پایگاه خبری جماران، محسن عربی: یونس خسروبیگی، دانشجو و دبیر کانون آسیبهای اجتماعی دانشگاه تهران، صریح و بیپرده از دغدغههایش برای احیاء شورایعالی جوانان میگوید؛ شورایی که قرار بود برای نسل آیندهساز این کشور تصمیمسازی کند، اما در ۳۲ سال گذشته با ۴۳ مصوبهاش عملاً کار چشمگیری انجام نداده است. او از فاصله عمیقی صحبت میکند که میان نسل جدید و مدیران قدیمیتر شکل گرفته و معتقد است این فاصله بهجای حل شدن، با تصمیمات اشتباه روزبهروز بیشتر شده است.
خسروبیگی از اهمیت حضور جوانان و نوجوانان در این شورا میگوید و تأکید دارد که بدون شنیدن صدای واقعی آنها، نهتنها مشکلی حل نمیشود، بلکه آسیبهای اجتماعی مانند مهاجرت، اعتیاد، خودکشی و اعتراضات خیابانی افزایش مییابد. او معتقد است که باید این شورا به مأموریت اصلیاش یعنی فراهم کردن زمینه مشارکت فعال نسل جوان بازگردد و از رویکردهای انحصاری و دستوری فاصله بگیرد.
تلاشهای کانون آسیبهای اجتماعی، از نامهنگاری با ریاستجمهوری گرفته تا جلسات حضوری با مسئولان، همه در جهت زندهکردن شورایی است که به گفته خسروبیگی، میتواند پلی برای بازگشت اعتماد و کاهش آسیبهای اجتماعی در جامعه باشد.
مشروج گفتگوی خبرنگار جماران با وی در پی میآید:
آقای خسروبیگی لطف نموده کمی در مورد کمپین برای ایران توضیح بدهید؟
کانون آسیبهای اجتماعی، تلاش برای پیوند دغدغههای دانشجویی و جامعه است
فعالیت ما فراتر از دانشگاه است؛ محیط زیست، فقر، اعتیاد و حتی خودکشی در دستور کار ما قرار دارد
ما برای تأثیرگذاری بیشتر، به تغییرات در اساسنامه شورایعالی جوانان نیاز داریم
پیشنهاد ایجاد شورایعالی جوانان از دهه ۷۰ مطرح شد، اما هنوز جایگاه مؤثری نیافته است
ابتدا توضیح مختصری درباره کانون آسیبهای اجتماعی که آغازگر این کمپین است، ارائه میکنم. این کانون در سال ۱۴۰۲ در دانشگاه تهران تأسیس شد و هدف آن، آسیبشناسی موضوعاتی است که بیشتر در حوزه دانشگاهی و مرتبط با دانشجویان وجود دارد. البته، فعالیت کانون تنها به دانشجویان محدود نمیشود و در سطح کل جامعه نیز فعالیت دارد. با اینحال، در ابتدای تأسیس، تمرکز کانون بر مسأله بحرانهای محیط زیستی بهعنوان منشأ از آسیبهای اجتماعی در عصر کنونی قرار گرفت. در همین راستا، برنامههای گوناگونی از جمله برنامههای علمی، حضور در طبیعت، نهالکاری، پاکسازی محیط و موارد متنوع دیگر اجرا شده است.
بااینحال، فعالیت کانون تنها به حوزه محیطزیست محدود نمانده و در زمینههای دیگری نظیر فقر، دخانیات، اعتیاد و مهاجرت که دانشجویان نیز به آن مبتلا هستند و روزبهروز در حال افزایش است، فعالیت داشته است. همچنین، موضوعاتی مانند خودکشی و مسائل مختلف اجتماعی دیگر نیز در برنامههای کانون جای دارند.
موضوع بحث امروز ما، شورایعالی جوانان و نوجوانان است. این کانون حدود دو تا سه ماه است که پیگیر این مسأله بوده است. برای ورود به این بحث، ابتدا مروری بر پیشینه شورا داشته و سپس به اساسنامه و دلایل درخواستهایمان میپردازیم.
شورایعالی جوانان در سال ۱۳۷۱ با پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زمان دکتر خاتمی، مطرح و در همان زمان توسط شورایعالی انقلابفرهنگی تصویب شد. این شورا قرار بود تحتنظر ریاستجمهوری تشکیل شود و مصوبه آن نیز مربوط به تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۷۱ است. اساسنامه شورا، حدود دو ماه بعد در تاریخ ۶ مرداد همان سال تصویب شد که شامل شش ماده و یک تبصره بود. هرچند اساسنامه اولیه به طور کلی جامع به نظر نمیرسید، در دوره های بعدی تغییراتی در آن ایجاد شد.
بر اساس چه ضرورتی تأسیس شد یا ابداع وزارت ارشاد بود؟
از همان ابتدا، موازیکاری با وزارت ورزش مانع از فعالیت مؤثر شورایعالی جوانان شد
تغییر نام شورا به مرکز ملی جوانان و سپس سازمان ملی جوانان، تلاشی برای کاهش انتقادات بود
در سال ۱۴۰۲، شورا با عنوان جدید شورایعالی جوانان و نوجوانان احیا شد و دامنه فعالیتش گسترش یافت
از همان ابتدا، هنگام تأسیس شورا، بحثهایی درباره موازیکاری این شورا با وزارت ورزش و جوانان مطرح شد. این موضوع باعث شد در دورههای بعدی، فعالیت شورا تقریباً متوقف شود. حتی در مقاطعی، دولت مانع از ادامه فعالیت شورا شد. جالب است که رئیس وقت سازمان تربیتبدنی که اکنون وزیر ورزش و جوانان محسوب میشود، یکی از اعضای رسمی این شورا بود. در تلاش برای کاهش این انتقادات، نام شورا در سال ۱۳۷۶ به «مرکز ملی جوانان» تغییر یافت. پس از تصویب برنامه سوم توسعه، عنوان «سازمان ملی جوانان» به آن اختصاص داده شد.
در مصوبه اخیر جلسه ۸۹۰ شورایعالی انقلابفرهنگی در سال ۱۴۰۲، شورا مجدداً با عنوان «شورایعالی جوانان و نوجوانان» احیا شد و دامنه فعالیت آن نیز گسترش یافت.
از ابتدای تشکیل شورا، دبیرانی برای آن انتخاب شدهاند. اولین دبیر، دکتر مرتضی میرباقری بود که توسط دکتر خاتمی منصوب شد. پس از او، دکتر عبادی و در دوران ریاستجمهوری آقای احمدینژاد، جواد حاجعلیاکبری در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ این مسئولیت را برعهده داشتند. در دولت سیزدهم، دکتر بذرپاش بهعنوان دبیر منصوب شد. در زمان دکتر روحانی، تلاش شد تا از موازیکاری با وزارت ورزش جلوگیری شود و وزیر ورزش بهعنوان دبیر شورا معرفی شد. در این دوران، شورا عملاً فعالیتی نداشت و طی هشت سال تنها چهار جلسه تشکیل داد که هیچکدام با حضور رئیسجمهور برگزار نشدند و جلسات توسط دکتر جهانگیری مدیریت شدند.
در دولت سیزدهم، انتصاب دکتر وحید یامینپور بهعنوان دبیر شورا، نقطه عطفی محسوب میشود و برخی اصلاحات مثبت در این دوره انجام شد.
در طول ۳۲ سال فعالیت این شورا، اعضای مختلفی به آن اضافه شدهاند. در ابتدا، اساسنامه شورا شامل ۱۰ عضو حقوقی و چهار عضو حقیقی بود که توسط رئیسجمهور برای دورههای سهساله انتخاب میشدند. در اصلاحات اخیر، تعداد اعضای حقیقی به هفت نفر افزایش یافت که از میان آنها حداقل سه نفر باید از بانوان باشند. همچنین، اعضای حقوقی شورا به ۲۳ نفر افزایش یافتهاند.
بهعنوانمثال، در سال ۱۳۷۲، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی به اعضای شورا افزوده شد. در دوره ریاستجمهوری دکتر خاتمی، تغییراتی در بند اهداف و وظایف شورا صورت گرفت و دبیرخانه شورا شکل گرفت. در سالهای بعد، اعضای دیگری نظیر رئیس سازمان برنامهوبودجه، رئیس جهاد دانشگاهی، رئیس سازمان امور اداری، رئیس بنیاد شهید و نماینده قوه قضاییه به شورا افزوده شدند.
موضوعی که همواره جای خالی آن احساس میشود، مشارکت ذینفعان اصلی شورا است. به همین دلیل، در سال ۱۴۰۲ شورا به «شورای جوانان و نوجوانان» تغییر نام یافت و اهداف آن نیز گسترش یافت.
در جلسه ۹۰۰ شورایعالی انقلابفرهنگی که در خردادماه ۱۴۰۳ برگزار شد، اساسنامه جدید شورا به تصویب رسید. این اساسنامه شامل هفت ماده و چهار تبصره بود که یکی از مهمترین اصلاحات آن، الزام دبیرخانه شورا به ارائه گزارش سالانه عملکرد خود به دبیرخانه شورایعالی انقلابفرهنگی است. این تغییر میتواند گامی مثبت برای شفافیت و بهبود عملکرد شورا باشد.
تشکیل شورایعالی جوانان بر مبنای اهمیت نسل آیندهساز جامعه تعریف شده است
روحیه آرمانطلبانه و انرژی فراوان نسل جوان، محور توجه در مقدمه اساسنامه است
اصلاحات سال ۱۴۰۰ تغییری در اصول کلیدی ماده یک اساسنامه ایجاد نکرد
برویم سراغ اساسنامه. متن اساسنامه که سال ۷۱ تصویب شد. ماده یک آن به لزوم تشکیل این شورا اشاره میکند و چند نکته کلیدی را بیان میکند؛ از جمله این که چرا این شورا باید تشکیل شود. یکی از دلایل آن، اهمیت امور جوانان و نوجوانان است که بهعنوان نسلی آیندهساز باید به آن پرداخته شود؛ نسلی که بهنوعی سرنوشت این جامعه را رقم خواهد زد. از سوی دیگر، نقشی که این نسل میتواند در امور جاری جامعه ایفا کند، به دلیل روحیات آرمانطلبانه و انرژی فراوانی که دارد، موردتوجه قرار گرفته است. این موارد در مقدمه و ماده یک اساسنامه ذکر شده و نکات دقیقی است که با برخی تکمیلهای جزئی در اصلاحات سال ۱۴۰۰ نیز وارد شده و تغییری در این ماده صورت نگرفته است.
اهداف شورا از رشد شخصیت جوانان تا تقویت مشارکت در عرصههای مدیریتی را شامل میشود
اما به ماده ۲ میرسیم که بیشتر محل بحث ماست؛ یعنی اهداف. اهدافی که در سال ۷۱ برای شورا تعیین شدهاند، بهصورت مختصر و کلی در چهاربند مطرح شده بودند، اما اکنون در سال ۱۴۰۳ به طور قابلتوجهی گسترش یافتهاند. بند یک، رشد متعادل و همهجانبه شخصیت جوانان و نوجوانان را بر اساس اصول، اهداف و آرمانهای انقلاب بیان میکند. بند دوم، تأمین نیازهای فکری، اجتماعی، جسمی و هدایت عواطف و احساسات آنان را مدنظر قرار داده است. بند سوم، فراهمکردن زمینه مشارکت جوانان را مطرح میکند که این مسأله در حیات اجتماعی، پیشبرد جامعه و دفاع از وطن بسیار مهم است. این بند در سال ۷۷ با تکمیل و اصلاحات دولت خاتمی، جامعتر شد و به این صورت تغییر یافت: فراهمکردن زمینه مشارکت جوانان در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی مدیریتی کشور. در نهایت، بند چهارم این ماده به حفظ و تقویت نشاط و شادابی جوانان در جهت عظمت و سربلندی ایران اشاره دارد.
حضور نسل جوان در شورا ضرورتی است که بدون آن، فلسفه وجودی شورا زیر سؤال میرود
کاهش مشارکت اجتماعی، زنگ خطری برای ایران است که نیازمند کاهش هزینههای فعالیت اجتماعی است
ماده ۳ وظایفی را بر اساس اهداف تعریفشده برای این شورا تعیین میکند که اکنون به آن نمیپردازیم. در اصلاحات سال ۱۴۰۳، ماده ۴ نیز تغییر کرد. در ابتدا اعضای شورا شامل ۱۰ عضو حقوقی و ۴ عضو حقیقی بودند، اما اکنون این تعداد به ۲۳ عضو حقوقی و ۷ عضو حقیقی افزایشیافته است.
ماده ۵ به کمیسیونهای شورا اختصاص دارد و بیان میکند که در صورت نیاز به تشکیل کمیسیون، خود شورا تصمیمگیری خواهد کرد. اما اکنون در اصلاحات اخیر، از این کمیسیونها بهعنوان ستادهای شورا یاد میشود.
به اهداف و اصلاحات اخیر اساسنامه که اکنون معتبر برای عملکرد این شورا است میپردازیم.
چرا ما بر اساس همین اساسنامه و منطق، حضور حداقل یک عضو از قشر جوانان و نوجوانان را در شورا ضروری میدانیم؟
از همان اهداف و بند یک ماده ۲ شروع میکنیم. در اهداف آمده است: «شکوفایی استعدادهای نوجوانان و جوانان در ابعاد آموزشی، تربیتی، زیستی، سلامت جسمی و روحی، اجتماعی و تأمین نیازهای آنان در چارچوب آموزههای اسلامی و اقتضائات و تمایزات جنسی و جنسیتی». برای تحقق شکوفایی استعدادها در ابعاد مختلف، برنامهریزیای لازم است که متناسب با گروههای سنی و مخاطبان مختلف باشد. این امر مستلزم شناخت دقیق از مخاطبان، نیازها، آسیبها و ویژگیهای آنان است تا برنامهای واقعبینانه و اجرایی تهیه شود. اما اکنون، در اعضای شورا این شناخت کافی از نیازها، روحیات و ویژگیهای نسل جوان دیده نمیشود. این صحبت ناظر بر شخص نیست بلکه، ناظر بر تجربه زیسته و پرورشی این نسل است.
اگر این مسأله در سال ۷۰ یا ۷۱ مطرح میشد، شاید چندان موضوعیت نداشت، زیرا فاصله نگرشی و ذهنیتی میان نسل جوان و نسل ماقبل خود چندان زیاد نبود آن زمان راحتتر میشد یک مفاهمه و نقطه مشترک را پیدا کرد و وفاق را شکل داد. اما اکنون، به واسطه مؤلفههای مختلف، بهویژه انقلاب ارتباطات دیجیتال و تجربه زیسته متفاوت، فاصلهای چشمگیر در نگرش، عقاید، سبک زندگی، هنجارها و رفتارها میان نسل جدید و نسل قبل ایجاد شده است. و همین فاصله، بهعنوان یکی از آسیبهای ملموس اجتماعی، موجب شد سازمان امور اجتماعی در وزارت کشور به دستور رهبر انقلاب تشکیل شود.
این فاصله هرچه بیشتر شود، آسیبهای بیشتری به همراه خواهد داشت؛ چرا که وفاق و مفاهمهای میان نسلها شکل نمیگیرد. ازآنجاکه نسل جدید قرار است آینده ایران را بسازد، یکی از مدخلهایی که میتواند نگرش این نسل را به عرصه قدرت و تصمیمسازی وارد کند، همین شوراست. اما متأسفانه، چنین چیزی در این شورا پیشبینی نشده و این، برخلاف فلسفه وجودی شورا است.
در بند بعدی میگوید رشد متعادل و همهجانبه شخصیت جوانان و نوجوانان که این بند را نمیخواهم تمرکز کنم؛ چون تکمیل بند قبلی است؛ اما بند سوم اشاره میکند که «فراهم کردن زمینههای توانمند افزایی و مشارکت فعال جوانان و نوجوانان در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی کشور.» این بند بهعنوان یک هدف در اینجا و بهعنوان یک وظیفه در ماده بعدی برای این شورا تعیین شده است، وقتی خود این شورا که با این هدف تأسیس شده است از مشارکت فعال استفاده نمیکند میتوانیم اینگونه تلقی کنیم که تصویب این ماده جنبه نمادین دارد. کمااینکه این ایراد در سایر ارگانها و نهادهای دولتی نیز دیده میشود.
این مشارکت فعال میتواند تجربه؛ علم و مهارتی که را نسل قبلی مدیریتی کشور دارد در کنار نگرش و انرژی نسل جدید قرار داده و یکدیگر را تکمیل کند. در کنار هم قرار گرفتن این دو ظرفیت یک برنامه کاملتری را به ما میدهد که هدف شورا و در نهایت توسعه ایران را خیلی راحتتر و امکانپذیرتر می کند .راهی که شورا تاکنون پیموده با اهداف تعریف شده خود فاصله دارد.
بند چهارم این ماده میگوید، «امید آفرینی، تقویت نشاط و شادابی و سرمایه اجتماعی نوجوانان و جوانان در جهت عظمت و سربلندی ایران» یک مسألهای که اکنون میخواهم در بحث سرمایه اجتماعی به آن اشاره کنم این است که ما در عصر حاضر با یک مسألهای به نام «کاهش مشارکت اجتماعی» مواجهیم که در تمام جهان از مسائل مبتلا به است. در نتیجه روحیات فردگرایی که در جوامع شکلگرفته است و بعضا تحتتأثیر اقتضائات زندگی صنعتی و شهری شاید شهروندان فرصتی برای این فعالیتها پیدا نکنند که بتوانند مسئولیت اجتماعی را در جامعه ایفا کنند. کاهش مشارکت اجتماعی در ایران کمتر و دیرتر رخ داد، اما اکنون این کاهش مشارکت اجتماعی به طور ملموس در جامعه احساس میشود. به طور مثال، در خود دانشگاه تهران در عرصه کانونهای فرهنگی و اجتماعی بهشدت با کاهش مشارکت اجتماعی مواجه هستیم.
باید کاری کنیم که هزینه مشارکت و فعالیت اجتماعی پایین بیاید و این بهترین راهکار برای حل مشکلات هر کشوری است. حل مشکلات با استفاده از ظرفیت های مردمی. در ایران نهتنها به دنبال کاهش هزینه نبودیم؛ بلکه هزینه را به طرق مختلف افزایش دادیم. از فرایندهای طولانی اخذ مجوز و بروکراسی اداری گرفته تا دخالت بی مورد نهاد های امنیتی در هر گونه فعالیتی. حال زنگ خطر به صدا درآمده است و مسئولین به این فکر افتادند که هزینه عدم مشارکت یا کاهش مشارکت اجتماعی را پادین بیاوریم. اما قطعا با روند فعلی نه تنها محقق نمیشود بلکه تشدید هم میشود.
فیلترینگ، راهحلی که نهتنها آسیبها را کاهش نداد، بلکه آسیبهای جدیدی ایجاد کرد
نقشآفرینی نسل جوان نیازمند دستورالعملهای عملی است، نه صرفاً شعار و اهداف کلی
برویم سراغ بند پنجم: میگوید بهبود و تعالی سبک زندگی نوجوانان و جوانان منطبق بر ارزشهای اسلامی و ایرانی در عرصه زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی. خب دقیقاً ما به این سبک زندگی اشاره کردیم؛ گفتیم سبک زندگی متفاوت شده و فاصله گرفتهایم. خب شما چطور میخواهید از یک دریچه متفاوت که به این مسئله نگاه میکنید، با یک نگاه دستوری، سبک زندگی مخاطبتان را بهبود و تعالی ببخشید؟ نتیجه میشود همان فاصلهای که روزبهروز بیشتر میشود؛ چیزی که ما در پوشش، در ادبیات صحبتکردن و نوع بیان بین این دو نسل به وضوح مشاهده میکنیم. اینها نمودهای بیرونی و ظاهری این فاصلهگرفتن هستند، درحالیکه این موضوع یک پشت پردهای دارد: عقایدی که اکنون تغییر کرده و نگرشی که تغییر یافته. اتفاقاً این تغییرات بسیار اثرگذارتر هستند. پوشش و ادبیات در حقیقت نمود همان تغییر عقاید هستند.
بند ششم میگوید تقویت و استحکام هویت اسلامی، ایرانی و انقلابی نوجوانان و جوانان و تقویت زمینه خودسازی و نقشآفرینی نوجوانان و جوانان در گام دوم انقلاب. دوباره اینجا تقاضای نقشآفرینی مطرح است. میگوید باید نقشآفرینی کنند و ما باید زمینهاش را فراهم کنیم، اما هیچ دستورالعمل، آییننامه یا راهکاری برای اینکه چطور این نقشآفرینی محقق شود، ارائه نشده است.
در ادامه اهداف باز میبینیم دو بند بسیار مهم مطرح است، مثل موضوع فیلترینگ. میگوید ارتقای سواد زیست سالم نوجوانان و جوانان در استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در راستای کاهش آسیبهای فرهنگی و اجتماعی مستقیماً به فضای مجازی و تهاجمات فرهنگی اشاره دارد. هدف بسیار ارزشمند و دقیقی تعریف شده است. اما نمود بیرونی این هدف در عمل چه شد؟
این شد که ما فیلتر کردیم. در عرصه تصمیمسازی شورایعالی فضای مجازی، که بسیاری از اعضای آن در شورایعالی جوانان هم نقش دارند، تصمیم گرفتند که با فیلترکردن این فضا با آسیبها مقابله کنند.
نتیجه چه شد؟ نسل جوان و نوجوان ما به سراغ استفاده از فیلترشکن رفتند. نهتنها به مواردی که قبلاً دسترسی داشتند، دوباره دسترسی پیدا کردند، بلکه به موارد جدیدی هم دسترسی یافتند که قبلاً به آنها دسترسی نداشتند؛ بنابراین، نهتنها گام مثبتی برنداشتیم، بلکه به تهاجم فرهنگی و مواجهه این نسل با آسیبهای اجتماعی و فرهنگی کمک کردیم. چرا این اتفاق افتاد؟ چون شناخت کافی از نیازها و اقتضائات نسل جوان وجود نداشت.
در نهایت، بند هشتم اهداف میگوید مقابله منطقی با جریانات و روندهای ضدفرهنگ و معارض. شما زمانی میتوانید ضدفرهنگ را برای این نسل معرفی کنید که ابتدا فرهنگ و عقاید خودتان را بهخوبی به آنها معرفی کنید و آنها را اقناع نمایید. بعد از اینکه فرهنگ خود را شناختند، میتوانید بگویید فرهنگ X یا Y ضدفرهنگ است و سپس به آنها آموزش دهید که چگونه با تهاجمات آن مقابله کنند.
وقتی فاصلهای میان نسلها وجود دارد و فرهنگ مطلوب به طور کامل به نسل جدید معرفی نشده، چگونه میتوان انتظار مقابله منطقی داشت؟
این موضوع خود باعث افزایش آسیبها شده است. افزایش آمار مهاجرت، اعتیاد، طلاق و آسیبهای دیگر، از جمله آمار نگرانکننده اعتیاد و روابط نامشروع در سن دانشآموزی، نشانههایی از این ناکامی ها هستند.
حالا برویم سراغ ماده دوم، یعنی وظایف این شورا. وظایفی که در سال ۱۴۰۳ تصویب شد، تغییر چندانی نسبت به وظایف سال ۷۱ نکرده است، اما تناسبسازی با ماده ۱ (اهداف) صورتگرفته است. با اینکه اهداف گسترش و اصلاح یافتهاند و موارد بسیار مثبت در آن ذکر شده است و از موارد محدودی است که ما یک گام مثبت برداشتیم حداقل در حد نوشتار.
ماده دوم میگوید اولین وظیفه این است که شناخت واقعبینانه و مسئلهیابی و استخراج شبکه نظام مسائل جوانان و نوجوانان بر اساس خصوصیات و نیازهای روحی، اخلاقی و فکری، عاطفی و ادراکی و هویتی آنها و لحاظ آن در تصمیمها و انتقال آن به سایر تصمیمگیران
اگر لطف کنید مهمترین کارهای انجام شده شورا را بیان دارید؟
۳۲ سال فعالیت و تنها ۴۳ مصوبه؛ عملکرد شورایعالی جوانان نیازمند بازنگری جدی است
الزام ارائه گزارش سالانه، گامی کوچک اما مؤثر برای شفافیت عملکرد شورا
در عمل شورایعالی جوانان طی ۳۲ سال با ۴۳ مصوبع اقدامات چشمگیری نداشته است. اگر هم کاری انجام داده، صرفاً در حد اضافهکردن یک عضو یا اصلاح اساسنامه بوده است.
دبیرخانه این شورا که در سال ۷۷ تصویب شد، حتی گزارشی از عملکرد خود ارائه نکرده است. تا اینکه در سال ۱۴۰۳ الزام ارائه گزارش سالانه به آن تحمیل شد. این تغییر مثبتی است که میتوان آن را تکمیل کرد تا از وقوع دوباره فاصلهها و هزینههای سنگین جلوگیری شود.
به طور مشخص درخواست شما از شورایعالی جوانان چیست؟
نادیدهگرفتن صدای نسل جوان، فریاد اعتراض و آسیبهای اجتماعی را به همراه خواهد داشت
همانطور که در نامهای به ریاست محترم جمهور ذکر کردهایم، تقاضای ما پذیرش ضرورت این مسئله و تعریف فرایند تصمیمسازی برای آن است. این نامه را نهتنها از طریق دفتر ریاستجمهوری پیگیری کردهایم، بلکه حضوری با مسئولانی همچون معاونین رئیسجمهور و اعضای شورای نگهبان نیز مطرح کردهایم.
اما پاسخهایی که دریافت کردهایم بیشتر در حد مطرحکردن اشکالات پسینی بوده و اصل مسئله هنوز پذیرفته نشده است. به نظر میرسد با پیگیری مستمر و ارتباط مستقیم با ریاستجمهور و متولیان مربوطه، بتوان این مسأله را بهصورت مثبت پیش برد. و در صورتی که اشتباهات گذشته اصلاح نشده و همچنان شاهد نگاه تمرکزگرا، دستوری و انحصاری باشیم نه تنها مشکلی حل نخواهد شد، بلکه روز به روز شاهد افزایش آسیبهای اجتماعی به ویژه در نسل جوان به عنوان آینده سازان این سرزمین خواهیم بود. صدایی که اگر شنیده نشود نتیجه اش میشود فریاد در خیابان، میشود اعتراضات سال ۱۴۰۱، میشود آمار مهاجرت، اعتیاد، روابط نامشروع، خودکشی و هزار و یک آسیب دیگر.