آقایان بهتر است به اسم اسلام و انقلاب و عزت کشور به مخالفت با مذاکره نپردازند و الا میتوان شک نمود که آیا پای منافع اقتصادی یا مشابه آن برای این مخالفت با مذاکره در میان است؟ البته آقایان می توانند نگران باشند که مذاکره درستی صورت گیرد و اگر امتیاز می دهیم، امتیاز هم بگیریم. اما اصل مخالفت با مذاکره وجهی ندارد.

در روزهای اخیر به دنبال مصاحبه رئیس جمهور با شبکه آمریکایی و اعلام آمادگی برای مذاکره با آمریکا، بحث مذاکره با این کشور دوباره در محافل سیاسی مطرح شده و اهل سیاست در موافقت یا مخالفت با مذاکره مصاحبه یا یادداشت و یا توئیتی منتشر مینمایند.

جدی ترین تقابل را آقای حسین شریعتمداری ابراز داشت و نوشت: «جناب پزشکیان شما صاحب ایران نیستید! شما رئیس‌جمهور ایران هستید که مسئولیت قوه اجرایی کشور برای ۴ سال به عنوان «یک امانت‌» به شما سپرده شده است...ما تروریست نیستیم ولی ترامپ و چند تن از همکارانش -از جمله مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ- را به‌عنوان قاتلان شهید سلیمانی و یارانش، مستحق مرگ می‌دانیم. قصاص آنها وظیفه دینی و قانونی هر ایرانی غیرتمند و مسلمان است. بنابراین وظیفه شما به عنوان یک ایرانی غیرتمند و مسلمان‌، اجرای این حکم الهی است و نه مذاکره با قاتل شهید سلیمانی و دل دادن و قلوه گرفتن».

در اینکه آقای پزشکیان صاحب ایران نیست، تردیدی نیست و البته آقای شریعتمداری و هیچکس دیگری هم صاحب ایران نیست که برای ایران تعیین تکلیف کند. صاحب ایران، مردم ایران هستند و اگر اکثریت مردم ایران، نظرشان مذاکره با آمریکا باشد، رئیس جمهور به عنوان نماینده اکثریت مردم می تواند برای مذاکره اعلام آمادگی کند و آقای شریعتمداری و دوستان حق ندارند خواست خود را تحمیل نمایند. 

اما سؤال این است که چرا جناب شریعتمداری و دوستان تا این حد با اصل «مذاکره» مشکل دارند؟ مگر حماس با دشمن خونی خود اسرائیل مذاکره نکرد تا بتواند توافق کند؟ مگر اسرائیل قاتل رهبرانش همچون اسماعیل هنیه و یحیی سنوار نبود؟ پس چرا مذاکره کرد؟ احتمالاً اگر آقای شریعتمداری جای حماس بود، اعلام می کرد تا نابودی اسرائیل و یا انتقام از نتانیاهو مذاکره نمی کند!

از آن مهم تر، یادآوری تاریخی به ایشان و دیگر دوستان مخالف مذاکره است، به ویژه آنکه این جماعت به تطابق سازی با تاریخ صدر اسلام علاقه دارند. سؤال این است که چرا پیامبر اسلام (ص) در ماجرای صلح حدیبیه که قرآن از آن به فتح مبین یاد می کند، حاضر شد با دشمن خونی خود ابوسفیان مذاکره کند؟ مگر او و همسرش قاتل حضرت حمزه عموی ایشان و سردار جنگ های پیامبر (ص) و دیگر مؤمنان نبودند؟ آیا پیامبر (ص) هم -نعوذ بالله- اشتباه کرد؟ اتفاقاً در همین جریان تاریخی هم افرادی که در تاریخ اسمشان ثبت است، با پیامبر (ص) به دلیل مذاکره مخالفت کردند و بعد از صلح، او و همفکرانش به صورت اعتراض به بازخواست پیامبر (ص) پرداختند که: «چرا پستی و ذلت در دین (صلح حدیبیه) به ما اعطاء شد؟» (بحارالانوار/ ج 20/ ص 335).

بنابراین آقایان بهتر است به اسم اسلام و انقلاب و عزت کشور به مخالفت با مذاکره نپردازند و الا میتوان شک نمود که آیا پای منافع اقتصادی یا مشابه آن برای این مخالفت با مذاکره در میان است؟ البته آقایان می توانند نگران باشند که مذاکره درستی صورت گیرد و اگر امتیاز می دهیم، امتیاز هم بگیریم. اما اصل مخالفت با مذاکره وجهی ندارد.

در این میان وجه افراطی مذاکره با آمریکا هم وجود دارد. بعضی از آقایان طرفدار مذاکره، اصل دشمنی ایران با ملت ایران را فراموش می کنند و فکر می کنند این کشور همین الان آماده دوستی با ایران است. بعضی از آنها از مذاکره معنایی جز تسلیم نمی فهمند و با اینکه تجربه خروج آمریکا از برجام را در پیش روی خود دارند، چنان خود را شیفته مذاکره و رابطه نشان می دهند که گویی همه مشکلات ریز و درشت کشور به دست آمریکا باز می شود. کافی است تیتر روزنامهها یا یادداشت آنها را در یک ماه گذشته مرور کنیم. اگر نگوییم بعضی از آنان با اینگونه حرف و کردار در حال خیانت به منافع کشور هستند، اما گویی نوعی ساده انگاری مبتدیانه بر نوع نگاه بعضی از آنها به روابط بین الملل حاکم است که انگار می توانند همین فردا با آمریکا نرد عشق ببازند و دل بدهند و قلوه بگیرند. 

لذا به نظر می رسد مذاکره با آمریکا دچار افراط و تفریط شده است. راه درست، راه اعتدال است که اصل مذاکره را نباید نفی کرد و حتماً باید به سمت مذاکره رفت، چراکه یک ابزار اصلی در صحنه بین الملل امروز است. نفی آن مانند این می ماند که چون رسانه در دست آنها است، ما دیگر نباید سراغ رسانه برویم. در صورتیکه باید از این ابزار در برابر دشمن خود نیز استفاده کرد. از سوی دیگر در مذاکره قرار نیست نرد عشق ببازیم و آمریکا را دوست خود قلمداد کنیم. بدانیم اگر هم ما دوستی بورزیم، او از دشمنی خود دست نمی کشد، همچنانکه تاکنون دست نکشیده است. بنابراین نیازمند مذاکره ای «شرافتمندانه» و در عین حال «قدرتمندانه» و «هوشمندانه» با دشمن خود یعنی آمریکا هستیم تا بتوانیم منافع حداکثری را برای ملت ایران رقم بزنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.