حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در جمع معلمان تاکید کرد: وظیفه و رسالت یک حکمرانی خوب تأمین خیر و مصلحت جامعه است. یعنی داشتن برنامه درست برای تأمین معیشت جامعه و اقتصاد خوب و پویا، تولید مناسب، بهره گیری (نهاد سیاست خارجی) از امکانات مادی و معنوی و فنی تمام کشورهای دنیا برای پیشبرد و پیشرفت جامعه؛ از جمله استفاده از فناوری ها و تکنولوژیهای بروز دنیا. چرا که زندگی امروز بشر بدون فناوری و دانش های نو پیش نخواهد رفت. همچنین سیاست های یک حکمرانی خوب باید به نحوی تنظیم شود که بتواند با بازارهای جهانی در ارتباط باشد و کل دنیا را مدّ نظر قرار دهد و بتواند از تمام امکانات مادی، معنوی و فنی جهان برای تامین اهداف خود که زندگی خوب برای مردمش است استفاده کند.
به گزارش جماران؛ حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در جمع معلمان با اشاره به ویژگیهای حکمرانی خوب و بد، به شرایط امروز جامعه و معلمان و نسل آینده پرداخت و تصریح کرد: جامعه معلمان نشان داده، می شود بدون آشوب و برهم زدن نظم اعتراض و ابراز وجود کرد و به طور نسبی به خواستهای خود رسید.
متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در جمع معلمان در پی می آید:
به نام خداوند جان و خرد کز این برتر اندیشه بر نگذرد
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
خدمت همه مهمانان عزیز خیر مقدم عرض می کنم. خیلی خوشحالم در خدمت خانم ها و آقایانی هستم که دغدغه و کار آنها امر تعلیم و تربیت است؛ جامعه معلم و مربی. و در برابر این جامعه سر تعظیم فرود می آورم.
و درود می فرستیم به روان پاک معلمان بزرگ شهیدمان آیت الله مطهری، دکتر رجائی و دکتر باهنر و نیز گرامی می داریم یاد معلمانی که در راه هدف بزرگ خود رنجها کشیدند؛ به زندان افتادند و محرومیت ها دیدند و برای همه آرزوی سلامتی و سعادت می کنم. و هفته معلم را به همه مردم ایران، به همه معلمان و مربیان عزیز و دانشآموزان عزیز تبریک می گویم.
من امروز می خواهم در خصوص دو مسأله صحبت کنم که نه تنها آموزش و پرورش، بلکه کل جوامع از جمله جامعه ما با آنها رو به روست.
یکی از عوامل اصلی که بر نهاد آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت موثر است، مسأله حکمرانی است که البته بر زندگی انسان هم تأثیر بنیادی دارد. اینکه حکمرانی یک کشور در چه موقعیتی قرار دارد را می توان از آثار و نتایج مثبت و منفی آن در همه عرصه ها مشاهده کرد.
اولین ملاکی که می توان گفت یک حکمرانی، حکمرانی بدی نیست این است که از نهادهایی که ریشه در سرشت وجودی انسان دارد و بدون آن حیات انسان رشد و تکامل پیدا نمی کند و نیازهایش برآورده نمیشود، به عنوان ابزار استفاده نکند. چرا که نهاد حکومت باید ابزاری باشد در خدمت به انسان و برای رشد و بهبود زندگی انسان.
اما متأسفانه یکی از ویژگیهای حکمرانی های بد این است که ابزار سازی می کند؛ از نهاد آموزشوپرورش، نهاد اقتصاد، نهاد دین و... و آنها را از جای خودش بیرون می برد و در نتیجه این نهادها نه تنها کارآیی خود را نخواهد داشت، بلکه نتایج و کارآیی منفی به همراه دارند.
حکمرانی خوب شرایطی دارد. اینکه برآمده از رأی و نظر مردم و ابزاری برای خدمت به مردم باشد، نه ارباب مردم، نه اینکه تمام امکانات را از جمله نهادهایی که باید منشأ رشد باشند را در خدمت اهداف و خواست و سیاست های خود قرار دهد.
همچنین وظیفه و رسالت یک حکمرانی خوب تأمین خیر و مصلحت جامعه است. یعنی داشتن برنامه درست برای تأمین معیشت جامعه و اقتصاد خوب و پویا، تولید مناسب، بهره گیری(نهاد سیاست خارجی) از امکانات مادی و معنوی و فنی تمام کشورهای دنیا برای پیشبرد و پیشرفت جامعه؛ از جمله استفاده از فناوری ها و تکنولوژیهای بروز دنیا. چرا که زندگی امروز بشر بدون فناوری و دانش های نو پیش نخواهد رفت. همچنین سیاست های یک حکمرانی خوب باید به نحوی تنظیم شود که بتواند با بازارهای جهانی در ارتباط باشد و کل دنیا را مدّ نظر قرار دهد و بتواند از تمام امکانات مادی، معنوی و فنی جهان برای تأمین اهداف خود که زندگی خوب برای مردمش است استفاده کند. و این نوع حکمرانی در نهایت منجر به اقتدار ملی و انسجام ملی که اساس آن رضایت و مشارکت مردم است خواهد شد.
در مقابل در یک حکمرانی بد، به جای اقتصاد پویا و تولید و سرمایه گذاری، رشد نقدینگی و تورم شکل می گیرد و روز به روز زندگی و معیشت مردم تنگ تر می شود. مردم و از جمله معلمان امروز در معیشت در مضیقه هستند. وقتی معلم دغدغه معیشت دارد چگونه میتواند رسالت انسانسازیاش را انجام دهد؟
به باور من عامل مهمی که اثر فوری بر نهاد آموزش و پرورش، نهاد تعلیم و تربیت و نیز جامعه دارد، نوع حکمرانی است. اگر جامعه خوب می خواهیم باید هم رویکرد و هم کارکرد حکومت خوب باشد.
نظام تعلیم و تربیت هم به شدت متأثر از آنجاست. تا رویکردها به سوی تأمین رضایت جامعه، تأمین مشارکت آزاد جامعه و بستر سازی برای رشد مادی و معنوی جامعه نباشد و بسترها فراهم نشود انسانها رشد پیدا نمی کنند. در تعلیم و تربیت هم مسأله ای یک طرفه نیست؛ معلم و دانش آموز باید در فرایند رشد مشارکت کنند و سازوکارهای رشد از درون جوشیده شود نه اینکه از بیرون بر متعلّم تحمیل شود.
نکته دوم که نکته ای جهانی و مهم است و معتقدم سرنوشت ساز نیز هست، تغییرات و تحولاتی است که در جامعه بشری پیدا شده و از جمله بروز و ظهور آن؛ مثلاً در دنیای جدیدی است که نسل های نو، به خصوص نسلهای «زد» و «آلفا»، از آن متأثرند. همیشه صحبت از انقطاع نسلی وجود داشته است، ولی اکنون آنقدر فاصله ها زیاد شده است که به نظر می رسد، زمینه هم زبانی وجود نداشته باشد. همواره تغییرات در جامعه بشری بوده است؛ جوامع، ایستا و ساکن نیستند و دائماً در حال تحولند. اما آنچه که امروز رخ داده و مسأله جدیدی را ایجاد کرده است، سرعت تحول است. یعنی زمان تغییرات از قرن ها به دهه ها رسیده است. به طوری که هر دهه از دهه های قبل تفاوت بنیادین کرده است.
تحول و تغییر در دوران ما سه خصوصیت دارد: سرعت، گستردگی و ژرفا. دوره ها و عصرها نام های خود را دارند. اگر بخواهیم عصر کنونی را نام گذاری کنیم از جمله می توان به تسامح آن را «عصر دیجیتال»، «دنیای مجازی» و به خصوص، «هوش مصنوعی» نام نهاد.
در این دوران مرجعیت های سنتی و معیارهای تاثیرگذار در جامعه اگر نگوئیم از بین رفته و به کلی عوض شده؛ لااقل مسلّم است که به شدت تضعیف شده است. نهاد خانواده، نهاد مدرسه، نهاد روشنفکری، نهاد روحانیت و حتی به یک معنی نهاد دین جایگاه قبلی خود را ندارند. معنی حکومت، اقتدار، امنیت و... تغییر کرده است و حتی «دولت-ملت» که در دنیای مدرن جایگاه مهمی داشت، امروز کم و بیش اعتبار خود را از دست داده است.
در اینجا نمی خواهم از بحرانی که تجدد(مدرنیته) -که روح تمدن جدید است- دارد، صحبت کنم. ولی آنچه مسلم است دوران مدرن هم ابدی نیست. اینکه دنیای پسا مدرن چه دنیائی است درست نمی دانیم، ولی بشر در حال گذار است و دنیای جدید این گذار را سریع تر کرده است. ما در چه دنیائی به سر می بریم؟ قطعاً بازگشت به دنیای پیشا تجدد ممکن نیست، ولی هرکس به تحول می اندیشد ناچار است در همه ذکر و فکرها و برنامه ریزیهایش به دنیای پسا تجدد نگاه داشته باشد. دینداران نیز باید ببینند که دین -که روح آن، قدسی است و نه برداشت های ما از آن- در دنیای پسا مدرن چه جایگاه و نقشی در زندگی بشر خواهد داشت.
نسل امروز و نسلی که دارد می آید، با دنیائی کاملاً متفاوت با ما رو به رو است. و نظام تعلیم و تربیت بیش از همه با این نسل سروکار دارد. من نمی گویم آنچه این نسل می بیند و می خواهد درست است. ارزش ها و اصول مهماند، ولی نظام ارزش ها و اصول هم قابل بررسی، تجدید نظر و بازسازی و نوسازی اند. البته نه با بخشنامه، بلکه با تفکر و توان تفکیک محتواها از شکل و اصول از برداشتها.
به هرحال آموزش و پرورش بیش از دیگران با این پدیده رو به رو است و بیش از همه باید در شناخت آن و رو به روشدن با آن فکر و برنامه داشته باشد.
نکته آخر اینکه جامعه معلمان و مربیان ما توانسته است کرامت خود را حفظ کند و نیز معقول عمل کرده است. با اینکه این بخش از بخش های مظلوم جامعه است، به ما یاد داده است که می توان به روش های دموکراتیک و قانونی اعتراض و خواست های خود را بیان کرد و حتی اگر نه کاملاً ولی در مواردی موفق بوده است هرچند هزینه تلاش خود را نیز پرداخته است.
جامعه معلمان برای جامعه مدنی هم معلمی کرده است و نشان داده است که می شود بدون آشوب و برهم زدن نظم، می توان اعتراض و ابراز وجود کرد و به طور نسبی به خواستهای خود رسید.
امیدوارم موفق و موید باشید و خداوند به شما عزت، طول عمر، سعادت و سلامت عنایت کند.