پایگاه خبری جماران، سید مهدی حسینی دورود: عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: هر کس که میخواهد رئیس جمهور شود، باید مشاورینی داشته باشد که درس سیاسی خوانده و در سیاست کار کرده باشند. همچنین انسان فهمیدهای باشند که در رویدادهای مختلف چه کار باید کرد. رئیس جمهور با اینها بنشیند و مشورت کند، به دلیل اینکه تکفکری درست نیست. ممکن است کسی از نظر علمی، قرآنی و روایی، خیلی خوب وارد باشد، اما روش اینکه چگونه با فلان سیاستمدار بدجنس آمریکایی صحبت کند، را باید بلد باشد.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با آیتالله مسعودی خمینی از شاگردان امام راحل و تولیت پیشین حرم حضرت معصومه(س) در پی می آید:
نظر شما درباره گزینههایی که برای ریاست جمهوری در حوزه مطرح میشود چیست؟
برخی از افرادی که طرح میشوند مناسب این جایگاه نیستند. هر کس را باید تا اندازهای که هست حساب کرد. برای نمونه برخی روحانیون، مطرح هستند که انسانهای بسیار خوبی است، ولی برای حوزه خوب اند نه برای مملکتداری. کجا درس سیاست خوانده اند؟ سیاست آنها، سیاست آخوندی است.
به نظر من برخی که در معرض دید هستند و مطرح میشوند به درد ریاست جمهوری نمیخورند. برخی خیال میکنند، وقتی ما میگوییم به درد ریاست جمهوری نمیخورند، یعنی آدم بدی است؛ آدم خوبی است اما بار سنگین را نمیشود روی دوش یک آدم خوب گذاشت. فلانی آدم خوبی است ولی میتواند بار ۱۰ کیلو را حمل کند نه بار ۵۰ کیلویی. آقایی که میخواهد رئیس جمهور این مملکت شود، باید انسان باسوادی باشد و راهکارهای اداره کشور را بداند. آقای فلانی که نتوانسته شهرداری را اداره کند، میخواهد یک مملکت را اداره کند؟ یک نفر باید بیاید که از کلاس ششم به درس سیاست و مدیریت رفته باشد.
آقای جوادی آملی اولین کسی است که در علوم دینی واقعاً سرآمد است و آثار گرانسنگی دارد. ایشان به درد ریاست جمهوری نمیخورد؛ نه اینکه آدم بدی باشد. ریاست جمهوری یک نفر دیگر میخواهد که با درایت و سیاست، کشور را بتواند اداره کند. آقای جوادی به درد این کار میخورد که فلان آیه قرآن را برای ما تفسیر کند. ایشان یک ساعت درباره آن برای شما حرف میزند. آقای جوادی آملی ۷۷ جلد کتاب تفسیر نوشته است. چون ۷۷ جلد کتاب نوشته، به درد ریاست جمهوری میخورد؟ نه، باید تفسیر آیات قرآن را از ایشان بپرسید. مثلا یکی ز آقایان دیگر که این روزها مطرح است، به درد درس اخلاق و بیان روایت میخورد. بنابراین، برخی افراد به درد کار ریاست جمهوری نمیخورند، بلکه به درد کار دیگری میخورند. اینها کجا درباره امور سیاسی و مملکتی، کلاس و دوره دیدهاند؟
علی ایّ حال، باید اینها را رعایت کرد که ما الحمدالله تا به حال رعایت نکردیم!
به نظر حضرتعالی مهمترین اتفاقی که امروزه مورد نیاز کشور است و میتواند عملاً در کشور وحدت ایجاد کند و مردم را به میدان بیاورد چیست؟
مقام معظم رهبری واقعاً تاکنون این انقلاب را رهبری کرده است، توانسته و میتواند رهبری کند. انصافاً ما کسی غیر از ایشان سراغ نداریم که بتواند این کار را انجام دهد. الان هم قبول داریم که مقام ایشان، مقام اول و مقام خاصی است.
آیتالله العظمی خامنهای از نظر فکری و عقلی، مدیر بوده و خواهد بود. الان پراکندگی در کشور وجود دارد و افراد با یکدیگر موافق و مخالف هستند. رهبر معظم انقلاب میتوانند این پراکندگیها را از بین ببرد و این کار با یک عفو عمومی تحقق پیدا میکند. مقام معظم رهبری میتواند این کار را انجام دهد چون ایشان را همه مردم (موافق یا مخالف انقلاب) دوست دارند. ایشان شخصیتی قابل قبول از سالهای قبل از لحاظ علمی و سیاسی بوده است. امام هم ایشان را قبول داشت که مسئول شود و امام همین طور کسی را قبول نمیکرد. منِ بندۀ ضعیف، فکر میکنم اگر حضرت آیتالله العظمی خامنهای یک عفو عمومی اعلام کند، تمام مردم ناراحتیها را کنار میگذارند؛ نه برای من و دیگران، بلکه برای خدا، پیشرفت اسلام و قرآن و کشور. همانطور که ۳۰۰ هزار نفر از جوانهای ما در جنگ شهادت رسیدند، جوانهای امروز ما باید همانگونه تربیت شوند.
لذا اینکه یک رحمانیت عمومی در تمام قشرهای مملکت انجام شود و این از شخص جناب مقام معظم رهبری برمیآید. ایشان اعلام کنند که هر شخص از هر کسی ناراحتی دارد، ناراحتی را برای خدا کنار بگذارد و با قرآن، اسلام، شخصیت رسول الله و ائمه طاهرین علیهمالسلام آشتی کند. این کار به نظر من یک کار ضروری و بسیار خوب است این هم از شخص ایشان برمیآید و نه هیچ کس دیگر.
آنهایی هم که در رابطه با امور جمهوری اسلامی مقداری ناراحتی دارند، باید خودشان را بشناسند که جمهوری اسلامی را باید رعایت و با آن همکاری کرد. نباید با جمهوری اسلامی درافتاد. اگر افرادی از من یا دیگری ناراحتی دارند، چه ربطی به اسلام و انقلاب دارد؟ چرا از انقلاب ناراحت هستند؟ لذا آن آقایان آنچه در ذهن دارند بیرون بریزند و در مسیر خدا، اسلام و قرآن حرکت کنند.
با توجه به شرایط موجود، ویژگیهای رئیس جمهور آینده چیست؟ چه شخصیتی میتواند کشور را از این تلاطم نجات دهد یا حداقل به یک مقصد معینی برساند؟
من آنچه که فکر میکنم این است که هر کس که میخواهد رئیس جمهور شود، باید مشاورینی داشته باشد که درس سیاسی خوانده و در سیاست کار کرده باشند. همچنین انسان فهمیدهای باشند که در رویدادهای مختلف چه کار باید کرد. رئیس جمهور با اینها بنشیند و مشورت کند، به دلیل اینکه تکفکری درست نیست. ممکن است کسی از نظر علمی، قرآنی و روایی، خیلی خوب وارد باشد، اما روش اینکه چگونه با فلان سیاستمدار بدجنس آمریکایی صحبت کند، را باید بلد باشد.
رئیس جمهور باید بگوید که یک نفر به من کمک کند نه اینکه اگر میتواند در فلان اداره کار کند، خیال کند که در ریاست جمهوری، همانها را باید اجرا کند. ریاست جمهوری یک مقام اجرائی است. مقام اجرایی باید مشاورین اجرایی داشته باشد؛ ولو مشاور از خارج باشد، چه عیبی دارد؟ فلانی در خارج دلش میخواهد به ما کمک فکری کند، ایرادی ندارد.
من فکر میکنم باید اول ببینند که این آقا از نظر طرز تفکری جمعی و جهانی موافق است یا نه؟ وقتی آمد میگوید من هستم لاغیر، اینگونه نیست بلکه رئیس جمهور باید بگوید من هستم و ده نفر از افرادی که در این قضیه وارد، متفکر و متخصص هستند. لذا باید همه با هم کار کنند.
خلاصه رئیس جمهور با یک جهان رو به رو است نه با یک فرد؛ با بنده رو به رو نیست، بلکه میخواهد مملکت را از جهات مختلف در مقابل ممالک دیگر سربلند کند. وی میخواهد مردم کشورش را از حیثیت ناراحتی زندگی و معیشتی ارتقاء دهد. لذا باید عقل وی به اندازهی همه کار کند، باید زبان بینالملل را بلد باشد و با کسانی که میآورد بتواند کار کند و با مقام معظم رهبری هماهنگ باشد. بنابراین رئیس جمهور به تنهایی نمیتواند عمل کند.
یعنی فقط حزب رئیس جمهور نمیتواند کاری کند.
نه تنها حزب خودش حتی با جمعیتی از بیرون نمیتواند، بلکه با تمام افکار جمعیت باید کار کند. طرز تفکر من این است که فلان جا باید فلان کار انجام شود اما فرد دیگری میگوید نه باید کار دیگری انجام شود، اینها را باید با هم سنجید که کدام درست میگوید. احتمال دارد، نصف این دیدگاه و نصف دیدگاه دیگر را کنار هم قرار دهیم، کار درستی باشد. متأسفانه نمیدانم چرا هر کس میآید خیال میکند فقط خودش است و لاغیر.
من نمیخواهم بگویم مسئولان سابق چه کار کردند، هر کاری کردند تمام شده و گذشته است. من میخواهم بگویم در آینده باید کسی بیاید که هم طرز تفکر خودش سالم باشد و هم با کسانی که سالم هستند همکاری کند. فلانی که هیچ درس سیاست نخوانده است، به چه درد او میخورد؟ من نحو خواندم و میتوانم نحو تدریس کنم، نمیتوانم فلسفه تدریس کنم و باید فلسفه را خونده باشم. اگر همه مسائل فلسفه برای من روشن باشد، میتوانم فلسفه تدریس کنم. من که اساساً فلسفه را بلد نیستم، چگونه میتوانم آن را تدریس کنم؟ نمیشود.
توصیه شما به شورای نگهبان چیست؟ شورای نگهبان چقدر به آراء و سلاق مختلف احترام بگذارد؟
من درباره شورای نگهبان هیچ حرفی نمیتوانم بزنم. چون من یک طرز تفکر خاصی برای خودم دارم. مقام معظم رهبری البته اعضای شورای نگهبان را تعیین میکند. ایشان از خارج این مملکت که نمیتواند تعیین کند، منتهی اینها بایستی جور دیگری باشند.
شورای نگهبان آقای لاریجانی را در دوره گذشته رد صلاحیت کرد و رهبری فرمود باید جبران کنند ولی جبرانی نشد.
بله، همین را هم باید آقایان بدانند. مقام رهبری کار خودش را کرد و گفت شما این جور نباید طرز تفکر داشته باشید. آقایی آمد و ردش کردند. مقام رهبری هم فرمود، اشتباه بوده چرا این کار را کردند؟ نباید رد صلاحیت میکردند. این آقایان باید یک مقداری هم به مقام رهبری متکی باشند. مقام رهبری اینگونه نیست که نسبت به یک نفر خیلی خوشبین و نسبت به یک نفر دیگر بدبین باشد، ایشان کارها را میبیند. کسی کار میکند مورد نظر ایشان است و کسی که کار نمیکند مورد نظر ایشان نیست. مقام رهبری طرفدار فرد نیست بلکه طرفدار اسلام، قرآن و تمام مردم با هر طرز تفکری است. ایشان اینگونه انسانی است. ما از قیافه فلان آقا خیلی خوشمان نمیآید و میگوییم به درد نمیخورد؛ در حالی که قیافه هر چه میخواهد باشد، ببینید وضعیت فکری، جسمی، کاری و وضع طرز تفکر او چگونه است، و بر اساس این ویژگیها وی را انتخاب کنید.
در آستانه ایام سالگرد رحلت حضرت امام هستیم. اگر خاطرهای از ایشان در ذهن مبارکتتان دارید بفرمایید.
من یک روز قبل از انقلاب به امام گفتم: آقا وضع مالی فلان شخص بد است، به ایشان کمکی کنید. ایشان ۱۰۰ تومان داد. من عرض کردم: آقا ۱۰۰ تومن کم است، ایشان ۱۰۰ تومان دیگر دادند. من یک مقدار معطل شدم و گفتم: آقا دویست تومان کم است، ۱۰۰ تومن دیگر دادند. باز گفتم کم است، ایشان ۱۰۰ تومن دیگر اضافه کردند. من مقداری فکر کردم و گفتم: آقا پنج تن را حساب کنید و صد تومان هم بدهید. امام فرمود: «میدهم ولی آن آقا درس نمیخواند. فقط به حرم حضرت معصومه(س) میآید، زیارتنامه میخواند و آدم خوبی است. شما به وی بگویید که درس بخواند. این پولها را به خاطر دعا و مفاتیح خواندن نمیدهیم، بلکه به خاطر درس و بحث میدهیم.» من ۵۰۰ تومن را گرفتم و به آن آقا که از سادات بسیار محترم و خوبی بود، دادم و گفتم: «آقا فرمودند که شما مثل اینکه کمتر در درس و بحث شرکت میکنید؟» وی گفت: «امام عجب آدمی است. درس و بحث ما را هم در نظر دارد!»
در پایان اگر نکتهای باقی مانده به عنوان حسن ختام بفرمایید.
انسانی که از جامعه توقع داشته باشد که او را قبولش کنند یا به او احترام کنند و به او پول و ریاست بدهند، نمیتواند حرفی بزند؛ اما انسانی میتواند به نفع جامعه حرف بزند که هیچگونه توقعی از هیچ فردی نداشته باشد. گرسنه هم مرد، مُرد. من این را از امام خمینی(ره) یاد گرفتهام، امام توقع هیچ نوعی کاری از هیچ فردی نداشت. ایشان کار خود را میکرد اگر علیه وی قیام میکردند و بد یا خوب به وی میگفتند برای ایشان هیچ فرقی نداشت، امام حرف درست و حق را میزد.