پایگاه خبری جماران: نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه اقوام و مذاهب ایرانی جذب شعارهای پزشکیان شدند، گفت: معتقدم که نباید با آقای پزشکیان قهر کرد و نباید ایشان را تنها گذاشت. امیدواریم که اگر در مرحله وزارت ایشان به علل مختلف نتوانستند وزیر اهل سنت معرفی کنند، حداقل بتوانند در معاونتها و سفارتخانهها واقعا این تابو را بشکنند. چون واقعا آدم وقتی کشور خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه میکند، متأسفانه تنها در ایران است که مذهب عامل محروم کردن بسیاری از هموطنان در مشارکت و سازندگی کشور شده است.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با جلال جلالیزاده را در ادامه میخوانید:
نماینده بوکان در مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس نسبت به این مسأله انتقاد داشت که در جمع وزیران پیشنهادی برای دولت چهاردهم از اهل سنت استفاده نشده است. از نظر شما انتقاد اهل سنت به کابینه آقای پزشکیان چیست؟
به نظر من مشکل اساسی کشور ما «عدم تحزب» است. چون میدانید که دولت و مجلس و سازوکارهای اداری آثار و پیامدهای مدرنیته هستند و همه دنیا پذیرفتهاند که دولت و مجلس بدون وجود احزاب قدرتمند تشکیل نمیشوند. کشورهای مختلفی مثل هندوستان، پاکستان و کشورهای اروپایی به نژاد و مذهب اعضای حزب نگاه نمیکنند. یعنی افرادی که دارای یک گرایش یا جهتگیری برای اداره کشور هستند، در یک حزب حاضر میشوند و حزب در برابر رأی مردم مسئول است.
چون ما در ایران احزاب قدرتمند نداریم و احزاب نقشی در تشکیل دولت و حتی مجلس ندارند، متأسفانه یک مقدار بار مذهبی در اینجا بارزتر میشود و مخصوصا در انتخابات ریاست جمهوری، چون از نظر قانون اساسی اهل سنت نمیتوانند رئیس جمهور شوند، تلاش میکنند به کاندیداهایی رأی بدهند که نسبت به برآورده کردن مطالبات اهل سنت یا رفع تبعیض از آنها تلاش میکنند یا وعدههایی را میدهند.
در دورههای مختلف هرکدام از کاندیداها وعدههایی دادهاند و نتوانستهاند به وعدههای خودشان عمل کنند تا انتخابات اخیر که آقای پزشکیان با توجه به اینکه خودش زاده شهر مهاباد بوده و آذری هست؛ یعنی هم اوضاع و روحیات کردها و آذریها را میشناسد و هم سابقه نمایندگی و وزارت دارد و در سخنرانیها هم تأکیدش بر عدالت، حق و رفع تبعیض در بین همه ایرانیان اعم از شیعه و سنی و کرد و فارس بود، اقوام و مذاهب ایرانی واقعا جذب شعارهای ایشان شدند.
فعالان سیاسی نیز از ایشان حمایت کردند و ایشان هم در نشستها و گفتوگوها قول داده که در کابینه وزیر، معاون و استاندار حتما از اهل سنت خواهم گذاشت. وقتی که آقای پزشکیان کارگروهها و شورای راهبری را تشکیل داد، انصافا از اهل سنت هم دعوت شد و خیلی از افراد اهل سنت به ایشان معرفی شدند. اما خیلی از افرادی که توسط شورای راهبری معرفی شدند، در کابینه معرفی نشدند و کابینه از طرف اصلاحطلبان و سیاستمداران مورد اعتراض قرار گرفت و مخصوصا عدم حضور اهل سنت موجب انتقادها و اعتراضهای شدید خانوادهها و فعالان مدنی و سیاسی اهل سنت قرار گرفت.
اما با این وضع من باز هم معتقدم که نباید با آقای پزشکیان قهر کرد و نباید ایشان را تنها گذاشت. امیدواریم که اگر در مرحله وزارت ایشان به علل مختلف نتوانستند وزیر اهل سنت معرفی کنند، حداقل بتوانند در معاونتها و سفارتخانهها واقعا این تابو را بشکنند. چون واقعا آدم وقتی کشور خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه میکند، متأسفانه تنها در ایران است که مذهب عامل محروم کردن بسیاری از هموطنان در مشارکت و سازندگی کشور شده است.
زمانی که مردم اول انقلاب رأی میدادند، میگفتند شیعه و سنی با همدیگر فرقی ندارند، آن زمان مردم احساس میکردند که اگر جمهوری اسلامی تشکیل شود دیگر فرقی در بین مذاهب نمیماند و هرکس به اندازه شایستگی، توانمندی و علاقه به آبادانی کشور میتواند شرکت کند. اما متأسفانه ما شاهد بودیم که بر خلاف اصول دین و اصول مذهب و اصول دموکراتیک، 16 میلیون نفر اهل سنت از مشارکت در دولت محروم میشوند و این موجب ایجاد عقده حقارت در بین اهل سنت شده که ما اگر ایرانی هستیم و در جنگ و دفاع از مرزها حضور داریم و مالیات میدهیم، چرا نباید ما هم در مدیریتها و مسئولیتها سهمی داشته باشیم؟!
برخی کارشناسان معتقدند که وفاق ملی بدون اهل سنت معنا ندارد. ولی شما اشاره داشتید به اینکه اگر آقای پزشکیان بنا بر ملاحظاتی نتوانسته وزیر اهل سنت انتخاب کند، احتمالا در سطح استانداران، فرمانداران و یا معاونین وزارتخانهها آن ملاحظات کمتر میشود و میتوانند از آنها استفاده کنند. آیا چنین توقعی با واقعیتهای موجود سازگاری دارد؟
باید ببینیم که هدف آقای پزشکیان از «وفاق ملی» چیست. آیا منظورشان از وفاق ملی توافق بین اصولگرایان و اصلاحطلبان است؟ یا توافق در بین همه گروههای موجود در کشور است؟ یا توافق در بین شیعه و سنی و اقوام ایرانی است؟ این وفاق ملی را میتوان از نگاه و منظر هر کسی به نوعی تفسیر کرد. اگر وفاق ملی این است که همه ایرانیان در ساختار حکومت مشارکت داشته و سهیم باشند، در اینجا سخن آقای پزشکیان صدق پیدا نمیکند. چون از 16 میلیون نفر اهل سنت ایران که یک پنجم جمعیت کشور هستند، ما کسی را نمیبینیم.
بنابراین، از طرفی دیگر، امروز همه کسانی که قدرت کارآفرینی دارند و وزنه اقتصادی هستند، به دنبال اینکه استخدام در دولت یا حضور در کابینه نیستند. اما وقتی یک جمعیتی، مخصوصا جوانانش، درس میخوانند و دانشگاه میروند و بعد میبینند با اینکه اهل یک کشور هستند، با وجود داشتن مدرک دکترا در جایی به کار برده نمیشود و هموطن شیعه او در بهترین پستها به کار برده میشود و مورد اعتماد است، این تناقض، دوگانگی و عدم اعتماد یک تأثیر منفی را روی افراد میگذارد و موجب میشود که افراد یا سرخورده و یا از کشور خارج شوند.
ما نمونهها و شواهد زیادی داریم که افراد از کشور ما خارج شدهاند و جایزه نوبل و یک جوایز مختلف دیگری گرفتهاند. به هر حال ایران که در منطقه به عنوان یک کشور متمدن و کهنسال مطرح است، باید برای همه کشورهای دیگر الگو باشد؛ نه اینکه ما امروز افغانستان، عراق و یا کشورهای دیگر را الگو قرار بدهیم. نگرانی ما واقعا این است که به نوعی توهین به شعور برادری و برابری همه ایرانیانی شود که ریشه در این خاک دارند، زحمت کشیدهاند و تلاش کردهاند.
من معتقدم که به هر صورت چون متأسفانه تا کنون از اهل سنت در این چندین دوره ریاست جمهوری استفاده نشده، استفاده از شایستگان در مقاطع مختلف، با توجه به دلسوزی که برای کشورشان دارند، قطعا میتواند نه تنها نگاه اهل سنت به نظام را تغییر بدهد، میتواند نگاه کل اهل سنت جهان را نسبت به جمهوری اسلامی تغییر بدهد و موجب علاقه بیشتر اهل سنت به ایران و جمهوری اسلامی شود.
با توجه به اینکه کردستان کمترین میزان مشارکت را در انتخابات اخیر داشته و اگر بتوانیم از پتانسیل اهل سنت در دولت استفاده کنیم، چه بسا سرمایه اجتماعی دولت و حکومت افزایش پیدا کند و در انتخاباتهای بعدی شاهد مشارکت بیشتر آنها باشیم. آیا شما با این فرضیه موافق هستید؟
آیا همه 60 درصد مردمی که در انتخابات شرکت نکردند کرد بودند؟! آیا همه اینها اهل سنت بودند؟! کردها و اهل سنت وقتی که میبینند در همه انتخاباتها با شور و شوق خاصی شرکت میکنند اما رأی آنها ارزش ندارد، وقتی یک نفر مثل من و دوستان دیگر برای آقای پزشکیان زحمت کشیدیم ولی فراموش شدند و آقایی که حتی مخالف آقای پزشکیان بوده و با افتخار رأی خودش را نشان میدهد که من به پزشکیان رأی ندادهام، وزیر میشود، یک نفر اهل سنت میگوید من چقدر رأی بدهم؟!
وقتی که من رأی بدهم یا ندهم یکسان است و هیچ تغییری در وضعیت من ایجاد نمیکند، وقتی از سال 76 ما عامل پیروزی کاندیداهای اصلاحطلب بودهایم اما بعد از رأی آوردن ما را فراموش میکنند، چرا رأی بدهیم؟ به هر صورت آگاهی مردم بیشتر شده و فضای مجازی و سواد و تحصیلات مثل زمان قدیم نیست که یک نفر آخوند یا یک خان دستور بدهد اهل آنجا به فلانی رأی بدهند. امروز آگاهی مردم خیلی بالا رفته و خیلی مسائل را میفهمند و حتی افراد فعالی مثل من با زور توانستیم رأی کردستان را به 30 درصد برسانیم.
با این وضع 80 درصد مناطق اهل سنت به آقای پزشکیان رأی دادند. یعنی در همه مرکز استانهایی که مختص سران اصلاحات بوده، جلیلی نفر اول بوده اما مناطق اهل سنت، 80 درصد به آقای پزشکیان رأی دادند. از نظر سیاسی، اخلاقی و اجتماعی هم آقای پزشکیان مدیون کسانی است که به ایشان رأی دادهاند. حالا اسم آنها را حزب بگذاریم. یک حزب پنج میلیون رأی به شما داده، آیا پنج میلیون کم است؟! شما در برابر این افراد مسئول نیستید؟!
اگر قرار است کشور ما به طرف دموکراسی برود و از بحثهای سنتی خارج شویم، بهترین راه این است که آقای پزشکیان یک ابتکاری به خرج بدهد، وزن احزاب را مشخص کند که کدام حزب به ایشان رأی داده و کدام حزب تأثیرگذار بوده که هم مردم به حضور در احزاب ترغیب میشوند و هم کشور به طرف یک ساماندهی حزبی و سیاسی پیش میرود.