در نتیجه فشار جمعیت، حال امام بد شده بود. وقتی هلی کوپتر در محوطه بیمارستان فرود آمد، کارکنان بیمارستان به خیال این که بیماری آورده اند، به طرف هلی کوپتر دویدند
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی روایت جالبی را از روز ورود به ایران همراه با امام بیان می کند.
به گزارش جماران، وی می گوید:
در ایران قرار شد که من اول پیاده شوم و وضع سالن را ببینم. بعد با عمویم برگشتیم به داخل هواپیما و به همراه امام پیاده شدیم. در فرودگاه، مرحوم آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری و مرحوم دکتر بهشتی و سایر افرادی که آنجا بودند، همه معتقد بودند که امام نباید به بهشت زهرا بروند. ولی امام گفتند: «خیر من باید بروم بهشت زهرا».
باید یادآور شویم که طرح رفتن به بهشت زهرا را امام خودشان وقتی در پاریس بودیم اعلام کردند. در ماشین امام، فقط من و راننده همراه امام بودیم. بعد از سخنرانی امام در بهشت زهرا ایشان با آمبولانس از در بهشت زهرا خارج شدند. پس از طی مسافتی در جاده قم، ماشین به داخل بیابان رفت. هلی کوپتر هم روی آمبولانس حرکت می کرد. سریع خود را به آنجا رساندیم و امام را که از آمبولانس پیاده شده بود، سوار کردیم و قبل از آنکه جمعیت برسد، از زمین بلند شدیم. بنا شد به بیمارستان امام خمینی برویم. در هلی کوپتر من از امام پرسیدم: «حالتان چطور است؟» گفتند: «هیچ خوب نیست.»
در نتیجه فشار جمعیت، حال امام بد شده بود. وقتی هلی کوپتر در محوطه بیمارستان فرود آمد، کارکنان بیمارستان به خیال این که بیماری آورده اند، به طرف هلی کوپتر دویدند. در این بین، با امام رو به رو شدند. یکی از پزشکان، اتومبیل خود را آورد و ما در آن نشستیم و رفتیم از اتومبیل دکتر پیاده شدیم و با اتومبیل آقای ناطق نوری به منزل دختر آقای پسندیده رفتیم. ساعت ده، از آنجه به مدرسه رفاه رفتیم. امام خیلی خسته بودند.