پایگاه خبری جماران: عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و استاد رشته ارتباطات می گوید، به نظر من این انتخابات مهمترین تمایزش با دورههای قبلی انتخاباتی که برگزار شده این است که چون تفاوت دارد این تفاوت توسط بخشهای مختلف و البته متکثر و متفاوت جامعه که باید در انتخابات باشند، متفاوت خوانده میشود. یعنی خوانش از این انتخابات خودش یک مسئله مهمی است که در چند روز آینده هم بیشتر بروز پیدا میکند. چرا این خوانش مهم است؟! برای اینکه ما معمولاً با یک روایت کلان از پدیدهای به نام انتخابات حرف میزنیم. در فضای سیاسی یا در فضای اجتماعی آن تمایزهای خردش را غافل میمانیم که مثلاً این انتخابات با انتخابات قبلی که انتخابات مجلس بوده یا قبلترش که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بوده چه تفاوتهایی دارد.
مشروح گفت و گوی خبرگار جماران با دکتر هادی خانیکی در پی می آید:
یک طرف ماجرا اصلاح طلبان با کاندیدایی که به قول معروف و به قول آقای عطریانفر میگفتند که از پالایشگاه شورای نگهبان رد شدهاند و سلامت عبور کردند و یک طرف دیگر دو گزینه خیلی جدی جبهه اصولگرایان که اتفاقاً از خطه خود شما خراسان هم هستند؛ انتخابات را در این چند روز چطور تحلیل میکنید؟
انتخابات امسال در بین مردم، متفاوتتر از انتخاباتهای چند سال گذشته است
آقای خاتمی در انتخابات سال 76 برخلاف تصور همگان بیشترین آراء را از آن خود کرد
در سال 84 احمدینژاد خود را منتقد وضع موجود نامید تا بتواند رای بیاورد
نتیجه انتخابات سال 88 شعار رای من کو شد
رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی تاثیر بسزایی در رای آوری آقای روحانی داشت
جبهه اصلاحات راهبردهای مشخصی را برای مشارکت در انتخابات مشخص کرد
در شرایطی که اعتماد عمومی در جامعه لطمه دیده است؛ صداقت، راستگویی و درستکاری آقای پزشکیان او را از سایر کاندیداها متمایز کرده است
همدلی جامعه با پزشکیان میتواند سرمایه اجتماعی را دوباره به کشور بازگرداند
وضعیت سرمایه اجتماعی ایران در سه موج سالهای 94، 97 و 1400 سنجیده میشود
بیشترین آسیب سرمایه اجتماعی در سطح کلان جامعه است
سه اعتماد مردمی باعث پیروزی خاتمی در انتخابات سال 76 شد؛ اعتماد به نظام سیاسی، اعتماد به رای و اعتماد به کاندیدای خودشان
آقای پزشکیان میتواند نمایندگی خواستههای تغییر و تحول در جامعه را در چهارچوب تجربهها و زیستهها را بر عهده داشته باشد
پزشکیان خواست متفاوت مردم از نظام سیاسی است
در چند سال گذشته بیشترین محدودیتها برای زنان در جامعه اعمال شده است؛ همین امر رغبت حضور در انتخابات را برای آنان کمتر کرده است
باید با اقشاری که میانهای با صندوق رای ندارند گفت و گو کرد
بیشترین محدودیتها در سالهای گذشته بر زنان، نوجوانان و جوانان اعمال شده است
پیروزی پزشکیان در انتخابات امیدها در جامعه را بالا میبرد و افقهای جدیدی را پیش روی آن میگذارد؛ البته این به معنای حل یک شبه مشکلات نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی ممنون من هم به شما خسته نباشید میگویم قطعاً یکی از مهمترین نهادهایی که در انتخابات هم تاثیرگذار هم تاثیرپذیر است رسانهها به طور عام هستند و در این فضای دستخوش تغییر رسانهای باز شبکههای مجازی و سایتهای خبری و تک تک شما که در این میدان هستید.
ببینید! به نظر من این انتخابات مهمترین تمایزش با دورههای قبلی انتخاباتی که برگزار شده این است که چون تفاوت دارد این تفاوت توسط بخشهای مختلف و البته متکثر و متفاوت جامعه که باید در انتخابات باشند، متفاوت خوانده میشود. یعنی خوانش از این انتخابات خودش یک مسئله مهمی است که در چند روز آینده هم بیشتر بروز پیدا میکند. چرا این خوانش مهم است؟! برای اینکه ما معمولاً با یک روایت کلان از پدیدهای به نام انتخابات حرف میزنیم. در فضای سیاسی یا در فضای اجتماعی آن تمایزهای خردش را غافل میمانیم که مثلاً این انتخابات با انتخابات قبلی که انتخابات مجلس بوده یا قبلترش که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بوده چه تفاوتهایی دارد.
چون وجه اشتراکهایی دارد که به اسم انتخابات رأی جریانهای سیاسی موجود حداقل اصلاح طلبان اصولگرایان کاندیداهای اینها تایید صلاحیت یا رد صلاحیت و ائتلاف یا رقابت همه اینها در میدان خود انتخابات باید مورد توجه قرار داد. در سطح خود جامعه هم که این سوال هست که جامعه چه تفاوتهایی کرده است؛ برای همین هم هست که معمولاً آن به اصطلاح الگوهایی که میخواهیم این انتخابات را با آن الگوها بشناسیم. مثلاً انتخابات سال ۷۶ انتخابات سال ۹۲ یا بین آن دو انتخابات سالهای ۸۴ و ۸۸ همه اینها در واقع موضوعی است که اگر به این تفاوتها توجه نکنیم این چند روز را هم نمیتوانیم پیش بینی نزدیک به واقعیت کنیم. چون ببینید در سال ۷۶ ما انتخاباتی داریم که در یک سویش آقای خاتمی که به میدان آمده فقط آقای خاتمی آمده از طرف نهادهای حاکمیتی برای گرم کردن انتخابات یا از طرف جریانهای سیاسی برای جمع کردن یک تعداد رای اقلیتی و ادامه دادن کار به اصطلاح فکری و سیاسی خاص خودش، اما میبینیم که سرنوشت انتخابات تغییر پیدا میکند و کاندیدایی که حتماً احتمال میرود پیروز شود. یعنی آقای ناطق نوری پیروز نمیشود و کاندیدایی که در ابتدا حتماً احتمال نمیرود که پیروز شود، او پیروز میشود یا همین قضیه در سال ۸۴ به گونه دیگری رقم میخورد. به این معنا که در سطح عموم چنین دوگانهای شکل میگیرد که یکی از کاندیداها نهایتاً که مرحوم هاشمی رفسنجانی است نماینده وضع موجود است اگرچه که خیلی تجربههای برجستهای دارد اگرچه که یکی از ستونهای خود نظام هست، ولی خوانشی که از او صورت میگیرد این است که ادامه وضع موجود است و کاندیدایی که از بیرون آمده یعنی در تبلیغاتش این مطلب را جا میاندازد که او منتقد وضع موجود است و برای تغییر آمده یعنی کاندیدای تغییر در برابر کاندیدای وضع موجود. قضیه سال ۸۸ که اساساً دیگر متفاوت میشود؛ یک کاندیدا مثل مهندس موسوی که بالاخره عصاره تجربیات مدیریت دوران جنگ هست و پایبندی بر اصول در مقابل کاندیدایی که نماینده ادامه وضع موجود هست؛ آقای احمدی نژاد که دور قبل رئیس جمهور بوده است. این انتخابات به گونهای هست که رأی دهندگان را راضی نمیکند و شعار اصلی این میشود که رای من کو به فاصله یک دوره بعد از آن انتخاباتی که موجب گسست شده و در یک بخشهای حذف اجتماعی و سیاسی صورت گرفته انتخاباتی شکل میگیرد.
در سال ۹۲ که برخی کنشگریهایی که در سطح سیاسی هست انقدر بر انتخابات اثر میگذارد که باز در اینجا هم وضعیت غیرقابل پیشبینی به وجود میآورد یعنی با رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی آقای روحانی وارد عرصهای میشود که ابتدا اصلاً گمان نمیرود ایشان واجد رای شود ولی با کنشها و واکنشهایی که در عرصه سیاست و در درون خود جریان اصلاحات میشود. از جمله کاندیدای درون اصلاحات آقای دکتر عارف با تمهیدها و تلاشهایی که توسط آقای خاتمی و اصلاح طلبان دیگر انجام میگیرد، در یک وضعیت ائتلافی هرچند که رسمی و مکتوب نبود کنار میرود و آن وقت با رای چشمگیری آقای روحانی پیروز میشود از آن دوره به بعد میبینیم که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ انتخاباتی است که به دلیل محدودیتهایی که برای یک جریان سیاسی فعال جریان اصلاح طلب شکل گرفت عملاً یا در انتخابات شرکت نداشتند یا بسیار منفعل بودند یا کاندیدایشان خیلی محدود بود و سرنوشت آن انتخابات سرنوشتی بود که میشد از قبل فهمید که مرحوم آقای دکتر رئیسی انتخاب میشود.
و سطح مشارکت هم پایین آمد امروز که این انتخابات مطرح میشود آن ذهنیتها و کلیشهها در سطوح مختلف جامعه وجود دارد و با انتخابات گذشته مقایسه میکند، خوب من برداشتی که دارم این است که این انتخابات هرچند وجوه اشتراکی با هر یک از دورههای قبلی دارد، ولی به چند دلیل متفاوت است؛ دلیل اول اینکه اصلاً در یک شرایط اضطراری انجام میشود انتخابات زود هنگام از نظر آمادگی جامعه و افکار عمومی و گروههای نخبه با انتخابات متعارف فرق میکند. انتخابات متعارف هر جریان و کاندیدایی حداقل از یک سال قبل شروع میکند ولی این مورد با حادثهای که رخ داد، حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور ناگهان جامعه رفت در فضای انتخاباتی و آرایش نیروها هم طبیعتاً ناگهانی هست و اساساً فضای عمومی هم در همین شرایط ناگهانی شکل گرفت. بر اساس فعالیتهای سیاسی هم از یک طرف جریانهای موثر سیاسی این مسئله را از ابتدا از دستور کار خود خارج نکردند؛ یعنی آمدند مثل جبهه اصلاحات راهبردهایی را تعیین کرده است. آقای خاتمی هم به عنوان شخصیت تاثیرگذار آمده آن راهبردها را تایید کرده است؛ آن راهبردها هم این است که ما با نگاه مثبت وارد انتخابات ریاست جمهوری میشویم، درصورتی که کاندیدایی داشته باشیم فعالانه شرکت میکنیم و در صورتی که کاندیدایی نداشته باشیم طبیعتاً کنش موثری نخواهیم داشت. نظام هم تصمیم گیری که از طرف شورای نگهبان کرده این است که به گونهای تایید نهایی کند که با جبهه اصلاحات فصل مشترک پیدا کرد.
اگرچه از سه کاندیدای جبهه اصلاحات یک کاندیدا باقی مانده و دو نفر رد شدند و این کاندید آقای پزشکیان به دلایل مختلفی به نظر میآید که میتواند نقش آفرینی جدی داشته باشد؛ شخصیت خودش، متفاوت بودن خودش، با بقیه کاندیداها و داشتن ویژگیهایی که آن ویژگیها در جامعهای که خواستار تحول هستند سازگاری دارد به صداقت و راستگوییش و نشان دادن چهره واقعی خودش و نقش بازی نکردنش پاکدستیاش در شرایطی که جامعه سرمایه اجتماعیاش لطمه دیده و اعتمادش به مسئولان کاهش پیدا کرده ویژگیهایی دارد که میتواند همذات پنداری با جامعه ایجاد کند و همدل با جامعه است و تواناییها هم دارد در کنار آن چیزی که در سطح کلی یک بیاعتمادیهایی یا یک کاهش سرمایه اجتماعی وجود دارد.
ببینید اگر وجه اجتماعی را بخواهیم نگاه کنیم که اتفاقاً ممکن هم هست چون وضعیت سرمایه اجتماعی ایران در سه موج سنجیده شده در سال94، ۹۷ و ۱۴۰۰ و سرمایه اجتماعی معمولا در سه سطح سنجیده میشود. در سطح کلان سطح میانی و سطح خرد سرمایه اجتماعی در سطح کلان بالاترین سطح و میزان مشارکت است یعنی میزان اطمینانی که در جامعه نسبت به نظام سیاسی یا نسبت به خود جامعه وجود دارد در برابر سطح میانی که ناظر به اعتماد به خود نهادها و دستگاهها گروهها و اقشار است و در سطح خرد برمیگردد به سرمایهای که پیرامون فرد شکل میگیرد.
سنجش سرمایه اجتماعی در ایران نشان میدهد که بیشترین سطحی که آسیب دیده، سرمایه اجتماعی در سطح کلان است. یعنی بالا رفتن سطح مشارکت در کل جامعه یا بالا رفتن سطح اعتماد در کل یعنی اعتماد جامعه به نظام سیاسی و اجرایی یا نظام سیاسی اجرایی به کل جامعه و میزان اعتماد به آینده وقتی این پایین باشد هر اتفاق خوردی که میافتد مثل انتخابات که ناظر به انتخاب رئیس جمهور است یا ناظر به انتخابات مجلس نسبت به آن سرمایه اجتماعی کلان تاثیر میگذارد که به نظر من ما الان هم در چنین شرایطی هستیم که یک بخشهایی از جامعه بر اساس آسیبهایی که دیدهاند و مطالباتی که به آنها نرسیدهاند آن بخش جامعه دو پرسش دارد:
یک اینکه اصلاً انتخابات تاثیرگذار هست یا نیست؛ دوم اینکخ کسی که انتخاب میشود چقدر ویژگیهایش میتواند موجب تحول در جامعه شود.
دو پرسش بخشهایی از جامعه را در معرض تردید یا تصمیم گیری قرار میدهد به نظر من این دو بخش آن دو بخش اصلی است که باید در جریان انتخابات دید همان صحبتی که میگوید جامعه آن بخش یخ زده هم اینجاست و طبیعتاً باید دلایل آنها را هم دید که چرا مشارکت نمیکنند یا چرا حضورشان در انتخابات حضور خیلی دیر هنگام است و از مرددها به کندی کم میشود و جریان پیوستن به انتخابات به آرامی اتفاق میافتد و اینها عواملی است که این انتخابات را از سایرین متمایز میکند؛ یعنی من اگر خواسته باشم این را با شاخصهای محدودی بگویم میگویم ببینید انتخابات سال ۷۶ که من حضور موثری هم در ستاد آقای خاتمی داشتم، عملاً سه اعتماد شکل گرفت و این سه اعتماد نتیجه انتخابات را تغییر داد؛ اعتماد افراد به نظام سیاسی که میخواهد رقابت شکل گیرد؛ اعتماد شهروندان به خود که رایشان موثر است و اعتماد به کاندیدایی که به میدان آمده داشتند و میگفتند آقای خاتمی متفاوت است.
در این انتخابات به نظر من اتفاق بزرگی افتاده؛ یعنی اینکه با ارزیابی که من دارم آقای پزشکیان میتواند خواستههای تغییر و تحول در جامعه را در چهارچوب تجربهها و زیستهها و به عبارتی گفتمان خودش نمایندگی کند؛ دوم اینکه در این انتخابات میتوان نقش آفرین بود؛ به رغم انتخابات گذشته که از پیش میشد دید که کاندیدایی که نهادهای رسمی انتخاب کردند یا میپذیرند چه کسی هست، اما در اینجا میتوان رقابت را دید که ۵ کاندیدای اصولگرا هستند که از این پنج نفر دو کاندیدای اصلی هستند؛ آقای جلیلی و آقای قالیباف و هر دو هم بخشهایی را از جریان اصولگرایی نمایندگی می کنند.
در انتخابات مجلس هم نه تنها این دو بخش با هم منطبق نبوده بلکه یک جاهایی هم با هم رقابت کرده است. پس یک ابهامی هم در آنجا وجود دارد؛ ابهام دوم این است که آقای دکتر پزشکیان تنها برای گرمی انتخابات نیامده بلکه ویژگیهایی دارد جریانی که از او حمایت میکند دارد نقش آفرینی متفاوتی میکند و زمینههای اجتماعی هم وجود دارد که آن زمینههای اجتماعی هم انتخاب آقای دکتر پزشکیان را ناممکن نکرده است؛ حالا بر اساس اینها تا امروز که به اندازه فهم خودم و دسترسیهایی که داشتم و مسائلی که کاندیداها مطرح کردند و رسانهای شده و جریانهای حامی اینها انجام دادهاند و هم شناختی که از تحولات جامعه دارم و ویژگی این جامعه را متکثر بودند و متفاوت بودن میدانم یعنی میبینم که هم در جریان اصولگرایی و هم در جریان تحول خواهی و اصلاح طلبی هم حتی در جریانی که به اصطلاح قهر است و مشارکت نمیکند در درون اینها هم یک یکدستی و همگنی کاملی را نمیبینیم.
با این ویژگی به نظر من این چند رخداد قابل مشاهده است رخداد اول این است که سطح مشارکت در انتخابات به شکل آرامی افزایش پیدا کرده معمولاً میانگین آن تغییرات را بیشتر حول و حوش ۵۰ تا ۵۰ ۵/۶ میگیرند حالا من روی عدد نمیخواهم توقف کنم. مقصود این است که سطح مشارکت به صورت آرام تا امروز رو به افزایش است، اما در درون این بلوک افرادی که در انتخابات شرکت میکنند بیشترین سهم را آقای دکتر پزشکیان داشته و بعد از او به تفاوت دو کاندیدای اصولگرای دیگر خوب در کنار این چند مولفه دیگر را باید در نظر گرفت. یکی اینکه هنوز بخشی از جامعه یعنی آنهایی که بر اساس همان کاهش سرمایه اجتماعی کلان بی آنکه خود انتخابات را بیفایده بدانند یا اینکه کاندیدای پیروز را قادر به اینکه کار بزرگی بخواهد انجام دهد ندانند به نظر من میآید در این بخشها یک درصدی همیشه در انتخابات شرکت نمیکردند و تحریمی بودند در دورههای مختلف؛ ولی الان که میبینم بالا بودن سطح تردید در میان قشرهایی مثل جوانان نخبگان زنان اینکه پایین هست.
باید دید چه اتفاقی افتاده به نظر من یکی از اتفاقاتی که افتاده این است که زنان در چند سال اخیر بیشتر در معرض به اصطلاح نارضایتی و ناامیدی قرار گرفتند چرا که گویا هرجا میخواهد کنترلی در جامعه شکل بگیرد. در ابتدا سراغ زنان رفته شما همین لایحه عفاف و حجاب را ببینید هر تصمیمی میخواهد بگیرد بیشتر محدودیت برای زنان است؛ طرح صیانت یا فیلترینگ را ببینید بیشترین محدودیت که ایجاد میکند در استفاده از فضای مجازی یعنی چه به لحاظ زندگی و چه به لحاظ کار و چه به لحاظ دغدغههای فرهنگی تفریحی و ورزشی که داردبیشتر از همه جوانان را آزرده میکند به همین دلیل است که اثر این آزردگی را در زنان و جوانان یا به اصطلاح همه بخشهایی که احساس رانده شدگی دارند در اقوام هنرمندان معلمان و این گونه بخشها بیشتر بوده اثرش الان در این انتخابات نیز هست. یک بخشی از تغییر الان مشهود است و اینکه از کسانی که رای میدهند وضع آقای دکتر پزشکیان رو به رشد فزاینده است؛ مرددها هم تغییرشان به سمت آقای پزشکیان قابل مشاهده است اما آن بخش آزرده که مشارکت سیاسی خودش را با رای ندادن تعریف میکند و بیتاثیری رای خودش را در نظام سیاسی میبیند این مسئله. چگونه قابل تغییر است به نظر من در این قسمت مسئله موثر گفتگو است.
از منظر ارتباطی اگر خواسته باشم بگویم وقتی که رفتار سیاسی در انتخابات را مثلاً در نشر نوآوری بخواهیم ببینیم که آنجا نقش گروههای مرجع مهم میشود گروههای مرجع اول باید از طریق رسانهها آگاهی و اطلاعاتشان بالا رود و در مرحله بعد برای اینکه آن آگاهی به کنش و رفتار تبدیل شود به ترغیب یعنی گفتگو روی آورد؛ یعنی فقط اطلاعات دادن و گفتگو کردن در معرض رسانه قرار گرفتن کفایت نمیکند. مسئله مهم این است که کسانی ببینند و بشنوند ناهمزبانی به وجود آمده و برای همه جریانها و کل کشور سودمند نیست
یک شکاف آگاهی یا کنش در این قسمت وجود دارد، آیا در این چند روز احتمال اینکه فرایند انتخابات روی بخش ساکت یا معترض اثر بگذارد یا نه وجود دارد.
به نظر من بله امکانش هست چرا که معمولاً تجربههای انتخابات نشان داده که روزهای آخر است که موج ساخته میشود مثلاً در انتخابات ۹۲ تحولات پرشتاب در ۴۸ ساعت آخر رخ داد و همه نظرسنجیها هم این را نشان میداد یا در ۷۶ همین روزهای آخر بود به نظر من تحولات پیش رو بر همین روندی که هست و ضریب شتاب بیشتری که احتمالاً میگیرد در این دامنه قرار میگیرد که حداقل یک انتخابات دو مرحلهای با پیشگامی دکتر پزشکیان و حداکثر با بالا رفتن سطح مشارکت و انتخاب یک مرحلهای و پیروزی دکتر پزشکیان خواهیم داشت
سقف و کف پیش بینی شما این دو گزینه است؟
طبیعتاً در آن کف که دو مرحلهای است یکی از کاندیداهای اصولگرا یعنی آقای دکتر جلیلی یا دکتر قالیباف در کنار دکتر پزشکیان قرار میگیرد که آن هم بستگی به این دارد که متن جریانهای سیاسی که از آنها حمایت میکند چه اتفاقی بیفتد و معمولاً در فضای سیاسی اینطور گفته میشود که اگر ائتلافی آن طرف صورت گیرد و یکی از کاندیداها به نفع دیگری کنار رود. احتمال این قضیه را در همان جریان سیاسی باید در نظر گرفت ولی از لحاظ اجتماعی و رای که جابجا میشود من با توجه به وضعیت تنوعی که امروز در جامعه ایران هست و اینکه این خودانگیختگی در تصمیم گیری موثر است برای شهروندان اینطور ارزیابی میکنم که اگر هر کدام از این کاندیداهای اصولگرا به نفع دیگری کنار برود اینطور نیست که رأیش مجموعاً به صورت یک بستهای به دیگری منتقل شود بلکه اتفاقاً بخشهایی از آن رای به دکتر پزشکیان منتقل میشود؛ به هر حال من فکر میکنم که این را فقط بر اساس گرایش سیاسی نمیگویم و بر اساس منافع ملی هم میگویم که انتخاب دکتر پزشکیان یک گام به جلو هست برای ایران این بدین معنا نیست که با انتخاب ایشان همه مشکلات خیلی سریع حل میشود؛ به قول حافظ عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها؛ مشکلها بیشتر بروز و ظهور پیدا میکند، ولی چون امید را در جامعه میبرد بالا و چون امکان گفت و گو و اجماع را میبرد بالا چون امکان مشارکت و سرمایه اجتماعی را ترمیم میکند میگویم که این انتخابات افق حل مشکلات دشوار ایران را آسانتر میکند.
آقای دکتر من دو سوال خیلی کوتاه میپرسم این انتخاب آقای پزشکیان و رد شدن از سد شورای نگهبان را جزو راهبرد جبهه اصلاحات میدانید یعنی اگر جبهه اصلاحات آن سه گزینه را مطرح نکرده بود ممکن بود که آقای پزشکیان از این سد رد شوند؟
ببینید من خبری نمیتوانم بگویم، ولی از نظر تحلیل وقتی جریانهای سیاسی کشور از جمله جریان اصلاحات که لطمات زیادی دیده بود و حتی سرمایه اجتماعی خودش هم تضعیف شده بود بر همین اساس گمان میشد که دیگر راهبرد اصلاحی برای ایران فایدهای ندارد. به نظر من کنشهای سنجیدهای که جبهه اصلاحات داشت و به خصوص نحوه برخورد آقای خاتمی حتماً در پیش آمدن این تصمیم بیتأثیر نبوده به هر حال من فکر میکنم که ایران هیچ راهی جز روی آوردن به گفت و گو ندارد و گفت و گو طرفینی دارد که یک طرف حکومت است و طرف دیگر جامعه و طبیعتاً طرفین هم باید توانمند باشند که بتوانند با هم گفتگو کنند و ما هم در زمانهای به سر میبریم که برد یک جریان به معنای باخت جریان دیگر نیست.
این اتفاق و حتی اتفاق انتخاب دکتر پزشکیان چیزی است که هم به نفع اصلاح طلبان است و هم به نفع نظام سیاسی در ایران هم به نفع مردم و هم به نفع ایران بستگی دارد که بعد از آن هم چقدر سنجیده و عاقلانه و آینده نگرانه کار ادامه پیدا کند.
به عنوان سوال آخر مشارکت ۵۵ درصد را خوشبینانه میدانید یا قابل تحقق؟
من قابل تحقق میدانم.
سقف شما برای مشارکت چقدر است؟
معمولا نمیشود تحولات را با عدد و رقم گفت، ولی من این را میتوانم بگویم که مشارکت کم انتخاباتی از جنس ۳ انتخابات گذشته رقم میزند و طبیعتاً بخش مهمی از جامعه معترض و منتقد را همانطور ناراضی نگه داشت که آثارش را الان هم میبینیم. نتیجهاش این است که بخشهایی از جامعه چنان به یثر رسیدند که به نوعی تفکر قطبی رسیدهاند که باز کردن این گرهها خیلی سخت است و با شعار و دو کلمه و اینها نمیشود.
بلکه باید این سختی مسئله را پذیرفت مشارکت در همین حد میانی به میزانی که بالا میرود امکان دو مرحلهای بودن را بیشتر میکند و از یک سطحی که بیشتر میشود امکان یک مرحلهای بودن را من فکر میکنم با مشارکت حدود ۵۵ و بیشتر امکان یک مرحلهای شدن و موفقیت آقای دکتر پزشکیان را هم عملی میکند
آقای دکتر به عنوان نکته آخر بفرمایید.
اینکه واقعا من امیدوارم و این امیدم خوشبینانه نیست. بلکه بر اساس فهم و کنش فرد فرد جامعه ایرانی است همیشه هم گفتم که در برابر تهدیدات خیلی جدی که در مقابل جامعه ایران و نظام سیاسی ایران است یک همبستگیهای جدیدی به وجود میآید که آن همبستگیهای جدید میتواند این فرایند فرسایش را کند کند و حتی متوقف کند.
و آن از نظر من مشارکت موثر و فعالانه است و من امیدوار هستم که هر کس هر طوری که میتواند خیلی سنجیده و عاقلانه نه از بالا به پایین که بگوید ما چون سیاسی هستیم خیلی میفهمیم و بقیه باید مثل ما عمل کنند سطح گفتگو را برای مشارکت و به خصوص در گروهها و بخشهای حامل تحول در ایران زنان جوانان نخبگان فراهم کند تا از یکی از پیچهای سختی که ایران در برابرش قرار گرفته خارج شویم و بتوانیم نگاهوارانه به آینده داشته باشیم و با این نگاه مسائل را حل کنیم.