تفکر تکفیری فقط در آن سوی کشور ما وجود ندارد بلکه حتی داخل کشور ما هم عده ای هستند که علاقه دارند هر کسی را به هر دلیلی که نمی پسندند منحرف و کافر معرفی کنند. این ها هم تکفیری اند و تنها درجاتشان باهم فرق می کند. آیا رعایت بعضی ظواهر از جمله لباس و ... که اخیرا مساله اش را مطرح کرده اند مهمتر است یا پرهیز از دروغ، تهمت، بی اخلاقی، بهتان زدن و ناچیز شمردن کرامت انسان ها به خاطر وجود اهداف پست سیاسی و جریان های انجرافی؟ افراد نادان، مغرض، عقده ای و اهل تملق و باند بازی هستند حق ندارند وارد حیطه امر به معروف شوند
سید هادی خامنه ای در دارالزهرای تهران گفت: یکی از خواص امر به معروف حضور همیشگی مردم در صحنه است. امر به معروف کار مردم است نه کار عده ای خاص.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، سید هادی خامنه ای که در سومین شب از لیالی قدر در دارالزهرای تهران سخنرانی می کرد اظهار کرد: شب 23 رمضان مثل سایر شب های قدر فرصتی است تا گفتگویی داشته باشیم. بنا به روایات یکی از بهترین کارها در چنین شب هایی مذاکره علمی، یعنی گفتگوهایی است که بر معلومات و آگاهی همه، گوینده و شنونده بیافزاید و اگر چنانچه وقتی اضافه آمد دعاهایی مثل ابوحمزه ثمالی و بقیه کارها باید انجام شود.
وی با ذکر مقدمه ای افزود: بحثهایی که در این ایام مطرح می شود به مناسبت تنها شخصیت مطرح و به اصطلاح قهرمان داستان این شب ها، وجود مقدس علی بن ابی طالب(ع) و عدالت او است. در سال های قبل در جلسه ای به همین مناسبت بحثی راجع به اخلاق و جایگاه آن در اسلام مطرح کردم و بحثی نسبتا طولانی در باره آنچه که در باره ارزش های اسلامی یا به عبارتی دیگر مباحث اخلاقی مطرح شد. غیر از احکام و واجباتی که در قرآن، احادیث و کتاب های توضیح المسائل رسما نام برده شده است، چیزهای دیگری که درباره آن ها صحبت شده است همه از جنس ارزش ها و اخلاق هستند. نماز و روزه و حج بخشی از احکام اسلامی هستند. اهمیت نماز به دلیل آن است که ما را به راهی می برد که به آن ارزش ها نزدیک شویم. پس ارزش ها اصل هستند و احکام در درجه دوم قرار دارند. نماز و روزه به این علت مهم هستند که در نماز توجه به خدا پیدا می کنیم و از قدرتمندان غیر از خدا فاصله پیدا می کنیم و فقط به سوی او حرکت کرده و خواسته های او را در نظر می گیریم. از او راهنمایی و صراط مستقیم می خواهیم و به او می گوییم تو تنها کسی هستی که از همه بالاتر و بزرگ تری و بقیه هیچ و پوچند. آثار اجتماعی چنین نگاهی آثار انقلابی است. به این دلیل گفته اند که نماز عمود دین است وگرنه خم و راست شدن های عادی که چنین خاصیت هایی ندارد. و اگر روزه مهم است به خاطر ارزش هایی است که در پس او پنهان است. توجه به محرومین، استقامت در برابر گرسنگی و تشنگی و ظبع استقامت در برابر فشارها و ناراحتی ها که لازمه یک حرکت دشواری است که انسانهای انقلابی برای رسیدن به اهداف انقلابی باید دشواری های را تحمل و تجربه کنند.
حجت الاسلام والمسلمین سیدهادی خامنه ای در ادامه به ارتباط و به هم پیوستگی ارزش های اسلامی اشاره کرد و افزود: اگر بحث راستگویی، صداقت، عدالت، دوری از ظلم و دروغ باهم مطرح می شود به دلیل ارتباط آنها با یکدیگر است. کسی که دروغ می گوید خواه یا ناخواه ظلم هم کرده و می کند. کسی که صداقت را رعایت نمی کند مطمئنا راهی به سوی ظلم و ستم و اجحاف و دزدی و غارت و ظلم های اجتماعی بزرگتر خواهد پیمود. یعنی ارزش ها در مقابل ضد ارزشها در ارتباط هستند. در کتاب اصول کافی درباره ایمان و کفر و علائم آن ها بحثهای مفصل اخلاقی شده است و حضرت امام خمینی (س) هم در این باره مباحثی دارند که به چاپ هم رسیده است. وقتی صحبت از مباحث اخلاقی می شود منظور مباحث فرعی نیست. بلکه مباحث اصلی همین مباحث اخلاقی است. پیشرفت جامعه هم در گرو مباحث اخلاقی یا ارزش های اسلامی است. اگر گاهی در زبان بعضی این سخن مطرح می شود که فلانی یکی از ارزشهای اسلامی است این اشتباه بزرگی است. انسانها ارزش نیستند. آنهایی که مجسمه این اخلاقیات هستند؛ همچون حضرت علی بن ابی طالب(ع) یا معصومین(ع) می توانند ارزش باشند، آنهایی که از لحاظ اخلاقی استاندارد هستند. اما بقیه نه! آنها نمی توانند ارزش محسوب شوند. با الگو قرارگرفتن معصومین(ع) حتی ابوذر و سلمان هم جزو ارزشهای اسلامی نیستند.!S1!
سخنران دارالزهرای تهران در پاسخ به این پرسش که «برای شناسایی ارزش ها به چه شاخصی باید مراجعه کنیم؟» گفت: این موضوع بسیار مهمی است که چه کسانی را باید به عنوان الگو در نظر بگیریم؟ رواج این ادبیات غلط در جامعه یکی از آفت های جامعه ما است که می گویند فلان شخص یکی از الگوهای ما است. این اشتباه است. چون الگوهای ما محدودند. کسانی که در زندگی شان نه تنها اشتباه عمدی حتی یک خطای غیر عمدی نیز نداشته باشند می توانند الگو باشند و این یعنی فقط 14 معصوم. بقیه کسانی هم که در ادیان دیگر برای آنها الگو محسوب می شوند، بیشتر پیامبران و جانشینان آن ها هستند.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه سخنرانی خود افزود: آنچه که ما از آن ها به عنوان ارزش های اخلاقی نام می بریم اگر با هم در یک جا و به صورت متوازن جمع شوند ایمان را شکل می دهند. یعنی اگر بپرسند مقصود از ایمان چیست؟ می شود گفت: رعایت مجموعه همه ارزشهای اخلاقی باهم. آنچه که در این شب ها از منابر و تریبون های مختلف صحبت آن می شود، بیشتر حول محور جریان های فکری و سیاسی درست و نادرست در زمان حکومت حضرت علی(ع) است. این انحرافات قبل تر در زمان پیامبر اکرم وجود داشتند و بعد از رحلت ایشان بلافاصله خود را نشان داد. در واقع اگر بخواهیم صریح و بی تعارف بگوییم، انحرافاتی نبودند که به وجود آمده باشند. بلکه این انحرافات وجود داشتند که بعد از رحلت پیامبر خود را نشان دادند. اگر توجه کنید می بینید که رهبران این جریان های انحرافی امثال ابوسفیان و هم تیره ها و دوستان او بودند. آن ها حتی قبل از اسلام بودند و همان طور که در تاریخ منعکس است هیچ گاه اسلام نیاوردند. اسلام آنها اسلام ظاهری بود که پیامبر(ص) هم بزرگواری کردند و آنان را که محکوم به مرگ بودند از مرگ نجات دادند. جنگ های بزرگ برضد اسلام را همین ها ترتیب داده بودند و تا آخر هم با اسلام آشتی نکردند. سلسه بنی امیه تا سال های سال بعد از پیامبر در حاکمیت باقی ماند و زمینه ساز همه فجایع بعد از خود شد. منتها بعد از سپری شدن مدت کوتاهی از هر انقلابی، از فرصت ها استفاده می شود و آنهایی که بنا بر مصالحی خودشان را به شکل مسلمان ها در می آورند در موقع مناسب لباس اصلی خودشان را می پوشند و با چهره اصلی خود ظاهر می شوند. همه جا این اتفاق افتاده در انقلاب اسلامی خود ما هم این اتفاق افتاده است؛ به گونه ای که حتی جامعه امروز ما درگیر با آن ها است.
به گزارش جماران، مدیر پژوهشکده تاریخ اسلام در ادامه به تشریح پشت صجنه جریان های تندرو و انحرافی تندرو صدر اسلام پرداخت و اظهار کرد: جریان های انجرافی ای چون خوارج از دو بخش تشکیل شده بودند. بخشی رهبران و خط دهنده های آنان بودند و بخشی دیگر عوامی بودند که دنبال آن ها راه افتاده بودند و هر چه را که سران می گفتند انجام می دادند. پیروان چشم و گوش بسته این گروه کسانی بودند که اعتقاد داشتند علی بن ابی طالب(ع) در ماجرای حکمیت، اشتباه کرده است و باید با او مخالفت کرد و حکمش قتل است. درست مثل تکفیری ها و داعش امروز یا وهابی ها که شبیه هم هستند و هیچ فرقی با آنان ندارند. برای این ها کشتن و حکم قتل دادن و کافر انگاشتن و تکفیر کردن مثل آب خوردن است. این طرز تفکر و این جریان در همه جا وجود دارد. فقط در آن سوی کشور ما وجود ندارد بلکه حتی داخل کشور ما هم هستند. عده ای که علاقه دارند هر کسی را به هر دلیلی که نمی پسندند منحرف و کافر معرفی می کنند. این ها هم تکفیری اند و تنها درجاتشان باهم فرق می کند. اما رهبران خوارج می دانستند که اصل ماجرا چیست. حتی در بعضی از روایات آمده است که آنها درست مثل یک انسان مومن و شیعه واقعی علی بن ابی طالب (ع) را آنچنان که بود می شناختند؛ اما بر اساس هواهای نفسانی و شیطانی و منافع شان مخالفت می کردند. باید عده ای عوام و احمق را دنبال خودشان می کشاندند. برای این کار باید شعارهایی را مطرح می کردند که آن عده احمق را در مقابل فردی چون علی(ع) که عصاره خوبی ها بود قرار می دادند. سران این جریان ها کاملا می دانستند که درحال انجا دادن چه کاری هستند. در پشت صحنه این جریان ها چنین مسائلی پنهان است.
وی افزود: عده ای هم به خاطر نداشتن فهم کافی به دنبال تفکر ارتجاع رفتند. با گفتن این که خدا هر کسی را خواست به بهشت می برد و هر کسی را خواست به جهنم می برد. ما را چه به علی و یزید و معاویه و این کارها. این نوع از تفکر هم در دوره ای رایج شد که سران و گردانندگان این تفکر هم بی هدف نبودند و بی حساب و کتاب این اندیشه لغزنده خطرناک را اشاعه نمی دادند.
سخنران شب 23 رمضان در دارالزهرای تهران ادامه داد: دسته دیگر انقلابی های تندروی هستند که دنبال حضرت امیر(ع) بودند. کسانی که صد درصد خواسته های امیرالمومنین را عملی نمی کردند. حضرت علی (ع) انسانی است که می فرماید: الیمین و الشمال مذله والطریق الوسطی یلجا انحراف به این سمت یا به آن سمت مذلت و گمراهی است. راه وسط و راه میانه راه درست است. یعنی دوری و پرهیز از افراط و تفریط درست است. کلمه عدالت از اعتدال گرفته شده است. اعتدال یعنی نگه داشتن حد وسط و پرهیز از تندروی های غیرعاقلانه و احمقانه. این عده با اینکه نیتشان خیر بود ولی در بعضی اقدامات مقداری تندتر از حضرت علی حرکت می کردند. و بالاخره عده ای هم از مولا تبعیت کامل داشتند که تعدادشان به اندازه ای نبود که سرنوشت تاریخ را تعیین دهند.
وی افزود: فلاسفه قدیم به وجود فضای اتری معتقد بودند. به این صورت که در فضای عالم فضایی به نام فضای اتری وجود دارد که هر حرکتی که در هر کجای عالم بکنید اثر آن در همه جهان پخش می شود. تکان دادن انگشت باعث می شود که نوسان آن تا آن سر کره خاکی منتشر شود. امروزه هم این نظر تایید شده است. مسائل اخلاقی هم به همین صورت است. رفتار من و شما در این کره زمین آثار خودش را حوادث آن سوی کره زمین خواهد گذاشت. اشتباهات ما در مباحث قبل و بعد از انقلاب اثر خودش را در مسائل آفریقای مسلمان، عرب های مسلمان، آمریکا و جاهای دیگر خواهد گذاشت و گذاشته است. این که بعضی از دلسوزان می گویند بیایید قبل از هر کاری خودمان را اصلاح کنیم تا دنیا اصلاح شود، حرف درستی است. قرآن هم همین را می گوید: یا ایها الذین آمنو علکیم انفسهم .ما باید مراقب خودمان باشیم. اگر می گوییم عدالت، وقتی در این سر کره زمین رعایت نشود، آثارش را در بی عدالتی در آن سوی دنیا هم خواهد گذاشت. می شود گفت که شاید برخی از جریان های تندروی ما هم در به وجود آمدن حرکت ها و جریان های انحرافی در آن سوی دنیا تحت عناوین القاعده و داعش و ... به خاطر اشتباهاتی که انجام داده ایم سهمی دارند. اشتباهاتی که اثرگذار و ماندنی است. !S2!
سید هادی خامنه ای افزود: در اثر حکومت معاویه در شام، آثاری در «فرهنگ معرفی شده به نام اسلام» و نه «اسلام واقعی» به دنیا برجای ماند که هنوز هم در دنیا دامن گیر اسلام است. با توجه به همسایگی شام آن زمان با اروپا و ارتباط تجاری و فرهنگی با یکدیگر، اسلامی که به اروپای آن دوران رفته است، اسلامی است که معاویه در شام آن را ترویج کرده است. هنوز هم در اروپا درگیر آن مساله هستیم. همان چیزها در ذهن اروپاست که در زمان معاویه در ذهن مردم فرو رفته بود. پس باید به خود بیاییم و مراقب باشیم که سخنرانی یک مسوول در اینجا می تواند آثار خودش را با ثبت در مقالات و کتاب ها در نسل های بعدی باقی گذارد طوری که تا سال های سال نمی توان آثار آن را محو کرد. اگر مسوولی از روی نادانی یا خودخواهی در اینجا ادعا می کند که اسلام با دموکراسی رابطه خوبی ندارد، اروپایی ها نه تنها از این حرف خشمگین نمی شوند، بلکه بسیار ممنون هم می شوند. چرا که آنها هم چنین ادعایی دارند که اسلام و دین با دموکراسی تطابق ندارد. اگر اینجا چنین حرفی زده شود، سند و مدرکی می شود در مقابل این حرف ما که قرآن و محمد و علی چیزی غیر از این می گویند قرار می گیرد و کسی حرف ما را باور نمی کند.
مدیرپژوهشکده تاریخ اسلام در ادامه به تحلیل نقش منافع اشخاص در پشت صحنه جریان های تندرو پرداخت و گفت: علی رغم اینکه در ظاهر، جریانهای تندرو و انحرافی از عده ای افراد نادان و ناآگاه تشکیل شده اند، اما در سطح رهبری آنها افراد آگاه و معاندی هستند که آگاهانه این جریان ها را به وجود آورده اند و یا آگاهانه با این جریانات انحرافی همکاری می کنند. در ابتدای ظهور اسلام اتفاقی بسیار تلخ روی می دهد. فردی به نام مالک بن نوبیره در زمان پیامبر آمده در مدینه مسلمان شده است و بازگشته اسلام را به قبیله اش تعلیم داده است. وقتی در مدینه بوده مساله جانشینی را پیغمبر برای او مشخص کرده است و علی بن ابی طالب را به او معرفی کرده است. او بی آنکه از وفات پیغمبر (ص) آگاهی داشته باشد به مدینه می آید و برای عرض سلامی و تجدید عهدی سراغ پیغمبر را می گیرد. می بیند خلیفه اول در منبر نشسته است. با صدای بلند می پرسد پیامبر کجاست؟ می گویند از دنیا رفته است. می پرسد جانشینش کجاست؟ خلیفه اول را نشان می دهند. می گوید نه، پیامبر کس دیگری را برایم معرفی کرده بود. سماجت و پافشاری مالک باعث می شود که با او برخورد تندی کنند و کتک بزنند. ایشان بر می گردد قبیله خودش و ماجرای انحراف را بازگو می کند و از قبیله اش می خواهد که ذکات ندهند. خلیفه اول خالد ابن ولید را برای اخذ ذکات از آن قبیله می فرستد و به او می گوید که با توجه به ماجرایی که پیش آمده است با این قبیله با مراقبت ویژه ای برخورد کن. آنها شمشیر به دست گرفته و آماده دفاع می شوند و خالد بن ولید با حرکتی فریب کارانه و اظهار دوستی و محبت آنها را خلع سلاح می کند و با آنها درگیر می شود و همه آنها را به قتل می رسانند. در آن شب و شبهای بعد به نوامیس آنها تجاوز می شود. وقتی خبر بعد از مدتی به مدینه رسید مردم آشفته شدند. حالا که پیغمبر از دنیا رفته این چه اتفاقی است که افتاده است. حادثه ای رسوا و مشمئز کننده توسط فردی مثل خالد بن ولید رخ می دهد. اطرافیان ابوبکر فشار می آورند که او را باید به جزای اعمالش برسانید و خلیفه در پاسخ می گوید: نه، با شمشیر برنده ای مثل خالد نمی شود چنین کرد او به درد ما خواهد خورد. مماشات با یک حرکت انحرافی انجام می شود. طبیعتا وقتی این مماشات صورت می گیرد زمینه مماشات های بعدی کم کم فراهم می شود تا جایی که عاشورا و .... اتفاق می افتد. این نمونه تاریخی پراهمیتی است که باید مورد توجه امروز ما قرار گیرد.
این سخنران شب قدر دارالزهرای تهران ادامه داد: ارزش هایی که نام برده شد و در صدر آنها عدالت و صداقت است گاهی می توانند به ضد ارزش تبدیل شوند. بدین صورت که به ابزاری برای ضد خودشان تبدیل شوند. اصطلاح «مذهب علیه مذهب» را نخستین بار مرحوم دکتر شریعتی به کار برد. این که با سلاح و ابزار دین و ارزش های پر اهمیت دینی می شود با بکاربستن مجموعه ای از ترفند ها کاری کرد که دین واقعی و طرفداران واقعی دین را کنار گذاشت و از بین برد. در اینجا ارزش ها در مقابل ارزشها قرار می گیرند. گاهی به صراحت؛ شبیه اتفاقی که در صفین با قرار دادن قرآن ها بر سر نیزه ها این کار را کردند و گاهی با روش های پیچیده تر این کار را کرده اند. استفاده از این ترفند برای خارج کردن همدیگر از عرصه در همه دوره های تاریخ مرسوم بوده است و اکنون هم نمونه هایی از آن را می توان دید. شناسایی و رعایت ارزش ها به الگوهایی نیازمند است. اینکه معنی، تعریف و حدود عدالت چیست چیزی نیست که با میل و سلیقه های شخصی، آن را مشخص کرد. باید الگوهای اسلامی ما در این میان حاکم باشند و داوری کنند. عدالت چیزی نیست که عده ای در گوشه ای از دنیا آن را شعار قرار دهند و به بهانه عدالت، آزادی را از مردم بگیرند. عدالت چیزی نیست که به بهانه و ابزار آن، هر کسی را که کمی می خواهد تعقل و تدبر به خرج دهد از صحنه خارج کنند. عدالت معنی خودش را دارد. اگر اخلاق و ارزش های اخلاقی در سیاست و تدبیر مدن و مدیریت جامعه رعایت نشود همان چیزی اتفاق می افتد که اموی ها می خواستند. علی بن ابی طالب(ع) دقیقا اخلاق را در سیاست رعایت می کرد و هیچگاه بی اخلاقی و دروغ را در هیچ جای سیاست خود راه نمی داد. عده ای چه در زمان خود ایشان و چه بعد ها به آن حضرت اعتراض داشتند که خوب بود که علی بن ابی طالب (ع) با معاویه مماشات می کرد و او را زود عزل نمی کرد. در حالی که وقتی دقت می کنیم می بینیم علی بن ابی طالب(ع) به عنوان یک الگو برای عدل و داد در جامعه و اسلام واقعی و استاندارد خودش را موظف می دانست که با هیچ حرکت انحرافی مماشات نداشته باشد و لو اینکه موقتا با سیاست های مرسومی که عده ای معتقدند منافات داشته باشد. از سوی دیگر حضرت علی(ع) می دانستند که اگر حتی او را عزل نمی کرد بعد از مدتی استقلال شام را از کوفه اعلام می کرد. از این منظر نیز بهتر بود که او هر چه زودتر عزل شود.
وی با اشاره به خطبه ای از حضرت علی(ع) افزود: از حضرت امیر می پرسند که ایمان چیست؟ می فرماید: ایمان چهار پایه اصلی دارد؛ صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر خودش چهار شعبه دارد و با چهار علامت مشخص می شود: اشتیاق، هراس، زهد، مراقبت از خویشتن و انتظار اموری را کشیدن. منظور از اشتیاق، شوق رسیدن به جنت و جایگاه اصلی است. کسی که این اشتیاق را داشته باشد از شهوات فاصله می گیرد. منظور از هراس، ترس از سرنوشت بدی که همه باید از آن هراسان باشند هراس از آتش جهنم. کسی که این هراس واقعا در دل او است طبیعی است که از محرمات اجتناب می کند و کار حرام انجام نمی دهد. دروغ نمی گوید. مادر همه گناهان دروغ است. دروغ که جایز شد همه گناهان پشت سرش می آیند. بعد از دروغ گفتن، تهمت زدن، کرامت انسانها را ناچیز شمردن، ظلم و ستم کردن و تجاوز به حقوق دیگران می آید. تملق از خانواده دروغ است. یعنی در مقابل کسی که فکر می کنید روزی تان دست او است و قدرت و مال و امتیازات سیاسی از آن سو باید به شما برسد، برایش چیزهایی میتراشید که واقعا وجود ندارد، دروغ است اما می گویید. بزرگ ترین اوصاف را برای او استفاده می کنید در حالی که یکی از آن اوصاف هم در او نیست. روایتی است؛ کسانی که شانس به آن ها روی می آورد و قدرتی مکنتی و مال و ثروتی نصیبشان می شود، عده ای دور آنها برای تملق گویی جمع می شوند و خوبی هایی را که دیگران دارند، به این آقا نسبت می دهند. و زمانی که روزگار به او پشت می کند، بدی هایی که دیگران کرده اند را به او نسبت می دهند. این بار سنگین را تملق گویان حمل می کنند. پیامبر خودشان فرمودند: بر صورت آنهایی که مداح هستند و این و آن را مدح می کنند خاک پباشید. به صورت کسانی که به مدیحه و ثناگویی قدرتمندان عادت دارند. کسی که از نار جهنم می ترسد باید از این گناهان پرهیز کند. گناه که فقط مشروب و زنا و این چیزها نیست. این ها مادر آن گناهان هستند. یکی از علائم افرادی که صبورند، زهد است. زهد یعنی بی اعتنایی به دنیا. کسی که نسبت به دنیا زهد می ورزد در مقابل مصائب و گرفتاری ها می تواند مقاومت کند و مصائب را سست و بی اهمیت بگیرد. چون به مساله مهمتری می اندیشد. زهد در اینجا به معنی فقر و فقرگرایی نیست. بی اعتنایی به آثار دنیوی است. یعنی اگر ثروتی داشت و روزی اموال دنیوی اش در خطر قرار گرفت، ارزش های اسلامی را قربانی آنها نکند. و گرنه بعضی فقرا داریم که به نسبت اموال کمی که دارند دلبستگی زیادی به آن دارند. این آدم زاهد نیست. زاهد کسی است که بی اعتنا است. علامت چهارم منتظر یک حادثه ای بودن است. چشم به راه و مواظب بودن است. مواظب مرگ بودن. مرگ یعنی از دست رفتن فرصتها. مرگ یعنی انتها و پایان فرصت های کار. حضرت علی(ع) فرموده اند: امروز در دنیا فضا برای کار کردن فراهم است. فردا روز حساب است و جای کار کردن نیست. انسانها اهل ایمان مراقب مرگ هستند تا فرصت از دست نرود و مراقبت به این دلیل ارزش دارد که کسی از زمان مرگش خبر ندارد.
سید هادی خامنه ای ادامه داد: برای یقین نیز 4 علامت وجود دارد. بینش هوشمندانه، تاویل حکمت، مواد عبرت آموز را مایه عبرت و پند خویش قرار دادن و سنت ها و تجربه های گذشتگان را به یاد آوردن و استفاده کردن از علائم یقین است. حضرت امیر(ع) می فرماید: کسی که با بینش هوشمندی دیده بگشاید، حکمت را یه صورت نمایان مشاهده می کند. حکمت گمشده انسان مؤمن است که باید دنبالش بگردد.
وی افزود: عدل دیگر شاخصه ایمان است که خود 4 علامت داد: عمق دانش، فرو رفتن در علم ودانش، تبحر در داوری و رسوخ حلم در او که از خصوصیات عدل هستند. کسی که فهم داشته باشد طبیعتا ژرفای دانش را می یابد، این شرایط را حضرت علی(ع) در باب عدل گفته اند. کسانی که مدعی پیاده کردن عدالت در جامعه هستند، باید انسان های دانایی باشند. عده ای نادان که چیزی نمی دانند و در جامعه به هر دلیلی حاکمیت پیدا می کنند و قدرت را به دست می گیرند و بعد می گویند می خواهیم عدالت برقرار کنیم اصلا نمی فهمند عدالت چه هست. برقراری عدالت کار بسیار دشواری است و نیاز به فهم و شعور دارد. کسی که به این ژرفای فهم برسد زلال سرچشمه های قانون در او جوشش پیدا می کند. کسی که در او حلم رسوخ پیدا کند، در کارش به افراط و تفریط گرایش پیدا نمی کند.!S3!
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه بحث خود درباره تبیین عدالت از دیدگاه امیرالمومنین علی (ع) گفت: عدالت یعنی اینکه همه مردم به حق خودشان برسند. حضرت علی(ع) در آن زمان افتخار می کند که من در کوفه کاری کردم که یک بیکار پیدا نمی شود. با وجود آنکه 5 سال حکومت علی با جنگ و جدال و بحران همراه بوده است ولی علی با مدیریتی که می کرد، مسائل و مشکلات داخلی کوفه را از یاد نمی برد. خواسته های مردم شغل، تحصیل، کرامت، امنیت، تساوی در مواجهه با قانون، داشتن نقش در سرنوشت خود و کشور و داشتن آزادی است. عده ای نادان که معنای عدالت را نمی فهمند عدالت را وسیله ای قرار می دهند برای مقابله با آزادی مردم. عدالت یعنی همه به همه حقوق خود برسند و یکی از این حقوق حقه مردم، آزادی است. عدالت لزوما به معنی تساوی مطلق نیست. عدالت هدف غایی همه انبیا است. انبیا برای این آمده اند که با انتقال درک بالا به بشر، او وادار کنند که خودش برای تحکیم و اقامه قسط به پا خیزد. نه اینکه بنده بیایم و به زور عدالت را برقرار کنم. باید فرهنگ عدالت در جامعه رواج پیدا کند.
وی افزود: علائم جهاد از امر به معروف، نهی از منکر، راستی و راستگویی و استقامت در جایگاه ها و دوری از فاسقین است. کسی که امر به معروف کند پشت مومنان را محکم می کند. کسی که ار منکر نهی کند بینی منافقان را به خاک می مالد. کسی که در جایگاه ها استقامت کند آنچه را که خدا از او خواسته بجای آورده است و کسی که از فاسقان اجتناب کند و به خاطر خدا غضب کند و خشم گیرد، خداوند هم به نفع او نظر خواهد کرد و از او خشنود خواهد شد.
این سخنران شب 23 رمضان دارالزهرای تهران در ادامه گفت: امروز موضوع امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما بسیار مطرح می شود. بعضی صحبت تشکیل وزارتی به نام وزارت امر به معروف را مطرح کرده اند. ولی از ماهیت امر به معروف و نهی از منکر در اسلام غافل هستیم. یکی از خواص امر به معروف رمز حضور همیشگی مردم در صحنه است. امر به معروف کار مردم است نه کار عده ای خاص. سکوت در برابر منکر گناه بزرگی است. باید در جامعه فلسفه امر به معروف و نهی از منکر بازگو شود. در روایات درباره پیامدهای ترک امر به معروف آمده است که، بدان و بدکاران در جامعه سلطه پیدا می کنند. جامعه به سوی سقوط و انحطاط حرکت می کند.
وی تصریح کرد: باید مشخص شود که منظور از معروف چیست و معروف ها چه مورادی هستند. قدم اول هم همین نکته است. معروف یعنی کارها و ارزشهای انسانی و اخلاقی که باید در جامعه رعایت شود. چه کسی این ارزشها را می شناسد و چه کسانی معیار تشخیص این ها هستند. آیا رعایت بعضی ظواهر از جمله لباس و ... که اخیرا مساله اش را مطرح کرده اند مهمتر است یا پرهیز از دروغ، تهمت، بی اخلاقی، بهتان زدن و ناچیز شمردن کرامت انسان ها به خاطر وجود اهداف پست سیاسی و جریان های انجرافی. امر به معروف را باید کسانی بکنند که حداقل با این مسائل آشنایی داشته باشند. افراد نادان، بی سواد و مغرض و عقده ای و افرادی که اهل تملق و باند بازی هستند حق ندارند وارد حیطه امر به معروف شوند. جامعه ما گرفتار چنین بلایایی است. امر به معروف مساله دینامیکی است. باید ابتدا معروف در جامعه شناخته شود، ترویج شود و به صورت فرهنگ عمومی در بیاید و عده ای از انسان ها پاک باخته و دلسوز به طور عادی و نه به صورت اداری و ماموریتی با رفتار و کردار و شخصیتشان به آن بپردازند. کسانی می توانند امر به معروف کنند که خودشان هم به معروف عمل می کنند. آمران به معروف باید خودشان مجسمه تمام و کمال خوبی ها و مجسمه تمام و کمال نفی آن ضد ارزشها باشد. باید حرف و عمل هماهنگی داشته باشند و تحت تاثیر جو و فضای قدرت و شوکت این و آن قرار نگیرند و ایمان به خدا داشته باشند. امروزه در اثر رعایت نشدن این مسائل شاهد گرفتاری دنیای اسلام با بلیه بسیار بزرگی هستیم.
وی ادامه داد: همه ما با سهم های مختلف و متفاوت در مشکلاتی که جهان اسلام با آن مواجه شده است سهیم هستیم. تردیدی نیست که امروز سرکردگان استکبار جهانی و صهیونیسم سردسته تمام بلیاتی هستند که با نام های مختلف، دامن گیر جامعه اسلامی و جوامع انسانی شده است. الان در غزه مردم دسته دسته کشته می شوند. جوانان و زنان و کودکان به خون خود آغشته می شوند. به خاطر اینکه نقشه های حساب شده ای که از همان انحراف ها در اندیشه های اسلامی سرچشمه می گیرد یک به یک در حال عملی شدن است. در پشت صحنه افراط گراییهایی چون داعش آمریکا و اسراییل پنهان شده اند. کشتارها و فجایعی که وهابی ها نزدیک به یک قرن پیش انجام دادند کاملا مشابه عملکردهای امروزی داعش است. کارهایی که وهابی ها انجام دادند به کشتارهایی که افراطیون مسیحی در جنگ های صلیبی انجام دادند شباهت دارد.!S4!
وی در پایان با تاکید بر لزوم حمایت همه جانبه از مردم مظلوم غزه گفت: عده ای نادان و مغرض در طی سالهای گذشته شایعه ای درآوردند که یکی از جریان های وابسته به اصلاحات شعار نه عزه، نه لبنان را مطرح کرده است. بنده رسما اعلام می کنم این یک دروغ شاخدار است. هیچ کس از وابستگان به اصلاحات و کسانی که به امام و به انقلاب ایمان دارند، هرگز چنین اعتقادی نداشته اند. ما معتقدیم که از چند بابت باید از این مظلومان حمایت کنیم. اول اینکه وابستگی انسانی با آنان داریم. انسان ها همه از یک ریشه اند و باید از همدیگر در مقابل ظلم حمایت کنند. بگذریم از این که آنها مسلمان هم هستند. علاوه بر این، سرنوشت همه ما به هم وصل است. ما همه با هم پیوند داریم. امنیت ما از امنیت آنها جدا نیست. هم ما موظف به کمک به آنها هستیم و هم آنها موظف به کمک به ما در زمان گرفتاری ما هستند. ما باید این شعار دروغین را با همه ابزارهایی که داریم عملا تکذیب کنیم. باید به این مظلومین کمک کنیم و بگوییم آنچه که بعضی نادان ها و مغرضان می گویند دروغ و کذب است.