دولت چهاردهم اکنون در بزنگاهی حساس قرار دارد که بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی انسجام داخلی است. تنظیم روابط میان اعضای کابینه، هماهنگی در سیاستگذاریها، و تعریف اولویتهای کلان، گامهایی ضروری برای عبور از بحرانها هستند. این اقدامات تنها زمانی به نتیجه میرسد که دولت از رفتارهای متناقض و پراکنده عبور کرده و بر اعتمادسازی عمومی تمرکز کند.
دولت مسعود پزشکیان در روزهای اخیر با چالشهای متعددی روبرو شده است که این چالشها، بیش از هر چیز به نبود انسجام داخلی در دولت اشاره دارد. عدم هماهنگی میان اعضای کابینه، سیاستهای پراکنده، و پیامهای متناقض، فضایی از بیاعتمادی عمومی را ایجاد کرده است که اصلاحات را به مسیری دشوارتر هدایت میکند. این وضعیت، در حالی رخ میدهد که جامعه در انتظار اقداماتی قاطع و شفاف از سوی دولت برای برونرفت از بحرانهای موجود است.
یکی از نمودهای آشکار این عدم انسجام، بگو مگوهای وزیر صمت با رئیسجمهور در برابر دوربینها است. چنین رفتارهایی که در تضاد آشکار با هماهنگی و وحدت مورد انتظار از یک دولت است، تصویر دولت را در افکار عمومی مخدوش کرده و به بیاعتمادی دامن زده است. این وضعیت وقتی با رفتارهای دوران تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری مقایسه میشود، شکاف میان انتظارات و واقعیت کنونی را آشکارتر میکند. در آن دوران، محمدجواد ظریف بهعنوان مشاور ارشد، در برنامهای مرتبط با سیاست خارجی، با رفتاری مؤدبانه و حمایتی آشکار از رئیسجمهور، پیام روشنی از هماهنگی تیم انتخاباتی منتقل میکرد. این رفتارها نهتنها انتظارات جامعه را از دولت آینده بالا برد، بلکه الگویی برای تعاملات درونی کابینه ارائه داد.
در مقابل، وزیر ارتباطات امروز به جای تمرکز بر وظایف اصلی خود، مانند توضیح وضعیت فیلترینگ و دسترسی به اینترنت، به کمپینهای نمادینی مانند "دو درجه کمتر" میپیوندد. این در حالی است که انتظار جامعه از وزیر ارتباطات، ارائه توضیحات شفاف و برنامههای عملی برای حل بحران اینترنت و زیرساختهای ارتباطی کشور است. وقتی چنین وظایف مهمی انجام نمیشود، اعتماد عمومی به توانایی و صداقت دولت بهشدت آسیب میبیند. این رفتارها نشان میدهد که دولت در تنظیم اولویتها و هماهنگی میان اعضای کابینه خود دچار ضعفهای اساسی است.
این مشکلات تنها به اعضای کابینه محدود نمیشود. رفتارهای متناقض رئیس مجلس شورای اسلامی، که گاه بهنظر میرسد بهنوعی زیر میز ایده وفاق میزند، مسیر اصلاحات دولت را با موانع بیشتری روبرو کرده است. این رفتارها، به جای تسهیل مسیر دولت برای حل بحرانها، فشار مضاعفی بر انسجام داخلی دولت وارد میکند و فضای اصلاحات را پیچیدهتر میسازد.
ضعف دولت در مدیریت رسانه و اطلاعرسانی نیز یکی دیگر از جلوههای نبود انسجام داخلی است. این ضعف، همراه با پیامهای متناقض از سوی برخی مقامات، فضایی از بیاعتمادی عمومی را ایجاد کرده است. از شورای اطلاعرسانی دولت تا رسانههای کلیدی مانند ایرنا و ایسنا، هیچکدام عملکردی هماهنگ و مؤثر نداشتهاند. این در حالی است که رئیسجمهور میتوانست با انتخاب افرادی چون محمد مهاجری یا محمد قوچانی، ترکیبی متنوع و قدرتمند در مدیریت رسانهای ایجاد کند. اما این فرصت نیز از دست رفته است و سخنگوی دولت بیشتر درگیر تکذیب و پاسخگویی به حواشی است تا اطلاعرسانی شفاف.
دولت چهاردهم اکنون در بزنگاهی حساس قرار دارد که بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی انسجام داخلی است. تنظیم روابط میان اعضای کابینه، هماهنگی در سیاستگذاریها، و تعریف اولویتهای کلان، گامهایی ضروری برای عبور از بحرانها هستند. این اقدامات تنها زمانی به نتیجه میرسد که دولت از رفتارهای متناقض و پراکنده عبور کرده و بر اعتمادسازی عمومی تمرکز کند. فرصت برای اصلاحات هنوز از دست نرفته است، اما زمان برای تصمیمگیریهای قاطع و بازسازی انسجام داخلی بهسرعت رو به پایان است.