وقتی انقلاب های جهانی را که درسال ها وقرن های پیش در کشور های اسلامی وغیر اسلامی رخ داده مورد دقت وتامل قرار می دهیم، می بینیم در هر کدام عناصری به وجود آمده وسبب انحراف وشکست آنها شده است.
یک مدرس حوزه علمیه با ارسال یادداشتی به پایگاه اطلاع رسانی جماران، به مناسبت آغاز چهلمین سال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی آسیب هایی که انقلاب اسلامی را تهدید می کنند را بررسی کرد.
به گزارش جماران، دریادداشت حجت الاسلام و المسلمین عبدالرحیم اباذری آمده است:
دهه مبارک فجر فرصت مناسبی است تا انقلاب اسلامی ایران در ابعاد گوناگون آسیب شناسی شود و در سایه این نقد ها و نقادی ها به رشد و بالندگی وشکوفایی آن افزوده گردد.
وقتی انقلاب های جهانی را که درسال ها وقرن های پیش در کشور های اسلامی وغیر اسلامی رخ داده مورد دقت وتامل قرار می دهیم، می بینیم در هر کدام عناصری به وجود آمده وسبب انحراف وشکست آنها شده است. البته گاهی یک عنصر به تنهایی موثر بوده وگاهی چند علل وعوامل در آن نقش داشته است. اینک به بعضی از آنها مرور می کنیم:
1 – افراط گرایی
در سال 1789م انقلاب فرانسه با آن همه عظمت وشکوه که یک رژیم ریشه دار سلطنتی را سرنگون ساخت و به خاطر پایگاه وسیع مردمی به حق «انقلاب کبیرفرانسه» نام گرفت ، اما همین انقلاب کبیر در پی نفوذ وبه قدرت رسیدن آدم های افراطی وتندرو به انحراف کشیده شد و بعد از14 سال «ناپلئون بناپارت» قدرت را به دست گرفت ودوباره رژیم سلطنتی در کشور فرانسه حاکمیت پیدا کرد به گونه ای که پادشاهان قبلی اصلا بسیاری از خشونت ها ودیکتاتوری های ناپئلون را بلد نبودند.
در انقلاب فرانسه هنگامی که حلقه دوم از شخصیت ها با شعار های به ظاهرارزشی وانقلابی به قدرت رسیدند، چون آدم های افراطی ، بی خرد وظاهر نگر بودند، در اولین فرصت به سراغ انقلابیون واقعی رفتند وآنها را متهم به محافظه کاری کرده وبه همین جرم همه را به جوخه اعدام سپردند. ازهمین جا انحراف در انقلاب فرانسه ظاهر شد و شمارش معکوس شکست آن آغاز گردید.
2 - اختلاف میان رهبران ، تحجر و سکولاریسم
در انقلاب مشروطه ، علل وعوامل مختلفی را می توان برای شکست آن مطرح کرد از جمله بروز اختلافات در میان رهبران اصلی که ضربه بزرگی بر پیکر مشروطیت وارد کرد ودر این باره بحث های فراوانی می توان عنوان نمود. اما در این میان نباید از دو عنصر مهم دیگرمانند « تحجرگرایی ، کج اندیشی» و در کنار آن از عنصر «غرب گرایی وسکولاریسم» غفلت نمود.
بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت ، وقتی قرار شد مجلسی تشکیل گردد و از هر صنفی ، نمایندگانی به مجلس بروند وقانون به نفع ملت ونظام تصویب کنند واداره مملکت را خود به دست بگیرند ، تعدادی از روحانیون وسایر متدینین از بازار وجاهای دیگرعقب نشینی کرده وگفتند ما را با سیاست چه کار است! از نمایندگی در مجلس امتناع ورزیدند وبدین وسیله راه را برای آدم های فرنگ رفته مهیا کردند.
از همین مرحله عنصر سوم نیز خودش را نشان داد وجان گرفت. افرادی که از نظر فکری وشخصیتی گرایش آشکار به فرنگ داشتند یکی پس از دیگری وارد مجلس شدند وتخم انحراف در انقلاب مشروطیت را درهمین مجلس کاشتند ومحصولش را هم درو کردند. آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری اگر چه این انحراف را زودتر فهمید ودر مقابل آن ایستاد و« مشروطه مشروعه» را عنوان کرد، اما منحرفان ومخالفان وی با تبلیغات وسیع وتحریف سخنان ایشان نگذاشتند صدای رسایش به گوش مردم برسد، او را ضدِ انقلابِ مشروطه وکسی که علیه منافع ملی کشور ومردم حرکت می کند! معرفی کرده و در یک دادگاه ساختگی حکم اعدامش را دادند ودر میان تشویق ، کف و هورای مردم به چوبه دار آویختند.
3 – ورود نظامیان به عرصه های سیاسی
در انقلاب الجزائر به عنصر مهم دیگری بر می خوریم که خیلی می تواند قابل تامل ودقت باشد.همان طوری که می دانید در هر انقلابی در کنار شخصیت های سیاسی ، اجتماعی ودینی ، یکی دونفراز نظامیان هم حضور دارند ودر امور مربوط به نظامی ودفاعی ، رهبران اصلی را یاری می کنند و نقش اینها تا جایی مثبت وتعیین کننده است که از محدوده وظایف اصلی ونظامی خود خارج نشوند که در انقلاب الجزایر متاسفانه این اتفاق نیافتاد.
بعد از پیروزی انقلاب تا زمانی که قدرت درمیان سه شخصیت اصلی وبنیانگذار: «فرحت عباس» ، «احمد بن بلا» و«آیت احمد» رد وبدل می شد، انقلاب الجزائر هیچ مشکلی نداشت اما وقتی در میان این سه نفر اختلاف بروز پیدا کرد، نظامیان از فرصت استفاده کردند و به رهبری «هواری بومدین» که یک فرد نظامی و در ظاهر از شخصیت های اصلی انقلاب بود،آنها را کنار زدند وقدرت را به دست گرفتند. بومدین حکومت دموکراتیک خلق الجزائر را تشکیل داد واز این تاریخ انقلاب الجزائر که با هزاران شهید ، جانباز و خون دل خوردن های مردم پیروز شده بود با ورود نظامیان به عرصه سیاست به مسلخ برده شد و دوباره فضای کشور امنیتی گردید ودیکتاتوری این بار در قامت هواری بومدین بر مردم حاکم گردید.
در سال 1991م دوباره در پی تلاش مبارزان وانقلابیون واقعی ، انتخابات سراسری در کشورالجزائر برگزار شد وجبهه نجات اسلامی به رهبری شیخ عباس مدنی پیروز انتخابات شد اما باز هم دخالت نظامیان در امور سیاسی مانع از اصلاح امور و باز گشت به انقلاب شد. چنانکه به اتهامات ساختگی عباس مدنی وبسیاری از اعضای این جبهه را گرفتند وزندانی کردند. هنوز هم مردم الجزائردرحسرت انقلابشان به سر می برند وبه گونه نامرئی در چنگ نظامیان اسیرهستند. یادمان باشد که درشکست انقلاب فرانسه نیزعلاوه بر افراطیون رد پای نظامیان نیزمشاهده می شود ، چون «ناپلئون» یک فرد کاملا نظامی بود.
در انقراض دولت مقتدر صفوی ، عناصر مختلفی را می توان موثردید ولی در این میان نباید نقش نظامیان «قزلباش ها»را دست کم گرفت. همه می دانند که پادشاهان سلسله صفوی مشروعیت شان را از فقهای عظام مثل « محقق کرکی » ، « مقدس اردبیلی» و«علامه مجلسی» گرفتند واز آنها گوش شنوایی داشتند ومرتب رهنمود ومشورت کسب می گردند، به همین خاطر نیز از اقتدار قوی برخوردار بودند تا جائی که دولت عثمانی در مقابل آن کم می آورد.
اما از روزی که قزلباش ها وظایف اصلی خود را فراموش و رها کرده و به تدریج وارد امور سیاسی واجرایی شدند ، از سوی دیگرارتباط ومشورت پادشاهان هم با علما وفقها کمتر وکمرنگ شد، اقتداردولت صفوی رنگ باخت وکم کم رو به انقراض گذاشت.
4 - نفوذ فرصت طلبان
یکی دیگراز آسیب های شکننده برای هر نظامی ، رسوخ فرصت طلبان به ارکان آن است ، شهید بزرگوار آیتالله مطهری در این مورد جملات ارزندهای دارد ومی گوید: «انقلاب، فرزند خور نیست، بلکه غفلت از نفوذ و رخنۀ فرصت طلبان است که فاجعه به بار می آورد... شما ببینید انقلاب مشروطیت ایران را چه کسانی به ثمر رساندند و پس از به ثمر رسانیدن، چه چهره هایی پُست ها و مقامات را اشغال کردند!... آزادیخواهان همه به گوشه ای پرتاب شدند و به فراموشی سپرده شدند و عاقبت با گرسنگی و در گمنامی مُردند؛ اما فلان الدولهها، که تا دیروز زیر پرچم استبداد و با انقلابیون می جنگیدند و طناب به گردن مشروطه چیان می انداختند، به مقام صدارت عظما رسیدند و نتیجه نهایی، استبدادی شد به صورت مشروطیت.» (بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر ، مرتضی مطهری ، ص 94)
در این مورد احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه خود تعبیرات جالبی دارد و فرصت طلبان در انقلاب مشروطه را « مجاهدان شنبه» می نامد که در مقاله مستقل به آن پرداختیم.
روشن است که انقلاب اسلامی ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با انقلاب های فرانسه ، روسیه والجزایر نیست وتفاوت ماهوی با همه آن ها دارد. در راس این نظام ولی فقیه جامع شرایط وجود دارد که مردم اعتقاد واعتماد کامل به او دارند و بر همین اساس در همه صحنه ها حضورآگاهانه ومتعهدانه پیدا می کنند ومانع از بعضی انحراف ها ، لغزش ها واشتباه ها می شود. تجربه39 سال گذشته این واقعیت وحقیقت را به خوبی وروشنی ثابت می کند.
اما با همه اینها نباید از پیامد های این عناصرحتی در جمهوری اسلامی ایران غفلت ورزید. درمقاطع مختلف بخصوص در هشت سال حاکمیت جریان انحرافی کاملا رد پای این عناصربه صورت آشکار وپنهان مشاهده وحس می شد.شاید بتوان ادعا کرد که ائتلاف ناخواسته این عناصر باعث حاکمیت این جریان گردید واین همه خسارت مادی ومعنوی به نظام ، انقلاب ومردم تحمیل کرد. در مرحله اول تلاش کردند میان رهبران وبنیانگذاران اصلی انقلاب اختلاف وجدایی افکنند ، به خصوص خیلی دسیسه وترفند به کاربردند تا آیت الله هاشمی رفسنجانی را در مقابل رهبری قرار دهند وبعد که اورا کنار زدند به حساب رهبری هم برسند، اما هوشیاری هردو طرف مانع از این شیطنت شد.
جریان تحجر و تقدس مآبی که در زمان امام خمینی جرات نمی کرد اظهار وجود کند در این مقطع وارد میدان سیاست واجرایی شد وبا عملکرد ناشیانه وناکار آمدی خود ، مردم را به دین ، انقلاب و روحانیت ومرجعیت وولایت فقیه بدبین کرد ودر واقع زمینه را برای گرایش جوانان معصوم به افکار واندیشه های سکولاری وعرفان های کاذب فراهم آورد. تجربه تاریخی نشان می دهد اصولا جریان تحجر وظاهر نگری و واپسگرایی همیشه در خدمت فرنگ رفته ها بوده است، همان گونه که در انقلاب مشروطه هم دیدیم این متحجران وعافیت طلبان بودند که زمینه را برای ورود غرب گرایان به مجلس باز کردند. البته ریشه سکولاریسم و ولنگاری قبل از جریان انحرافی دربعضی لایه های دوم خردادی ها نیزقابل مشاهده بود و نباید از آن هم غفلت کرد.
ورود بعضی از برادران نظامی به عرصه های سیاسی و اقتصادی چه در آن هشت سال وچه بعد از آن واظهار نظرهای بعضی از آن عزیزان پیرامون مسائل گوناگون ازجمله موارد روشنی ازآسیب های انقلاب اسلامی ایران به شمار می آید که بسیاری از دلسوزان نظام وانقلاب را نگران ساخته است. اگر چه این اظهارات بدون شک از روی صداقت وخیرخواهی گفته می شود اما در هر صورت پیامدهای نا خوشایند آن بر کسی پوشیده نیست و گاهی انصافا خیلی سطح پایین است.
تندروی ، افراط گرایی نیز از جمله آفت های شکننده در نظام ما است که متاسفانه از همان اوائل پیروزی انقلاب مردم گرفتارش شدند. واین در حالی بود که بنیانگذاران و در راس همه حضرت امام خمینی همیشه از این گروه ها در هر لباسی اعلان انزجار می کردند. امام در بعضی فرمایشات آنها را به «کرم های فاسد» که از درون اشیاء را به فساد می کشند تشبیه نموده و به مسئولین دستور دادند جلسه تشکیل دهند وبا برنامه ریزی اساسی جلوی اینها را بگیرند.
در آستانه چهلمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم ، عدد چهل نشانه رشد عقلی و تعالی در انسان است امیدواریم مسئولان و مدیران در عرصه ها و رده های مختلف با عقل و تدبیر لازم آسیب های فوق را بهتر بشناسند و در پی چاره جویی برآیند وبدانند اگر از این امور غفلت کنند دیگر فرصت جبران نخواهند داشت.