محمدجواد کاشی به دولت چهاردهم توصیه کرد: دولت پزشکیان باید به تحریم کنندگان سیاسی ثابت کند، مسیر تحولات مطلوبشان را میتوانند از طریق مشارکت در انتخابات پی بگیرند. به دو شرط: اول اینکه هیچ تحول رادیکالی یکشبه انجام شدنی نیست. دوم اینکه تحول خواهی رادیکال مدعیان دیگر هم دارد. یکی از آنها جناحهایی در درون خود حکومت است. بنابراین در پیشبرد خواست خود، دیگر مدعیان را هم باید مد نظر قرار دهد.
به گزارش جماران؛ محمدجواد کاشی استاد علوم سیاسی در یادداشتی نوشت:
جشن پیروزی برای مسعود پزشکیان بدون توجه به تحریم کنندگان انتخابات رونق نخواهد گرفت. سیاست تعامل و رفاقت نباید به درون نظام منحصر شود. بدون توجه به تحریم کنندگان، سیاست تعامل به سیاست نشستن بر سر سفره قدرت نزول خواهد کرد. نگاه تعامل جو باید از سطح جناحهای درونی نظام به سطح ملی و از سطح ملی به سطح فراملی ارتقاء پیدا کند.
تحریم کنندگان سه گروهاند. تعامل با هر یک خط مشی جداگانه طلب میکند. گروه اول به تحریم به مثابه یک منازعه جویی سیاسی مینگرند. امید دارند تحریم منجر به تحولات رادیکال شود. گروه دوم از تحریم مقصودی ندارند، صرفاً در فضای بغض پس از سرکوب جنبش مهسا به سر میبرند. گروه سوم که از همه پرشمارترند کسانی هستند که انتخابات را یک مناسک بیمعنی یافتهاند و میلی در خود برای مشارکت نمییابند. این سه گروه با همه تفاوتهاشان در یک صف ایستادهاند و با چشمهای شیشهای و گاه اشکبار به مناسک شادی و جشن انتخابات مینگرند.
توفیق سیاست تعاملجو در درون حلقه قدرت، بدون تعامل با این گروههای کثیر مردمی ناممکن است.
دولت پزشکیان باید به تحریم کنندگان سیاسی ثابت کند، مسیر تحولات مطلوبشان را میتوانند از طریق مشارکت در انتخابات پی بگیرند. به دو شرط: اول اینکه هیچ تحول رادیکالی یکشبه انجام شدنی نیست. دوم اینکه تحول خواهی رادیکال مدعیان دیگر هم دارد. یکی از آنها جناحهایی در درون خود حکومت است. بنابراین در پیشبرد خواست خود، دیگر مدعیان را هم باید مد نظر قرار دهد. فضاهای فکری و فرهنگی دوران دولت پزشکیان میتواند فضای گفتگو و تعامل میان طرحهای گوناگون تحول رادیکال باشد.
جامعه ایرانی نیازمند التیام زخمهای ناشی از طرد و خشونت و سرکوب سالیان پیشین است. سالهاست ماشین نفرت و طرد و انکار چشمههای دگردوستی و مهر را در این سرزمین خشکانده است. گروه دوم تحریم کنندگان نیازمند رویت چهره تازهای از حکومت و حیات سیاسیاند. دولت پزشکیان باید بتواند متولی چنین تحولی در ساختار نظام سیاسی باشد.
تعامل با گروه سوم تحریم کنندگان از همه دشوارتر است. برای این گروه، صندوق معنای خود را از دست داده است. هر چه تلاش کنی، باور نمیکنند این و آن نامزد ریاست جمهوری با هم تفاوت دارند. این آگاهی کلیشه شده، حاصل چند دور انتخابات پرشور پیشین است. در روز انتخابات با هزاران آرزو و شوق حاضر میشدند اما چندی که میگذشت همه چیز به روال سابق بازمیگشت. تفاوتها باید ملموس شوند تا صندوق معنای خود را بازیابد. تعامل با این گروه تنها با معنادار کردن انتخاب مردم و خواستشان برای تغییرات معقول امکان پذیر است.
پشت یک سیاست تعامل جوی اصیل، باور به کثرت تقلیل ناپذیر جامعه ایرانی است. سیاست مدار تعاملجو باید بازیگر صحنه پیچیده توازن بخشی میان کثرت تمایلات و خواستهای سیاسی کثیر باشد و الا تعامل از سطح لفاظیهای سیاسی فراتر نخواهد رفت و در انتخابات بعدی قهر عمیق و افزونتری را تجربه خواهیم کرد.