پایگاه خبری جماران: سید حمید محمدیان طی یادداشتی که در اختیار جماران قرار داد، نوشت:

به جای اینکه بپرسیم نظرتان درباره رفراندوم چیست، بگوییم آیا با نظرسنجی درباره فلان موضوع موافقید؟

‎دیروز با دوستان در مجلس روضه ى فاطمیه نشسته بودیم و سخنران محترم از همه چى مى گفت غیر از فاطمیه. سخن را به رفراندوم کشاند و صد البته بهانه به دست آورد و به دولت تاخت. زمزمه در جمع درگرفت و برخى غرغر را شروع کردند و خطیب که اتفاقا خوش صدا هم هست براى ارام کردن جلسه بحث را نیمه تمام رها کرد و ذکر مصیبت را شروع کرد. بعد از پایان روضه و سر سفره شام بین دوستان بحث در گرفت و خطیب محترم هم که صداى منتقدان را مى شنید به جمع دوستانه ما اضافه شد. 

‎بعد از سخن های تند و آمیخته به شوخى و جدی ، یکى از دوستان نظر من را درباره رفراندوم جویا شد. من عرض کردم «اینکه من یا شما ، یا فلان امام جمعه محترم و بهمان امام جماعت معزز و یا حتى بالاترین مسئول کشوری ولشکری، موافق با رفراندم باشیم و یا مخالف، هیچ ارزشى ندارد. چرا که قانون اساسی به صراحت این امر را در خود گنجانده و این قانون میثاق ملی ماست. نمى شود بخشی را قبول کنیم و بخشی را نپذیریم. »

‎در چشم خطیب محترم نوعی تحیر دیدم و اضافه کردم «با همین قانون اساسی است که ما مردم را به زندگی مسالمت آمیز می خوانیم و الا چرا باید همگان با نظم عمومی همراه باشند؟ »

‎یکی از دوستان اصلاح طلب فرصت را مغتنم یافت و در مقام مذمت سخنران گفت: «چطور شما خود را مساوی مردم می دانید و به راهپیمایی استناد می کنید ولی رییس جمهور حق ندارد به اتکاى بیست و چهار ملیون رأی نظر بدهد. من مانده ام چرا مدیر یک روزنامه مساوی با مردم است ولی رییس جمهور هر چه بر خلاف نظر حضرات بگوید مخالف حرف مردم است؟» 

‎طلبه جوانی که تا آن موقع ساکت بود هم وارد بحث شد و تقریبا به اعتراض گفت :« حق رییس جمهور سایق را هم که چهل ملیون رای داشت به رسمیت نمی شناسند». سخنران نگاهی به من کرد که یعنی تحویل بگیر حالا با دوستان احمدی نژاد هم نظر شده ای. 

حالا نوبت من بود و گفتم: «بهتر است به جای اینکه درباره چیزی سخن بگوییم که نظرمان درباره آن بی ارزش است و تازه اگر بخواهیم با آن مخالفت کنیم و آن را  از قانون اساسی حذف کنیم ،باید به سراغ همه پرسی برویم و رفراندوم برگزار کنیم و قانون اساسی را تغییر دهیم، به جای این امر بیایید درباره اینکه درباره چه همه پرسی کنیم صحبت کنیم» 

سخنران جلسه خوشحال به میانه صحبت دوید که «من هم همین را می گویم و معتقدم طرح این موضوع به صورت مبهم غلط است». گفتم، «این حرف قابل قبول است ولی از این ناحیه انتقادی به آقای روحانی وارد نیست چون ایشان هم به صورت کلی گفته هر جا بن بستی بود باید به این اصل قانون اساسی رجوع کرد» 

بحث ادامه داشت و چایی روضه هم بود و آرام آرام مثل همه بحث های طلبگی در آخر کار به شوخی ختم شد. 

اما از شما چه پنهان آخر شب در منزل وقتی با خودم خلوت کردم احساس کردم شاید بتوان نسبت به سخنان رییس جمهور نوعی انتقاد را متوجه کرد. سخن سیاستمدار یک سخن فلسفی نیست. به تعبیر ما طلبه ها، سخن وقتی در مقام سیاست ورزی است حتما ناظر به شرایط خارجی است و از قیودات خالی نیست. در عالم سیاست باید همه آنچه اراده کرده اید را کامل بگویید و الا آنچه از آن فهم می شود معنایی است که در ذهن جامعه وجود دارد و کلام به آنچه در ذهن جامعه جاخوش کرده است ، منصرف می شود. 

پس بهتر است به جای اینکه بپرسیم نظرتان درباره رفراندوم چیست، بگوییم آیا با نظرسنجی درباره فلان موضوع موافقید؟

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.