یقینا جمعیت میلیونی رأیدهنده به آقای روحانی، مطالبات مختلف و فراوانی از دولت دوازدهم دارند که برخی همپوشانیهایی با هم دارد. بهعنوان مثال، بعید نیست که بیشتر اهالی فرهنگ و هنر بخواهند التفات دولت به این حوزه بیشتر از قبل شده و در بخشهای مختلف، یاریرسان هنرمندان برای ارتباط گستردهتر با مردم باشد. اما آنچه من بهعنوان مطالبه خود از دولت جدید مطرح میکنم در ظاهر هیچ ربطی به گسترش فضاهای فرهنگی کشور و حوزه تخصصی من که تئاتر است ندارد، بلکه شاید بتوان گفت یکی از نتایج عملیشدن این مطالبه میتواند به رشد و ترقی تئاتر هم کمک کند.
از دولت انتظار دارم که به گسترش و توسعه حملونقل ریلی در تمام کشور توجه ویژه کند. شاید این مطالبه اندکی عجیب به نظر برسد، خصوصا آنجا که یک هنرمند حوزه تئاتر آن را بهعنوان دغدغه اصلی خود مطرح میکند؛ درحالیکه شاید با فن و دانش زیرساختهای گسترش حملونقل ریلی چندان آشنا به نظر نرسد. اما واقعیت این است که برای طرح چنین مطالبهای به کنه انتخابات اخیر مراجعه میکنم. انتخابات بیستونهم اردیبهشت نشان داد که روستاییان ما یکی از فهیمترین و معاصرترین و باشناختترین روستاییان جهان به شمار میروند و اگر از طریقی (مثلا گسترش حملونقل ریلی) بتوان ارتباط آنها را با شهرهای کشور و حتی کشورهای همسایه فراهم کرد، پیامدهایی مانند افزایش سطح اطلاعات عمومی، گسترش مشارکت و ارتباطات جمعی و... همراه خواهد داشت. از فرایند ساخت راهآهن در گذشته دور هزار کیلومتر خط آهن به جا مانده است؛ این در حالی است که با وجود همه توسعههای تکنولوژیکی در سالهای پس از آن ما هنوز به چنین رقمی نرسیدهایم اما حالا و پس از انتخابات اخیر به نظر بنده این توسعه میتواند نهتنها ابعاد زیرساختی و عمرانی بلکه پیامدهای فرهنگی، فکری و اجتماعی برای کشور و خصوصا مردمان نواحی محروم به جا بگذارد. توسعه خط ریلی درست مثل انتشار یک روزنامه، ساخت یک فیلم و اجرای یک تئاتر میماند، با تأثیری بهمراتب بیشتر و گستردهتر. اگر دولت بتواند قدمی بردارد که مردم از طریق آن به سیر و سفر و کشف دنیای اطراف خود ترغیب شوند و بدانند که با آرامش، ارزان و امن میتوانند از شهری به شهر دیگر و از گوشهای به گوشه دیگر این کشور سفر کنند، قطعا در ترقی و پیشرفت همهجانبه کشور قدمی بزرگ برداشته شده است.
شناخت ایران و بعد از آن شناخت جهان میتواند انزوای روستاییان ما را به پایان برساند. روستاییانی که در این سالها به دلیل مشکلات اقلیمی در بنبستهای جغرافیایی اسیر بودهاند، حالا بعد از گسترش شبکههای ارتباطی اینترنتی، این حق را دارند که از بنبست فیزیکی نیز خارج شوند. بههمیندلیل اگر جای آقای روحانی بودم، بودجهای زیاد را صرف این میکردم که ریلهای راهآهن در همه مساحت کشورم کشیده شود و قطعا، اندکی بعد شاهد نتایج خارقالعاده آن نیز میبودم.
برای نمونه بد نیست که کشور ایتالیا را در نظر بگیریم، کشوری با بیشترین خطوط ریلی در اتحادیه اروپا که شمال این کشور را به جنوبش متصل میکند و این امکان را در اختیار شهروندان کشور قرار میدهد که با کشورهای اتحادیه اروپا در ارتباط باشند. از چنین زاویهای، تأثیر این خطوط ریلی به مراتب بیشتر از رسانهها خواهد بود، چراکه «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». در آن صورت است که یک مخاطب جدی تئاتر در شهرستان میتواند صبح سوار قطار شود و برای بازدید تئاتری به مرکز استان یا تهران بیاید و شب به خانهاش بازگردد. این جادو را دستکم نگیرید آقای روحانی!
منبع: شرق