چگونه ممکن است که شما یک عملیات تروریستی را محکوم نکنید و نسبت به خدشه دار کردن امنیت و حاکمیت ملی ایران بعنوان یک عضو جامعه بین المللی بی اعتنا باشید و در قبال چنین عملی با سکوت و بی تفاوتی برخورد کنید، آنگاه از ایران بخواهید که از منافع و حکمیت ملی خود دفاع نکند؟
محسن بهاروند، سفیر پیشین ایران در لندن و کارشناس ارشد سیاست خارجی در یادداشتی برای جماران نوشت: هر زمان که شاهد نقض حقوق حاکمیتی ایران هستیم و کشور ما در دفاع از حقوق خود قصد به کارگیری ابزار حاکمیتی دارد، گروهی از کشورها فعال شده و خواستار خویشتنداری ایران و البته طرفهای دیگر می گردند. این رفتاری تکراری و خسته کننده است که با منطق دیپلماتیک نیز سازگار نیست. دیپلماسی یک پروسه و یک بسته است. اقدامات دیپلماتیک مقطعی و اتفاقی کم اثرترین رفتارها هستند.
می دانیم که پارادایم جامعه جهانی قدرت و برتری جویی است. روابط بین الملل عاری از عدالت و اخلاق است. ولی این به این معنا نیست که همین روابط بین المللی باید یکجانبه، زورمدارانه و عاری از انصاف باشد. درخواستها و ژستهای دیپلماتیک مقطعی در قبال کشوری که در طول سالها شاهد تحمیل ابزارهای اجبار آمیز یکجانبه بوده و با آن کاملا غیر منصفانه برخورد شده است نه اعتماد ساز است و نه می تواند منجر به یک نتیجه دلخواه شود.
این بار نیز پس از ترور رهبر برجسته حماس شهید اسماعیل هنیه توسط رژیم اسرائیل و اعلام تصمیم ایران مبنی بر خونخواهی او از جانب کشورهای بسیاری از جمله آمریکا، برخی کشورهای اروپایی، گروه هفت و تعدادی از کشورهای منطقه شاهد درخواستهایی مبنی بر خویشتنداری و هضم این ضربه به امنیت ملی کشورمان بودیم. این درخواستها بیش از آنکه اقدامی دیپلماتیک باشد یک درخواست بیشرمانه است.
اکنون هر ناظر بیطرف و منصفی در مواجهه با اینگونه درخواستها ممکن است گزاره هایی این چنینی را در ذهن خود مرور کند:
چگونه ممکن است که شما یک عملیات تروریستی را محکوم نکنید و نسبت به خدشه دار کردن امنیت و حاکمیت ملی ایران به عنوان یک عضو جامعه بین المللی بی اعتنا باشید و در قبال چنین عملی با سکوت و بی تفاوتی برخورد کنید، آنگاه از ایران بخواهید که از منافع و حکمیت ملی خود دفاع نکند؟
آیا ممکن است بزرگترین کشور منطقه خاورمیانه را از موضوعات سیاسی، اقتصادی، امنیتی آن محروم کرده و او را طرف مشورت قرار نداده و نسبت به منافع منطقه ای آن بی اعتنا باشید، آنگاه از او بخواهید که در حفظ ثبات و امنیت منطقه ای به شما کمک کند؟
چرا در طول سالهای متمادی، به جای گفتگوی توام با احترام متقابل و تأمین منافع متقابل، از تبادلات دیپلماتیک جدی با ایران پرهیز می کنید و تنها با زبان اجبار، تکبر و تحریم با ایران صحبت می کنید؛ ولی زمانی که ایران قصد دارد بر اساس حقوق حاکمیت خود اقدامات جبرانی انجام دهد به یاد ابزاری به نام «دیپلماسی» افتاده و پیامهای دیپلماتیک برای ایران ارسال می کنید؛ در حالی که در طول سالیان در رابطه با کشور ما دیپلماسی را بشدت تضعیف کرده اید؟
در این بین قصور کشورهای کوچکتر که در قبال رفتارهای غیر منصفانه و یکجانبه کشورهای غربی سکوت می کنند یا بدتر از آن بدون توجه به آثار بلندمدت این رفتارها بر ثبات بین المللی به آنها کمک می کنند و در خدمت آنها قرار می گیرند نیز رفتاری غیرقابل قبول و غیر اصولی است. من این منش دیپلماتیک را «یکجانبه گرایی منفعلانه» نام نهاده ام. کشورهایی که اکثریت جامعه بین المللی را تشکیل می دهند، ولی در عمل و حتی با رأی خود در سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای بین المللی تنها به پیشبرد اهداف چند کشور مشخص کمک می کنند.
دولتهای گذشته ایران همواره بر یک پیام به جامعه بین المللی تاکید داشته اند که تأکید بر گفت و گو بر اساس احترام متقابل بوده است. این پیام صرفا یک شعار یا یک لفاظی دیپلماتیک نبوده است. احترام متقابل و منافع متقابل یک سخن بسیار جدی برای ایرانیان محسوب می شود. به نظر من اولین پیام دیپلماتیک دولت جدید ایران به جامعه بین المللی نیز گفت و گو بر اساس احترام متقابل خواهد بود. احترام متقابل برای ایران یعنی منافع و دیدگاههای ایران در منطقه خاورمیانه مورد شناسایی قرار گرفته و به آنها احترام گذاشته شود.
خاورمیانه منطقه ای مشحون از رخدادهای بزرگ و پیش بینی نشده است. جامعه بین المللی نمی تواند ایران و نفوذ و قدرت آن را در این منطقه نادیده گرفته و به آن بی اعتنا باشد. ترور شهید اسماعیل هنیه و اقدام جبرانی ایران در قبال آمرین و عاملین این عملیات تروریستی اولین و آخرین واقعه در این منطقه نخواهد بود. چنانچه جامعه بین المللی و در رأس آن آمریکا و سایر کشورهای غربی تمایل دارند، در ثبات و امنیت این منطقه نقش دیپلماتیک ایفا کنند، با اقدامات مقطعی و پیغامهای اتفاقی هر گز قادر به نیل به نتیجه دلخواه نخواهند بود. طبیعی است که آنها نیاز دارند که تعامل دیپلماتیک خود با ایران را احیاء کرده و به منافع کشور ما احترام بگذارند تا ایران نیز متقابلا پاسخ توام با احترام به آنها بدهد. دیپلماسی امری لحظه ای و اتفاقی نیست و صرفا ایران است که در مورد کیفیت و زمان دفاع از امنیت و حاکمیت ملی خود تصمیم خواهد گرفت.