پایگاه خبری جماران: امروز آقای سید حمید روحانی ، تاریخ نگار انقلاب اسلامی در مصاحبه با خبرگزاری فارس، ضمن توضیحاتی که درباره بیت امام ارائه کرده است، منطقی را درباره « تحلیل خط امام » مطرح می کند که در تاریخ اسلام سابقه بدی دارد. روحانی در این مصاحبه بر آن است که «نوه های امام در زمان امام کودک بودند و در کوچه بازی می کردند و لذا امام را نمی شناسند»
نکاتی دراین باره گفتنی است:
اولا اینکه «در کوچه بازی می کردند»، فقط برای تحقیر ادا شده است. و الا همه ی کودکان بازی می کنند. حتما شخص جناب حمید روحانی در کودکی تدریس اسفار نداشته است! و او هم بازی کرده است. لذا این فراز در کلام ایشان اگر چه از وزانت کافی برخوردار نیست اما باید آن را قدر دانست چراکه به خوبی به خواننده نشان می دهد که این سخنان از طرف یک منتقد بی طرف و منصف ادا نشده است و خواستگاه این سخنان یک دشمنی درونی است.
ثانیاً اینکه اگر کسی در کودکی بازی می کرده، پس بعدها که بزرگ شد، باز هم شناخت از مسائل پیدا نمی کند»، حتماً برهان غلطی است. اگر این سخن درست باشد، جناب روحانی باید در مورد خود نیز آن را جاری کند.
ثالثا اینکه «سن را داخل در شناخت کنند»، خود از امور مغالطه آمیز است. یادمان باشد با این منطق در صدر اسلام ولایت امیر المؤمنین نفی شد. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت را بعد از رحلت امام وقتی گروهی به جوانی آیت الله خامنه ای خرده می گرفتند با اشاره به صدر اسلام، این منطق را نفی کرده بودند. مطابق خاطرات نقل شده:«وقتی ایشان (مقام معظم رهبری) برای رهبری انتخاب شدند عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای برای رهبر شدن. آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: همان یکبار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست..»
اشاره مرحوم آیت الله بهجت به داستان زیر است:
«یکی از مستمسکان و به تعبیر دقیقتر بهانههای مخالفان امامت حضرت علی (علیه السلام) جوانی وی بود، عمر وقتی از شرافت، سابقه اسلام و مبارزات حضرت تعریف میکرد، یکی از حضار پرسید، پس چرا حکومت را از او دریغ نمودید؟ وی "حداثت سن یعنی جوانی و حبّ حضرت قبیله عبدالمطلب را" دلیل و توجیه عمل خودش بیان داشت. ابوعبیدة بن جراح- که یکی از گردانندگان سقیفه و طرفدار خلافت ابوبکر بود- برای قانع کردن حضرت برای بیعت با ابوبکر و صرفنظر از خلافت، مسئله جوانی حضرت و تجربه و سنّ بیشتر رقیب را پیش کشید. همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابنعباس ذکر کرد.»
اگر منطق سید حمید روحانی جاری شود، لابد «حسنین» که در روزگار پیامبر کودک بودند هم در مقابل خلفای اول و دوم و سوم باید ساکت می شدند.
البته فراموش نکنیم در منطق شیعه عصمت ائمه بزرگترین دلیل شرافت ایشان است که قابل قیاس با کسی نیست ، ولی سخن درباره منطق مخالفین است که اوج آن در داستان امام جواد رخ نمود.
رابعاً آیا بهتر نبود که روحانی به جای اینکه به تحقیر فرزندان امام روی آورد، به منطق ایشان می پرداخت. سخن حق را باید از هر کسی شنید. مگر سن و سال ملاک شناخت حقیقت است؟ اگر سابقه و سن و سال ملاک است، بسیاری از کسانی که روحانی در همین مصاحبه به آنها توهین کرده، از او سایقه بیشتری دارند.
خامساً امروز که نسل های جدید می آیند و به جبر تاریخ ، پیران راهی منزل آخرت می شوند، بالاخره آیا جوانان حق اظهار نظر درباره امام و اندیشه ی ایشان را دارند؟
سادساً ، گیرم نوه های امام همه کودک بودند، آقای هاشمی رفسنجانی که از شما بیشتر سن داشت. چرا خاطرات او را قبول ندارید؟ یکی به جرم کودکی، دیگری به جرم پیری؟ با شجاعت بگویید که اندیشه ی آنها را قبول ندارید و همان را منصفانه نقد کنید. حاشیه سازی کار یک محقق که خود را تاریخ نگار می داند، نیست.
و نکته آخر آنکه شما و انصافتان.
چرا وقتی همین ها که می گویید کودک بوده اند به نفع شما خاطره نقل می کنند و تحلیل می کنند، می شوند «یادگاران عزیز امام»، اما وقتی سخن شما را بر زبان نمی آورند ، می شوند «کودکانی که در کوچه بازی می کنند».
اگر اینها کودکان بی تجربه بودند، چرا شما سالها برای آنها کار می کردید؟