آیتالله محمد سروش محلاتی در نشست «امام خمینی(س) و فقهی که بر زمین ماند»، گفت: این را به دوستان عزیز خودم، فضلا، طلاب و به خصوص علاقهمندان به امام عرض میکنم که علاقه به امام به چیست؟ سالگرد ارتحال امام است و ابراز علاقه به امام اشکال مختلفی دارد و در مراسم بزرگداشت امام شرکت میکنند؛ ولی رسالت بر عهده یک طلبه فاضل فراتر از این است. امام چه نظری داشته؟ چه تأثیری در فقه داشته؟ کجا نوآوری داشته؟ حرف تازه او چیست؟ ما همه اینها را نادیده بگیریم و فقط به بعضی مسائل صوری، شکلی و حاشیهای بسنده کنیم و امام را در این ظواهر خلاصه کنیم، یک ظلم بیّن به امام است.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه آراء فقهی امام در عمل مورد بیاعتنایی قرار میگیرد، گفت: متأسفانه باید عرض کنم که بسیاری از اندیشههای بنیادین امام خمینی(س) در فقه، که اساسا ارزش و اهمیت اندیشههای فقهی امام به همین بخش است، بر زمین مانده و پس از ایشان آن رشد و بالندگی که باید در این اصول و مبانی باشد، اتفاق نیفتاده است.
به گزارش خبرنگار جماران، آیتالله محمد سروش محلاتی در نشستی با عنوان «امام خمینی(س) و فقهی که بر زمین ماند» به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ارتحال معمار کبیر انقلاب اسلامی، گفت: شخصیت علمی امام خمینی(س) را از سه جهت میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد؛ یکی از جنبه اندیشههای عرفانی و اخلاقی حضرت امام، دوم از نظر اندیشههای سیاسی و فعالیتهای سیاسی ایشان و سوم به لحاظ اندیشههای فقهی.
استاد حوزه علمیه قم افزود: تعبیر «بر زمین ماندن فقه» دو معنا و کاربرد میتواند داشته باشد؛ کاربرد اول، فقهی که زمین مانده یعنی فقهی که عمل و اجرا نمیشود. در بحث امروز مقصود بنده این معنا نیست و نمیخواهم صحبت کنم که آراء فقهی امام در عمل مورد بیاعتنایی قرار میگیرد. منظور ما از فقه بر زمین مانده در بحث امروز این است که امام خمینی(س) دارای مبانی و اندیشههای فقهی خاصی است که این مبانی و اندیشهها چندان مورد توجه و اهتمام قرار نگرفته است؛ نه در مقام عمل، بلکه در مقام بحث و اعتنا و توجه علمی. نه تنها از طرف دیگران توجه کافی به این نشده، بلکه حتی از طرف دوستان و شاگردان حضرت امام هم این اندیشهها مورد بیاعتنایی و بیمهری قرار گرفته است.
وی تصریح کرد: آراء فقهی فقها، که بسیار متنوع و متکثر هست، مشتمل بر فروع زیادی است و قهرا کسانی که دارای قدرت اجتهاد و استنباط هستند، وقتی به این مسائل مختلف وارد میشوند، اختلاف نظر با مجتهدان دیگر پیدا میکنند و قهرا بسیار طبیعی است فقهایی که در مکتب امام خمینی(س) پرورش یافتهاند با استاد خود در این فروع مختلف، اختلاف نظر داشته باشند و اجتهاد همین اختلاف نظر را اقتضا میکند. ولی در اندیشه هر فقیهی، مخصوصا اگر آن فقیه دارای مبانی ابتکاری باشد، اصولی وجود دارد که حیات مکتب فقهی آن فقیه به آن اصول است و هرچه در فروع اختلاف نظر زیاد باشد، تا وقتی که آن اصول حفظ میشود، آن مکتب باقی است.
آیتالله سروش محلاتی افزود: در مسائل فقهی اتباع امام خمینی(س) مهم این نیست که شاگردان و فقهای بعد از ایشان به بسیاری از این فتاوا حاشیه زدهاند و اظهارنظر مخالف داشتهاند؛ مهم آن است در مواردی که حضرت امام یک فکر نو، اندیشه تازه و مبنای اساسی در فقه مطرح میکند، آن مبانی چه سرنوشتی پیدا میکند. آیا میماند؟ آیا رشد مییابد؟ آیا از این مبانی دفاع میشود؟ آیا بر اساس این مبانی فروعات جدیدی استنباط میشود یا آن مبانی بر زمین میماند و متوقف میشود؟
وی تأکید کرد: متأسفانه باید عرض کنم که بسیاری از اندیشههای بنیادین امام خمینی(س) در فقه، که اساسا ارزش و اهمیت اندیشههای فقهی امام به همین بخش است، بر زمین مانده و پس از ایشان آن رشد و بالندگی که باید در این اصول و مبانی باشد، اتفاق نیفتاده است. پس ما در اینجا دو ادعا داریم و باید آنها را توضیح بدهیم. ادعای اول این است که در تفکر فقهی امام خمینی(س) در برخی از اندیشههای بنیادین وجود دارد که جنبههای بدیع و نوآوری وجود دارد و پیش از ایشان این اصول و مبانی مطرح نبوده است. مدعای دوم این هست که در میان این اندیشههای بنیادین، پس از ایشان اعتنای لازم به این نقاط قوت، اساسی و ابتکاری، چندان وجود نداشته است.
استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: آنچنان که انتظار میرفت و میرود، با گذشت بیش از سه دهه از ارتحال امام خمینی(س)، ما با خلأ تفکر فقهی امام خمینی(س) در فضای فقاهت، حوزههای علمیه و حتی علاقهمندان به امام خمینی(س) و شاگردان ایشان مواجه هستیم. مثلا فقهای ما عموما بر این باور هستند که غیرمسلمانان مقصر هستند و قهرا در عالم آخرت هم مورد مجازات قرار میگیرند. نگاه دوم این است که جامعه بشری غالبا مقصر نیستند، بلکه بر اساس اعتقاداتی که از خانواده و جامعه به آنها القاء میشود، عقایدی در آنها رسوخ پیدا میکند و آنها تقصیری ندارند؛ فقهی که این موضوع را در فقه مطرح کرده، امام خمینی(س) است.
وی یادآور شد: اینجا امام خمینی(س) دو بحث دارند که یکی درباره عوام و دیگری درباره علما است. عوام که اصلا دنبال تحقیق نیستند و دنبال زندگی هستند و افکار آنها جنبههای تلقینی و تربیتی دارد و دنبال کسب استدلال و دلیل برای عقاید و معارف خودشان نیستند. ما چگونه میتوانیم آنها را مقصر بدانیم؟! ممکن است اینجا کسی بگوید عوام مقصر نیستند ولی علمایشان مقصد هستند؛ آنها میتوانند تحقیق و مطالعه کنند و راه تحقیق برای دانشمندان آنها باز است؛ و اگر این کار را نکردند، باید آنها را مقصر بدانیم. ولی امام خمینی(س) در اینجا میفرمایند که علمای آنها هم مقصر نیستند. تعبیر ایشان این است که از آغاز کودکی عقایدی به آنها تلقین شده و جذب پیدا کردهاند و جز این چیزی را حقیقت نمیدانند.
آیتالله سروش محلاتی گفت: یک این نگاه جامعه بشری سیاه دیده نمیشود؛ که غیر مسلمانان و اکثریت عالم معاند و مقصر هستند؛ نه، اینها در مسیر شناخت حق قدم بر میدارند و اشتباه کردهاند؛ و بیشتر از این نمیتوانیم آنها را محکوم و مغلوب بدانیم. فقهای گذشته اصلا چنین دیدگاهی را مطرح نمیکنند و نظر موافقی هم با این موضوع ندارند. این یک اندیشه بنیادین است که امام در فقه وارد کردند که تحول در بسیاری از استنباطهای فقیه و روابط مسلمان و کافر به وجود میآورد. چه مقدار در فقه امام خمینی(س) از این ظرفیت استفاده شده؟ بحث دیگری است؛ ولی به لحاظ مبنایی این قاعده و نگاه خیلی ظرفیت بزرگی در استنباط دارد.
وی افزود: توقع و انتظار میرود که این مبنا بعد از امام خمینی(س) ادامه پیدا کند. آیا واقعا شاگردان این مکتب چنین اصل و مبنای محکمی را گرفتند و تثبیت کردند؟ فروع و شاخههای آن را افزایش دادند؟ تأثیر آن را در استنباط مسائل مختلف نشان دادند؟ متأسفانه غالبا این طور نیست. جاهایی که امام خمینی(س) پا جلو گذاشته یا قدمی برداشته و این قدم باید مورد اقبال قرار بگیرد، آن طوری که باید و شاید حوزههای ما و شاگردان امام استقبال نکردهاند. مرحوم آیتالله منتظری در مکاسب محرمه نظر امام خمینی(س) را تقریر کرده و گفتهاند همه مقصر هستند و ایشان حاضر نیست این مطلب امام را بپذیرد؛ نگاهش همین نگاه تیره و تار است که به هر حال مردم دنیا مقصر هستند که اسلام را نپذیرفتهاند.
استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه مسأله «حیله» یک مسأله اساسی در فقه است، اظهار داشت: اندیشه غالب در میان فقهای ما این است که حیله پذیرفته میشود. اما فقیهی که ایستاد، استدلال و بحث کرد و مخصوصا در باب ربا مقاومت کرده، امام خمینی(س) است. فقاهت شیعه در طول تاریخ مبنی بر این است که حیله در باب ربا مورد قبول است. خود امام خمینی(س) هم در چاپ اول تحریر الوسیله تغییری ندادهاند و پذیرفتهاند، ولی در چاپ دوم نوشتهاند که من تجدیدنظر کردهام و حیله مجوزی برای رباخواری نیست. فتوا را عوض کردند و در درس خارج فقه بحث بسیار مفصلی مطرح کردند که این بحث در مورد «حیل ربا» اصلا در فقه ما سابقه ندارد.
وی افزود: توقع و انتظار میرود حداقل کسانی که در این مکتب هستند و در این مجموعه و طیف فکری قرار میگیرند، یعنی جزء اصحاب و مقربین امام هستند و تحت تأثیر این اندیشه فقهی قرار گرفتهاند، همین مطلب را دنبال و تثبیت کنند و راهی که امام باز کردهاند که اتهام حیله از سر و صورت فقه زدوده شود، را ادامه بدهند اما متأسفانه بسیاری از فقها این را دنبال نکردهاند و به همان نقطه قبل از امام برگشتند. واقعا فقه امام «فقه بر زمین مانده» است. جریان فقهی شخصیتهای فقهی که در عرض امام بودند، بعد از خودشان مانده و استمرار پیدا کرده و این اندیشه بر زمین نمانده است.
آیتالله سروش محلاتی تأکید کرد: این را به دوستان عزیز خودم، فضلا، طلاب و به خصوص علاقهمندان به امام عرض میکنم که علاقه به امام به چیست؟ سالگرد ارتحال امام است و ابراز علاقه به امام اشکال مختلفی دارد و در مراسم بزرگداشت امام شرکت میکنند؛ ولی رسالت بر عهده یک طلبه فاضل فراتر از این است. امام چه نظری داشته؟ چه تأثیری در فقه داشته؟ کجا نوآوری داشته؟ حرف تازه او چیست؟ ما همه اینها را نادیده بگیریم و فقط به بعضی مسائل صوری، شکلی و حاشیهای بسنده کنیم و امام را در این ظواهر خلاصه کنیم، یک ظلم بیّن به امام است.
وی اظهار داشت: چون فقه امام خمینی(س) توسط کسانی که باید خوب هضم شود، این اتفاق نیفتاده، مجددا همان جریان غالب همچنان در حوزههای علمیه و کتابها هست. کسی که میگوید امام خمینی(س) با غیر امام خمینی(س) چه فرقی میکند، باید اینها را ببیند. ما قدر نشناختیم، کوتاهی کردیم و دین خودمان را ادا نکردیم. ما آنچه میتوانستیم نسبت به این افکار و اندیشهها داشته باشیم و تحقیق کنیم و توسعه بدهیم، تفریع فروع و به روز کنیم، را چه کردیم؟ بر خلاف آن تحقیق کردیم و فتوا دادیم. این مکتب و جریان فکری چه طوری زنده میماند؟