مرتضی الویری زاده آذرماه سال 1327 در شهرستان دماوند و دانش آموخته رشته مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف است. او سابقه سه دوره نمایندگی مجلس از دوره اول تا سوم را در کارنامه خود دارد. الویری از اعضای حزب کارگزاران سازندگی بود که در سال 80 بر صندلی شهرداری تهران در خیابان بهشت تکیه زد. او همچنین در انتخابات سال 88 نیز از فعالان انتخاباتی آن ایام بود.

الویری مفهوم آزادی را از زبان انقلابیون تعریف می کند. او آزادی را از مسائلی می داند که رژیم شاه از آن در قبال مردم دریغ کرده بود. او اعتقاد دارد از جمله مسائلی که رژیم طاغوت آن را به عنوان یک نوع آزادی از مردم دریغ کرده بود، موضوعاتی همچون آزادی تجمعات، آزادی احزاب، آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن، آزادی مطبوعات و اینکه هیچ کس به دلیل بیان عقیده اش زندانی نشود، بوده است. او می گوید که دو جریان پس از انقلاب موجب شدند که مقوله آزادی های سیاسی به گونه ای دیگر رقم بخورد. جریان اول شکستن حریم آزادی های مشروع و قانونی از ناحیه برخی گروه ها بود و جریان دوم میدان پیدا کردن افرادی افراطی که خلق خدا را به شهروند درجه یک و دو تقسیم کردند.

خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با مرتضی الویری، فعال و زندانی سیاسی در دوران طاغوت، نماینده دوره اول و سوم مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان مناطق آزاد تجاری، شهردار پیشین تهران، سفیر ایران در اسپانیا و فعال سیاسی اصلاح طلب به بررسی بخش های مختلف شعار معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» پرداخته است که بسیاری از هموطنانمان در راه محقق شدن این شعار از جان و مال خود گذشتند. استقلال اقتصادی، تاثیر تحریم ها بر کشور، جایگاه رای مردم در آراء و نظرات امام خمینی(س) و ... از دیگر محورهای این گفت و و بود. آنچه در ادامه می خوانید مشروح این گفت و گو است.

* آقای الویری به عنوان اولین سئوال به نظر شما مفهوم استقلال، در جمله معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» چیست؟

مردم به دنبال ترجیح منافع ملی بر منفعت بیگانگان بودند

- من برداشت مردم و افرادی که انقلاب کردند از مفهوم استقلال را بیان می کنم. در آن دوران مساله جنگ سرد مطرح بود که برخی از کشورها هنوز تحت سلطه کشورهای سلطه گر قرار داشتند. دوره ای بود که بسیاری از روسای کشورها، تحت نفوذ و سیطره آمریکا و کشورهای شرقی و در راس آن شوروی بودند. طبیعتا یکی از مطالبات جدی مردم کشورمان در آن شرایط از میان رفتن این وابستگی و قیمومیت بود. زیرا بر این باور بودند که شاه از خودش اراده ای ندارد و تحت تاثیر فشارهای آمریکا تصمیم می گیرد. مردم به دنبال حکومتی بودند که مسئولان کشور بتوانند مستقیما تصمیم گیری کنند و منافع ملی را بر منافع کشورهای بیگانه ترجیح دهند.

سپس برداشت های دیگری نیز در این زمینه به وجود آمد. برای نمونه تصور غالب از استقلال اقتصادی در سال های اول انقلاب عبارت بود از اینکه به خود کفایی دست یابیم و تمامی کالاها را خودمان تولید کنیم. در حالی که این نگرش با برنامه ریزی های توسعه که در کشورهای دیگر تجربه شده است، مغایرت دارد. صاحب نظران اقتصادی در جهان امروز بر این باورند که محال است کشوری از طریق سیاست خودکفایی به توسعه و بالندگی اقتصادی برسد. نوآوری زمانی محقق می شود که در داد و ستد و تبادل با کشورهای دیگر باشیم. ما باید آنچه را که در آن مزیت نسبی داریم و تولیدش به صرفه است، در حد انبوه تولید و سپس مازاد مصرف داخلی را صادر کنیم. اما هرگز به تولید کالایی که مزیت نسبی ندارد، نپردازیم و از در آمد حاصل از صادرات، این قبیل کالاها را که تولیدش در داخل پرهزینه است وارد کنیم.

* به نظر شما تحریم ها چه زمانی فرصت و چه زمانی تهدید تلقی می شود؟

عمده تحریم‌ها جلوی رشد کشور را می‌گیرد

- تحریم ها اگر این زمینه را ایجاد کنند که بتوانیم کمبودهای ضربه پذیر کشور را خودمان تامین و تولید کنیم و دست به نوآوری بزنیم، طبیعتا می تواندجنبه مثبتی داشته باشد و به فرصت تبدیل شود. اما عمدتا تحریم ها به ضرر کشور تمام می شود؛ چراکه تحریم ها راه تبادل اطلاعات، تکنولوژی و دانش فنی را سد می کند. تبادل اطلاعات و دانش فنی است که سبب رشد کشور می شود. .بنابراین ذهنیت مثبتی درباره تحریم ها ندارم و تصور می کنم که عمدتا تحریم ها سبب ایجاد مشکلاتی برای کشور می شود و از رشد کشور جلوگیری می کند.

پذیرش برخی تحریم‌ها به دلیل احترام به ارزش‌ها است

اما باید توجه کنیم که گاهی ارزش های دیگری را در کنار تحریم شدن، داریم که به دلیل آن ارزش ها ترجیح می دهیم که تحریم را بپذیریم. این موضوع به معنای پایداری بر اصول و منافع ملی است. این مساله هم در تاریخ گذشته و هم در روزگار معاصر به چشم می خورد.

عمده تحریم‌های امروز حاصل ندانم کاری است

البته من بر این باور هستم که عمده تحریم هایی که امروز گرفتارش هستیم نه برای پایداری روی اصول یا منافع ملی بلکه ناشی از ندانم کاری، اظهارات تحریک کننده و اقدامات شبهه انگیز بوده است که می توانست اتفاق نیفتد.

ما بایستی تلاش کنیم که گرفتار تحریم نشویم، اما اگر گرفتار شدیم باید به خود باوری دست یابیم و از دریای ایمان خود مدد بگیریم. در این صورت سختی های تحریم ها را راحت تر تحمل می کنیم. مانند دوران جنگ که ما توانستیم به تکنولوژی هایی دست یابیم که در زمان صلح امکان پذیر نبود.

* جایگاه برنامه و برنامه ریزی در نظام توسعه ای کشور کجاست و حرکت کردن بر مبنای برنامه چقدر می تواند ما را به اهداف انقلاب و آرمان های امام خمینی (س) نزدیک کند؟

- برنامه ریزی برای رشد و توسعه هر جامعه ای ضرورت دارد. اگر جامعه ای قصد داشته باشد که به اهداف یا آرمان هایی دست یابد، باید برنامه داشته باشد. برنامه تنها برای مملکت و کشور ضرورت ندارد، بلکه برای زندگی فردی نیز ضرورت دارد. سنکا، فیلسوف بزرگ یونانی می گوید که «برای قایق رانی که نمی داند به کجا می خواهد برود، هیچ بادی موافق نیست».

امام صادق (ع) نیز می فرمایند: "العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق، لا یزیدهالسیر الا بعدا"کسی که بدون «بصیرت» و برنامه ریزی عمل می کند، همچون انسانی است که در بیراهه می رود؛ پس هر چه سریع تر رود، از مقصد دورتر می شود.(تحف العقول، ص362)

برنامه ریزی رسیدن به هدف را تسهیل می کند

اگر حرکتی مبتنی بر برنامه ریزی نباشد نمی تواند به مقصد خودش برسد. برنامه ریزی اساس و پایه حرکت هر انسان، خانواده و ملتی است که در سرزمینی زندگی می کند. به هر میزانی که ما به برنامه ریزی اهمیت می دهیم، راه خودمان را برای وصول به هدف تسهیل می کنیم.

* به نظر شما مفهوم آزادی که امام خمینی (س) به دنبال آن بود، چه نوع آزادی تلقی می شد؟

انقلاب برای نیل به آزادی سیاسی شکل گرفت

- مفهوم آزادی از نظر امام(س)، عمدتا آزادی سیاسی بود؛ چرا که آزادی های اجتماعی و فرهنگی در زمان شاه وجود داشت که عقب تر از کشورهای منطقه نبود. نظر انقلابیون این بود که مسائلی را که رژیم شاه از آن ها دریغ کرده است و به آن ها نداده است را به دست آروند. این مسائل عبارت بودند از آزادی تجمعات، آزادی احزاب، آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن، آزادی مطبوعات و اینکه هیچ کس به دلیل بیان عقیده اش زندانی نشود. امام خمینی قبل از ورودشان به ایران،این موارد را مطرح کردند. حتی بیان کردند کسانی که دیدگاه های دیگری دارند، در بیان عقاید خودشان، آزاد هستند. مگر اینکه دست به اسلحه ببرند و بخواهند توطئه کنند. شهید مطهری چهره شاخص انقلاب اسلامی صحبت از راه اندازی کرسی مارکسیسم شناسی در دانشکده الهیات با مدیریت یک استادی که به مارکسیسم باور داشته باشد را کردند.

معرفی 2جریانی که رویکرد آزادی سیاسی را پس از انقلاب تغییر دادند

اما دو جریان یا پدیده پس از انقلاب موجب شد که مقوله آزادی های سیاسی به گونه ای دیگر رقم بخورد. جریان اول شکستن حریم آزادی های مشروع و قانونی از ناحیه برخی گروه هاست. به عنوان نمونه وقتی مجاهدین خلق دست به اسلحه می برد و در دامن دشمن مردم یعنی صدام قرار می گیرد طبیعی است که فضا امنیتی می شود. جریان دوم میدان پیدا کردن افرادی افراطی است که خلق خدا را به شهروند درجه یک و دو تقسیم کردند. به زعم این آقایان، آزادی های مصرح در قانون اساسی فقط کسانی را در بر می گیرد که طبق سلیقه این آقایان بیندیشند و قلم بزنند و به عبارت دیگر شهروند درجه یک باشند. به هر حال این دو اتفاق موجب شد که ما از آنچه مد نظر بود فاصله بگیریم.

* منظور از جمهوری اسلامی از منظر امام چیست؟

آزادی مورد نظر امام تعریف اسلامی داشت

- امام بر این باور بود که بایستی در جامعه آزادی وجود داشته باشد، اما در عین حال باید به این نکته اساسی توجه داشت که این آزادی در این جامعه ای مطرح می شود که اکثریت قاطع جمعیت، مسلمان هستند. مانند حزب دموکرات مسیحی که مساله دموکراسی مطرح است، اما پسوند مسیحیت را نیز به دنبال دارد. نظر امام خمینی (س) این بود که دموکراسی و آزادی محترم است، اما با این قید که در جامعه ای اسلامی پیاده می شود. بنابراین هنجارها و ارزش های اسلامی را باید مد نظر داشته باشیم. برای نمونه ما نمی توانیم در یک جامعه اسلامی مسائلی مانند هم جنس گرایی و باده گساری را با شعار آزاد اندیشی، آزاد بدانیم.

لذا آنچه که مراد از جمهوری اسلامی است، این است که ملاک و میزان رای مردم است؛ اما در عین حال ایران ملتی است که اکثریت قاطع آن را مسلمانان تشکیل می دهند، بنابراین ارزش های اسلامی مد نظر است. بدون تردید امام در جامعه ای که اکثریت مردم بودایی بودند، نظام جمهوری اسلامی را مطرح نمی کردند.

* نگاه امام به مردم و رای مردم چگونه بود؟

امام رأی مردم را زینتی و تشریفاتی نمی‌دانست

- جمله ی کلیدی امام مبنی بر اینکه«میزان، رای ملت است» اهمیت رای مردم را نشان می دهد. امام خمینی (س ) رای مردم را زینتی و تشریفاتی تلقی نمی کردند. امام به دنبال این مساله نبود که به منظور اینکه کشور های دیگر، ایران را دموکراتیک و آزاد تصور کنند، انتخابات تشریفاتی برگزار شود و مردم به پای صندوق های رای بیایند.

اگر مردم مساله ای را نمی پذیرفتند، امام این عقیده را نداشت که با الزام و اجبار آن مطلب را تحمیل کند. مردم با آمدنشان به خیابان ها، تقاضای حکومتی بر مبنای حاکمیت مردم و همچنین حاکمیت ارزش های اسلامی را داشتند. بدون تردید اگر جامعه این چنین تقاضایی را نداشت، امام هرگز الزام و اجباری را انجام نمی داد. به عبارت دیگر یک مصلح اجتماعی زمانی مسئولیت می پذیرد که مردم خواهان او باشند.

از همان قدم نخست، زمانی که امام خمینی در بهشت زهرا سخنرانی کردند و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم. من به واسطه ی اینکه ملت مرا قبول دارد»، (جلد ششم صحیفه امام، ص 16) .امام ملاک را خواست مردم می گذارند. به عبارت دیگر در دیدگاه امام خمینی، مرجع و عالم دینی به هیج وجه اجازه ندارد و مجاز نیست برای مردمی که او را نمی خواهند، حکومتی تشکیل دهد و بر آن ها حکومت کند.

* با توجه به اینکه سال ها از انقلاب اسلامی گذشته است، به طور کلی چه مقدار به اهداف و آرمان های انقلاب و امام خمینی(ره) دست یافته ایم؟

انقلاب به همه اهداف خود دست نیافته است

- تصور می کنم که انقلاب به همه اهداف خودش دست نیافته است. در آرمان ها و چشم اندازی که از انقلاب ترسیم می شد به دنبال جامعه ای بودیم که در آن تبعیض، فساد و فقر وجود نداشته باشد. ما به دنبال جامعه ای بودیم که افراد آزادانه بتوانند دیدگاه ها و نظرات خودشان را بدون محدودیت بیان کنند. ما به دنبال حرمت و کرامت ایرانی در داخل و خارج کشور بودیم.ما به دنبال عدالت اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی بودیم. به بسیاری از شاخص هایی که مد نظر انقلاب بوده است، نرسیده ایم. بنابراین تصور من این است که با برخی آرمان هایی که مد نظر امام خمینی بود، فاصله زیادی داریم.

...........................................

گفت‌وگو: سحر محمودی

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.