گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در برنامه «حضور» مطرح شد؛

ظریف: مبنای قدرت در منظر امام مردم هستند، نه کلاهک هسته‌ای و تانک/ می‌خواهند مبارزه علیه اشغال را به دعوای ایران و اسرائیل تبدیل کنند/ جریان «نیروی نیابتی» را سلطه‌گران به راه انداختند/ امروز می‌توانیم بدون نیاز به هیچکس از خودمان دفاع کنیم

وزیر سابق امور خارجه کشورمان درباره نحوه شکل‌گیری علاقه و ارادتش به امام خمینی (ره) اظهار داشت: من در مدرسه علوی درس می‌خواندم. دبیرستان علوی جمع تضادها بود. گروهی وقتی از دبیرستان خارج می‌شدند، طرفدار جریان چپ می‌شدند یا به مجاهدین می‌پیوستند؛ بعضی‌ها پیکاری می‌شدند؛ بعضی‌ها چپ می‌شدند؛ یک گروهی هم طرفدار انجمن حجتیه بودند. گروهی هم مثل ما از هر دو جناح استفاده می‌کردند، ولی از همان وقت، من به حضرت امام علاقه پیدا کردم.

پایگاه خبری جماران: محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیس جمهور و وزیر سابق وزارت امور خارجه کشورمان مهمان این هفته برنامه «حضور» بود و در گفت و گو با «محمدحسین رنجبران» علاوه بر واکاوی اندیشه‌های امام خمینی (ره) در عرصه روابط بین‌الملل، درخصوص نحوه آشنایی با اندیشه‌های امام راحل، مذاکرات برجام و برخی دیگر از مسائل روز سخن گفت.

به گزارش جماران، ظریف با اشاره به خاطره نخستین دیدارش با حضرت امام خمینی (ره) اظهار داشت: اولین بار با انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا و در یک دیدار عمومی خدمت حضرت امام شرفیاب شدم. من آن زمان، حدود ۲۱ سالم بود و این دیدار از معدود شرایطی بود که در یک ملاقات، شاید برایم پیش بیاید که احساس کردم لرزه بر اندامم افتاده است.

 

ماجرای عکس معروف دکتر ظریف در آمریکا

کارگرهای آمریکایی با چوب بیسبال آمده بودند ما را بزنند

وی با اشاره به عکسی که در آن روی ماشین ایستاده و مشغول سخنرانی است، گفت: آن ]عکس مربوط به[ روز قدس در ساکرامنتو بود. شاید دومین روز قدس بود؛ چون اولین روز قدس من ایران بودم؛ بعد از انقلاب به ایران آمده‌ بودم که ازدواج کنم و روز قدس من همراه با همسرم که تازه عقد کرده بودیم، در اصفهان بودیم و در تظاهرات شرکت کردیم.

ظریف اضافه کرد: ما در دوران نامزدی در اصفهان در دعای ابوحمزه مرحوم آقای شیخ مهدی مظاهری بودیم که بعد از آن با هم به راهپیمایی روز قدس رفتیم. دومین تظاهرات روز قدس که فکر می‌کنم سال ۵۹ بود ـ من دیگر سال‌ها خیلی یادم نمی‌آید ـ ما از سانفرانسیسکو به ساکرامنتو که مرکز ایالت کالیفرنیاست، برای تظاهرات روز قدس رفتیم و فکر می‌کنم بعد از جریان لانه جاسوسی و گروگانگیری بود که خیلی سخت‌گیری می‌کردند.

فعال دانشجویی زمان انقلاب بیان داشت: در آن عکسی که شما دیدید، اطراف ما کارگرهای ساختمانی آمریکایی با کلاه کارگری ساختمان و چوب‌هایی که با آن بیسبال بازی می‌کنند، مثل چماق در دستشان بود و دور ما جمع شده بودند که بچه‌ها را بزنند؛ آن بلندگوی دستی هم که به ما داده بودند را به خاطر این دعوا قطع کردند ولی من از اول هم معمولا صدایم آنقدر بلند بود که به بلندگو احتیاج نداشتم.

 

علاقه من به امام خمینی از پیش از انقلاب شکل گرفت

وزیر سابق امور خارجه کشورمان درباره نحوه شکل‌گیری علاقه و ارادتش به امام خمینی (ره) اظهار داشت: من در مدرسه علوی درس می‌خواندم. دبیرستان علوی جمع تضادها بود. گروهی وقتی از دبیرستان خارج می‌شدند، طرفدار جریان چپ می‌شدند یا به مجاهدین می‌پیوستند؛ بعضی‌ها پیکاری می‌شدند؛ بعضی‌ها چپ می‌شدند؛ یک گروهی هم طرفدار انجمن حجتیه بودند. گروهی هم مثل ما از هر دو جناح استفاده می‌کردند، ولی از همان وقت، من به حضرت امام علاقه پیدا کردم.

وی ادامه داد: خانواده‌ ما مقلد مرحوم آیت‌الله العظمی خویی بودند و رساله‌ای که در خانه ما بود، رساله آیت‌الله خویی بود و ما از بچگی احکام و اینها را از آن رساله یاد گرفته بودیم. آن زمان چون رساله امام ممنوع بود، یک رساله‌ای به فروش می‌رفت به نام رساله «مُحَشی» یا «رساله ۹ حاشیه‌ای» که فتاوای مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی بود و ۹ تا یا هفت تا از علما بر آن حاشیه زده بودند یعنی هر فتوای آیت‌الله بروجردی را مثلاً وسطش داخل پرانتز نوشته بود شین که منظور مرحوم آیت‌الله شریعتمداری بود یا نون مرحوم آیت‌الله نجفی مرعشی بود؛ خ مرحوم آیت‌الله خویی بود یا ح مرحوم آیت‌الله حکیم بود و بعد پرانتز باز پرانتز بسته و وسطش خالی که یعنی مرحوم امام و ما از روی آن رساله در منزل تقلید کردن از حضرت امام را شروع کردیم.

 

در خانه تلویزیون نداشتیم

ظریف گفت: پدر و مادر من بسیار متدین بودند. ما در خانه‌ تلویزیون نداشتیم. رادیو در یک کمدی بود که قفل می‌شد و فقط سحرهای ماه رمضان برای اینکه وقت اذان معلوم شود، بیرون می‌آمد. منزل ما تمام اعیاد یعنی تولد همه ائمه مهمانی می‌دادند. از علمایی که پدرم با آنها محشور بود. البته پدرم بازاری بود ولی با گروهی از علما محشور بود که متأسفانه هیچ کدامشان انقلابی نبودند. به همه آنها مهمانی می‌داد و غذای مفصلی.

 

دعای دکتر ظریف در حق کسانی که به پدر بزرگش تهمت ساواکی بودن زدند

وی در سخنانش به پدربزرگ مادری‌اش، مرحوم آقا میرزا علینقی کاشانی نیز اشاره کرد و بیان داشت: خدا از تقصیرات کسانی که به ایشان تهمت‌های ناشایسته زدند بگذرد؛ به خاطر اینکه مرا بزنند، به یک فردی ]تهمت زدند[ که بخش اعظم مسجد اعظم قم با هزینه ایشان ساخته شده، مسجد هامبورگ را ایشان ساخته و از نزدیکان مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی بوده. ایشان خیلی در امور مذهبی و خیریه مخصوصاً در کنار آیت‌الله العظمی بروجردی فعال بود. خدا آنهایی که به خاطر خراب کردن من به بزرگوارانی مثل پدربزرگم و مرحوم پدرم که ۷۵ سال نماز شبش ترک نشد و به او تهمت ساواکی بودن زدند، هدایت کند.

 

مسئول برگزاری همه‌پرسی جمهوری اسلامی در کنسولگری ایران بودم

وزیر سابق امور خارجه با اشاره به نحوه آغاز فعالیتش در لنسولگری ایران در آمریکا، توضیح داد: انقلاب که شد، من سانفرانسیسکو بودم و از کسانی بودیم که کنسولگری را اشغال که نه، بلکه کنسولگری را گرفتیم چون کنسولگری خودمان بود. تا آن وقت کنسولگری شاهنشاهی بود که بعد شده بود کنسولگری جمهوری اسلامی و ما رفتیم داخل کنسولگری.

وی ادامه داد: من آن موقع ۱۹ سالم بود و با دوستان دیگری در کنسولگری مستقر شدیم. بنده هم از آنها بودم که از حوزه برکلی در کالیفرنیا در کنسولگری مستقر شدیم و همه‌پرسی جمهوری اسلامی را برگزار کردیم. من عکسی دارم با کت چرمی که روی دستم زده سکیوریتی انتظامات و مسئول این کار بودیم.

 

خاطره دکتر ظریف از روزی که روابط ایران و آمریکا قطع و کنسولگری ایران تعطیل شد

ظریف افزود: بعد از آن مرحوم دکتر یزدی که وزیر امور خارجه شدند، یکی از دوستان را از شیکاگو برای سرکنسول در سانفرانسیسکو فرستادند و من به عنوان نماینده انجمن اسلامی به صورت داوطلبانه در کنسولگری شروع به خدمت کردم و فکر می‌کنم تا زمانی که کارتر کنسولگری را بست یعنی روابط قطع شد، آنجا بودم.

وی گفت: بعد از تعطیلی کنسولگری ایران، به خاطر اینکه من دانشجو بودم با ویزای دانشجویی به صورت افتخاری و داوطلبانه کار می‌کردم. آقای خرم که سرکنسول بودند و داشتند برمی‌گشتند مسئولیت جمع کردن اموال کنسولگری را به من دادند. ما کلی پاسپورت ایرانی‌ها در اختیارمان بود که باید پس می‌دادیم و دیگر اموال کنسولگری. ما یک خانه ملکی داشتیم در سانفرانسیسکو و یک دفتر استیجاری که باید دفتر را خالی می‌کردیم و در خانه جا می‌دادیم تا آمریکایی‌ها آنجا را تحویل گرفتند و مهر و موم کردند که این کار را هم به عهده بنده گذاشتند.

گفتگو با دکتر ظریف

پیرو حمایت امام، در حمایت از اشغال لانه جاسوسی آمریکا سخنرانی کردم

ظریف در پاسخ به این سوال که آیا هیچ وقت از خودتان نپرسیدید که اصلا این چه کاری بود که سفارت آمریکا را اشغال کردند، گفت: چرا ولی وقتی امام حمایت کردند، دیگر ما هم حمایت کردیم و من در حمایت از دانشجویان خط امام سخنرانی کردم و عکسش هم هست.

 

برخورد سخت دادگاه آمریکا با دانشجویان ایرانی بعد از لغو ویزاها

معاون راهبردی رئیس جمهور بیان داشت: بعد از این اتفاق، دولت آمریکا ویزای همه دانشجویان ایرانی را باطل کرد و ما دیگر نمی‌تونستیم از آمریکا خارج شویم. گروهی هم بودند که تخلف کرده بودند یعنی مثلاً دانشجوی تمام وقت نبودند یا کار می‌کردند چون کار کردن برای کسانی که با ویزای دانشجویی آنجا بودند، ممنوع بود. اینها را هم دادگاهی و اخراج کردند. آن زمان چون رشته‌ من حقوق بین‌الملل و روابط بین الملل بود به همراه یکی دو تا وکیل آمریکایی از طرف کنسولگری، در سانفرانسیسکو به دادگاه می‌رفتیم و از اینها دفاع می‌کردیم.

وی با اشاره به برخورد سخت دادگاه آمریکا با دو دانشجوی ایرانی گفت: یک پدر و مادر بودند که فکر می‌کنم هر دو نفرشان دانشجوی دکتری و طرفدار انقلاب بودند ولی خانم، بی‌حجاب بود و یک بچه ۶ ماهه داشتند. به قاضی گفتند که بچه‌ ما اینجا به دنیا آمده و شهروند آمریکاست؛ اجازه بدهید ما از بچه‌مان پرستاری کنیم. قاضی گفت اگر زیادی حرف بزنید، دستور می‌دهم که بچه‌ را از شما جدا کنند و شما را بدون بچه‌ به ایران بفرستند و هر دو را اخراج کرد و وکیل ما هم نتوانست کاری برای اینها انجام دهد.

 

احساس کردم موظفم دائم فرمایشات و نگرش‌های امام را دنبال کنم

ظریف درخصوص نحوه آشنایی با اندیشه و نظرات حضرت امام در حوزه دیپلماسی و بین‌الملل خاطرنشان کرد: من از سال ۵۹ که دبیر تبلیغات انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا بودم، یعنی همان سالی که آمدیم ایران و خدمت امام رسیدیم و از آنجا که مسئول انتقال پیام ایرانِ انقلابی به فضای آمریکایی بودم، احساس می‌کردم که موظفم به طور دائمی فرمایشات و نگرش‌های امام را دنبال کنیم تا بتوانیم به یک زبانی که برای مستمعین آمریکایی قابل فهم باشد، این را ارائه دهیم.

وی اضافه کرد: از سوی دیگر چون هم زبانم خوب بود و هم اینکه رشته من رشته‌ای بود که با این چیزها ارتباط پیدا می‌کرد، در واقع مسئول برقراری ارتباط با غیر ایرانی‌ها شدم و شروع کردم به تبیین اندیشه‌های امام. همچنین جلساتی با اساتیدی مثل دکتر حامد اَلگار که از ایران شناسان برجسته است؛ یا مرحوم امام عبدالعلی موسی که از سیاهان مسلمان‌شده بود جلسه برگزار می‌کردیم.

 

امام یک دهه از متفکرین روابط بین‌الملل جلوتر بود

دیپلمات برجسته کشورمان با بیان اینکه امام یک قدرت معنایی را در عرصه بین‌الملل ایجاد کرد، گفت: از دیدگاه رئالیست‌ها یک مفهومی به اسم «قدرت نرم» وجود دارد که مربوط به دهه ۹۰ میلادی است و امام حدود یک دهه از متفکرین روابط بین‌الملل که وارد این حوزه‌ها شدند، جلوتر بود. پیامی که امام به گورباچف می‌دهد نشان‌دهنده این است که ایشان درباره یک چیزی به باور رسیده است.

وی گفت: یک وقتی من یک جمله‌ای گفتم و خیلی به من حمله کردند. بعدا ۵ ـ ۶ جمله از حضرت امام آوردم که عین همان را گفتند که این سلاح ما نیست که ما را پیروز می‌کند؛ بلکه این ایمان و مقاومت مردم ماست که ما را پیروز می‌کند. واقعا آنچه که انقلاب اسلامی را به منطقه فرستاد و پیامی که باعث شد مقاومت شکل بگیرد، قدرت ایمان و باور داشتن مردم است.

 

مقاومت اسلامی با پیام انقلاب شکل گرفت

ظریف یادآور شد: در سال ۶۱ و در حالی که ما در حال جنگ بودیم و شرایط خودمان بسیار نابسامان بود و التماس می‌کردیم کسی به ما موشک بدهد که بتوانیم در برابر جنایات صدام از خودمان دفاع کنیم، در آن شرایط شما می‌بینید که این مقاومت اسلامی شکل می‌گیرد.

وی با تأکید بر اینکه مقاومت اسلامی مثل حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی با پیام انقلاب شکل گرفت، افزود: این همان خودباوری بود که امام در همه ما ایجاد کرده و گفت که خون بر شمشیر پیروز است؛ شما مردم می‌توانید مقاومت کنید و مردم می‌توانند استقلال داشته باشند و مقهور قدرت‌ها نشوند. پیام‌های مهم و ارزشمندی که منطقه را تکان داد و کماکان هم می‌تواند یک دیدگاه جدیدی را در دنیا مطرح بکند.

 

مبنای قدرت در منظر امام مردم هستند نه کلاهک هسته‌ای و تانک

ظریف تصریح کرد: ما به این «قدرت معنایی» می‌گوییم. یعنی شما قدرت دارید و گفتمان برای شما قدرت ایجاد می‌کند؛ استقلال برای شما قدرت ایجاد می‌کند؛ هویت برای شما قدرت ایجاد می‌کند؛ مردم برای شما قدرت ایجاد می‌کند و من فکر می‌کنم هیچکس به خوبی امام این را درک نکرد. همین بود که به امام این جرأت را می‌داد که به گورباچف نامه بنویسد.

وزیر سابق امور خارجه بیان کرد: امام می‌دانستند که این تعداد کلاهک هسته‌ای یا تعداد تانک نیست که آینده جهان را تعیین می‌کند؛ بلکه یک چیزی فراتر از این‌هاست و این را امام می‌دید؛ اگر این را امام نمی‌دید، انقلاب هیچ وقت پیروز نمی‌شد؛ یعنی آن باوری که امام به مردم به عنوان مبنای قدرت داشتند و بارها فرمودند مردم ولی نعمت ما هستند و می‌فرمایند که حواستان باشد اگر مردم از ما جدا شوند ما هیچی نیستیم.

 

امام خمینی سال‌ها پیش از اندیشمندان دنیا به نقش «مردم» رسمیت بخشید

وی با تأکید بر اینکه امام خمینی خیلی قبل‌تر از دنیا مردم را به رسمیت شناخت، توضیح داد: اواخر دهه ۸۰ برای اولین بار دولت آمریکا در وزارت خارجه‌اش اداره دیپلماسی عمومی ایجاد می‌کند و در دهه ۹۰ میلادی مردم به عنوان یک کنشگر در صحنه بین‌المللی به رسمیت شناخته شدند و کلمه «دیپلماسی عمومی» در سال ۱۹۶۸ میلادی توسط دانشگاه فلچر ابداع شد؛ این یعنی برای مردم یک شخصیت در دیپلماسی قائل است و مردم را طرف دیپلماسی می‌داند و این اتفاق ۱۰ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی افتاد.

 

هر قدر از مردم ایران فاصله بگیریم، از مکتب امام دورتر شدیم

ظریف با بیان اینکه نباید نقش برجسته مردم را در انقلاب فراموش کنیم، بیان داشت: ریچارد فالک نویسنده معروف آمریکایی که بسیار طرفدار فلسطین است در مقاله‌ای در کتاب «پایان حاکمیت» می‌نویسد که انقلاب ایران یک حرکت و یک صفحه جدیدی است؛ به خاطر اینکه این انقلاب یک حزب پیشرو نداشته است؛ این مردم بودند که این انقلاب را به پیروزی رساندند و این یک تجربه جدید است. واقعیت این است که در انقلاب اسلامی مردم بودند که پیشرو بودند و امیدوارم ما هیچ وقت نقش برجسته مردم را فراموش نکنیم چرا که هر قدر ما از این مردم بزرگوار ایران فاصله بگیریم، از مکتب امام دورتر شدیم.

امام و مقام معظم رهبری نسبت به ایران بسیار غیرت دارند

وی با نقد برخی دیدگاه‌ها که نگاه امام را ملی‌گرایانه می‌دانند، اظهار کرد: امام نسبت به ایران بسیار غیرتمند بود، همانطور که مقام معظم رهبری هم نسبت به ایران بسیار غیرت دارند؛ امام نسبت به ایران غیرت داشت، اما با ظلم هیچ وقت کنار نمی‌آمد. وقتی من در نمایندگی نیویورک بودم تلکس‌ها را می‌دیدم که ما اعتراض کرده بودیم به مقامات شوروی که چرا شما از عراق حمایت می‌کنید و به عراق موشک می‌دهید. آنها می‌گفتند شما حمایت‌تان از مخالفین ما در افغانستان را متوقف کنید و امام اجازه ندادند. حتی پاکستان حاضر شد با شوروی در ژنو در مذاکرات افغانستان حضور پیدا کند، اما امام اجازه ندادند ما در مذاکره با اشغالگر حضور پیدا کنیم.

 

مخالفت با اشغالگری به معنی نیروی نیابتی داشتن در برابر اشغالگر نیست

معاون راهبردی رئیس جمهور با تأکید بر اینکه نگاه امام نسبت به اشغالگری کاملا مشخص بود، تأکید کرد: برخی این مخالفت همیشگی با اشغالگری به معنی نیروی نیابتی داشتن در برابر اشغالگری تصور کردند. در حالیکه شما در برابر اشغالگری نیروی نیابتی نیاز نداری چون مردمی که سرزمینشان اشغال شده، نیاز ندارند کسی به آنها نیابت بدهد و مخالف اشغالگری هستند.

 

می‌خواهند مبارزه علیه اشغال را به دعوای ایران و اسرائیل تبدیل کنند

وی خاطرنشان کرد: اینها می‌خواهند بازی را از مبارزه علیه اشغال، به یک دعوا بین ایران و اسرائیل تبدیل کنند. این دعوا بین ایران و اسرائیل نیست؛ ما با اسرائیل مخالفیم به خاطر اینکه سرزمین دیگران را اشغال کرده؛ ما از آنهایی که برای آزادی سرزمین خودشان تلاش می‌کنند حمایت می‌کنیم؛ نه اینکه ما آنها را وادار کرده باشیم و نیروی نیابتی ما باشند. بعضی وقت‌ها هم بعضی از ما اشتباه می‌کنیم و خیال می‌کنیم آنچه که اسرائیل دارد تبلیغ می‌کند، دارد به نفع ما تبلیغ می‌کند اما اسرائیلی‌ها با قدرت دروغگویی توانستند تصویر کاملاً دروغینی بسازند.

 

جریان نیروی نیابتی را سلطه‌گران به راه انداختند

ظریف اضافه کرد: وقتی آمریکایی‌ها بیروت را اشغال کردند و اسرائیلی‌ها تا حاشیه بیروت را گرفتند، لبنانی‌ها در سال ۱۹۸۲ پایگاه تفنگداران دریایی در بیروت را منهدم کردند اما بعد از انفجار پایگاه تفنگداران دریایی آمریکا، ایران را در لیست تروریسم قرار دادند. شما در قلب بیروت، کشور را اشغال کردید و متحدت از جنوب لبنان تا بیروت را اشغال کرده و توقع داشتی مردم لبنان بشینند و شما را نگاه کنند و بگویند خیلی متشکریم؟! ؟! اینها تصورات غلطی است که سلطه‌گران ایجاد کردند و گفتند اینها نیروهای نیابتی ایران هستند.

 

حفظ تمامیت ارضی ایران بعد از انقلاب را مرهون امام و رهبری هستیم

وی با بیان اینکه کار انقلاب این بود که به مردم، این توان را داد که فکر کنند می‌توانند بایستند، افزود: انقلاب ما این انگیزه را به آنها داد و الگو شدیم و این الگو را می‌توانیم ادامه بدهیم. ببینید در ۲۲۰ سال گذشته، ایران همواره اشغال می‌شد. از بعد از آقا محمدخان قاجار هرچه هست، کوچک شدن و اشغال ایران و تحمیل به ایران است. در دو تا جنگ جهانی اشغال ایران و قحطی اجباری و از بین رفتن تعداد قابل توجهی از مردم ایران به خاطر جنایاتی که توسط انگلیس‌ها انجام گرفت و قحطی بر آنها تحمیل شد.

این دیپلمات برجسته کشورمان گفت: همه این‌ها یک وضعیت نگرانی از خارج را در ما ایجاد کرده بود، چون همیشه از خارج تهدید می‌شدیم. در همه حکومت‌ها هم از قاجار گرفته تا پهلوی ما سرزمین از دست دادیم حتی در دوران شاه و در دوران رضاشاه که حسابی علیرغم اینکه وابستگی داشتند؛ اما در جمهوری اسلامی با وجود اینکه همه در جنگ تحمیلی در برابر ایران ایستادند، یک وجب از خاک ایران را از دست ندادیم و این را مرهون رهبری امام و مقام معظم رهبری و در واقع ایثار مردم و نیروهای مسلح هستیم.

 

امروز می‌توانیم بدون نیاز به هیچکس از خودمان دفاع کنیم

وی ادامه داد: یعنی بعد از ۲۲۰ سال که ۱۵۰ سال آن، ایران مدام اشغال می‌شده الان ایران می‌تواند سرش را بلند کند و بگوید ما می‌توانیم در برابر بزرگ‌ترین قدرت‌های دنیا بدون نیاز به هیچکس از خودمان دفاع بکنیم. ما دیگر احساس تهدید نمی‌کنیم؛ حضرت آقا فرمودند رژیم صهیونیستی در حدی نیست که بتواند تهدیدی برای ایران باشد؛ یعنی ما وضعیتی پیدا کردیم که الان به خودمان مطمئنیم و مردم ما به خودشان مطمئنن هستند چون می‌دانند که کسی در برابر این مردم نمی‌تواند کاری بکند.

ظریف با بیان اینکه اکنون وقت پرش است، گفت: با این اعتماد به نفس بیایم مبانی امنیت که اعم از اقتصاد و معیشت و ارتباطات خوب باشد و دیدن همه چیز به عنوان فرصت را تقویت کنیم. ما دیگر نیاز نداریم نگران اینترنت باشیم؛ نگران خانم‌ها باشیم؛ اینها همه برای ما فرصت هستند. ایرانی‌های خارج از کشور برای ما فرصت هستند. منطقه برای ما فرصت است. اینها دیگر تهدید نیست.

 

خودباوری متکی به خدا؛ راز ماندگاری اندیشه امام خمینی

وی خاطرنشان کرد: ما اگر واقعا به مبانی فکری امام و رهبری اعتقاد داشته باشیم، می‌بینیم که آنچه ما را سرپا نگه داشته، همین خودباوری بوده و این خودباوری خیلی مهم است. یعنی اگر من بخواهم امام را با یک کلمه تعریف بکنم، می‌گویم خودباوری و آن هم خودباوری که متکی به خداست؛ یعنی شما بخاطر اینکه «لا موثر فی الوجود الا الله» می‌بینید دیگر برای دیگران خیلی ارزش و اعتباری قائل نیستید؛ می‌گویید من با اعتماد به خدا و با توکل به خدا می‌توانم.

 

هراسی برای مذاکره نداریم ولی طرف مقابل نباید بر کرسی مدعی بنشیند!

مسئول تیم مذاکره‌کننده کشورمان در برجام در بخش دیگری از سخنان خود با تشریح شرایط کنونی مذاکرات هسته‌ای اظهار داشت: کسی که به خودش اطمینان دارد، هراسی برای مذاکره ندارد. به شرطی که طرف مقابل آمادگی داشته باشد که از موضع برابر و با احترام متقابل وارد مذاکره شود؛

وی با بیان اینکه غربی‌ها چیزی ندارند که مدعی باشند، گفت: غرب چگونه می‌تواند به خودش اجازه بدهد که در مقام مدعی ظاهر شود؟ اینها کسانی هستند که مانع آتش بس شده‌اند. آتش بسی که می‌توانست جان بچه‌ها را نجات بدهد. غربی‌ها دارند از کسی که در دیوان بین‌المللی کیفری متهم به جنایت جنگی شده، دفاع می‌کنند. از اسرائیل که ۱۵ ماه است جز زن و کودک نکشته است.

ظریف بیان کرد: برای مذاکره باید طرف مقابل از صندلی خیلی بلند مرتبه‌ای که خودش را در آن احساس می‌کند، پیاده شود و روی زمین قرار بگیرد. آن وقت بیاید شروع کند به مذاکره. البته ما خیلی ادعاهای بزرگتری داریم. آنها خیلی جنایت علیه ما کردند. آنها بودند که برجام را رعایت نکردند و به اقتصاد ایران و به مردم ایران ضربه زدند. پس چرا ما ادعاهاشان را باور کنیم که اینها طرفدار مردم هستند! اما این به معنی این نیست که مذاکره نکنیم؛ این به معنی این است که اگر می‌خواهیم با آنها مذاکره کنیم، بگوییم شما در جایگاهی نیستید که ما را موعظه کنید.

وی با ذکر خاطره‌ای از دوران مذاکرات برجامی افزود: روز اولی که من مذاکره با وزرای ۵ به اضافه یک را شروع کردم، در اتاق مذاکرات غیررسمی ملل متحد، به آنها گفتم تحریم‌های شما و قطعنامه‌های شورای امنیت غیرقانونی است. آقای فابیوس وزیر خارجه فرانسه در آن زمان، گفت که تو چه رویی داری؟ آمدی پشت در شورای امنیت و به ما و اعضای دائم می‌گویی که تحریم‌های شما غیر قانونی است؟ گفتم من بیشتر از این خواهم گفت؛ شما باید به مردم ایران خسارت بدهید.

ظریف ادامه داد: به او گفتم فرانسه به عراق ]موشک[ اگزوست و هواپیمای میراژ داد. انگلیس به عراق تانک چیفتن داد. آلمان به عراق بمب شیمیایی، روسیه به عراق میگ و موشک اسکاد، چین به عراق موشک سیرک فورم و آمریکا هواپیماهای آواکس در اختیار عراق گذاشت و تشویقش کردند که شهروندان ما را بزند. لذا اینجا از اینکه شما بر اساس قوانین بین‌المللی و قواعد بین‌المللی با من می‌خواهید صحبت کنید، صحبت نکنید؛ پیاده شوید با هم جلو برویم.

 

لطف رهبر انقلاب به مذاکره‌کنندگان برجام سپر ما در برابر فشارها شد

وزیر سابق امور خارجه کشورمان با اشاره به سخنان حضرت آقا در مورد مذاکرات شرافتمندانه و حمایت ایشان از جریان مذاکرات برجام اظهار داشت: اگر آقا به ما لطف نمی‌کردند که دوستان نمی‌گذاشتند یکی از ما در خیابان‌های تهران راه برویم. الان هم بدشان نمی‌آید.

وی با بیان اینکه معتقدم همه باید آزادانه نظرشان را بگویند و انتقاد کنند، گفت: من مخالفم با کسانی که می‌گویند دکترین هسته‌ای ما می‌تواند تغییر بکند ولی اگر می‌خواهند نظرشان را بگویند، بگویند. برای اینکه اگر جلوی این نظر را بگیریم جلوی آن نظر را که می‌گوید مثلاً لایحه یا قانون عفاف و حجاب قابل اجرا نیست را هم باید گرفت. یا مسئله فیلترینگ؛ اینها مسائلی است که مردم باید درباره آن نظرشان را بگویند. من هیچ مخالفتی ندارم که با برجام مخالفت کنند اما در یک محیط سازنده؛ دروغ هم نگویند و بلندگوی آمریکا و اسرائیل هم نباشند.

 

انتقاد ظریف از جریان برسازی ذلت در دوران مذاکرات برجام

 نظر شهید سیدحسن نصرالله درباره برجام چه بود؟

ظریف با انتقاد از جریان برسازی ذلت در دوران مذاکرات برجام بیان داشت: در برجام ما برسازی ذلت می‌کردیم. من این مثال را چند جا زدم. یک روز در یک زیارت در حرم حضرت اباعبدالله (ع)، داخل حرم بودم که یک رزمنده لبنانی که یک پایش را هم از دست داده بود، آمد و می‌خواست دست مرا ببوسد. شانه مرا بوسید و گفت ما از شما تشکر می‌کنیم که شیعه را در دنیا سربلند کردید. از در داشتم خارج می‌شدم که یک فرد ملبس ایرانی، رویش را کرد به ضریح حضرت اباعبدالله و گفت خدا به حق امام حسین ذلیل‌تان کند که ما را ذلیل کردید. چه کسی این ذلت را برساخته؟ چرا آن کسی که تلویزیون‌های خارجی را نگاه کرده، برداشتش این بوده که ما ایران را عزیز کردیم. چرا مرحوم شهید سید حسن نصرالله می‌گوید من به این کار افتخار می‌کنم.

گفتگو با دکتر ظریف

روایت ظریف از دوراندیشی رهبران حزب‌الله برای حفظ جبهه اتحاد اسلامی

وی با اشاره به خاطره‌ای از دوران مذاکرات آزادسازی گروگان ها من با شهید سید حسن نصرالله از سال ۷۰ رفیق هستم. از زمانی که معاون مرحوم شهید عباس موسوی بود. در زمان مذاکرات مربوط به آزادی گروگان‌های آمریکایی که ما به دبیرکل ملل متحد کمک می‌کردیم، من در سفارت ایران در سوریه بودم و مرحوم شهید سید عباس موسوی و شهید حسن نصرالله تشریف می‌آوردند دمشق و آنجا گفتگو می‌کردیم که آنها بروند با گروه‌های لبنانی صحبت کنند. چون گروگان‌ها در اختیار حزب‌الله نبود؛ در اختیار گروه‌های لبنانی بود و یک کار پیچیده‌ای بود.

ظریف ادامه داد: ما با سازمان ملل کار می‌کردیم و از سازمان ملل برای لبنانی‌ها امتیاز می‌گرفتیم. همیشه هم یادم هست که هم مرحوم سیدحسن و هم مرحوم سید عباس اصرار داشتند که ما زندانی فلسطینی هم آزاد کنیم و فقط زندانی لبنانی آزاد نکنیم. واقعاً با معرفت بودند و با اندیشه و با قضاوت درست؛ با دوربینی و دورنگری می‌گفتند ما باید این اتحاد اسلامی را حفظ کنیم تا خیال نکنند که شیعه دارد فقط برای خودش کار می‌کند.

وی در پایان گفت: من هم در شهادت شهید سلیمانی و هم در شهادت شهید نصرالله خیلی احساس غبن کردم و احساس کردم جهان دو شخصیت بسیار ارزشمند و بزرگوار را از دست داد. شهادت هر دوی اینها خیلی سخت بود. چون من به هر دو خیلی نزدیک بودم و هر دو به من خیلی لطف داشتند.

به گزارش جماران، مشروح این برنامه در پی می آید:

 

مجری: الهی به فضل خویش مرا بنواز و به عدل خویش مرا مگذار. بسم الله الرحمن الرحیم و صلی‌الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. سلام خیلی خوش آمدید به برنامه حضور؛ اینجا حسینیه جماران هست و این هم برنامه حضور کاری از موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمت‌الله علیه. در این برنامه در خدمت بزرگواری هستیم که از دوران دبیرستان وارد فضای انقلاب شد و بعد از آن نیز در بیرون از کشور در جریان‌های دانشجویی که برای انقلاب اسلامی فعالیت می‌کردند، حضور داشت و خط امام و انقلاب رو به خوبی می‌شناسد. او کسی است که در عرصه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران چهره‌ای شناخته شده است و می‌تواند آنچه را که از رهبران انقلاب اسلامی در این ۴۵ سال شنیده را تبیین کند. او نقش ویژه‌ای در قطعنامه ۵۹۸ در دفاع از منافع کشور داشته و می‌تواند نظریات امام در عرصه سیاست خارجی را دقیقاً واکاوی کند. ایشان معتقد است که ما می‌توانستیم از پیامی که حضرت امام به گورباچف آخرین رئیس اتحاد جماهیر شوروی داد، خیلی بهتر از این استفاده بکنیم و حرف‌های گفتنی در این زمینه زیاد خواهد داشت. با ما همراه باشید.

 

 در خدمت جناب آقای دکتر محمدجواد ظریف عزیز دیپلمات شناخته شده کشورمان هستیم که هم اکنون معاون راهبردی رئیس جمهور است و کسی است که بسیاری از مردم او را دوست دارند. دنیای سیاست ایشان را می‌شناسد و در برهه‌های حساس، همواره نقش ویژه‌ای داشته است. قرار هست در این قسمت از برنامه «حضور» با دکتر ظریف درخصوص سیره امام (ره) و همچنین مسائل روز گفتگو کنیم.

 

مجری: سلام عرض می‌کنم، خیلی خیلی خوش آمدید.

ظریف: بنده هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان عزیز.

 

مجری: خیلی بزرگواری کردید؛ ما سپاسگزاریم با همه مشغله‌ای که داشتید وقت گذاشتید.

ظریف: این افتخار بنده است که در حسینیه جماران در خدمت شما باشم. یاد و خاطره امام بزرگوار را گرامی می‌داریم و امیدواریم که همه ما در مسیر ایشان قدم بگذاریم.

 

مجری: ان‌شاءالله. آقای دکتر ظریف اولین باری که به حسینیه جماران آمدند را خاطرشان هست؟

ظریف: بله انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا خدمت حضرت امام شرفیاب می‌شدند.

 

مجری: چه سالی؟

ظریف: یادم نمی‌آید. ما همراه انجمن اسلامی آمدیم. البته دیدار خصوصی نبود؛ فرصتی فراهم شد که در دیدار عمومی خدمت حضرت امام باشیم.

 

مجری: از صحبت‌های امام در این دیدار خاطره‌ای دارید؟

ظریف: از معدود شرایطی بود و شاید بیش از چند بار این وضعیت برایم پیش نیامده که در یک ملاقات، انسان احساس کند که لرزه بر اندامش افتاده؛ فکر می‌کنم آن وقت من شاید ۲۱ سالم بود؛ چون من در ۲۲ سالگی به نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک رفتم.

 

مجری: آقای دکتر ظریف شما از یک خانواده مذهبی سنتی بودید و خیلی شاید اهل سیاست و اینها نبودند.....

ظریف: بنده بودم ولی خانواده نبودند.

 

مجری: چطور یک دفعه جذب امام شدید و امام را چطور شناختید؟ و اینکه چطور آنجا به یکی از افراد فعال تبدیل شدید؟ من عکستان را فراموش نمی‌کنم که روی آن ماشین ایستادید...در نیویورک بود؟

ظریف: نه آن ]عکس مربوط به[ روز قدس بود در ساکرامنتو. شاید دومین روز قدس بود؛ چون اولین روز قدس من ایران بودم؛ بعد از انقلاب به ایران آمده‌ بودم که ازدواج کنم و روز قدس من همراه با همسرم که تازه عقد کرده بودیم، در اصفهان بودیم و در تظاهرات شرکت کردیم. ما در دوران نامزدی در اصفهان در دعای ابوحمزه مرحوم آقای شیخ مهدی مظاهری بودیم که بعد از آن با هم به راهپیمایی روز قدس رفتیم. دومین تظاهرات روز قدس که فکر می‌کنم سال ۵۹ بود ـ من دیگر سال‌ها خیلی یادم نمی‌آید ـ ما از سانفرانسیسکو به ساکرامنتو که مرکز ایالت کالیفرنیاست، برای تظاهرات روز قدس رفتیم و فکر می‌کنم بعد از جریان لانه جاسوسی و گروگانگیری بود که خیلی سخت‌گیری می‌کردند.

آن عکسی که شما دیدید، اطراف ما کارگرهای ساختمانی آمریکایی با کلاه کارگری ساختمان و چوب‌هایی که با آن بیسبال بازی می‌کنند، مثل چماق در دستشان بود و دور ما جمع شده بودند که بچه‌ها را بزنند؛ آن بلندگوی دستی هم که به ما داده بودند را به خاطر این دعوا قطع کردند ولی من از اول هم معمولا صدایم آنقدر بلند بود که به بلندگو احتیاج نداشتم...

 

مجری: اولین کُت را آنجا درآوردید....

ظریف: آنجا کت نداشتم. من تا وقتی به نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد رفتم، کت نداشتم و با کاپشن می‌رفتیم. تازه وقتی به سازمان ملل متحد رفتیم، فهمیدیم باید کت بپوشیم.

 

مجری: آشنایی شما با امام از قبل از انقلاب شروع شد؟

ظریف: بله از قبل انقلاب؛ من در مدرسه علوی بودم. دبیرستان علوی جمع تضادها بود. گروهی وقتی از دبیرستان خارج می‌شدند، طرفدار جریان چپ می‌شدند؛ بیشتر مجاهدین؛ بعضی‌ها پیکاری می‌شدند؛ بعضی‌ها چپ می‌شدند؛ یک گروهی هم طرفدار انجمن حجتیه بودند. گروهی هم مثل ما از هر دو جناح استفاده می‌کردیم ولی از همان وقت، من به حضرت امام علاقه پیدا کردم. خانواده‌ ما مقلد مرحوم آیت‌الله العظمی خویی بودند و رساله‌ای که در خانه ما بود، رساله آیت‌الله خویی بود و ما از بچگی احکام و اینها را از آن رساله یاد گرفته بودیم. آن زمان چون رساله امام ممنوع بود، یک رساله‌ای به فروش می‌رفت به نام رساله «مُحَشی» یا «رساله نوحاشیه‌ای» که فتاوای مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی بود و ۹ تا یا هفت تا از علما ـ من فکر می‌کنم هنوز آن رساله را داشته باشم ـ بر آن حاشیه زده بودند یعنی هر فتوای آیت‌الله بروجردی را مثلاً وسطش داخل پرانتز نوشته بود شین که منظور مرحوم آیت‌الله شریعتمداری بود یا نون مرحوم آیت‌الله نجفی مرعشی بود؛ خ مرحوم آیت‌الله خویی بود یا ح مرحوم آیت‌الله حکیم بود و بعد پرانتز باز پرانتز بسته و وسطش خالی که یعنی مرحوم امام.

 

مجری: به دلیل مخاطرات سیاسی آن موقع....

ظریف: بله وگرنه به رساله اجازه چاپ نمی‌دادند و لذا ما از روی آن رساله در منزل تقلید کردن از حضرت امام را شروع کردیم.

 

مجری: من دلم می‌خواهد صحبت را ادامه بدهم در مورد نظراتی که در مورد امام فرمودید ولی حیفم می‌آید که در مورد پدر و مادر نپرسم. هم پدر و هم مادر بسیار متدین بودند.

ظریف: بله بسیار متدین بودند. ما در خانه‌ تلویزیون نداشتیم. رادیو در یک کمدی بود که قفل می‌شد و فقط سحرهای ماه رمضان برای اینکه وقت اذان معلوم شود، بیرون می‌آمد. منزل ما تمام اعیاد یعنی تولد همه ائمه مهمانی می‌دادند. از علمایی که پدرم با آنها محشور بود. البته پدرم بازاری بود ولی با گروهی از علما محشور بود که متأسفانه هیچ کدامشان انقلابی نبودند. به همه آنها مهمانی می‌داد و غذای مفصلی.

 

مجری: پدر مادرتان هم از بزرگان بودند.

ظریف: بله پدربزرگ مادری من، مرحوم آقا میرزا علینقی کاشانی که البته خدا از تقصیرات کسانی که به ایشان تهمت‌های ناشایسته زدند بگذرد؛ به خاطر اینکه مرا بزنند، به یک فردی [تهمت زدند] که بخش اعظم مسجد اعظم قم با هزینه ایشان ساخته شده، مسجد هامبورگ را ایشان ساخته و از نزدیکان مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی بوده. ایشان خیلی در امور مذهبی و خیریه مخصوصاً در کنار آیت الله العظمی بروجردی فعال بود.

 

مجری: پدربزرگ مادر بودن یا پدر مادرتان؟

ظریف: پدربزرگ خودم. من ایشان را دیده بودم. من پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌ام را هیچ وقت ندیدم ولی پدر و مادر و مادر مادرم را دیده بودم.

 

مجری: برای همین هم بعد از درگذشت مادر بزرگوارتان در مسجد اعظم قم برای ایشان ختم گرفتند.

ظریف: بله به خاطر همین بود، وگرنه من که کسی نبودم. کدام وزیر است که وقتی مادرش فوت کند در مسجد اعظم برای او ختم می‌گیرند؟ این به خاطر پدربزرگم بود که حضرت آقای علوی بروجردی که نوه آیت‌الله بروجردی هستند و مسئولیت کارهای آیت‌الله بروجردی را به عهده دارند، متقبل شده بودند که به خاطر شناختی که از مرحوم پدرم و مرحوم پدربزرگم داشتند برای مادرم در مسجد اعظم ختم گرفتند. خیلی هم ختم باشکوهی بود و آیات اعظام شرکت کردند. همینطور در کاشان. چون پدربزرگم از کاشان بودند، ولی خب تهران مقیم بودند. یک ختم خیلی باشکوهی هم در کاشان گرفتند. آن هم به خاطر پدربزرگم بود. البته آقای یثربی به بنده محبت دارند، ولی آن کار را به خاطر خاطر پدربزرگ کردند.

 

مجری: خدا شما را حفظ کند و روح آن عزیزان را متعالی بگرداند ان‌شاءالله.

ظریف: خدا آنهایی که به خاطر خراب کردن من به بزرگوارانی مثل پدربزرگم و مرحوم پدرم که ۷۵ سال نماز شب این پیرمرد ترک نشد و به او تهمت ساواکی بودن زدند، هدایت کند.

 

مجری: الهی آمین. خدا همه ما را ختم به خیر کند وآنها را هدایت کند. شما بعد از آن دوران فعالیت دانشجویی، به عنوان کارمند محلی وارد نمایندگی جمهوری اسلامی شدید.

ظریف: انقلاب که شد، من سانفرانسیسکو بودم و از کسانی بودیم که کنسولگری را اشغال که نه، بلکه کنسولگری را گرفتیم چون کنسولگری خودمان بود.

 

مجری: خاک ایران بود دیگر.

ظریف: تا آن وقت کنسولگری شاهنشاهی بود که بعد شده بود کنسولگری جمهوری اسلامی و ما رفتیم داخل کنسولگری. من آن موقع ۱۹ سالم بود و با دوستان دیگری در کنسولگری مستقر شدیم. بنده هم از آنها بودم که از حوزه برکلی در کالیفرنیا در کنسولگری مستقر شدیم و همه‌پرسی جمهوری اسلامی را برگزار کردیم. من عکسی دارم با کت چرمی که روی دستم زده انتظامات و مسئول این کار بودیم.

گفتگو با دکتر ظریف

مجری: بعد از فروردین ۵۸؟

ظریف: بله. بعد از آن دیگر مرحوم دکتر یزدی که وزیر امور خارجه شدند، یکی از دوستان را از شیکاگو برای سرکنسول در سانفرانسیسکو فرستادند و من به عنوان نماینده انجمن اسلامی به صورت داوطلبانه در کنسولگری شروع به خدمت کردم و فکر می‌کنم تا زمانی که کارتر کنسولگری را بست یعنی روابط قطع شد، آنجا بودم. بعد وقتی که کنسولگری تعطیل شد به خاطر اینکه من دانشجو بودم با ویزای دانشجویی به صورت افتخاری و داوطلبانه کار می‌کردم. آقای خرم که سرکنسول بودند و داشتند برمی‌گشتند مسئولیت جمع کردن اموال کنسولگری را به من دادند چون فکر می‌کنم همه ظرف ۴۸ ساعت برگشتند و ما کلی پاسپورت ایرانی‌ها در اختیارمان بود که باید پس می‌دادیم و دیگر اموال کنسولگری. ما یک خانه ملکی داشتیم در سانفرانسیسکو و یک دفتر استیجاری که باید دفتر را خالی می‌کردیم و در خانه جا می‌دادیم تا آمریکایی‌ها آنجا را تحویل گرفتند و مهر و موم کردند که این کار را هم به عهده بنده گذاشتند. آن موقع ۲۰ سالم بود.

 

مجری: وقتی تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد و بعد امام آن را تأیید کرد، به عنوان یک جوان ۲۰ ساله که داشتید تازه داشتید روابط بین‌الملل می‌خواندید دیگر؟

ظریف: نه تازه شروع کرده بودم؛ یعنی من قبل انقلاب کامپیوتر می‌خواندم. انقلاب که شد مرحوم آقای شیخ الاسلام ـ که خدا رحمت کند ـ معاون وزارت خارجه و از دوستان ما در همان حوزه بود، مرا تشویق کرد که رشته‌ام را عوض کنم و اول جامعه‌شناسی بخوانم و بعد روابط بین‌الملل. پدر و مادرمم هم راضی نبودند و شایدم حق داشتند. شاید این روزها را می‌دیدند.

 

مجری: شما در عنفوان جوانی که بالاخره شور و هیجان غالب است اصلا به این چیزها فکر نمی‌کردید که اصلا این چه کاری بود که مثلاً سفارت آمریکا را اشغال کردند؟

ظریف: چرا به این فکر کردیم ولی خب وقتی امام حمایت کردند، دیگر ما هم حمایت کردیم و من در حمایت از دانشجویان خط امام سخنرانی کردم و عکسش هم هست. آن وقت دولت آمریکا شروع کرد اعمال فشار کردن بر دانشجویان ایرانی و همه ویزاها را باطل کرد و ویزای همه ما آن روز باطل شد، یعنی دیگر نمی‌تونستیم از آمریکا خارج شویم. گروهی هم بودند که تخلف کرده بودند یعنی مثلاً دانشجوی تمام وقت نبودند یا کار می‌کردند چون کار کردن برای کسانی که با ویزای دانشجویی آنجا بودند، ممنوع بود. اینها را هم شروع کردند یکی یکی به دادگاه بردن و اخراج کردند. آن زمان چون رشته‌م حقوق بین‌الملل و روابط بین الملل بود به همراه یکی دو تا وکیل آمریکایی از طرف کنسولگری، در سانفرانسیسکو به دادگاه می‌رفتیم و از اینها دفاع می‌کردیم.

 

مجری: چه کار سخت و فشار سنگینی بوده.

ظریف: بله. یک موردش را من هیچ وقت یادم نمی‌رود. یک پدر و مادر بودند که فکر می‌کنم هر دو نفرشان دانشجوی دکتری و طرفدار انقلاب بودند ولی خانم، بی‌حجاب بود و یک بچه ۶ ماهه داشتند. به قاضی گفتند که بچه‌ ما اینجا به دنیا آمده و شهروند آمریکاست؛ اجازه بدهید ما از بچه‌مان پرستاری کنیم. قاضی گفت اگر زیادی حرف بزنید، دستور می‌دهم که بچه‌ را از شما جدا کنند و شما را بدون بچه‌ به ایران بفرستند و هر دو را اخراج کرد و وکیل ما هم نتوانست کاری برای اینها انجام دهد. در دوره‌ای بود که فکر می‌کنم قبل از اردیبهشت بود که حمله طبس را انجام دادند و بعد، آن اتفاقات افتاد؛ در فاصله بین آبان و اردیبهشت ۵۹.

 

مجری: و از آن زمان دیگر افکار و نظریات امام در حوزه بین‌الملل برای شما شناخته شده بود یا کم کم داشت شناخته شده می‌شد؟

ظریف: ما دنبال می‌کردیم دیگر. من اگر اشتباه نکنم سال ۵۹ دبیر تبلیغات انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا بودم. همان سالی که آمدیم ایران و خدمت امام رسیدیم. انجمن اسلامی آمریکا و کانادا تشکیلات نیمه مخفی بود که به خاطر روابطی که زمان شاه بود و بعد از انقلاب هم FBI و سیستم‌های امنیتی آمریکا مزاحم می‌شدند، انجمن، یک تشکیلات نیمه مخفی داشت و یک تشکیلات آشکار که تشکیلات نیمه مخفی آن اعضای رسمی و تشکیلات آشکارش جلسات فرهنگی و جلسات تبلیغاتی بود که برگزار می‌کردیم. در تشکیلات رسمی انجمن که نیمه مخفی بود، ما شهرستان داشتیم که می‌شد حوزه، بعد منطقه داشتیم و بعد سراسر آمریکا و کانادا. سال ۵۹ من دبیر تبلیغات کل انجمن اسلامی آمریکا و کانادا بودم و معنی دبیر تبلیغات این است که اعلامیه‌های انگلیسی انجمن را ما با گروه‌های انقلابی آمریکایی مثل سرخپوستان که به آنها American Indian Movement می‌گفتند، می‌نوشتیم؛ یعنی ما با اینها رابطه داشتیم؛ با گروه‌های سیاه انقلابی رابطه داشتیم؛ چه مسلمان چه غیر مسلمان و مسئول این ارتباطات هم دبیر تبلیغات بود.

لذا مسئول انتقال پیام ایران انقلابی از طرف انجمن اسلامی به فضای آمریکایی در سال ۵۹ بنده بودم. آن وقت هنوز کامپیوتر نیامده بود و ما خیلی همت کرده بودیم و یه تایپ رایت خریده بودیم که قدری شیک و پیک تایپ می‌کرد؛ من خودم سال ۶۱ اولین کامپیوترم را در دوره دکترا خریدم. آن وقت هنوز کامپیوتر نیامده بود و کامپیوتر خانگی وجود نداشت لذا اعلامیه می‌نوشتیم. برای همین کار، من احساس می‌کردم که موظفم به طور دائمی فرمایشات امام و نگرش‌های امام را دنبال کنیم تا بتوانیم به یک زبانی که برای مستمعین آمریکایی قابل فهم باشد، این را ارائه بدهیم. در آن یک سالی که از سال ۵۹ دبیر تبلیغات انجمن بودم و سال ۶۱ که شدم دبیر تشکیلات انجمن و در واقع مسئول کل انجمن، همزمان با اینکه آمدم به نمایندگی نیویورک، از آن ابتدا من به خاطر اینکه هم زبانم خوب بود و هم اینکه رشته من رشته‌ای بود که با این چیزها ارتباط پیدا می‌کرد، در واقع مسئول برقراری ارتباط با غیر ایرانی‌ها شدم.

 

مجری: و تبیین می‌کردید.

ظریف: تبیین می‌کردیم و متن نوشتیم. در جریانات قرار می‌گرفتیم و جلسات برگزار می‌کردیم با اساتیدی مثل دکتر حامد اَلگار که از ایران شناسان برجسته است؛ یا مرحوم امام عبدالعلی موسی که پارسال به رحمت خدا رفت و از سیاه‌های مسلمان‌شده بود که زجر کشیده سال‌ها زندان بود؛ از اینجور کارها می‌کردیم.

 

مجری: در صحبت‌های شما خواندم که اشاره کردید که امام یک قدرت معنایی را در عرصه بین‌الملل بیان کرد که دیگر فقط نمیشود به قدرت‌های نظامی اکتفا کرد؛ بلکه آن قدرتی که متکی به مردم است، خیلی از معادلات را به هم میزند.

ظریف: بله شما اگر در ادبیات روابط بین‌الملل را نگاه کنید، یک مفهومی به اسم «قدرت نرم» وجود دارد که از دیدگاه رئالیست‌ها، آقای جوزف نای این را مطرح کرده و یا قدرت معنایی که ساختارسازه‌انگاران مثل آقای ونت و دیگران مطرح کردند، اینها مربوط به دهه ۹۰ میلادی است؛ یعنی امام حدود یک دهه از متفکرین روابط بین‌الملل که وارد این حوزه‌ها شدند، جلوتر بود. مثلاً پیامی که امام به گورباچف می‌دهد نشان‌دهنده این است که ایشان درباره یک چیزی به باور رسیده یا اینکه مثلاً بعضی چیزها را ما خیلی راحت از آن می‌گذریم مثل «پیروزی خون بر شمشیر». یک وقتی من یک جمله‌ای گفتم و خیلی به من حمله کردند. بعدا ۵-۶ جمله از حضرت امام آوردم که عین همان را گفتند که این سلاح ما نیست که ما را پیروز می‌کند؛ بلکه این ایمان ماست؛ این مقاومت مردم ماست که ما را پیروز می‌کند.

واقعا آنچه که انقلاب اسلامی را به منطقه فرستاد و پیامی که باعث شد مقاومت شکل بگیرد... ببینید مقاومت در سال ۶۱ شکل گرفته است؛ یعنی مقاومتی وجود داشت، ولی مقاومت اسلامی مثل حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی از سال ۶۱ ـ ۶۲ یعنی سال ۸۲ میلادی بود.  آن وقت که ما نبودیم؛ ما در حال جنگ بودیم و شرایط خودمان بسیار نابسامان بود و به سلاح نیاز داشتیم. من در مصاحبه‌های خارجی بارها گفتم که التماس می‌کردیم کسی به ما موشک بدهد که بتوانیم در برابر جنایات صدام از خودمان دفاع کنیم. من آن زمان مسئول نوشتن نامه به دبیرکل ]سازمان ملل[ بودم در برابر سلاح‌های شیمیایی که عراق استفاده می‌کرد. عراق در برابر شهرهای ما از موشک‌های اسکات استفاده می‌کرد مخصوصاً در زدن دزفول و مناطق مسکونی دزفول. در آن شرایط شما می‌بینید که این مقاومت اسلامی شکل می‌گیرد. مقاومت اسلامی با چه چیزی شکل گرفت؟ با پیام انقلاب. یعنی همان خودباوری که امام در همه ما ایجاد کرده بود که خون بر شمشیر پیروز است؛ شما مردم می‌توانید مقاومت کنید و مردم می‌توانند استقلال داشته باشند؛ مردم نباید مقهور قدرت‌ها شوند و اینها پیام‌های خیلی خیلی مهم و ارزشمندی بود و این پیام‌ها بود که منطقه را تکان داد و می‌توانست و کماکان هم می‌تواند یک دیدگاه جدیدی را در دنیا مطرح بکند.

حالا در روابط بین‌الملل به این می‌گوییم «قدرت معنایی»؛ یک گروهی می‌گویند «قدرت نرم». من خیلی با آن گروه موافق نیستم؛ چون در واقع به قدرت نرم اصالت نمی‌دهند و اصالت را به قدرت سخت می‌دهند و قدرت نرم یک حالت روبنایی پیدا می‌کند برای بزک کردن قدرت سخت یا برای تقویت قدرت سخت اما وقتی ما به آن می‌گوییم قدرت معنایی که اصطلاح سازه‌انگاری و اصطلاح مکتب انتقادی آن است، یعنی اینکه شما به خود این قدرت معنایی اصالت می‌دهید. شما قدرت دارید و گفتمان برای شما قدرت ایجاد می‌کند؛ استقلال برای شما قدرت ایجاد می‌کند؛ هویت برای شما قدرت ایجاد می‌کند؛ مردم برای شما قدرت ایجاد می‌کند و من فکر می‌کنم هیچکس به خوبی امام این را درک نکرد. همین بود که به امام این جرأت را می‌داد که به گورباچف نامه بنویسد.

 

مجری: و حتی در یکی از صحبت‌هاتون گفته بودین که جدای از آن معنویتی که امام و این‌ها، این قدرت تحلیل و عقلایی امام و علم امام بود ....

ظریف: این اصطلاحی که من به کار می‌برم را حتماً امام استفاده نمی‌کردند اما نشان می‌دهد که بینشی داشتند که می‌دانستند تعداد کلاهک هسته‌ای که روسیه بیشتر از آمریکا داشت یا تعداد تانک که روسیه بیشتر از آمریکا داشت، اینها نیست که آینده جهان را تعیین می‌کند؛ بلکه یک چیزی فراتر از این‌هاست و این را امام می‌دید؛ اگر این را امام نمی‌دید، انقلاب هیچ وقت پیروز نمی‌شد؛ یعنی آن باوری که امام داشت به اینکه مردم مبنای قدرت هستند؛ چقدر امام می‌فرمایند که مردم ولی نعمت ما هستند؛ چقدر امام می‌فرمایند که حواستان باشد اگر مردم از ما جدا شوند ما هیچی نیستیم؛ اگه شما دوستانی که به صحیفه مسلط هستند تحقیقی انجام بدهند، معلوم می شود که چقدر امام روی مردم حساب می‌کردند.

 

مجری: فکر می‌کنم هفته پیش بود که یک ویدئویی بیرون آمد که امام می‌گویند اصلاً شما چکار دارید؛ شاید مردم بخواهند چیزی را انتخاب بکنند و شماها نپسندید؛ خب به ضررشان باشد؛ مردم انتخاب کردند.

ظریف: ببینید این اهمیتی که امام به مردم می‌داد، نشانه این بود که خیلی قبل از اینکه دنیا بیاید و مردم را به رسمیت بشناسد، چون می‌دانید که در دهه ۹۰ میلادی مردم به عنوان یک کنشگر در صحنه بین‌المللی به رسمیت شناخته شدند. یک مثال بزنم برای شماها که در حوزه دیپلماسی عمومی هستید. کلمه «دیپلماسی عمومی» یا عبارت «دیپلماسی عمومی» سال ۱۹۶۸ میلادی توسط دانشگاه فلچر ابداع شده است؛ یعنی ۱۲ سال قبل از انقلاب؛ چون قبل از آن یک زمانی به این می‌گفتند که تبلیغات یا «پروپاگاندا»؛ بعد به آن جنگ روانی گفتند و بعد گفتند روابط عمومی. بعد در سال ۶۷ یا ۶۸ میلادی، دانشگاه فلچر یک رشته‌ای را درست کرد به اسم دیپلماسی عمومی ولی دولت‌ها به این توجه نداشتند.

اواخر دهه ۸۰ برای اولین بار دولت آمریکا در وزارت خارجه‌اش اداره دیپلماسی عمومی ایجاد می‌کند. چون مخاطب دیپلماسی دولت‌ها هستند اما وقتی نقش دولت‌ها در اقتصاد کم شد، مخاطب دیپلماسی و یک حوزه‌ای از دیپلماسی، دیپلماسی اقتصادی شد که دولت‌ها با بنگاه‌های اقتصادی تماس می‌گرفتند. دیپلماسی فرهنگی به همین ترتیب؛ دیپلماسی دینی به همین ترتیب؛ وقتی می‌گوید دیپلماسی عمومی یعنی برای مردم یک شخصیت در دیپلماسی قائل است و مردم را طرف دیپلماسی می‌داند.

 

مجری: یعنی این دقیقاً ۱۰ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد.

ظریف: ۱۰ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی. انقلاب اسلامی در اوج جنگ سرد پیروز شد؛ می‌دانید که همزمان با انقلاب اسلامی و در بحبوحه جنگ سرد اشغال افغانستان توسط شوروی اتفاق افتاد. آن وقت امام از مردم حرف می‌زند. ریچارد فالک نویسنده معروف آمریکایی که حقوقدان برجسته و یهودی هم هست ولی بسیار طرفدار فلسطین است و الانم فکر می‌کنم در دهه ۹۰ زندگی باشد و من و تعدادی از حقوقدانان در مورد غزه با ایشان کتابی نوشتیم که قرار است همین ماه ژانویه ان‌شاءالله منتشر شود ـ مقاله من در مورد نقش آمریکا در نسل‌کشی مردم غزه است... 

 

مجری: کی منتشر می‌شود؟

ظریف: فکر می‌کنم آگهی آن الان در گوگل هست یعنی ظاهراً می‌توانند کتاب را خریداری کنند. ولی تا جایی که خبر دارم هنوز از چاپ بیرون نیامده. آقای ریچارد فالک سالی که انقلاب پیروز شد، مقاله‌ای در کتابی به اسم «پایان حاکمیت» می‌نویسد و در این مقاله می‌گوید که انقلاب ایران یک حرکت و یک صفحه جدیدی است؛ به خاطر اینکه این انقلاب یک حزب پیشرو نداشته است؛ مثل کمونیست‌ها نبوده یا یک گروه پارتیزانی نبوده که این انقلاب را به پیروزی رسانده؛ این مردم بودند که این انقلاب را به پیروزی رساندند و این یک تجربه جدید است. واقعاً هم اگر شما نگاه بکنید در انقلاب‌ها معمولاً یک گروه پارتیزانی یا یک حزب یا یک گروه کارگری چیزی یا بالاخره کودتای نظامی جلوداران بودند. اما در انقلاب اسلامی مردم بودند که پیشرو بودند و این نقش برجسته مردم را که من امیدوارم ما هیچ وقت فراموش نکنیم.

 

مجری: هر چقدر فاصله بگیریم ضربه می‌خوریم.

ظریف: هر قدر ما از این مردم بزرگوار ایران فاصله بگیریم، از مکتب امام دورتر شده ایم.

 

مجری: یک نکته‌ای که باز هم از صحبت‌های شما می‌خواندم، می‌گفتید این دیدی که بعضی‌ها می‌گویند که نگاه امام شاید ملی‌گرایانه بوده را من قبول ندارم و مثال افغانستان را زدید و گفتید که افغانستان آن موقع توسط شوروی اشغال شد و امام می‌توانست سکوت کند، اما نکرد.

ظریف: نه امام نسبت به ایران بسیار بسیار غیرتمند بود. درست مثل مقام معظم رهبری. مقام معظم رهبری هم نسبت به ایران بسیار غیرت دارد؛ این را فراموش نکنیم. امام هم نسبت به کشور غیرت داشتند اما با ظلم هیچ وقت کنار نمی‌آمد؛ من خاطرم هست بحثی شد، البته من آن وقت در نمایندگی نیویورک بودم ولی خب تلکس‌ها را می‌دیدم که ما اعتراض کرده بودیم به مقامات شوروی که چرا شما از عراق حمایت می‌کنید و به عراق موشک می‌دهید. آنها می‌گفتند شما حمایت‌تان را متوقف بکنید از مخالفین ما در افغانستان و امام اجازه ندادند. حتی پاکستان حاضر شد با شوروی در ژنو در مذاکرات افغانستان حضور پیدا کند اما امام اجازه ندادند ما در مذاکره با اشغالگر حضور پیدا کنیم.

 

مجری: آن هم در شرایطی که ما داشتیم...

ظریف: بله در آن شرایط؛ یعنی نگاه امام نسبت به اشغالگری کاملا نگاه مشخصی بود و خب اینکه ما همیشه مخالف اشغالگری بودیم را بعضی‌ها تصور کردند که ما نیروی نیابتی داریم در برابر اشغالگری. شما در برابر اشغالگری نیروی نیابتی نیاز نداری چون خودشان مخالف اشغالگری‌ هستند یعنی مردمی که سرزمینشان اشغال شده، نیاز ندارند کسی به آنها نیابت بدهد.

 

مجری: چیزی که هفته پیش آقا فرمودند که فکر می‌کنند ما بازوی نیابتی داریم در صورتی که ما بازوی نیابتی نداریم و نیاز هم نداریم.

ظریف: بازوی نیابتی، نیرویی هست که شما دستور بدهید و او عمل بکند یا به خاطر منافع شما عمل بکند. مردم افغانستان که در مقابل شوروی ایستادند، مردم فلسطین که در مقابل رژیم صهیونیستی می‌ایستند، مردم لبنان یا مردم دیگر مناطق اسلامی و عربی، سرزمین اینها را اشغال کردید. می‌دانید اینها چه کار می‌کنند؟ اینها می‌خواهند بازی را از مبارزه علیه اشغال به یک دعوا بین ایران و اسرائیل تبدیل کنند. این دعوا بین ایران و اسرائیل نیست؛ ما با اسرائیل مخالفیم به خاطر اینکه سرزمین دیگران را اشغال کرده؛ ما از آنهایی که برای آزادی سرزمین خودشان تلاش می‌کنند حمایت می‌کنیم؛ نه اینکه ما آنها را وادار کرده باشیم. آخر کسی نیاز دارد که دیگری وادارش کند از خانه‌اش دفاع کند؟! این خنده‌دار نیست که خانه یکی را دزد زده باشد و بعد بگوییم من وادارش کردم که از خانه خودش دفاع کند و با دزد مقابله کند! این خنده‌دار و مسخره است. بعضی وقت‌ها هم بعضی از ما اشتباه می‌کنیم و خیال می‌کنیم آنچه که اسرائیل دارد تبلیغ می‌کند، دارد به نفع ما تبلیغ می‌کند، اما اسرائیلی‌ها با قدرت دروغگویی توانستند تصویر کاملاً دروغینی بسازند. آخر کدام آدم عاقلی است که برای دفاع از خانه‌اش نیاز دارد که از طرف کسی نیابت داشته باشد؟! اگر لبنانی‌ها در سال ۱۹۸۲ پایگاه تفنگداران دریایی در بیروت را منهدم کردند، چون آمریکایی‌ها بیروت را اشغال کردند و اسرائیلی‌ها تا حاشیه بیروت را گرفتند. خب مردم با اینها مبارزه می‌کنند دیگر. شما چیز دیگری توقع دارید؟ شما توقع دارید که یک کشوری را اشغال بکنید و آنها عکس‌العملی نشان ندهند؟ اسرائیل آمد به هوای اینکه در سال ۷۸ تا رود لیتانی را گرفت؛ شارون قصاب صبرا و شتیلا تا سال ۸۲ تا بیروت را گرفت و خیال می‌کردند مقاومت فلسطینی را نابود کردند اما به جای آن، حزب الله و جهاد و حماس ایجاد شد؛ اگر شما می‌خواهید ببینید چرا حزب‌الله ایجاد شد، چرا به ایران نگاه می‌کنید؟ به اشغال اسرائیل نگاه بکنید.

می‌دانید که بعد از انفجار پایگاه تفنگداران دریایی آمریکا، ایران را در لیست تروریسم قرار دادند درحالیکه شما در قلب بیروت، کشور را اشغال کردی و متحدت از جنوب لبنان تا بیروت را اشغال کرده و توقع داشتی مردم لبنان بشینند و شما را نگاه کنند و بگویند خیلی متشکریم، بیا به آن ور صورتم هم بزن؟! اینها تصورات غلطی است که سلطه‌گران ایجاد کردند و گفتند اینها نیروهای نیابتی ایران هستند. کجا نیروی نیابتی هستند؟ فرض کنید ایران نبود؛ من گفتم ایران این پیام ارزشی...

 

مجری: قدرت معنایی....

ظریف: بعضی‌ها این قدرت معنایی را به انگلیسی additional power ترجمه کردند؛ در ایران به قدرت معنایی ترجمه شده و یک ترجمه قشنگ‌تری هم دارد که «قدرت انگیزشی» است. ما بودیم ولی به معنی این نیست که کسی را استخدام کردیم که از طرف ما این کار را بکند. ما به مردم، این توان را دادیم که فکر کنند می‌توانند بایستند.

 

مجری: انقلاب ما این توان را به آنها داد.

ظریف: انقلاب ما این انگیزه را به آنها داد و الگو شدیم و این الگو را می‌توانیم ادامه بدهیم. یک نکته‌ای را من چند وقت است که دارم به آن تأکید می‌کنم؛ ببینید در ۲۲۰ سال گذشته، ایران همواره اشغال می‌شد. شما نگاه کنید از بعد از آقا محمدخان قاجار هرچه هست، کوچک شدن و اشغال ایران است؛ تحمیل به ایران است. در دو تا جنگ جهانی اشغال ایران و قحطی اجباری و از بین رفتن تعداد قابل توجهی از مردم ایران به خاطر جنایاتی که توسط انگلیس‌ها انجام گرفت و قحطی بر آنها تحمیل شد. همه این‌ها یک وضعیت نگرانی از خارج را در ما ایجاد کرده بود چون همیشه از خارج تهدید می‌شدیم. در همه حکومت‌ها هم از قاجار گرفته تا پهلوی ما سرزمین از دست دادیم حتی در دوران شاه و در دوران رضاشاه که حسابی علیرغم اینکه وابستگی داشتند؛ اما در جمهوری اسلامی با وجود اینکه همه در جنگ تحمیلی در برابر ایران ایستادند، یک وجب از خاک ایران را از دست ندادیم و این را مرهون رهبری امام و مقام معظم رهبری و در واقع ایثار مردم و نیروهای مسلح هستیم. خب بعد از ۲۲۰ سال که ۱۵۰ سال آن، ایران مدام اشغال می‌شده الان ایران می‌تواند سرش را بلند کند و بگوید ما می‌توانیم در برابر بزرگ‌ترین قدرت‌های دنیا بدون نیاز به هیچکس از خودمان دفاع بکنیم. ما دیگر احساس تهدید نمی‌کنیم؛ حضرت آقا فرمودند رژیم صهیونیستی در حدی نیست که بتواند تهدیدی برای ایران باشد؛ یعنی ما وضعیتی پیدا کردیم که الان به خودمان مطمئنیم و مردم ما به خودشان مطمئنن هستند چون می‌دانند که کسی در برابر این مردم نمی‌تواند کاری بکند.

گفتگو با دکتر ظریف

الان وقت پرش است؛ با این اعتماد به نفس بیایم مبانی امنیت که اعم از اقتصاد و معیشت و ارتباطات خوب باشد و دیدن همه چیز به عنوان فرصت را تقویت کنیم. ما دیگر نیاز نداریم نگران اینترنت باشیم؛ نگران خانم‌ها باشیم؛ اینها همه برای ما فرصت هستند. ایرانی‌های خارج از کشور برای ما فرصت هستند. منطقه برای ما فرصت است. اینها دیگر تهدید نیست. ما اگر واقعا به مبانی فکری امام و رهبری اعتقاد داشته باشیم، می‌بینیم که آنچه ما را سرپا نگه داشته، همین خودباوری بوده و این خودباوری خیلی مهم است. یعنی اگر من بخواهم امام را با یک کلمه تعریف بکنم، می‌گویم «خودباوری»؛ و آن هم خودباوری که متکی به خداست؛ یعنی شما به خاطر اینکه «لا موثر فی الوجود الا الله» می‌بینید دیگر برای دیگران خیلی ارزش و اعتباری قائل نیستید؛ می‌گویید من با اعتماد به خدا و با توکل به خدا می‌توانم.

 

مجری: من دنبال این جمله‌ شما می‌گشتم که صحبت‌هاتون رو تکمیل کنم. شما جایی گفتید که ایران به ویژه در دوره زعامت رهبری توانست به یک قدرت مطمئن تبدیل شود و از نهایت اراضی خودش حفاظت بکند و بر چالش امنیتی ۲۰۰ ساله خودش فائق بیاید.

ظریف: بله من این را در مجله فارن افرز نوشتم. اخیراً یک مقاله‌ای دارم در معتبرترین مجله روابط بین‌الملل دنیا به اسم «روابط خارجی» که متأسفانه در آمریکا چاپ می‌شود. من این را اخیراً در مقاله‌ای که آنجا چاپ شد نوشتم بعد از انتخابات آقای پزشکیان.

 

مجری: و گفتید که ما اصلا هراسی برای مذاکره نداریم.

ظریف: کسی که به خودش اطمینان دارد، هراسی برای مذاکره ندارد. به شرطی که طرف مقابل آمادگی داشته باشد که از موضع برابر و با احترام متقابل وارد مذاکره شود؛ نه از موضع مدعی. واقعاً غربی‌ها چیزی ندارند که مدعی باشند. اگر می‌خواستند مدعی چیزی هم باشند، در یک سال گذشته همه ادعاهاشان از بین رفت. اینها کسانی هستند که مانع آتش بس شده‌اند. آتش بسی که می‌توانست جان بچه‌ها را نجات بدهد.

 

مجری: الان دارند یخ می‌زنند و از یخ زدگی شهید می‌شوند.

ظریف: یعنی غرب چگونه می‌تواند به خودش اجازه بدهد که در مقام مدعی ظاهر شود! شما کجا می‌توانید ادعا کنید؟ دارید از کسی که در دیوان بین‌المللی کیفری که خودتان درست کردید، ـ آمریکایی‌ها البته مخالف بودند ـ از کسی که متهم به نسل‌کشی است و در دیوان بین‌المللی دادگستری که همه ما عضو هستیم، رژیم صهیونیستی متهم به نسل‌کشی است و شخص در دیوان بین‌المللی کیفری متهم به جنایت جنگی است، شما دارید از این حمایت می‌کنید و می‌گویید حق دفاع مشروع دارد! حق دفاع مشروع علیه چه کسی؟ علیه بچه؛ علیه زن؛ اسرائیل دارد چه کسانی را می‌کشد؟ الان ۱۵ ماه است که جز زن و بچه چه کسی را می‌کشد؟

لذا برای مذاکره باید طرف مقابل از صندلی خیلی بلند مرتبه‌ای که خودش را در آن احساس می‌کند، پیاده شود و روی زمین قرار بگیرد. آن وقت بیاید شروع کند به مذاکره. البته ما خیلی ادعاهای بزرگتری داریم. آنها خیلی جنایت علیه ما کردند. آنها بودند که برجام را رعایت نکردند و به اقتصاد ایران ضربه زدند. به چه کسی به جز مردم ضربه زدند؟ پس چرا ما ادعاهاشان را باور کنیم که اینها طرفدار مردم هستند! اما این به معنی این نیست که مذاکره نکنیم؛ این به معنی این است که اگر می‌خواهیم با آنها مذاکره کنیم، بگوییم شما در جایگاهی نیستید که ما را موعظه کنید. روز اولی که من مذاکره با وزرای ۵ به اضافه یک را شروع کردم، در اتاق مذاکرات غیررسمی ملل متحد، به آنها گفتم تحریم‌های شما و قطعنامه‌های شورای امنیت غیرقانونی است. آقای فابیوس وزیر خارجه فرانسه در آن زمان، گفت که تو چه رویی داری؟ آمدی پشت در شورای امنیت و به ما و اعضای دائم می‌گویی که تحریم‌های شما غیر قانونی است؟ گفتم من بیشتر از این خواهم گفت؛ شما باید به مردم ایران خسارت بدهید. شمای فرانسه به عراق [موشک] اگزوست و هواپیمای میراژ دادید. شمای انگلیس به عراق تانک چیفتن دادید. شمای آلمان به عراق بمب شیمیایی؛ شمای روسیه به عراق میگ و موشک اسکاد دادید که شهرهای مهمی را زد. شمای چین به عراق موشک سیرک فورم دادید و شمای آمریکا هواپیماهای آواکس را در سعودی در اختیار عراق گذاشتید و تشویقش کردید که شهروندان ما را بزند. لذا اینجا از اینکه شما بر اساس قوانین بین‌المللی و قواعد بین‌المللی با من می‌خواهید صحبت کنید، صحبت نکنید؛ پیاده شوید با هم جلو برویم.

در کتاب «راز سر به مهر» سخنرانی من در اجلاس شورای امنیت که پیاده شده از روی گزارش خودمان، دوستان نگاه بکنند لذا باید آنها بدانند من این حرف‌ها را چون به آنها زدم، باز هم می‌گویم هیچ مشکلی هم نداریم؛ آنها باید بدانند که ایران بدهکار آنها نیست و آنها هستند که بدهکار مردم ایران هستند. این به معنی این نیست که مذاکره نکنیم؛ بلکه به معنی این است که با چنین اعتماد به نفسی پشت میز مذاکره برویم.

 

مجری: آقای دکتر تا این مقاله را نوشتید دوباره بعضی از داخل شروع کردند که ظریف دوباره نوشته که ما آماده مذاکره‌ایم؛ دوباره چراغ سبز نشان داد... خود مقام معظم رهبری در همین جلسه تنفیذ آقای پزشکیان، اشاره کردند به اینکه اگر مذاکرات شرافتمندانه صورت بگیرد، ایرادی ندارد با تمام حدو ثغور آن؛ همچنین من داشتم برای همین مصاحبه حضرتعالی دوباره مطالعه می‌کردم، این حمایتی که آقا از مذاکرات کردند به نظر من بی‌نظیر بود.

ظریف: اگر آقا به ما لطف نمی‌کردند که دوستان نمی‌گذاشتند یکی از ما در خیابان‌های تهران راه برویم. الان هم بدشان نمی‌آید.

 

مجری: این دوگانگی چه فایدهای برای منافع ملی دارد که اینقدر بر آن بکوبیم؟

ظریف: من معتقدم که همه باید آزاد باشند نظرشان را بگویند و انتقاد کنند. من مخالفم با کسانی که می‌گویند دکترین هسته‌ای ما می‌تواند تغییر بکند ولی اگر می‌خواهند نظرشان را بگویند، بگویند. برای اینکه اگر جلوی این نظر را بگیریم جلوی آن نظر را که می‌گوید مثلاً لایحه یا قانون عفاف و حجاب قابل اجرا نیست را هم باید گرفت. یا مسئله فیلترینگ؛ اینها مسائلی است که مردم باید درباره آن نظرشان را بگویند. لذا من هیچ مخالفتی ندارم که با برجام مخالفت کنند و ایراد بگیرند و انتقاد کنند اما در یک محیط سازنده و دروغ هم نگویند و بلندگوی آمریکا و اسرائیل هم نباشند. در برجام مثلاً ما برسازی ذلت می‌کردیم. من این مثال را چند جا زدم. مشرف شده بودم حرم حضرت اباعبدالله (ع)؛ خدا قسمت کند مدتی است که من مشرف نشده‌ام. یک روز در یک زیارت، داخل حرم بودم که یک رزمنده لبنانی که یک پایش را هم از دست داده بود، آمد و می‌خواست دست مرا ببوسد. شانه مرا بوسید و گفت ما از شما تشکر می‌کنیم که شیعه را سربلند کردید در دنیا. از در داشتم خارج می‌شدم خدا شاهد است که یک فرد ملبس ایرانی، برگشت رویش را کرد به ضریح حضرت اباعبدالله و گفت خدا به حق امام حسین ذلیل‌تان کند که ما را ذلیل کردید. این چیست؟ چه کسی این ذلت را برساخته؟ چرا آن کسی که تلویزیون‌های خارجی را نگاه کرده، برداشتش این بوده که ما ایران را عزیز کردیم. چرا مرحوم شهید سید حسن نصرالله می‌گوید من افتخار می‌کنم به این کار. من با شهید سید حسن نصرالله از سال ۷۰ رفیق هستم. از زمانی که معاون مرحوم شهید عباس موسوی بود.

 

مجری: اولین رفاقت‌تان کجا شکل گرفت؟

ظریف: در سوریه؛ در سفارت ایران در سوریه من برای مذاکرات مربوط به آزادی گروگان‌های آمریکایی که ما کمک می‌کردیم به دبیرکل ملل متحد، من آنجا بودم و مرحوم شهید سید عباس موسوی و شهید حسن نصرالله تشریف می‌آوردند دمشق و آنجا گفتگو می‌کردیم که آنها بروند با گروه‌های لبنانی صحبت کنند. چون می‌دانید که گروگان‌ها در اختیار حزب‌الله نبود؛ در اختیار گروه‌های لبنانی بود و یک کار پیچیده‌ای بود. ما با سازمان ملل کار می‌کردیم و از سازمان ملل برای لبنانی‌ها امتیاز می‌گرفتیم. همیشه هم یادم هست که هم مرحوم سیدحسن و هم مرحوم سید عباس اصرار داشتند که ما زندانی فلسطینی هم آزاد کنیم و فقط زندانی لبنانی آزاد نکنید.

 

مجری: عجب معرفتی...

ظریف: واقعاً با معرفت بودند و با اندیشه و با قضاوت درست؛ با دوربینی و دورنگری می‌گفتند ما باید این اتحاد اسلامی را حفظ کنیم تا خیال نکنند که شیعه دارد فقط برای خودش کار می‌کند.

 

مجری: چقدر با درایت.

ظریف: درایت عظیم و عجیبی داشتند. بعد آنها می‌رفتند آن طرف مذاکره می‌کردند و ما با سازمان ملل مذاکره می‌کردیم. آنجا جلساتی بود که ساعت ۱۲ شب برقرار بود. چون بالاخره مشکلاتی بود که از بیروت به دمشق و به سفارت ما بیایند و گفت و گو بکنیم. آن وقت البته هم مرحوم شهید حسن نصرالله و هم شهید سید عباس موسوی راحت‌تر تحرک و تردد داشتند؛ مثل این اواخر نبود که ترددشان واقعاً مشکل بود. خدا رحمتشان کند. خدا درجاتشان را متعالی کند.

 

مجری: الهی آمین.

ظریف: من هم در شهادت شهید سلیمانی و هم در شهادت شهید نصرالله خیلی احساس غبن کردم و احساس کردم جهان دو شخصیت بسیار ارزشمند و بزرگوار را از دست داد.

 

مجری: خیلی سخت بود. حاج قاسم خیلی برای ما سخت‌تر بود، ولی سید حسن کمتر هم کمتر از ایشان نبود.

ظریف: برای من شهادت هر دوی اینها خیلی سخت بود. چون من به هر دو خیلی نزدیک بودم و هر دو به من خیلی لطف داشتند.

 

مجری: خیلی سپاسگزارم؛ آقای دکتر ظریف خیلی لطف کردید. از شما هم خیلی ممنونیم که با ما همراه بودید. از حسینیه جماران با شما خداحافظی می‌کنم و التماس دعای فراوان دارم. خدا یار و نگهدار شما

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.