به مناسبت سالروز بازگشت امام خمینی (س) به قم نشست علمی «امام خمینی (س) و مکتب اجتهادی قم» توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) قم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین سید هادی موسوی در این نشست گفت: من با عروس و نوه حضرت امام بعد از یازده سال که ممنوع الورود بودیم به ایران آمدیم و سر مرز هم یک مقدار مزاحمت ایجاد کردند ولی رفع شد، عکس بزرگی هم قاب گرفته با خودم آورده بودم، ساواک تازه منحل شده بود ولی هنوز متلاشی نشده بود، با شرایطی که وجود داشت با زحمت زیاد خود را به منزل مرحوم حاج آقای ثقفی پدر خانم امام در تهران رساندیم.
این شاگرد امام افزود: بعد از پیروزی انقلاب چون خانواده من در نجف مانده بودند گفتم باید برگردم و تا دوباره به قم بیایم هفت روز بعد از ورود امام به قم بود. به محض اینکه من آمدم حاج احمد آقا فرمودند شما اینجا موظف هستید کنار امام باشید، البته بهانه این بود که من میکروفونی دست بگیرم و کنترل صدا و سیما را داشته باشم چون تمام نوارهایی که ضبط می شد را تحویل من می دادند که به صدا و سیما منتقل کنم.
وی در مورد علت واگذاری این مسئولیت به خود اظهار داشت: وقتی شهید محمد منتظری به نجف آمد با قرارداد 1975 الجزایر بین شاه و صدام مقارن شد و ما مورد اذیت و آزار بودیم ولی نه به صورت جدی! بعد از این قرارداد جدی شد، شهید محمد گفت ما چون از بعثی ها می ترسیم برای حفاظت از جان امام چند نفر نیرو لازم داریم که از خود امام باشند و من اعلان آمادگی کردم. در یکی از پادگان ها دو ماه دوره فشرده نظامی دیدیم مخصوصاً دوره های چریکی که بتوانیم حفاظت از جان امام را بر عهده بگیریم.
موسوی ادامه داد: سید احمد آقا این مسأله را می دانست و به محض اینکه من وارد قم شدم ایشان فرمودند شما باید اینجا بمانی چون رفت و آمدها به صورت خیلی گسترده بودند و سیل جمعیت به عنوان تجدید بیت و خیر مقدم به امام از تمام نقاط شهر و از اقشار مختلف میآمدند.
وی با یادآوری دیدارهای اقشار مختلف مردم با امام افزود: ما گاهی روزانه 9 برنامه داشتیم که برای همه خسته کننده ولی برای خود امام و ما که دور امام بودیم خستگی نداشت، شاید لذتبخش هم بود، واقعاً افتخار آفرین هم بود. گروههای سیاسی داخل و خارج میآمدند، مردم میآمدند و توقعات زیادی هم داشتند.
مدیر اسبق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) قم گفت: مرحوم آیت الله محمدی به امام گفت خسته شده ام و می خواهم استعفا دهم، امام چهارزانو نشست، آقای شیخ حسن صانعی هم گاهی می آمدند میرفتند ولی من تمام جلسه را بودم. امام خوب گوش داد به حرفهایش شما هم اگر میخواهی بروی به سلامت، من خودم به تنهایی همه کارها را انجام می دهم. کاری کرد که مرحوم آیت الله محمدی گفتند من می مانم ادامه کار میدهم.
وی گفت: هیچ وقت یادم نمیرود، گارد جاویدان شاه برای بیعت آمدند. حدود 150 نفر در یک اتاق سه در چهار فشرده آمدند با امام ملاقات کردند و در آنجا فقط خدا رحمت کند آقای اشراقی و آقای صانعی دم در آخر جمعیت ایستاده بودند، کسی که کنار امام بود من بودم. ملاقات کردند و امام صحبتهای جالبی کردند، پایان صحبت شد امام بلند شد که برود، از وسط جمعیت یکی از این گاردی ها پرید و یک بوسه به پیشانی امام زد و من از پشت سر یقه او را کشیدم و امام هم از من دفاع کرد.
این شاگرد امام در نجف تأکید کرد: ما این طور جان امام را حفاظت کردیم تا انقلاب حفظ شود. حالا این انقلاب به دوش شما و مسئولان امر است و امیدوارم همه مسائل اخلاقی، مالی و خانوادگی را در درجه اهمیت دوم قرار دهیم و درجه اول خود انقلاب باشد. امیدوارم که همه ما، فرزندان و نسل سوم انقلاب، همه و همه در خدمت امام و انقلاب باشیم.
حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی نیز گفت: تعبیرهای مکتب اجتهادی قم، مکتب اجتهادی نجف، مکتب اجتهادی سامرا و موارد دیگر در سال های اخیر در فضای فکری حوزه های علمیه رایج شده است. شاید تعبیر دقیقی نباشد فعلاً به عنوان اصطلاحی که به کار برده می شود ما هم به کار می بریم چون با دقت نمی توان گفت که تفاوت بین شیوه های اجتهادی در قم یا نجف، سامرا و اصفهان در حدی است که به مکاتب مختلف بتوان تعبیر کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: حضرت امام در قم تحصیل کردند و مراتب درسی را در قم به پایان رساندند سپس در قم شروع به تدریس و تحقیق و زعامت و مرجعیت را هم از قم آغاز کردند. خود ایشان هم به شهر قم و قمیها و حوزه علمیه قم و همین طور به اساتیدی که در قم درک کرده بودند بسیار علاقمند بودند و میفرمودند من قمی هستم و به قم افتخار می کنم.
وی در مورد ویژگی ها و اختصاصات حوزه علمیه قم گفت: قم دوره های مختلفی را پشت سر گذاشته ولی در دوره اخیر حوزه قم با مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تأسیس می شود و حوزه ای که حاج شیخ تأسیس کرد تا کنون چهار مرحله را پشت سر گذاشته است.
سروش محلاتی تصریح کرد: مرحله اول دوران تأسیس است که تقریباً صد سال از آن می گذرد. مرحله دوم پس از وفات مرحوم حاج شیخ و با یک دوره فطرت که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی زعامت را در حوزه قم بر عهده میگیرد. پس از رحلت مرحوم بروجردی مرحله سوم فرا می رسد که شاگردان حاج شیخ در حوزه علمیه نقش و مسئولیت دارند. حضرت امام، مرحوم آیت الله گلپایگانی، مرحوم آیت الله محقق داماد، این طبقه شاگردان حاج شیخ و تربیت شدگان حوزه قم هستند. پس از این دوره طبقه چهارم که شاگردان آیت الله بروجردی و شاگردان همان طبقه سوم در حوزه علمیه مرجعیت را بر عهده گرفتند می رسد و هنوز هم در سایه آنها هستیم.
وی افزود: مقایسه بین قم و غیر قم به دو شکل میتواند اتفاق بیافتد. یک شکل این است که برخی از شخصیت های قم انتخاب می شوند و با برخی از شخصیت های نجف یا حوزه های دیگر با هم مقایسه می شوند که این مقایسه بین دو حوزه نیست بلکه مقایسه بین دو فقیه است و تفاوت بین قم و غیر قم را نشان نمیدهد بلکه تفاوت بین دو شخصیت فقهی است. راه دوم این است که قم به عنوان یک مجموعه دیده شود که در این مجموعه حاج شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله بروجردی، مرحوم آقای داماد و امام هستند. وقتی که ما از مکتب اجتهادی قم صحبت می کنیم مقصودمان این جریانی است که در قم از حدود صد سال قبل شروع می شود و رو به رشد بوده که تا امروز هم از آن برخوردار هستیم و استفاده می کنیم.
وی ادامه داد: نکته دیگری که در مقدمه باید اشاره کرد این است که حوزه قم یا جریان فقهی و فکری در قم تلاقی سه جریان دیگری است که از قبل وجود داشته و نقطه شروع این حرکت در قم نیست. از یک طرف حرکتی است که از نجف آغاز شده و به قم رسیده، خود مرحوم آیت الله بروجردی تحصیل کرده نجف و شاگرد آخوند خراسانی است. جریان دیگری هم هست که در شکل گیری حوزه قم مؤثر بوده و نباید از آن غفلت کرد و آن جریان اصفهان و مکتب اصفهان است، مرحوم آیت الله بروجردی هر چند در نجف نزد مرحوم آخوند تلمذ کرده بود ولی پیش از آن تحصیل جدی و عمده ای در اصفهان داشت و خیلی از مبانی فکری ایشان را می شود در اصفهان سوابقش را پیدا کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: ویژگی اول مکتب قم با شرایطی که گذرانده ویژگی اخلاقی است. مرحوم حاج شیخ که مؤسس این حوزه است یک اخلاق خاصی دارد و حوزه علمیه به عنوان یک مکتب متأثر از این اخلاق و روحیه بود. ما حاج شیخ را درک نکردیم ولی کسانی که حاج شیخ را درک کرده بودند را دیدیم و اینها حاج شیخ را به لحاظ فضائل اخلاقی با صرف نظر از کمالات علمی می پرستیدند! و این یک مسأله جدی است.
وی ادامه داد: در کتاب شریف چهل حدیث حضرت امام یک حدیث را به کبر و تکبر اختصاص دادند و بعد از اینکه خطرات تکبر را مطرح می کنند و تواضع را در نقطه مقابلش مورد بحث قرار میدهند سیره و ساده زیستی پیامبر و ائمه را مطرح می کنند و بعد به سراغ این مسأله می روند که گاهی از اوقات نفس انسان به او می گوید شأن و شئونی دارد که باید رعایت کند و تواضع آن شان و شئون را از بین می برد.
سروش محلاتی گفت: امام در یکی از آثار خود دارد که حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که از سال 1340 تا 55 ریاست تامه و مرجعیت کامله شیعه را داشت و همه دیدیم که با نوکر و خادم خود همسفره و غذا بود، روی زمین مینشست، با اصغر طلاب مزاح های عجیب و غریب می فرمود، اخیرا که کسالت داشت بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصری دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا در کوچه قدم می زد اینها کاملا اصحاب حاج شیخ و شاگردان او را تسخیر کرده بود.
وی افزود: اما ویژگی دومی که در قم وجود دارد این است که از ابتدا مکتب قم، فقه قم، رویه قم، یک جریان اجتماعی شکل گرفت، یعنی فقاهت توأم با سیاست، سیاست فقط به معنای انقلاب و درگیری نیست، سیاست به معنای این است که فقیه عصر و زمان خودش را می شناسد، نسبت به آن مسائل جامعه خودش احساس وظیفه و مسئولیت می کند، در میدان مسائل اجتماعی و سیاسی حضور فعال دارد، از مقدورات خودش استفاده می کند از ظرفیتی که وجود دارد. مرحوم حاج شیخ یک عالم آگاه به زمان بود؛ مرحوم آیت اله بروجردی همینطور بوده ولی در حدی که شرایط اجازه می داد.
وی ادامه داد: تعبیری حضرت امام رضوان الله علیه داشتند که به نظرم مربوط به سال 42 است بعد از اینکه مسائل نهضت شروع شد در مسجد اعظم ایشان یک سخنرانی کردند و گفتند بعضی ها با انقلاب و نهضت همراهی نمی کنند و می گویند علی مسلک الشیخ و کنارهگیری را توجیه می کنند و ایشان آنجا قسم می خورند که اگر شیخ هم بود همین کار را میکرد. اساساً امام در حرکت انقلابی خودش تضادی با آنچه را که در عصر گذشته اتفاق افتاده بود نمی دید؛ گاهی انتقاد داشت که فرصت هایی از دست رفته است ولی در کلیت روش آن بزرگواران را روی اصول و مبانی میدانست.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: نکته سوم قابل توجه این است که مکتب قم به لحاظ علمی از ابتدا با تنوع و تکثر همراه بود. یعنی همان طوری که فقه داشت، اصول، کلام، فلسفه، معقول و منقول، همه اینها در حوزه قم وجود داشت و لذا می بینید حضرت امام اهل منقول است و تحصیلات فلسفی و معقولش هم در قم اتفاق افتاده جای دیگر نرفته و در همین حوزه تدریس فلسفه و معقول دارند. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی خودشان اهل معقول بودند.
وی افزود: علاوه بر این مسأله یکی از امتیازاتی که داریم این است که مکتب قم همیشه با یک روشن بینی همراه بوده است. در شرایطی که محدودیت ها در قم وجود داشت مرحوم حاج شیخ عدهای از طلاب را دعوت می کند که زبان انگلیسی بخوانند تا بتوانند اسلام را در دنیا تبلیغ کنید که این در فضای یک قرن قبل خیلی کار سخت و سنگینی است.
سروش محلاتی در بخش دیگر سخنان خود در مورد وضعیت فعلی مکتب قم با تأکید بر اینکه متأسفانه مکتب قم در شرایطی قرار دارد که دائما آن امتیازات در حال تقلیل است تصریح کرد: امتیاز اول تنوع بود و ما امروز می دانیم که بسیاری از بزرگان حوزه هیچ روی خوشی با بخشی از معارف دینی به خصوص در فلسفه و معقول به طور کلی ندارند و اتفاقاً از کسانی هستند که در مکتب قم پرورش یافتهاند. اینطوری نیست که مکتب ها مثل یک چیز که در موزه است ثابت بمانند؛ تغییر و تحول به وجود میآید. گاهی یک مکتب پیش می رود و توسعه پیدا می کند و گاهی هم متوقف می شود. ما در حال این هستیم که داریم از مکتب قم زاویه میگیریم.
وی افزود: مطلب دومی که اتفاق می افتد این است که ما قم را آن طوری که اشاره کردم با سبک اخلاقی حاج شیخ می شناسیم؛ یعنی بهم زدن تعینات و تشخصات که عبا را زیر بغل می گیرد و راه می افتد و با اصاغر طلاب به تعبیر امام شوخی ها و مزاح های عجیب و غریب می کند. اینها شخصیت های بزرگ علمی حوزه بودند که خیلی بی تکلف بودند و همه چیز عادی بود. امام عدم توجه به این را یک خطر می دیدند و یک خطر هم هست.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: امتیاز سوم این است که به لحاظ اجتماعی، حوزه قم یک موضع فعال داشت، حالا این موضع فعال را مرحوم آقای بروجردی تشخیص می دادند به اینکه ما با دولت حاکم باید مدارا کنیم، تشخیص به حسب موارد می تواند مختلف باشد ولی موضع فعال یعنی احساس وظیفه، مسئولیت و پیگیری کردن اینکه در جامعه چه میگذرد. همین آیت الله بروجردی در جایی که احساس خطر می کرد وارد می شد، می ایستاد و پیام می داد و آنچه قبلا ما امتیاز مکتب قم می دانستیم دارد از دست می رود یعنی کناره گیری کردن و بی تفاوت بودن دارد اتفاق می افتد که یک خطر و آفت است.
وی بیان کرد: تغییر چهارمی که در زمان ما اتفاق می افتد این است که قمی که روشش در مسائل اجتماعی بر اعتدال بود را برخی میخواهند به کانون تندروی در مسائل فکری و اعتقادی و هر چیزی که در هر جا اتفاق بیافتد تبدیل کنند. این قمِ حاج شیخ مرحوم آیت الله بروجردی نیست. ما از این که درهای قم باز شود و علمایی از جاهای دیگر بیایند نظراتشان را مطرح کنند هیچ نباید نگران باشیم چون موجب تقویت علمی و بنیه های فکری حوزه است و جای نگرانی و ناراحتی ندارد. آنچه جای نگرانی و ناراحتی دارد این است که جریان هایی بر حوزه قم وارد شود که یک استحالهای در قم اتفاق بیافتد. اگر حوزه قم بخواهد این مکتب و پایه و اساس را حفظ کند باید نسبت به این مسائل اعتنا و توجه داشته باشد که چه اتفاقاتی در قم می افتد.
سروش محلاتی تأکید کرد: قم امام با این ویژگی هایی که گفتم قابل شناسایی است لذا به لحاظ مبنایی و اصولی نمی شود گفت مکتب قم، اماامام خمینی را از قم جدا کرد. این قم را باید حفظ کرد، ما نسبت به این قم وظیفه و مسئولیت داریم و همه باید تلاش کنیم تا قم با این ویژگی هایش باقی بماند.