سخرانی شب گذشته ترامپ درمورد توافق هسته ای و رویکرد آمریکا نسبت به ایران واکنش های بسیاری را در دنیا به دنبال داشت. رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی خود به وضوح ایران را خطرناک دانست و از قصد خود برای تغییر و یا خروج از برجام سخن گفت. اما مدتی نگذشت که وزیر خارجه آمریکا از ماندن این کشور در توافق هسته ای سخن گفت و برخی از نمایندگان کنگره نیز در مقابل اظهارات ترامپ موضع گرفتند.
با این وصف شنیدن صدای واحد از آمریکا سخت است و همین امر موجب شده است که سرنوشت برجام در هاله ای از ابهام فرو برود. در این زمینه امیر علی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا، در گفت و گو با جماران به سوالاتی در این خصوص پاسخ داد.
سخنان شب گذشته رئیس جمهور آمریکا و اظهارات مقامات آمریکایی نشان از نوعی عدم هماهنگی در آمریکا دارد. با این وصف به نظر شما چه آینده ای درانتظار برجام خواهد بود؟
اتفاقی که شب گذشته رخ داد، در نهایت موجب تقویت برجام شد. این سخنرانی نقطه قوتی بود و غلیرغم آنکه نیت آقای ترامپ نابودی یا تضعیف کردن برجام بود، اما با توجه به موضع گیری سایر رهبران جهان و روشن شدن صف بندی های درون کنگره، می توان گفت برجام حفظ و تقویت شد. تا پیش از سخنرانی، همواره این تهدید وجود داشت که رئیس جمهور آمریکا، تصمیم به خروج یا جسارت نقض برجام را دارد، اما با این سخنرانی مشخص شد که ترامپ عزم خروج از برجام را ندارد و خطر نابودی برجام توسط رئیس جمهور آمریکا را از بین برد.
نکته دوم این است که با ارجاع موضوع به کنگره، مشخص شد که کنگره هم خواهان نابودی برجام نیست و حتی تندرو ترین چهره های ضد برجام و افرادی مانند اد رویس، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا و سناتور تام کارتر که مواضع کاملا ضد ایرانی دارد و طرفدار نظریه رژیم جنچ در ایران است، اعلام کرده اند که برجام باید به قوت خود باقی بماند و نه تنها این توافق باید حفظ شود، بلکه باید تقویت شود. اما همچنین گفته اند که باید خلا هایی که از دید آمریکا وجود دارد، برطرف و نظارت ها تشدید شود.
به عبارتی می توان گفت، آخرین دژی که جریان ضد برجام به آن دل بسته بود و امید داشت که این دژ بتواند برجام را نابود کند و کنگره آمریکا نیز با آن همراهی کند، در حال حاضر در حال برداشتن قدم موافق با برجام است. به نظر من اتفاقی که قرار است رخ دهد، ادامه برجام است، اما تلاش هایی صورت می گیرد که تغییراتی در برخی از مفاد برجام داده شود . به عنوان مثال زمان گریز هسته ای ایران را به بیش از یک سال افزایش دهند که در حال حاضر هم همینطور است. برخی از محدودیت های ایران را دائمی کنند که اگر ایران کنوانسیون الحاقی را به تصویب برساند، چنین اتفاقی خواهد افتاد.
همچنین می خواهند برخی تحریم ها علیه برنامه موشکی ایران را به اجرا بگذارند که البته در حال حاضر نیز چنین تحریم هایی وجود دارد. کنگره تلاش می کند که با دولت برای تشدید سخت گیری ها و یا تغییر در مفاد برجام همراهی کند، اما دو مشکل وجود دارد.
در وهله اول باید در نظر گرفت که مصوبات کنگره الزاما به معنای پذیرش از طرف های مذاکره کننده نیست. یعنی الزامی وجود ندارد که اروپاییان یا ایران خواسته کنگره آمریکا را بپذیرند. نکته دوم این است که توافق در کنگره آمریکا هم به همین راحتی نیست. اختلافات در آنجا نیز شدید است. دموکرات ها مخالف اند و درون حزب جمهوری خواه نیز یک نظر واحد وجود ندارد.
بنابراین تصور اینکه دونالد ترامپ بتواند به راحتی از کنگره مصوبه ای بگیرد دور از انتظار است و حتی اگر تصویب شود، به معنای این نیست که اروپاییان، روسیه، چین و ایران مصوبه کنگره را بپذیرند. در یک جمع بندی می توان گفت هنوز اتفاقی رخ نداده است و بعید به نظر می رسد که کنگره هم بتواند کاری از پیش ببرد و از جمله نتایج این ماجرا این است که برجام با قدرت بیشتری به راه خود ادامه می دهد.
بحثی که ترامپ آن را عنوان می کند و به نظر می رسد کنگره نیز از آن ناراضی نیست، مسئله اصلاح برجام است. در صورتی که اتحادیه اروپا و ایران مخالفت خود را با اصلاح مواد برجام اعلام کرده اند، اما اگر کنگره مستقلاً اقدام به تغییر این مواد کند، آیا به منزله نقض یک جانبه نیست؟
کنگره می تواند هرچه را که می خواهد تصویب کند، چرا باید حتما خود را وارد متن برجام کند. انواع و اقسام مصوبات کنگره وجود دارد که تصویب شده، اما اجرا نشده است. این مواد باید وارد مذاکرات شود، در غیر این صورت کنگره هرچه را که تصویب کند به منزله قانون داخلی است و هیچ ضمانت اجرایی ندارد.
نکته بعدی این است که اگر کنگره با وی همکاری نکند و جامعه جهانی با دولت آمریکا همراهی نکند، آمریکا یک لحظه هم در برجام نمی ماند. اما مسئله این است که اگر آقای ترامپ، عزم، جسارت یا جرات خروج از برجام را داشت، در خروج درنگ نمی کرد. اینکه برای جامعه جهانی یا کنگره آمریکا شرط بگذارد، به این معنی نیست که اگر کنگره آمریکا شرط را محقق نکرد، آمریکا از برجام خارج شود.
ترامپ با برجام مشکلاتی شخصی دارد و برایش قابل قبول نیست که شخصا برجام را تایید کند. می خواهد مسئولیت تایید را به دوش کنگره بگذارد. ز مانی که رئیس جمهور آمریکا، به عنوان فرمانده کل نیرو های مسلح که از قدرت بسیار بالایی برخوردار است، نمی تواند از توافقی خارج شود که خودش آن را بدترین توافق تاریخ آمریکا قلمداد کرده است، چطور می توان از یک مجمع 545 نفری کنگره با تمام این اختلافات و تفاوفت دیدگاه ها انتظار داشت که برای خروج از برجام تصمیم بگیرند؟
من معتقدم حتی اگر شروط ترامپ محقق نشود، یعنی کنگره قوانین مورد نیاز رئیس جمهور را تصویب نکند و جامعه جهانی نیز همراهی نکند، باز هم آقای ترامپ با ادبیات و توجیهات خاصی از خروج آمریکا از برجام خودداری می کند و این تهدید ها را عملی نمی کند.
پس با این وصف، سخنرانی ترامپ صرفا کاری بیهوده بوده است؟ در واقع ترامپ اراده و جسارت خروج از برجام را ندارد، اما مدام تهدید می کند. این تهدید ها چه نتیجه ای خواهد داشت؟
نباید صفر و صد نگاه کرد. به زعم من تمام انتظارات برآورده نمی شود، اما به این معنا نیست که بخشی از انتظارات برآورده نشده است. بخشی از انتظارات این بود که سپاه پاسداران در لیست تحریم قرار بگیرد که قرار گرفت. بخش عمده این ماجرا متلاطم کردن فضای همکاری میان ایران و کشور های جهانی است. رئیس جمهور آمریکا نمی تواند برجام را بر هم بزند، اما می تواند مزایای ایران از برجام را کاهش دهد. با متلاطم کردن فضا، همکاری های اقتصادی ایران و کشور های خارجی را کاهش دهد و ایران را در موضعی قرار دهد که در صورت سرخوردگی و نارضایتی، ایران از برجام خارج شود. این ها نتایجی است که آقای ترامپ از سخنرانی دیشب خود به دست آورده است.
اما اینکه معتقد باشیم آقای ترامپ، واقعا تمام این جنجال ها را به راه انداخته است که واقعا برجام از بین برود، در شرایط کنونی تا حد زیادی دور از انتظار است. اما بخشی از تلاش های او نتیجه داده است.
همین دست مصوبات نیز می تواند برای ایران مشکل ساز باشند، چرا که تحریم های آمریکا، به هر شکل بر سایر کشور ها تاثیر گذار است. به نظرتان آیا همین نتایج هم مانع اجرای برجام نیست؟
بخشی از این حرف درست است. به هر حال آمریکا به عنوان، قدرت اقتصادی اول دنیا سپاه پاسداران را تحریم می کند. اما برای اولین بار نیست که سپاه مورد تحریم قرار می گیرد. در سال 2007 نیز بخشی از سپاه، یعنی سپاه قدس تحت تحریم بوده است. الان کلیت آن تحریم شده است. مهم این است که آیا از سال 2007 که سپاه قدس تحریم شد، برنامه های برون مرزی آن محدود شد؟! از سال 2007 به بعد، نفوذ و نقش آفرینی سپاه قدس در کشورهایی مانند عراق و افغانستان بیشتر شد. این اتفاق می تواند برای کلیت سپاه هم رخ دهد.
اما من معتقد نیستم که این اقدامات همراهی جامعه جهانی را داشته است. موضع گیری هایی که صورت می گیرد موید این است که جامعه جهانی در بالاترین سطوح از ایران دفاع می کند. باید در نظر بگیریم، هنوز اتفاقی رخ نداده و تنها یک اعلام نظر از سوی آمریکا صورت گرفته است. به گفته آقای تیرلسون، آمریکا همچنان در برجام است. بنا براین علی رغم تمام این حرف ها و تهدید ها هنوز آمریکا در برجام حضور دارد و حمایت های جامعه جهانی همچنان پا برجاست.
در اینجا شاید سوال مطرح شود که اگر آمریکا از برجام خارج شد و تحریم هایی علیه ایران وضع کرد، آیا اروپا با آمریکا همراهی خواهد کرد؟ به نظر من در این زمان اروپا حتما با آمریکا همراهی می کند و ناچار است که به مواضع آمریکا تن دهد. ما نباید تصور کنیم که اگر برجام بر هم خورد، اروپاییان در مقابل آمریکا خواهند ایستاد. اما تا پیش از آن، اروپا از موضع خود عدول نمی کند.
در مورد سپاه نیز هنوز اتفاق خاصی رخ نداده است. بخشی از آن تا کنون در تحریم بوده و حالا تنها دامنه آن گسترش پیدا کرده است. البته آزار و اذیت و مزاحمت ها وجود دارد. اما خواسته ای که آمریکایی ها بر آن سرمایه گذاری کرده اند، از این طرق محقق نخواهد شد. چرا که وقتی سپاه قدس با تحریم های آمریکا محدود نشد، کلیت سپاه نیز محدود نخواهد شد.
سخنانی که هم اکنون از اتحادیه اروپا به گوش می رسد خلاف این است. موگرینی بارها به پایبندی اروپا اشاره کرده است. آیا این پیش بینی بعید نیست؟
تجربه نشان داده است که تا پیش از اقدامات عملی آمریکا در موضوع خاصی، مخالفت های جامعه جهانی در آن موضوع وجود دارد. یک نمونه از آن حمله آمریکا به عراق است. تا پیش از حمله آلمان، فرانسه و دیگر کشور های جامعه بین المللی مخالفت می کردند. اما زمانی که دیگر کشور ها وارد اقدام شدند، اروپا ناچار به تبعیت شد. این موضوع درمورد مذاکرات هسته ای سعدآباد نیز وجود داشت. تا پیش از آنکه آمریکایی ها رسما مخالفت کنند، اروپاییان حمایت خود را اعلام می کردند. اما بعد از آنکه آمریکا رسما مخالفت کرد و پلمپ ها شکسته شد، اروپا در وضع تحریم ها با آمریکا همراهی کرد.
صحبت های کنونی خانم موگرینی در شرایط حال حاضر است که هنوز آمریکایی ها اقدام عملی انجام نداده اند. پیش بینی من این است که اگر آمریکا وارد اقدام عملی شود، دیگر نمی شود بر حرف های خانم موگرینی حساب باز کرد.
چراکه قدرت اقتصادی آمریکا به گونه ای است که به راحتی می تواند علیه کشورهای ناهمسو تحریم وضع کند و کشور های اروپایی در میان بازار بزرگ و جذاب ایالات متحده و بازار محدود و کمتر جذاب ایران، قطعا به سمت آمریکا خواهند رفت و مناسبات خود را با ایران کاهش خواهند داد. این اتفاق قبلا رخ داده و در آینده نیز می تواند رخ دهد.