تغییر ماهیت دهند
-ممکن است این باشد ولی ممکن است افراد انقلابی هم باشند، تغییر ماهیت می دهند. آدم که همیشه انقلابی نمی ماند.
*فقط همین چند موضوع بود، آرمانهای امام در مجلس از بین رفت؟
چرا مجلس نظارتی برای خودش ندارد؟
- اینها خیلی در مجلس مهم است که مشکل پیدا کرد. قرار بود که خودش یک نظامی را تدوین کند برای نظارت بر عملکرد نمایندگان ولی تا حالا موفق نشده اند و این علامت سوال است. مجلس نمی تواند نظارت کند اصلا راه دیگر هم وجود ندارد. شما نمی توانید یک جاهای دیگری را پیش بینی کنید که بر مجلس نظارت کند. مگر در داخل خود مجلس این کار صورت بگیرد و اگر این کار انجام بگیرد یک موفقیت بسیار بزرگ است. هیئت رئیسه مجلس با یک مقداری مدارا، کوشش کرده است ولی خود نمایندگان باید اهتمام بورزند. اوایل شروع دوره، قبل از اینکه گرفتار بشوند باید اینکار انجام بگیرد. این نظارت مجلس بر خودش موجب می شود که برخی از این انحرافات شکل نگیرد. شما نگاه کنید برخی از این نمایندگان برای اینکه بیایند به مجلس نزدیک چند میلیارد برای تبلیغاتشان هزینه کردند این کار نباید اتفاق بیفتد.
*چرا مجلس بر کارهایش نظارت ندارد ؟
نظارت یعنی فضولی کسی از فضولی خوشش نمی آید
-نظارت همیشه سخت است هر کسی به سادگی تن به نظارت نمی دهد چون به ظاهر یک جور فضولی است. من اگر بخواهم به شما نظارت کنم ممکن است خوشایند نباشد که چکار به کار من دارید. چرا امر به معروف و نهی از منکر می کنید که این همه امام در آن زمینه سفارش کرده بود.
*پس چرا مجلس برای همه امور نظارت دارد ؟
مجلس با نظارتش برای دیگران حکومت می کند
- برای دیگران که مشکلی ندارد برای دیگران حکومت می کند بر دولت هم نظارت می کند. مجلس بر همه نهادها باید نظارت کند ولی برای خودش چی؟ اینجا باید همت می کردند و آن قانون را می آوردند که نظارت مجلس بر خودش برای نمایندگان به طور جدی انجام می گرفت. در سه و چهار دوره قبل شروع شد ولی به کرسی ننشست.
*به کرسی ننشست یا نگذاشتند؟
خود مجلس اجازه نظارت بر خودش را نداد
-خود مجلسی ها نگذاشتند، عقب افتاد و مشمول زمان شد ولی عده ای از نمایندگان شروع کرده بودند چنین قانونی را شکل بدهند و نظارت صورت بگیرد و موجبات اینگونه زد و بند ها را قطع کنند.
*در قوه قضاییه چطور آیا دیدگاه های امام پیاده می شود؟
هر خانواده یک پرونده قضایی دارد
-قوه قضاییه کار خیلی مشکلی دارد. فقط یادتان باشد که وقتی انقلاب شد نزدیک دو میلیون پرونده در سال بررسی می شد. اما الان یعنی همین سال 94 آمار و ارقامی که توسط قوه قضاییه اعلام شد، نزدیک 12 میلیون پرونده مطرح شده یعنی 2 میلیون به 12 میلیون، بیش از 5 برابر شده است. جمعیت ما که 5 برابر نشده دو ممیز و دو برابر شده تعداد پرونده ها را اگر نگاه کنید هر خانواده یک پرونده دارد همه گرفتار هستند. پس چه اتفاقی در کشور افتاد.
در حال حاضر برخی با زد و بند و رشوه کارشان را جلو می برند
میزان پرونده هایی که حکایت از تخلف و جرم می کند خیلی گسترش پیدا کرده است. تمام جامعه را فرا گرفته و گسترده شده است. دستگاه قضایی ادعا می کند برای رسیدن به اینها خودش را گسترده کرده است، ظاهرا هم همینطور است. دو تا نکته اینجا است، نکته اول که سر منشا این تخلفات کجا است؟ برمی گردد به دستگاههای اجرایی، یعنی سازمانهای عمومی، شهرداری ها منشا مهم خلاف هستند. وقتی در آنجا تخلف صورت می گیرد این تخلف گسترش پیدا می کند و نهادینه می شود همچنین شبکه پیدا می کند. وقتی من مراجعه می کنم به یک اداره ای و میبینم در مواردی، هر چند اندک جز اینکه با رشوه و زد و بند کارم را پیش ببرم کار دیگری نمیتوانم بکنم خودم هم گرفتار می شوم هر چند ازنظر اعتقادی قبول ندارم.
*پس شما تا حالا رشوه هم دادید ؟
پاسخ میرسلیم برای رشوه دادن
-خودم یک توجیه پیدا می کنم برای خودم. من شخصا که کاری نداشتم اما مردم گرفتاری دارند باید ببینید توقع آدم چقدر است؟ یک کسی توقع دارد که به یک چیز مهم برسد سعی می کند مقدماتش را هم فراهم کند ولی اگر آدم توقع نداشته باشد دنبال این کار نمی رود نیازی نداشته باشد وقتی نیاز بود یا احساس نیاز بود آدم سراغ مقدماتش هم می رود به طور طبیعی این اتفاق می افتد. دستگاه قضایی مشرف به این خلاف ها که این خلاف ها سر منشاش چی هست.
شهرداری ها از پیدا کردن خلاف خوشحال می شوند
همان سازمان ها و ادارات و تشکیلات هست که برای مردم و مجوز صادر می کنند. قوانین صادر می کنند. پروانه صادر می کنند. ولی خودشان مشکل آفرین می شوند شما توجه کنید در بسیاری از پروانه هایی که شهرداری ها صادر می کنند یک مورد خلاف وجود دارد، اصلا اگر در آن خلافی نباشد خود شهرداری ناراحت می شود از اینکه پرونده خلافی نداشته باشد برای اینکه کسب درآمد نمی کند. شهرداری یک خلافی را پیدا می کند خوشحال می شود! جریمه می کند اگر هم پیدا نکند جوری القا می کند که وجود دارد ولی ما چشم پوشی کردیم باید یک مبالغی را شما پرداخت بکنید.
*با توجه به این همه زد و بند و اختلاس چرا قوه قضاییه برخورد قاطع نمی کند؟
برخورد تشکیلات می خواهد
-برخورد قاطع تشکیلات گسترده می خواهد.
*فکر نمی کنید قوه قضاییه ضعیف عمل می کند ؟
پرونده های زیاد باعث می شود برخی قضات ما هم دچار خلاف شوند
- خیر، شما در کشوری مثل انگلستان نگاه می کنید می بینید پرونده ها چقدر است. از چند صد هزار تا بیشتر نمی شود. با اینکه جمعیتشان مثل ما چندین میلیون هستند، این گسترش خلاف ها موجب می شود که شما دستگاه قضاییتان ناچار بشود که خودش یک جایگاه بسیار گسترده ای پیدا کند این جایگاه گسترده یعنی قضات، دادیارها، دادستان ها، وکلا و ... خود اینها هم ممکن است گرفتار بشوند.
*گرفتار خلاف ؟
پرونده های قضایی زیاد باشد به ناچار از برخی قضات بی تجربه استفاده می کنید
- بله، می آیند یک دادگاه انتظامی قضات درست می کنند به خلاف های این افراد رسیدگی می کند. خود آن هم گسترده می شود. یک کسی هم باید بر آنها نظارت کند. شما وقتی که تعداد خلافتان معقول و منطقی نسبت به جمعیت باشد می توانید توقع داشته باشید که قضات وارسته، مجتهد و فهمیده در صحنه باشند. اصلا تحت تاثیر مسائل انحرافی قرار نگیرند، گرفتار رشوه نشوند ضمن اینکه افراد با تجربه ای هستند. شما اینها را از تعداد کثیری در کشورتان انتخاب می کنید یا حتی قاضی وارسته مسئله تان را حل می کنید این چند صد هزارتا را حل و فصل کنید از پسشان بر می آید ولی وقتی به چند صد هزارتا رسید شما ناچار می شوید هر کسی را که آشنایی ابتدایی به مسئله قضایی دارد وارد صحنه کنید. مجتهد هم نیست به عنوان قاضی وسوسه می شود گرفتار می شود بعد تخلف می کند خود کثرت پرونده ها غلبه کمیت و کیفیت موجب می شود.
*سوالی درباره مجلس پرسیدم که چرا افراد انقلابی دیگر در صحنه نیستند گفتید شاید خودافراد انقلابی جهتشان را عوض کردند آیا این امکان دارد همین دیدگاه در حوزه قوه قضاییه هم صورت بگیرد؟
افراد قوه قضاییه از کره مریخ نیامده اند
- بله ، این افراد که از کره دیگری که نیامدند فرقی نمی کند.
*چه راهی برای نظارت بر قوه قضاییه وجود دارد؟
-در این مورد باید به چند نکته دقت کنیم. نکته اول؛ افزایش تعداد پرونده ها باعث شده قوه قضاییه نتواند اهتمام خودش را نسبت به کیفیت حفظ کند باید به این پرونده ها رسیدگی کنند مردم مراجعه می کنند شکایت دارند باید جواب داد. پس باید تعداد زیادی قاضی را استخدام کرد، قاضی هایی که هنوز تجربه لازم را ندارند شناخت لازم را ندارند مجتهد هم نیستند. از لحاظ اخلاقی چه وضعی دارند یک بحث دیگری است. ولی حداقل هایش این هست که باید دانشش را داشته باشند. دانش قضایی نداشته باشد که نمی توانی بگماری، خود همین مشکلات داشته است تعداد کافی هم نیست تعدادی از قاضی ها هستند که خیلی پرونده جمع شده و نمی رسند که رسیدگی کنند این غلبه کمیت بر کیفیت است که خودش مشکل است. ریشه اش هم قوه قضاییه نیست از جای دیگر هست. این نکته اول، نکته دوم ما یک بحثی داریم درباره پیشگیری، پیشگیری از وقوع جرائم و خلاف ها یعنی چه؟ یعنی شما نگاه کنید ببینید در جامعه ما چرا تخلف صورت می گیرد چرا جرم اتفاق می افتد ریشه اش کجاست سعی کنیم آن ریشه را خشک کنیم به جای اینکه سعی کنیم خلاف انجام بگیرد بعد به شکایت رسیدگی شود، به ریشه خلاف و این چیزها رسیدگی کنیم.
*چه عاملی باعث می شود که در این موارد نظارت درست و اساسی صورت نگیرد؟
- اینجا کار دیگری است فقط بحث نظارتی نیست بحث شناختی است. ما خودمان را می گذاریم جای قوه قضاییه باید برویم نگاه کنیم چه مقرراتی چه آیین نامه هایی وجود دارد که اینها اساسا خودش مشوق تخلف است. منی که اهل خلاف هستم نوعا می بینم که مشکلی ندارد، خلاف من را رسیدگی می کنند، می گویند که شما جریمه تان می شود این مقدار، پرداخت کنید، ما مجوز را می دهیم. مسئله نیست که خلاف می کنم بعد جریمه اش را پرداخت می کنم، کارم درست می شود. در حالیکه اگر یک چیزی جرم و خلاف است این نباید با پرداخت جریمه مشروعیت پیدا کند. خلاف من خلاف است، من یک کاری را نباید انجام می دادم انجام دادم خلاف هم انجام گرفته است تشخیصشان خلاف است، این باید ریشه کن بشود. من بدانم که خلاف من پایدار با پرداخت پول نمی ماند. اینکه ما خلاف ها را مشروعیت ببخشیم خیلی قانون های ما اینطوری است دولت یا شهرداری ها برای کسب درآمد می گویند شما خلاف کردی این جریمه را پرداخت کن یک پولی هم خودش کسب می کند هم او راضی است، سرنوشت کشور چه شد؟ این خلاف مشروعیت پیدا کرده است. من می گویم باید ما یک چنین مواردی را مطالعه کنیم. در کشور ما کجاها آیین نامه مقررات ما اشکالاتی دارد که منجر می شود به مشروعیت پیدا کردن خلافها.
مفهوم پیشگیری یعنی این، یعنی شما جلوگیری کنید از آن عواملی که این عوامل به لحاظ آیین نامه و مقرراتی مشوق خلاف می شوند. من جرات می کنم خلاف بکنم چون مهم نیست بعدش جریمه پرداخت می کنم، خلاف شکل می گیرد و می ماند فرزندان من نگاه می کنند می گویند عجب چیز نامناسب و زشتی اتفاق افتاده است. چطور این حرکت اتفاق افتاده پس مثل اینکه هر کاری می شود کرد. آنها هم در ذهنشان این شکل می گیرد که به راحتی می شود خلاف را انجام داد. باباهای ما این کار را انجام دادند بعد هم یک پولی پرداخت کردند خلافشان مشروع شد.
*خیلی ها بر این باور هستند که فسادهایی که ایجاد می شود به خاطر این است که ما بیش از اندازه قانون داریم!
برای جلوگیری از فساد باید از کارمندان شروع کنیم
- بله، انواع و اقسام قانون داریم ولی آن قوانینی که به نوعی مشروعیت بخشنده است به رویه های خلاف. اگر آن قوانین اصلاح بشود خیلی از موارد حل می شود. به نظر من، اگر بخواهیم کار سامان بگیرد باید اولا بخواهیم دستگاه اجرایی ما خودش فی نفسه جلوگیری کننده از خلاف بشود. ما تشکیلات اداری داریم، کارمندها اگر خلاف کنند آنجا باید رسیدگی بشود، نگذاریم این رشد پیدا کند، بعد بکشانیم به دستگاه قضایی، دستگاه قضایی بدبخت می شود بخواهد به این همه رسیدگی کند از توانش خارج است گسترده هم بشود مفاسد دیگری دارد چقدر ما برویم سراغ برخی قاضی هایی که رشوه گرفتند را زندانی بکنیم و بعضی وکلایی که تخلف می کنند را جلویشان را بگیریم، زندانی کنیم؟
*به نظر شما آرمانهای امام در قوه مجریه پیاده شد؟
ریشه خیلی از مسائل در دولت است
-سختترین کار در دولت هست. چون ریشه خیلی از مسائل آنجاست، امام دلش می خواست یک چیزی شکل بگیرد که ما ضمن اینکه دیوان سالاری مثبت داریم و کارهای مردم به خوبی رسیدگی میشود و نیازهایشان برطرف میشود، منظم کارها انجام می گیرد، چون دیوان سالاری اصالتا بد نیست. دیوان سالاری لازم است. یعنی به طور منظم هر کسی مسئله ای داشته باشد، بتواند رسیدگی شود. پاسخ داشته باشد. پاسخ را هم به فوریت بگیرد. ولی اگر به صورت کاغذبازی در آمد، به صورت انحرافی در آمد، این میشود یک ضد انقلاب آیا ما توانستیم در مجموعه تشکیلات اداری خودمان جلوگیری بکنیم از اجحاف وارد آمدن به مردم؟ نه. اگر بخواهیم بگوییم باید بگوییم انقلاب اداری ما هنوز مانده که باید انجام بگیرد. اگر حضرت امام(س) زنده بود نگاه می کرد و حسرت به دلش می ماند، که ای وای ادارات ما نتوانستند آن طور که باید و شاید خود را اصلاح کنند. هنوز من به عنوان ارباب رجوع که مراجعه می کنم به یک اداره ای حرمتم حفظ نمی شود. درحالیکه ارباب رجوع کسی است که خدا فرستاده مسئله اداری اش را باید حل کنی. پشت میز نشستم اگر کسی به من مراجعه کرد، بگویم خداوند یک کسی را فرستاده دست این را باید ببوسم اگر بتوانم گرفتاری اش را حل کنم. اصلا این بینش وجود ندارد .
*پس برای شما هم پیش آمده چنین چیزی؟
-من خود نوعی را می گویم .
*آقای دکتر بنظرم دارید طفره می روید. هم در مورد رشوه دادن هم اینجا.
-شما که نباید باعث بدآموزی بشوید.
* آقای میر سلیم بحث بدآموزی نیست. مهم است بدانیم که آیا وضع اینقدر خراب شده که برای شما هم این مسئله پیش آمده یا نه؟
-اولا که اعتراف به گناه غلط است. هیچکس نباید گناه خودش را مگر در باب الهی مطرح کند. حق ندارد. چون حرمت مومن باید حفظ شود. اینها مسائل اصولی ما است. بعد هم باید کارهای خوب رواج پیدا کند. شما افرادی را دیدید که منزه هستند باید بروید سراغشان و به عنوان الگو این افراد را مطرح کنید و به دیگران بشناسانید مردم حظ کنند بگویند باید اینطوری بود. نه اینکه بگویید میرسلیم خلاف می کند مثل او نباشید. چون نشان دادید که اینجور خلافها را می شود کرد به جاهایی هم می شود رسید. اینها نباید شایع شود. راه درست آن طرف قضیه است، اما دولت کارش سخت است برای اینکه وارث یک مجموعه ای از دیوان سالاری است که این دیوان سالاری طاغوتی بوده به ارث برده نمی توانست این را تعطیل کند. چون خدمت به مردم تعطیل می شد. باید خدمت به مردم اجرا می شد.
من برای شما مثال زدم. بدترینش چه بود؟ بدترینش وزارت کشور بود. خودتان می دانید فرمانداران و استانداران فرمان از طاغوت می گرفتند. از شاه می گرفتند. پس نمی توانست بعد از انقلاب کسی از اینها بماند. درصورتی که بخشدار هم نمی توانستیم قبول کنیم. تمام این تشکیلات وزارت کشوری از نو باید درست می شد. چه پرونده هایی ما از لحاظ بازسازی یا تصفیه بتوانیم سرنوشتشان را معلوم کنیم. اینها آدمهایی بودند که از نظر اداری به درد می خوردند ولی چون وابستگی داشتند نمی توانستیم در خیلی ادارات استفاده کنیم.
هستند افرادی که وابستگی به طاغوت نداشتند در ثبت احوال فرض کنید، در دخانیات اینها هم کارمند بودند ولی آیا با بینش های اسلامی تربیت شدند. با این روحیه تربیت شدند. که اگر یک ارباب رجوعی آمد پیششان بگویند این فرستاده خدا هست ما باید دستش را هم ببوسیم اگر کسی نیاید من ناراحت می شوم. ارباب رجوع نداشتم مثل این هست که من از رحمت الهی محروم ماندم. اما الان این روحیه حاکم است، که من بنشینم پشت میزم روزنامه ام را بخوانم آخر برج هم یک حقوقی بگیرم، زندگی ام را بگذرانم. اینها به وجدان بستگی پیدا می کند، وجدان چگونه حاصل می شود. من در آموزش و پرورش در مدرسه چگونه تربیت شدم؟ پدرو مادر من چگونه به من دقت کردند؟ رفقای من چه کسانی بودند؟ آیا من این وجدان را پیدا کردم یا نکردم؟ آیا در این زمینه ما موفق بودیم؟ امام چقدر اهتمام به این قضیه داشت؟ خیلی زیاد، ولی شاید از جاهایی که ما می توانیم بگوییم امروز که موفقیتمان کامل نشده است، بحث آموزش و پرورش و دانشگاهمان بوده است. به لحاظ کمی منظورم نیست، به لحاظ کیفی عرض می کنم.
چرا به لحاظ کمی این نیست؟ در اوایل انقلاب 50 درصد باسواد داشتیم امروز نگاه می کنید بیش از 85 درصد باسواد داریم در کشور پس به لحاظ کمی خیلی رشد خوبی کردیم. تعداد دانشجویان ما از چند صد هزار نفر رسیده به چند میلیون. تعداد دخترهایی که به آموزش عالی راه پیدا کرده اند اکثریت با دخترها است. بیش از 50 درصد دانشجوهای ما دختر ها هستند. از لحاظ کمی خیلی رشد خوبی کردیم، باید خوشحال باشیم اما به لحاظ کیفی چه؟ مثلا می بینیم نسبت دانشجو به استاد در اوایل انقلاب بوده 11 الان 34-35 است یعنی هر استاد کمتر از یک سوم سابق می تواند وقت بگذارد برای دانشجویش. دانشجو با مراجعه به استاد چیز یاد می گیرد، نه فقط درس، اصلا تربیت را. دانشجو نگاه می کند ببیند استادش منظم است، سر وقت می آید، مرتب می آید، با اخلاق است و با ادب است از او یاد می گیرد ولی وقتی میبیند استادش دیر می رسد اینقدر کارو گرفتاری دارد، یک روز نمی آید، یک روز می آید، هیچ چیز را رعایت نمی کند، دانشجو می گوید اینطوری است، باید اینطوری باشد، جامعه او هم از دست می رود. کیفیت بعضی ها خیلی مهم است مثلا معلم با این حقوقی که می گیرد، هر کار کند زندگی اش نمی گذرد. ناچار میشود درس را که داد سوار تاکسی بشود تاکسی که نه خودرو شخصی اش مسافرکشی کند. پول دربیاورد. این چطوری میتواند برای بچه ها وقت بگذارد، نفسی برایش نمی ماند در حالیکه باید آزاد باشد.
*دلیل این غلبه کمیت بر کیفیت چیست؟
شما سوالتان را درباره علت می پرسید یا اینکه محقق شده است یا نه؟ سوالتان این بود که آیا ما در زمینه مسائل فرهنگی، آموزش و پرورش و دانشگاه توانستیم آنچه را که امام میخواهد پیاده کنیم؟ جواب شما را دادم گفتم از لحاظ کیفی واقعا خوب است. کیفیت یعنی آماری که دادم با سوادهای ما بیشتر شدند، تعداد دانشجوها بیشتر شد. اما از نظر کیفی نه. حسرت میخورم میبینم به آن چیزی که باید میرسیدیم نرسیدیم. مثلا می بینیم یک دانشجو خودش هم فارغ التحصیل میشود ناراضی است. زودتر می خواهد برود خارج، چرا؟ خوب بمان دکترایت را اینجا بگیر، چرا میروی خارج؟ چرا حسرت آنجا را میخوری؟ برای اینکه اینجا ما کیفیت را مراعات نکردیم والا اگر مراعات کرده بودیم که هیچوقت نمی رفت آنجا. استاد ما چرا می رود خارج؟ کم داریم ما در این کشور؟ اینهمه مسئله و گرفتاری داریم که باید حل کنیم. چه کسی بهتر از استاد ما که بتواند این مسئله را حل کند. من می خواهم مسئله ام را حل کنم. با چه کسی حل کنم؟ استادهایمان یک سال در خدمتتان هستیم. راه حل به ما ارائه بدهید چرا بروی کانادا و استرالیا این کار را کنید. خود من در خدمتتان هستم پس بنابراین این مسئله، مسئله بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم. کیفیت ها دست خودمان است. البته از نظر اخلاقی هم من شیفته خارج باشم و یک رفاهی برایم باشد که اینجا نیست اینها خودخواهی است. کشور خودمان را خودمان باید بسازیم. مگر امام نفرمودند کشور در اختیار خوتان است، بروید بسازید.
من بروم فرانسه یا آلمان بنشینم صفا کنم به چه دردی می خورد؟ شخصا من بروم آنجا بنشینم پای سفره آنها نشستم. اینجا خلاف می کنم اما در آن جامعه میروم دیگر خلاف نمی کنم. نمیتوانم خلاف کنم شش دانگ حواس همه جمع است، که من خلاف نکنم. اینجا هستم خلاف می کنم، خلاف که کردم جامعه ام رشد نمی کند، بعد ناراحت هستم می گویم بروم خارج بهتر می شود.
*شما یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام هستید و مقام معظم رهبری هم نظارت بر مصوبات مجمع را به خود مجمع واگذار کرده است این مجمع تا کنون چندین سیاست های کلی در عرصه های مختلف را مصوب کرده است، آیا نظارتی بر اجرای این مصوبات انجام می شود؟ تاثیراتش کجا هست؟
-بله، وظیفه نظارت را نیز مقام معظم رهبرى به مجمع واگذار کرد. آیین نامه مناسبى هم براى آن تدوین شد و پیرو آن با همکارى برخى از دستگاههاى نظارتى مانند بازرسى کل کشور و مجلس شوراى اسلامى گزارشهایى از عملکرد دولت در مورد قوانین بودجه و سیاستهاى مهمى نظیر اصل ٤٤ که با حالت مطلوب بسیار فاصله داشت، بررسى و تذکراتى هم ابلاغ شد.
*آیا نظارت ها در مجمع دست خوش مسائل سیاسی نشده است؟ دراین صورت چگونه می توان به اجرای مصوبات مجمع امیدوار بود؟
از دولت هشتم تا به امروز دولت ها بر این باور بودند که مجمع تشخیص مصلحت قصد مچگیری دارد
- نظارت مجمع از نوع نظارتهاى دیگر نیست و هدف آن بررسى فرآیند اجراى سیاست و مشکلاتى است که بر سر راه آن وجود دارد و به منظور برطرف کردن آن مشکلات با همکارى صمیمانه دستگاههاى اجرائى کشور باید انجام گیرد. حتى ممکن است نتیجه آن بررسى این باشد که در سیاست مصوب تجدید نظر شود. بنابراین نظارت مجمع جنبه سیاسى ندارد یا اگر داشته باشد بسیار تحت شعاع جنبه هاى راهبردى است. اما از ابتداى امر یعنى در دولت هشتم و سپس نهم و دهم و بالاخره یازدهم تصور دولتها این بوده که مجمع قصد مچگیرى دارد و لذا همکارى لازم را براى آن نظارت راهبردى مبذول نکردند و از آن بیم داشتند. مجمع نیز چون هیچگاه قصد جنجال آفرینى نداشته و چنان حرکتى را برخلاف مصالح نظام مى دانسته است، حقّ کوچکترى را فداى حقّ بزرگترى کرده است. نتیجه کلى این مى شود که اجراى سیاستها دستخوش مشکلات مى شود و این واقعاً حیف است.
*در مقطعی وزیر ارشاد دولت موسوم به کارگزاران بودید، نظرتان درباره برنامه های فرهنگی کشور چیست؟ رهبری چندین بار نسبت به هجمه های فرهنگی به کشور هشدار داده اند. نقش دستگاه های فرهنگی کشور از جمله وزارت ارشاد، صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی و... در مواجهه با این هجمه ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
امروز از شبیخون فرهنگى دشمنان و بدخواهانمان بسیار لطمه خورده ایم
- برنامه هاى فرهنگى کشور اغلب متأثر از فعالیتهاى اقتصادى و اجتماعى بوده است. در حالى که حقّ آن است که برنامه هاى اقتصادى و اجتماعى از راهبردهاى مدبرانه فرهنگى خط مشى گیرد.
ضعف بنیادین دستگاههاى فرهنگى و عدم آمادگى دیگر نهادهاى اقتصادى و اجتماعى مانع آن شد که هشدارهاى حکیمانه مقام معظم رهبرى بموقع به اجرا گذاشته شود؛ لذا امروز از شبیخون فرهنگى دشمنان و بدخواهانمان بسیار لطمه خورده ایم نه به دلیل این که هیچ کاری نکرده باشیم بلکه به سبب آن که اقداماتمان اغلب انفعالى بوده است. بسیارى از مصوبات داهیانه شوراى عالى انقلاب فرهنگى و شوراى فرهنگ عمومى و شوراى فرهنگى اجتماعى زنان معطل مانده است.
*بخش اعظم تهاجم فرهنگی از طریق دیداری و شنیداری(شبکه های ماهوراه و اجتماعی) صورت می گیرد نقش عملکرد رسانه های ما بخصوص صدا و سیما را در تقابل با این تهاجمات چگونه می بینید؟
- دستگاههاى فرهنگى و تبلیغى کشور مواجه با سیل بنیان برانداز و مخرب شبیخون فرهنگى شدند و بیشتر در موضع دفاعى قرارگرفتند و برنامه هایى را به اجرا گذاشتند که جنبه انفعالى آن غلبه دارد. کارکرد ایجابى و اثباتى و فعال آن دستگاهها هر چند فى ذاته ارزشمند بوده، در مجموع نسبتاً محدود است و در هر حال برازنده شأن جمهورى اسلامى نبوده است.
*بسیاری از محصولات فرهنگی در شبکه های توزیع سی.دی و دی.وی.دی در کشور و حتی صداوسیما پخش می شود حتی فیلم ها و سریال های کودکان و نوجوان که با ساختار فرهنگ غرب تولید شده است که هیچ گونه سنخیتی با فرهنگ ایران ندارد و حتی مخل و متضاد با ارزش های فرهنگی جامعه ما است. در این بین بسیار دیده می شود چرا کشور نسبت به تولید اینگونه محصولات فرهنگی و سینمایی بسیار ضعیف عمل می کند و مصرف کننده تولیدات غرب شده است؟
خطر را بحث فرهنگی احساس نمی کنیم!!
- علت اصلى آن سوء نیت دستگاههاى اجرایى نیست بلکه انفعالى عمل کردن آنهاست. نوآورى فرهنگى ما رتبه مناسبى ندارد و با این وضع نه تنها مشکل است بتوانیم افکار عمومى جهانى را تسخیر کنیم، اقناع مردم خودمان نیز میسر نخواهد شد. دشمنان ما برضد ما راهبرد تعریف کرده اند و سپس برنامه ریزى نموده اند و آنگاه با استفاده از فریباترین تجهیزات طرحهاى منافى ارزشهاى اسلامى و ایرانى ما را به اجرا گذارده اند ولى ما اگر هم راهبرد داشته باشیم در برنامه ریزى و اجراى طرحها ضعیفیم و از نظر تجهیزات چه سخت افزارى و چه نرم افزارى کم توانیم. ما حاضر نیستیم در سبد هزینه هاى خانوار بخش درخورى را به امور فرهنگى اختصاص دهیم. خطر را احساس نمى کنیم.
*به نظر شما آیا عملکرد صدا وسیما تا حدودی زیادی سیاسی نشده است و از مقوله فرهنگ و فرهنگ سازی غافل نشده است؟
صدا و سیما سازمانى سیاسى است
- صدا و سیما سازمانى سیاسى است. ولى نه صرفاً سیاسى؛ سازمانى است که با اشاعه برنامه هاى صحیح فرهنگى باعث اصلاح سیاسى مى شود. مهم این است که صدا و سیما نباید ابزار سیاسى کارى قرارگیرد؛ نباید براى منویات سیاسى گروه خاصى هزینه شود. اما گرفتاریهاى فرهنگى جامعه ما که در موارد بسیارى به صورت بد اخلاقى ظاهر مى شود، ریشه در بى دانشى ندارد، بلکه ریشه آن در بى توجهى به دانش و در به کار نگرفتن دانش و در دور افتادن عملى از حکمت است و اینها همه علائم غفلت است. نه تنها درد بزرگ ما بلکه مسأله اصلى بسیارى از جوامع بشرى امروز همین غفلت است.
*در بحث های جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در رسانه ملی نظرتان چیست؟ چرا مباحث مربوط به مجمع در صدا و سیما کمرنگ شده است به نحوی که قبلا ابتدای خبر، خبر مقام معظم رهبری سپس رییس جمهور و بعد از اخبار مربوط به مجمع و رییس آن در اولویت های پخش بود اما امروز این روند رنگ باخته است نظرتان دراین باره چیست؟
جلسات مجمع تشخیص مصلحت نباید علنی باشد
-جلسات مجمع علنى نیست و نباید علنى باشد. مبادا مصلحت فدا شود؛ بنابراین نباید خیلى نسبت به عدم انعکاس مطالب آن در رسانه ها حساسیت نشان داد. مجمع تشخیص مصلحت نظام مشاور مقام معظم رهبرى است و آنچه را حقّ مى داند تقدیم معظم له مى کند و در اخبار رهبرى به نحو مقتضى منعکس مى شود. اعضاء مجمع نیازمند خودنمایى براى جلب آراء عمومى نیستند و نباید دچار آسیب عوامزدگى شوند.
*در زمانی که شما در وزارت ارشاد بودید اولویت های فرهنگی در آنجا چه بود؟
-اولویت ما در اشاعه ارزشهاى قرآنى و رواج دادن به سبک زندگى اسلامى و پاسدارى از میراث تمدنى اسلامى-ایرانى و فرهنگ و هنر و زبان و ادب فارسى بود.
*چرا سال 75 که شما وزیر ارشاد بودید به سال ممیزی معروف شد؟
روش ممیزی برای جلوگیری از خسارت ارزشهای فرهنگى نظام بود
- ما اعتقاد داشتیم که ناشران باید خود مراقب باشند و نگذارند آنچه با ارزشهاى فرهنگى اسلامى- ایرانى مباینت دارد چاپ شود و منتشر گردد. برخى از ناشران قدرناشناسى کردند و مبادرت به انتشار آثار مبتذل و مستهجن نمودند که به اعتراض عمومى انجامید و حتى موجب طرح سؤال در مجلس شد و نهایتاً ما ناگزیر روش ممیزى متمرکز را مجدداً مستقر کردیم تا از خسارت وارد آمدن به ارزشهاى فرهنگى نظام مقدسمان جلوگیرى شود، این است علت شهرت یافتن آن سال به ممیزى کتاب.
*آیا اصولا امروز هم به ممیزی اعتقاد دارید؟
- هر نظامى که پایبند اصول اعتقادى و ارزشهاى اخلاقى باشد ناگزیر از اعمال ممیزى است. البته ممیزى آثار فرهنگى روشهاى مختلف و متعددى دارد که متناسب با شرائط و اقتضات هر زمان و تهدیدات فرهنگى باید شیوه مناسب ممیزى اتخاذ شود.
*امروز شاهد بروز و ظهور مفاسد اقتصادی در کشور هستیم بنظر شما علت اصلی شکل گیری مفاسد در کشور چیست؟ راههای مبارزه و پیشگیری باید چگونه باشد؟
- ریشه بروز مفاسد اقتصادى؛ ویژه خوارى، ادامه تصدى گرى دولت یا بنگاههاى شبه دولتى در فعالیتهاى اقتصادى، دنیاطلبى کسانى که مورد تأسى مردم بویژه جوانان قرارمى گیرند که در رأس آنها چهره اى هنرى و ورزشى قراردارد و غفلت مرشدان اجتماعى و عدم اهتمام نسبت به پیشگیرى از تخلفات و جرائم است. در این زمینه اصلاحاتى نظیر جلوگیرى از مشروعیت بخشیدن به خلاف و جرم با اخذ جریمه به جاى تنبیه متخلف و مجرم و قلع و قمع آثار جرم و خلاف در صدر اقدامات قرارمى گیرد.
*عملکرد دستگاههای ناظر مانند قوه قضاییه در این راستا چگونه ارزیابی می کنید؟
- قوه قضائیه تلاش گسترده اى براى رسیدگى به مفاسد و ناهنجاریها آغاز کرده است و تعداد پرونده هاى خاتمه یافته سالانه که بالغ بر بیش از ١٢ میلیون مى شود گواه آن تلاش است. اینها در حکم برخورد با معلول است و انشاالله قوه قضائیه بویژه با همکارى قوه مجریه، هرچه زودتر از درگیرشدن با کمیت و تعدد پرونده ها نجات یابد و بتواند در کار اصلى که پیشگیرى است، به کسب موفقیت نائل شود.
*آرایش سیاسی انتخابات آینده را چگونه می بینید (حضور افراد و جبهه های سیاسی مانند اصلاح طلبان و اصولگرایان طیف موسوم به احمدی نژاد)
- آرایش سیاسى انتخابات آینده حکایت از شور و نشاط فراوان مى کند و طیفهاى مختلف خود را براى هم آوردى جدى آماده مى کنند. به نظر مى رسد مشارکت مردم در انتخابات آینده بسیار گسترده باشد.
*عملکرد دولت یازدهم را چگونه می بیند؟
کار دولت یازدهم ساده نبود و نیست
- کار دولت یازدهم ساده نبود و نیست و باید در زمینه هایى گام بر مى داشت که سابقه درخشانى در سالهاى پس از پیروزى انقلاب نداشته است. از جمله خروج از وابستگى به دلار نفتى در هزینه هاى جارى، کاهش نفخ ادارى و تقلیل ابعاد دولت و تصدى گرى دولت و اجراى سیاستهاى اقتصاد مقاومتى و تقویت کانونهاى خودکفایى و خوددارى از "اولویت دادن به استخراج نفت و صادرات نفت خام و پیرو آن ارجحیت دادن به واردات" ، و اجراى کامل و درست قانون هدفمندى یارانه ها. اینها همت وافر و کوشش بى وقفه و استفاده از تمام نیروهاى متخصص و کارشناس برمبناى شایسته سالارى و نه فقط گرایشهاى سیاسى را طلب مى کند. موفقیتهاى دولت را نباید در ادامه روشهاى رائج قبلى مانند دامن زدن به توقعات عمومى و ادامه توزیع بى حساب و فراگیر یارانه هاى نقدى به امید حفظ آراء در انتخابات، جستجو کرد ؛ اینها به تورم دامن مى زند و چاره جویى مشکلات را به عقب مى اندازد و فرصتها را مى سوزاند. همه باید به دولت کمک کنند تا عملاً بتواند از پس این همه مشکلات ریشه اى برآید. دولت بهتنهایى و به اتکاء همان روشهاى آزموده شده قبلى ره به جایى نخواهد برد. اجراى سیاستهاى مصوب را همه و در رأس همه دولت، باید جدّى بگیرند.