در ماجرای ترور فرماندهان حزب الله لبنان و شخص شخیص سید حسن نصرالله، دشمن غدار ضربهای سخت و مهلک در راستای فروپاشی ساختار درونی جبهه مقاومت و حزب الله لبنان وارد ساخته و امید دارد که بواسطه این ضربات پیرامونی، تشعشعات و تکانه های مخربش به قلب و بطن اردوگاه مقاومت یعنی ایران منتقل شده و نقطه کانونی تصمیم سازی و مدیریت اردوگاه مقاومت دچار کاستی و تزلزل و خطاهای راهبردی در این جنگ تاریخی و در این فراز مهم و تاثیرگذار شود. آنان نیک می دانند تا جمهوری اسلامی ایران به عنوان نماد، مظهر و خاستگاه مقاومت بر اریکه قدرت باشد، هیچ تکانهای ولو چنین بزرگ و عظیم و سخت نمی تواند ساختار و سازمان جریان مقاومت را دچار نابودی و اضمحلال کند و در ورای همه این اقدامات، هدف اصلی تهران و ایران است.
خبر سنگین بود و سهمگین، استوانه مرصوص جبهه مقاومت، عمود خیمه حزب الله، فرمانده فاتح و غالب آرمان فلسطین و قدس شریف، امیر سرافراز لشکر حزب اله لبنان، پدری استوار و یاوری امین و برادری دلسوز برای مظلومان خاورمیانه همیشه پر تلاطم، به ملکوت اعلا پیوست.
هم واژگان تهی از قدر و فهم این درد جانسوز است هم توان و تاب ما طاق شده و یارای یاوری ندارد؛ اما درست در همین هنگامه بلا و مصیبت است که تفاوت مرد از نامرد، عاقل و کارآزموده با سفیه، پخته و تجربه اندوخته با خامی و جهالت هویدا و نمودار می شود.
اگر قرار باشد که در این ابتلائات ناگزیر دنیوی و در آزمون های سخت، در نبرد جبهه حق و باطل، قالب تهی کنیم یا از مدار عقلانیت و فراست و کیاست به ورطه شتابزدگی و واکنشی های غیر حساب شدهی متزلزل بغلطیم که بی محابا و بدون هیچ زحمت و رنجی به دشمن سفاک و غدار مجال جولان داده و مقصودش را محقق کردهایم.
قرار نیست همیشه و همه جا کار بر مدار موفقیت و پیروزی بچرخد! در جنگ و نبرد آنهم با دشمن تا بن دندان مسلح به وقاحت و رذالت و برخوردار از زر و زور و تزویر و عده و عُدّه، چنین ضربات و تلاطمات و فراز و فرودهایی بدیهی و طبیعی است.
آنجایی ماجرا سخت و طاقت فرسا می شود که نتوانی بر مشکلات و مصیبت وارده فائق شوی و ساختار ذهنی و فکری دچار اعوجاج و از همگسیختی شده و چارچوب عملکردی توامان با انشقاق و از همپاشیدگی شود، اینگونه نه تنها هیچ ارزش افزوده و آوردهای در راستای قوام و استحکام جبهه خودی رقم نخواهد خورد که تبدیل به کارت بازی در پازل طراحی شده دشمن خواهی گشت.
در ماجرای ترور فرماندهان حزب الله لبنان و شخص شخیص سید حسن نصرالله، دشمن غدار ضربهای سخت و مهلک در راستای فروپاشی ساختار درونی جبهه مقاومت و حزب الله لبنان وارد ساخته و امید دارد که بواسطه این ضربات پیرامونی، تشعشعات و تکانه های مخربش به قلب و بطن اردوگاه مقاومت یعنی ایران منتقل شده و نقطه کانونی تصمیم سازی و مدیریت اردوگاه مقاومت دچار کاستی و تزلزل و خطاهای راهبردی در این جنگ تاریخی و در این فراز مهم و تاثیرگذار شود.
آنان نیک می دانند تا جمهوری اسلامی ایران به عنوان نماد، مظهر و خاستگاه مقاومت بر اریکه قدرت باشد، هیچ تکانهای ولو چنین بزرگ و عظیم و سخت نمی تواند ساختار و سازمان جریان مقاومت را دچار نابودی و اضمحلال کند و در ورای همه این اقدامات، هدف اصلی تهران و ایران است.
حال چه چیزی مایه قدرت و موید و کمک حال اردوگاه خودی در برون رفت از این وضعیت ناخوشایند و تبدیل تهدید به فرصت است؟ به جرات می توان گفت رمز موفقیت چیزی نیست جز اتحاد و اتفاق و همبستگی بی چون و چرا در خیمه گاه سپاه خودی. ناگفته پیداست که این مهم محقق نخواهد شد مگر به پرهیز از شتابزدگی، واکنش های احساسی و بازخوردهای تفرقه آمیز.
آن چیزی که مع الاسف یک عده از سر ناآگاهی مرتکب آن میشوند، عده ای از سر احساس و غرور جریحه دار شده پیرو وسوسه ها و جنگ روانی دشمن، اشتباه محاسباتی کرده و به دامن آن میغلطند و بخشی دیگر از سر سرخوردگی و یاس و یا حق و کینههای معطوف به رقابت های سیاسی داخلی به ورطه آن رهنمون می شوند.
برخی از اینان ظاهر الصلاح هم هستند و لزوما حرف بدی هم نمی زنند، معتقد هستند که باید بی محابا و بی تعارف، به ورطه مبارزه گام گذاشت و هیچ فروگذاری هم نکرد و جایی هم از روی احساس پسوند خیانت و عدم غیرت و… را زمینه گفتار و واکنش خود می کنند و مسئولان را به باد انتقاد می گیرند که چه نشستهاید که اسرائیل اینگونه که افسار دریده، اگر پاسخ نگیرد، فردا بعید نیست تا تهران نیز بیاید!
بازوان رسانهای رژیم صهیونیستی هم به انحا مختلف بر تنوره این فضای احساسی و هیجانی می دمند و می خواهند اذهان را از جنایت خود دور ساخته و در اردوگاه مقابل انشقاق و چند دستگی ایجاد کنند و از طرف دیگر خود را غالب و قاهر جلوهگر سازند.
حال آنکه با یک نگاه مختصر و گرته برداری مجمل از تحولات 4 دهه اخیر در اردوگاه مقاومت، به خوبی مشخص و عیان می شود که از کجا به کجا رسیده ایم، از ایران پر تلاطم پس از انقلاب، که در جریان جنگ تحمیلی زیر ساخت های آن نیز مضمحل و دچار نابودی شده بود، با همه مضایق و محدودیت های چند دهه تحریم، اکنون کشوری مقتدر در معادلات ژئوپلیتیکی منطقه و جهان متولد شده که بازیگر اصلی منطقه است و در فرامنطقه نیز مهره اثرگذاری است، از یمن تا لبنان و سوریه و عراق جبهه مقاومت هلال اقتدار و عظمت و بازیگر موثر و کوبنده است و این همه در حالی بوده که دشمنان هیچ گاه ایران و متحدانش را رها نساخته و در فواصل مختلف از جنگ نظامی هشت ساله، تا تحریم های بین المللی چند دههای، بروز و ظهور داعش، یا چند جنگ مانند جنگ تموز سال 2006 که کل ضاحیة بیروت با خاک یکسان شد، چون ققنوس جبهه مقاومت سر برآورده و هر روز دامن گسترانده و قدرت افزوده است.
حال آنان که حسن نیت دارند و در بیان انتقادات دچار غلیان احساسات شدهاند با مرور این کارنامه باید به یاد بیاورند که مسئولان ایران هر جا که ضعف و کاستی هم داشتهاند در پیشبرد سیاست های منطقهای کارنامه ای گر فراز و نشیب اما درخشان و نتیجه بخش داشتهاند و باید صبوری کرده و اطمینان داشته باشند که با این تند بادها این درخت ریشه دار هر چند که خم شود نیز شکسته نشد و زخم های بر تنش التیام می یابد، البته منوط به حفظ عقلانیت و پرهیز از شتابزدگی در اردوگاه خودی و اتحاد و اتفاق جمعی که قطعا به خیر عمومی و نصرت الهی نیز منتهی خواهد شد.