جماران، فرهادی فتحی- مصطفی تاج زاده می گوید اصولگرایان فکر می کنند با تبلیغاتی که صدا و سیما در این چهار سال علیه دولت انجام داده است، می توانند انتخابات را به دور دوم بکشانند و بر اساس همین تصور رقابت شدیدی بین قالیباف و رئیسی بر سر این که چه کسی به دور دوم برود، وجود دارد.
تاج زاده همچنین معتقد است دو دسته از شهروندان نقش تعیین کننده ای در میزان آرای آقای روحانی دارند؛ اول کسانی که اساساً برای شرکت در انتخابات مردد هستند و دوم آن دسته از شهروندانی که قصد شرکت در انتخابات را دارند اما هنوز نامزد نهایی خود را انتخاب نکرده اند. به میزانی که این دو دسته به آقای روحانی رأی دهند آرای روحانی بالاتر می رود .
مشروح این گفت و گو در زیر می آید:
بعد از برگزاری دو مناظره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، ارزیابی شما از آرایش انتخاباتی این دوره چیست؟
قبل و بعد از مناظره ها، آرایش انتخاباتی نامزد های این دوره ریاست جمهوری، بین آقای روحانی و یکی از کاندیداهای جناح اصولگرا، یعنی آقای قالیباف یا آقای رئیسی است. مناظره ها در این آرایش، تغییری ایجاد نمی کند؛ اگر چه در این مناظره ها تحولات دیگری هم رخ داد و کسانی مطرح شدند اما این موضوع رقابت اصلی را تحت الشعاع قرار نداده است.
حضور همزمان قالیباف و رئیسی در انتخابات را چگونه می بینید. به نظر می رسد این دو هماهنگی و همکاری زیادی با هم ندارند، این عدم همکاری ظاهری است یا از اختلافات درونی ناشی می شود؟
آقایان قالیباف و رئیسی با دو پایگاه مختلف وارد رقابت های انتخاباتی شده اند. قالیباف بیشتر متکی به امکانات تشکیلاتی ست که قبلاَ از آن برخاسته بود و آقای رئیسی مخلوق تشکیلات جمنا است که به نظر می آید مانند سایر جبهه هایی که اصولگرایان در آستانه هر انتخابات تشکیل می دهند و بعد از آن عملاً منحل می شود، جمنا نیزخاصیت یک بار مصرف دارد. اما تفاوت این دوره گردهمایی اصولگرایان این بود که تندروهای این جناح توانستند بخشی از رقبای سنتی خود را در جناح اصولگرا پشت سر بگذارد و نامزد مورد نظر خود را به عنوان نامزد نهایی اصولگرایان معرفی کند.
هر دو نامزد اصولگرا تحلیل مشترکی از اوضاع دارند و بر اساس این تحلیل رقابت جدی ای بینشان برقرار است که اگر هسته اصلی قدرت بین آن ها دخالت نکند این اختلاف تنها در صورتی که انتخابات به دور دوم کشیده شود و یکی از این دو نفر به طور طبیعی حذف شده و یک نفر باقی بماند، حل می شود. تصور کلی این دو این است که آقای روحانی در دور اول نتواند 50 درصد آرا را کسب کند و انتخابات به دور دوم کشیده شود؛ بنابراین طبق تحلیل آقایان هر کدام از این دو اگر در دور اول از گردونه انتخابات حذف شوند در دور دوم طرفداران خود را به سمت کاندیدای باقی مانده تشویق و ترغیب خواهند کرد. رقابتی هم که امروز بینشان برقرار است این است که چه کسی با آقای روحانی به مرحله دوم راه پیدا کند تا به گمان خودشان بتواند به پیروزی دست یابد.
چرا فردی مانند ابراهیم رئیسی که قابلیت بالایی برای اجماع اصولگرایان در آینده داشت و می توانست در انتخابات 1400 گزینه مطلوبی باشد در انتخاباتی که رئیس جمهور مستقر در آن حضور دارد شرکت کرده است؟
به نظر من به دو دلیل جمنا تصمیم گرفت آقای رئیسی را وارد این انتخابات کند؛ اول آن که اگر آقای رئیسی وارد صحنه نمی شد، عملاً قالیباف تبدیل به نامزد اصلی جریان اصولگرا می شد که به هیچ وجه مورد تایید جریان هایی مثل جبهه پایداری نبود به طوری که آن ها انتقاد ها و اعتراض های بسیار زیادی به شیوه مدیریتی، بریز و بپاش ها و حواشی فعالیت های او و خانواده اش دارند. بنابراین اگر آقای رئیسی وارد انتخابات نمی شد آن ها باید یا با آقای جلیلی وارد انتخابات می شدند که در این صورت از قبل انتخابات را واگذار کرده بودند و مسئولیت آن هم به گردن جلیلی می افتاد یا باید از قالیباف حمایت می کردند که با او مشکل دارند.
دوم آنکه طبق تحلیل جمنا و گردانندگانش، با تبلیغات و تخریب های که صدا و سیما در این چهار سال انجام داده است، آن ها قادر هستند آقای روحانی را در مرحله دوم شکست دهند و بنابراین باید از این فرصت استفاده کنند تا نه تنها ریاست جمهوری را به دست آورند بلکه مناسب بالاتر را هم در آینده برای خود تضمین کنند.
اسحاق جهانگیری در این مناظره گفت، من نماینده تفکر اصلاح طلبی هستم و ... حضور جهانگیری در کنار روحانی با چه هدفی صورت گرفته است و چه مزایایی دارد؟
آقای جهانگیری بنا به خواست بزرگان اصلاح طلب در انتخابات حاضر شد تا در این صحنه به دفاع از گفتمان اصلاح طلبی بپردازد که در این راه تا حدود زیادی موفق بوده است. می ماند نحوه ماندن یا نماندن در صحنه، که آن را هم ایشان تسلیم نظر بزرگان اصلاحات است. ما از تجربه 84 درس گرفته ایم و برنامه و پیشنهادمان این است که مانند سال 92 در روز آخر با یک نامزد وارد رقابت شویم. این حق هر جناح و نامزدی است کما این که در دور گذشته نیز آقایان قالیباف، حداد و ولایتی بدون ترس از رد صلاحیت توسط شورای نگهبان ثبت نام کردند و بنا بود در رقابت نهایی بنا بر نظرسنجی ها هر نامزدی که رای بیشتری داشت باقی بماند و دیگران کنار بروند؛ همان سازوکار امروز می تواند برای اصلاح طلبان مورد استفاده قرار بگیرد و آقای جهانگیری به نفع آقای روحانی کنار برود؛ حتی به اعتقاد من اگر جهانگیری در نظرسنجی ها بالاتر هم بود باید در نهایت کنار برود چرا که این به سود کشور و اصلاحات است که دلایل آن را روزی توضیح خواهم داد اما چون نظرسنجی ها فاصله چشمگیر روحانی نسبت به دیگر نامزدها را نشان می دهد در حال حاضر نیاز به توضیح بیشتر نیست.
آقای قالیباف نقطه مرکزی تبلیغات خود را بر دوگانه 4 درصد و 96 درصد قرار داده است، تا چه اندازه این تقسیم بندی را درست می دانید و قالیباف چه هدفی را در این رابطه دنبال می کند؟
این تقسیم بندی هیچ پایگاه علمی ندارد و هیچ مرکز پژوهشی آن را تایید نکرده است. آقای قالیباف در این انتخابات جامعه هدف و پایگاه کسب رأی خود را تغییر داده است. به همین دلیل اولاً کمتر در اجتماع مردمی در استان ها حاضر می شود و ثانیاً دانشگاه ها را به طور کامل از دستور کار خود خارج کرده چون بعد از قضیه گازانبر از کسب رأی در دانشگاه ها نا امید شده است. قالیباف از سوی دیگر نمی تواند در چهارچوب های سیاست خارجی، سیاست های اقتصادی، نفتی، اجتماعی و فرهنگی حرفی تازه تر و برنامه ای مدون تر و جذاب تر از برنامه های آقای روحانی ارائه کند پس به ناچار به شعارهایی کلی چون دو و نیم برابر کردن در آمد کشور و اختصاص یارانه چند برابری و...روی آورده است. در حالی که دو و نیم برابر کردن درآمد کشور مستلزم آن است که 25 درصد رشد اقتصادی ایجاد شود که با توجه به تجربه 40 ساله جمهوری اسلامی که میانگین رشد سالانه 2 یا 3 درصد داشته است، رسیدن به چنین رقمی ناممکن است. در مورد افزایش یارانه ها هم باید بگویم مجلس به صراحت اعلام کرد است که منابعی در اختیار ندارد تا به این کار اختصاص دهد. جالب آن که آقای قالیباف به این موارد مطلع است اما با وجود این بر آن ها تاکید می کند. از طرف دیگر بر تقسیم بندی 96 درصد و 4 درصد پا می فشارد تا خود را نماینده قشرهای محروم جامعه که متاسفانه قریب به 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند معرفی کند و فکر می کند همان ها برای پیروزی او در انتخابات کافی هستند.
امروز به نظر می رسد کنش تحریم انتخابات به میزان زیادی در بین جامعه کمرنگ شده است و اکثریت جامعه تغییر را در انتخابات می بینند، با این وجود آینده سیاسی ایران را چگونه می بینید؟
من هنوز به این یقین نرسیده ام که مردم بیشتر از گذشته در انتخابات شرکت خواهند کرد. اما امیدوارم چنین باشد و همه تلاشم آن است که چنین واقعیتی رخ دهد؛ به دلیل آن که مردم ما باید با مشارکت در عرصه تعیین سرنوشت خود، آینده بهتری برای خود رقم بزنند وگرنه دیگران در فقدان و نبود حضور آن ها آن طور که خودشان می خواهند صحنه را کارگردانی خواهند کرد و اموررا به جریان خواهند انداخت. بنابراین امیدوارم کنش تحریم کمتر از گذشته شده باشد اما به آن دسته از کسانی که هنوز برای شرکت در انتخابات تردید دارند عرض می کنم که هیچ کس در 40 سال گذشته در مجموع از تحریم نتیجه ای نگرفته جز آن که هر بار که تحریم صورت گرفته است، اقتدار گرایان که پیروزی خود را در مشارکت کمتر مردم می بینند(چون سقف آرای محدود و مشخصی دارند) پیروز میدان شده اند و تحریم ها به ضرر عموم مردم و نیروهای تحول خواه تمام شده است.
پیروز مناظره ها و پیروز انتخابات چه کسی خواهد بود، در صورت رای آوری روحانی فکر می کنید وی با چه میزان رأی رئیس جمهور خواهد شد؟
نظرسنجی ها در طول ماه های گذشته همواره بر برتری آقای روحانی نسبت به رقبای خود استوار بوده است. اما دو دسته از شهروندان نقش تعیین کننده ای در میزان آرای آقای روحانی دارند؛ اول کسانی که اساساً برای شرکت در انتخابات مردد هستند و دوم آن دسته از شهروندانی که قصد شرکت در انتخابات را دارند اما هنوز نامزد نهایی خود را انتخاب نکرده اند. به میزانی که این دو دسته به آقای روحانی رأی دهند آرای وی بالا می رود. من امیدوار هستم که ایشان بتواند در مرحله اول بیشتر از 50 در صد رأی بیاورد و انتخابات به دور دوم کشیده نشود که در این صورت ممکن است ما با شرایط خاصی مواجه شویم .