گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت وگو با جماران؛

پروازی، عضو شورای مرکزی مجمع ایثارگران: اگر یک نفر از اصولگرایان با زنگنه مناظره کند، همه آنچه ساخته بودند فرو می ریزد

همه‌ی کاندیدهای اصول‌گرا نکاتی گفتند که پیگیری خواهیم کرد که آقایان خاتمی و روحانی عملاً پیگیری کرده بودند. ما تحریم را می‌خواهیم برداریم، برجام را تأیید می‌کنند. می‌خواهیم روابط مالی ما خوب باشد یعنی (FATF) را تأیید می‌کنند. می‌خواهیم مردم آرام و خوش‌اخلاق شوند؛ حرف خاتمی را می‌گویند. کاندیداهای اصول‌گرا به آن دو دولت استناد می‌کنند، بدون اینکه نامی از آن‌ها ببرند، اما در فحش دادن و بد و بیراه گفتن، خاتمی و روحانی را عَلَم می‌کنند! هیچ‌گاه در (FATF) عَلم نمی‌کنند که کار بدی کردیم. هیچ گاه در گفت‌وگوی تمدن‌ها عَلم نمی‌کنند که حرف بدی زدیم. هیچ‌گاه آنان را درباره برجام مواخذه نمی‌کنند که چرا فلان کار را کردید.

پایگاه خبری جماران: عضو شورای مرکزی مجمع ایثارگران گفت: آینده کشور در دست ما نیست. ممکن است برای آینده کشور زمینه‌سازی کنیم، اما رقم زدن آیندۀ کشور دست مجموعه 24 میلیون انسانی است که در دهه‌های هفتاد و هشتاد متولد شده‌اند. این‌ها آمار کمی نیستند. نکته این است که با این 24 میلیون نفر چگونه مواجه شویم که نقش منفی را برای آن‌ها در آینده کشور رقم نزده باشیم؟ گرچه آن‌ها معتقدند که ما ورق‌های نگران‌کننده برای آنان رقم زده‌ایم، اما هنوز نبریده‌اند. 

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین محمد پروازی در پی می آید:

 

از دیدگاه حضرتعالی رئیس جمهور آینده چه اولویت‌هایی را باید در دستور کار خود قرار دهد؟

باید ببینیم رئیس جمهوری که می‌آید، چه می‌خواهد. این طور نیست که در کشور ما خواستِ رأی‌دهندگان به طور جدی، تابلوی فعالیت کسی که رأی گرفته باشد. سابقه این را نشان داده است. این گونه نیست که بگوییم وی چه کند و چه نکند و او گوش کند. اما نکته بسیار کلیدی و مهم که جای باز کردن دارد و فکر می‌کنم در این مصاحبه جای آن نیست، یک بحث مفصلی می‌طلبد و جماران می‌تواند روی آن وقت بگذارد، این است که هر کدام از نامزدها که برنده شوند تأمین‌کننده نگاه بچه‌های قهرکرده سال 88 هستند. یعنی تأمین کننده نسل دوم و اول انقلاب هستند.

لذا هیچ کدام از این‌ها تأمین‌کننده نگاه بچه‌های قهرکرده 1401 نمی‌توانند باشند. به عبارت دیگر ما در 20 سال گذشته دو گسل دولت ـ ملت جدی در سال‌های 88 و 1401 داشتیم. این اتفاق به هر شکلی رقم بخورد، گسل اول را مدنظر دارد و به نظر من در گسل دوم هیچ نقش‌آفرینی نمی‌تواند داشته باشد مگر اینکه مقداری آرام‌سازی کند نه رضایت‌آفرینی. برای نسل‌های دهه هفتاد و هشتاد را گسل 1401 نامگذاری می‌کنم لذا این آقایان تأمین‌کننده نگاه آن‌ها نیستند بلکه تأمین‌کننده نگاه گسل 1401 نکات دیگری است که در دل این انتخابات نمی‌توانیم آن را ردیابی کنیم.

این بحث نیازمند جلسه بسیار مستوفی به شکل دیالوگی است تا دیگران بشنوند و نقد کنند. خلاصه بحث این است که ما دو گسل زنده داریم. ممکن است گسل‌هایی در دهه شصت، دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد داشته باشیم اما سال 88 یک گسل کلیدی داریم و در 1401 با یک گسل جدید روبرو هستیم. آن گسل کلیدی نمی‌تواند این گسل جدید باشد و خواسته این گسل جدید ترمیم گسل کلیدی سال 88 نیست. لذا باید بیشتر روی این بحث تأمل کنیم و حرف بزنیم. همچنین می‌توان بعد از انتخابات درباره آن گفت‌وگو کرد و عجله‌ای برای تبیین موضوع نداریم.

به گسل‌ها اشاره کردید؛ در فضای داخلی کشور و بحران‌هایی که داریم، هر دو گسل روی چه نقاطی متمرکز شوند تا بتوانند خود را برای شرکت در انتخابات قانع کنند؟

اگر با این دو گسل بخواهیم حرف بزنیم، به اولی باید بگوییم: «چه کن و چه می‌خواهی؟» و به گسل دوم یعنی گسل 1401 باید بگوییم: «بیا، بگو تا ما بشنویم.» نمی‌گوییم: «چه کن و چه می‌خواهی؟» باید بگوییم: «شما چه می‌خواهید؟» این دو با هم متفاوت است. ما در جایی که می‌گوییم که «چه می‌خواهی و چه کن؟» فقط به گسل اول توجه داریم.

در گسل اول خواهیم گفت که امروز رسیدیم به اینجا که آرام‌سازی مردم یکی از کلیدی‌ترین تصمیماتی است که دولت بعدی باید اتخاذ کند. این آرام‌سازی را باید باز کنیم که در کجاها باید اتفاق بیفتد. به نظرم اول در عرصه اجتماعی، مواجهه با نسل جدید و چگونه مواجه شدن است.

دوم در مسائل اقتصادی است که بسیار بحران‌آفرین شده است و در جاهایی سر درمی‌آورد. سوم این است که با تجربه 45 سالۀ نگاه ایران به نظام بین‌المللی، چه کار می‌خواهیم انجام دهیم که آن‌ها را بیشتر از این جری نکنیم تا آرام‌تر شوند. این کار خیلی نیاز به تجربه ندارد و به دانش سیاسی نیاز است و از این مسیر باید وارد شویم. حرف من این است که ما به عنوان نسل دوم، اگر در مورد گسل اول بخواهیم حرف بزنیم باید آرام‌سازی کنیم.

اما درباره گسل دوم فقط می‌توانیم بگوییم که برو سراغ او، با او حرف بزن و بگو چه می‌خواهی؟ آیا ما خواسته‌های او را می‌توانیم در 25 سال آینده ایران تأمین و کادربندی کنیم؟ آیا می‌توانیم در قالب‌های اجتماعی و سیاسی تعریف کنیم یا نه؟ این کار دوم و حاشیه‌ای او خواهد بود که بسیار مهم است.

 

متأسفانه از سال 88 به بعد برخی به دلایلی آسیب‌های بسیار جدی دیدند که شامل حال خود و فرزندانشان بوده است و تاکنون ادامه دارد. حتی از مسئولان بلندپایه می‌شنویم که هیچ فضایی به این‌ها برای حضور در ساخت کشور داده نمی‌شود. این رویه تا چه حد می‌تواند دوام پیدا کند و چه تأثیرات منفی بر آینده کشور و نظام دارد؟

آینده کشور در دست ما نیست. ممکن است برای آینده کشور زمینه‌سازی کنیم، اما رقم زدن آیندۀ کشور دست مجموعه 24 میلیون انسانی است که در دهه‌های هفتاد و هشتاد متولد شده‌اند. این‌ها آمار کمی نیستند. نکته این است که با این 24 میلیون نفر چگونه مواجه شویم که نقش منفی را برای آن‌ها در آینده کشور رقم نزده باشیم؟ گرچه آن‌ها معتقدند که ما ورق‌های نگران‌کننده برای آنان رقم زده‌ایم، اما هنوز نبریده‌اند. فرزندان بچه‌های نسل دوم، نسل سوم هستند و از نظر من بسیاری از نسل دوم نمی‌توانند بچه‌های خود را پای صندوق بیاورند.

به نظر من حکومت و دولت آینده با این جماعت اگر جز مهربانی راهی را بخواهد طی کند، فاصله و عصبانیت خود را با این‌ها زیاد کرده است و گرایش آن‌ها را به سخنان، طرح‌ها و ایده‌هایی که در غیر نسل دوم پرورانده می‌شود ـ که شاید به ضرر کشور باشد ـ تقویت خواهد کرد. لذا باید مواظب باشیم که با این نسل چگونه مواجه شویم. آمارهای جامعه‌شناسانه نشان می‌دهد که مهربانی و شنیدن حرف آن‌ها اولین گزینه رئیس جمهور آینده خواهد بود.

 

در انتخابات طیف حاکم تلاش می‌کند تا همه مشکلات کشور را بر سر دولت روحانی خالی کند و ایشان را مقصر همه اتفاقات کشور معرفی کند. چرا این همه دولت آقای روحانی را می‌کوبند و تلاش می‌کنند دولت سوم آقای خاتمی یعنی دولت آقای پزشکیان را دولت سوم آقای روحانی معرفی کنند؟ روحانی با این‌ها چه کرده است که این‌گونه انتقام‌های ناجوانمردانه از او می‌گیرند؟

این‌که می‌فرمایید انتقام می‌گیرند، من هنوز به انتقام معتقد نیستم، اما انتقادات کلیدی و جدی وارد می‌کنند. سردمدار افرادی که این کار را انجام می‌دهند آقای جلیلی است که در انتخابات خود را نشان داد و نگاه خود را به دولت روحانی برد. از طرف دیگر آقایان قالیباف و زاکانی نگاه‌شان را به طرف آقای خاتمی بردند. اگر افراد منتقد این‌چنینی، به خصوص افرادی که کاندید شدند یک بار تصمیم بگیرند تا شاخص‌های توسعه‌یافتگی زمان آقای خاتمی را با یکی از آدم‌هایی که آقای خاتمی معرفی می‌کند مرور کنند، فکر می‌کنم از این سخنانی که می‌تواند روی عوام تأثیر بگذارد منصرف خواهند شد. این‌ها این کار را نمی‌کنند، چون به عوام نیاز دارند، و الّا شخصیت‌های آکادمیک، علمی و باتجربه می‌فهمند که شاخص‌های توسعه‌یافتگی در زمان آقای خاتمی به واسطه نحوه مواجهه ایشان با حکومت‌داری بسیار بسیار خوب بوده است.

اینکه چرا ایشان را می‌کوبند به خاطر این است که در طیف این‌ها نیست و اگر در طیف‌شان بود وی را بسیار می‌ستودند. با همه انتقاداتی که به آقای روحانی می‌شود کرد، اما وی موفقیت‌های جدی و کلیدی داشت. من فکر می‌کنم با پیامی که آقای زنگنه داد، اگر یک نفر از اصول‌گرایان بیایند و با آقای زنگنه مناظره کنند، همه آنچه که برای عوام ساخته بودند و می‌تواند در رأی‌گیری نقش‌آفرینی داشته باشد، فرو خواهد ریخت.

 

چرا در مناظره‌ها دولت‌های خاتمی و روحانی را تخریب می‌کنند؟

اتفاق ناگواری که برای آقای رئیسی افتاد، باعث شد که کسی به سمت آقای رئیسی نرود. آقای رئیسی اگر در قید حیات بودند، سه ماه دیگر باید به قضایا جواب می‌داد، اما چون این اتفاق عاطفی و نگران‌کننده برای ایشان افتاد و بخش عمدۀ نگاه ما به این شد که خدمتگزاری بود که در راه خدمت گرفتار بلا شد، لذا خیلی به سمت و سوی ایشان نمی‌روند.

اصول‌گرایان به سه سال دولت آقای رئیسی نگاه نمی‌کنند و بخشی از آن‌ها به سمت روحانی و بخش دیگر به سمت آقای خاتمی شیفت می‌کنند؛ اینجا نکته نگران‌کننده‌ این است که حکومت‌داری و دولت‌داری آقای رئیسی را تأیید می‌کنند. اگر چنین است که اینچنین است باید شاخص‌های کارکردی دولت سیزدهم را در یک جلسه‌ای بنشینند و گفت‌وگو کنند که آیا قابل دفاع است یا نه؟ اینکه وارد نقد دولت مرحوم نمی‌شود برای این است که نقدپذیر است. چرا دولت آقای رئیسی نقدپذیر است و وارد نقد وی نمی‌شوند؟ چون سانحه ناگوار سقوط بالگرد برای آقای رئیسی اتفاق افتاد و قداست و چهره‌ای خدمتگزار برای ایشان ایجاد شد لذا وی را مورد نقد قرار نمی‌دهند. در حالی که این اتفاق برای مرحوم رئیسی، بسیار متفاوت از عملکرد ایشان در عرصه حکومت‌داری است.

یک نکته دیگر هم به نظرم مهم است. و آن اینکه می‌توانیم چند شاخص کلیدی از داخل مناظره‌ها بیرون بیاوریم. یکی این است که همه‌ی کاندیدهای اصول‌گرا نکاتی گفتند که پیگیری خواهیم کرد که آقایان خاتمی و روحانی عملاً پیگیری کرده بودند. ما تحریم را می‌خواهیم برداریم، برجام را تأیید می‌کنند. می‌خواهیم روابط مالی ما خوب باشد یعنی (FATF) را تأیید می‌کنند. می‌خواهیم مردم آرام و خوش‌اخلاق شوند؛ حرف خاتمی را می‌گویند. کاندیداهای اصول‌گرا به آن دو دولت استناد می‌کنند، بدون اینکه نامی از آن‌ها ببرند، اما در فحش دادن و بد و بیراه گفتن، خاتمی و روحانی را عَلَم می‌کنند! هیچ‌گاه در (FATF) عَلم نمی‌کنند که کار بدی کردیم. هیچ گاه در گفت‌وگوی تمدن‌ها عَلم نمی‌کنند که حرف بدی زدیم. هیچ‌گاه آنان را درباره برجام مواخذه نمی‌کنند که چرا فلان کار را کردید.

دولت‌های خاتمی و روحانی مگر ایراد نداشت؟! اما باید ایرادها و غیر ایرادها را در ترازو و سنجه قرار دهیم تا بدانیم کدام سنگین‌تر است. نامزدها سنگین را رها کردند و به سبک چسبیدند. آنچه که علیه روحانی و خاتمی بگویند ممکن است ما هم قبول کنیم اما فقط باید یک بخش را دید؟ این نکته مهمی است.

 

مستحضرید که جامعه ایرانی از چالش‌های جدی مثل موضوع حجاب، پیر شدن سن جمعیت، نبود نشاط و تفریح و مسائلی از این دست رنج می‌برد. احساس می‌کنید اولویت‌های آینده رئیس جمهور نسبت به این مباحث چه خواهد بود؟

من به صورت اجمالی پاسخ دادم. باید مسأله اقتصادی مردم مقداری حل و به مسأله کار آنان توجه شود. مسأله کار برای نمونه در بخش‌های خصوصی و دولتی به افرادی که می‌خواهند شاغل شوند می‌گویند یک سال شما را به صورت قراردادی جذب می‌کنیم، سال دوم می‌گویند یک سال دیگر، و پنج تا ده سال نیرو را بازی می‌دهند. وی این‌گونه احساس امنیت شغلی نمی‌کند. تلاش این شخص این است که نه لزوماً از لحاظ کاری بلکه به لحاظ روحی و روانی آنچنان با مسئول خود سازگار باشد تا سال دیگر اخراج نشود. درباره این موضوع دولت باید تصمیم‌گیری کند که آیا وی را استخدام سی ساله کنیم یا نه؟ این‌ افراد به سمت دوگانه شدن می‌روند و یک ظاهر و یک باطن دارند. بنابراین دولت باید مسئله امنیت شغلی این افراد را حل کند.  

نکته دوم تناسب بین افزایش حقوق و تورم است. نکته سوم مسأله دسترسی آسان مردم به نیازمندی‌های‌شان در عرصه اقتصادی است. نکته چهارم این است که فهم ملی ایجاد شود که دولت دغدغه ملت را دارد نه اینکه دغدغه پشت پرده را. همچنین اگر رئیس جمهور با افرادی که نگاه نسل اول و دوم را ندارند مهربانانه برخورد کند، کار بسیار بزرگی در هشت سال کرده است.

رئیس جمهور بیش از این را نه می‌تواند انجام دهد و نه فرصت آن را دارد. اگر از این نکات رد شویم، مسائل کلیدی و زیربنایی وجود دارد: مثل مسائل روانی و اخلاقی، و مسائل عمومی و روزمره. مسأله محیط زیست، آب، نهادهای موازی و... از جمله مسائل کلیدی و زیربنایی است. البته معلوم نیست که رئیس جمهور بتواند درباره این‌ها کاری انجام دهد اما اگر اقدامات بخش اول را انجام دهد در جامعه آرام‌سازی ایجاد و عصبانیت کاسته می‌شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی انتخابات ۱۴۰۳
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.