قم و زن. قم، حوزه علمیه و زن. قم، حوزه علمیه، فقه و زن. در نگاهِ اول رابطه ای که در این میان شکل می گیرد، کم رنگ و کم اثر می نماید. بسیاری هم ندانسته و نخوانده و تجربه نکرده، زن را غریبِ مکتب قم می دانند. اما اگر به فلسفه توسعه قم نگاه کنیم، اگر بدانیم این فلسفه به حضور شکوهمندِ یک زن بسته است. در نگاه خود تجدید نظر خواهیم کرد. آنانی که به باورشان زن باید میان اندرونی و مطبخ در آمد و شد باشد هم سستی فهم خود را خواهند فهمید.
قم بر کرانه دامن بانویی رشد یافته است که او را به نام با عظمتِ فاطمه معصومه(س) می شناسیم. من او را در شکوهِ "مادرترین دخترِدنیا" تصوّر و تصویر می کنم. مادری که دامنش آسمانی پر ستاره است. این همه عالم و اندیشمند و فقیه فرزندان بلافصلِ معرفتی او یند هرچند او ازدواج نکرده است.
قم با این پیشینه و حوزه علمیه با این خاستگاه نمی تواند زن را جنسِ دوم بداند. آنان که در ذیلِ نگاه سنتی می خواهند نگاه خود را ذیل مذهب و مکتب تعریف کنند در برابر حقیقتی به نام فاطمه معصومه(س) زبان شان -به قاعده- باید کوتاه باشد.
به واقع قامت رشیدِ یک زن، قم را به جایگاه بایسته رسانده است. البته هستند افرادِ جزم اندیش که زن را نمی بینند حتی زنی که از او زاده شده اند و زنی که نسل شان را استمرار می بخشد. هستند اینان اما نگاه کرامتمند به زن هم در میان مراجع عظام و فقهای بنام فراوان است.
اگر به رفتار کرامند مقام منیع مرجعیت و زن بنگریم، اگر فقط تصاویر ماندگار حضرت آیت الله العظمی صانعی(ره) و حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در سوگ همسران شان را ببینیم، درخواهیم یافت که لطافت نگاه حضرات از هر حریری لطیف تر است.
اگر نگاه خانوادگی امام خمینی(ره) به زن و نگاه حکومتی ایشان را بخوانیم به این نتیجه خواهیم رسید که زن همان است که شهید آیت الله بهشتی تصویر کرد؛" زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است." شرطش را هم آیت الله شهید چنین گفت؛" به شرطی که لباس رزمش لباس عفتش هم باشد." این مقصود هم در میان قاطبه زنان ما حاصل است. عفت شان همزاد و همذات نفس های شان است.
آنچه به همتِ موسسه "فقه الثقلین" و بیت شریف مرجع نواندیش، حضرت آیت الله العظمی صانعی(ره) در تعظیم مقام خانم فقه پژوه، دکتر زهرا شجاعی اتفاق افتاد، اگر چه نو به نظر می رسد و اقدام بدیعی است اما باید ذاتی مکتب قم شمرد. ذاتی که مدتی در مواجهه با نگاه های عارضی به غربت افتاده بود. ذاتی که باید بعد از این بسیار به چشم آید و دیده را بنوازد. زن مثل مرد مکلف است.
فقه هم دانشِ تعیین تکالیف مکلفان است پس نمی تواند نیمی از مخاطبان خود را نادیده بگیرد. فقها هم نمی توانند بر این واقعیت چشم بپوشند. لذا باید امید داشت این نوع مجالس و نگاه تکریمی در برابر زن، روز به روز رونقی افزون یابد. دعا را هم می شود به پشتوانه سازی برای این امید به میدان آورد تا از خداوند مسئلت کنیم سنتِ حسنه ای که در این جلسه آغاز شد، همچنان و همیشه ادامه داشته باشد. زیستِ مومنانه با تکریم همه مکلفان در مکتب فقه و نظام حقوقی آن به پایداری می رسد.