حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن صافی گلپایگانی گفت: متاسفانه ما در مظلومیت آقا امیرالمومنین(علیه السلام) شریک هستیم و کاری برای ایشان نکردیم. ما تاکنون چند مرتبه نهج‌البلاغه و عهدنامه را خوانده و برای دیگران بازگو کرده‌ایم؟ انسانیت از وجود مبارک آقاامیرالمومنین(علیه السلام) محروم شد؛ کسی که سرتاسر وجودش عبادت، سخاوت و هم‌دردی با مردم بود و جدای از مردم نبود، شب‌ها خواب نداشت و همیان روی دوش مبارک می‌گذاشت و از این خانه به آن خانه، سراغ یتیمان می‌رفت. چنین شخصیتی را از دست دادیم.

به گزارش جماران؛ متن سخنان حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن صافی گلپایگانی به مناسبت ایام شهادت حضرت علی علیه‌السلام (ع) در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

امیرالمومنین علیه السلام مصداق اَتمّ فائزین

خداوند متعال در سوره مبارکه توبه آیه ۲۰ میفرماید:

الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ  وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ

ندایی که امیرالمومنین علیه السلام در هنگام ضربت خوردن به دست اَشقی الاَشقیاء سَر دادند ،ندای پیروزی و رستگاری بود که فرمود 

((فُزتُ و َ ربِّ الکَعبه)) 

آری، امیرالمومنین علیه السلام به پیروزی بزرگ رسید ، به همانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خبر داده بود ، 

علی علیه السلام میپرسد یا رَسولَ اللّه ِ ، ما أفضَلُ الأَعمالِ فی هذا الشَّهرِ؟

فَقالَ : «یا أبَا الحَسَنِ ، أفضَلُ الأَعمالِ فی هذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّه ِ عز و جل » . ثُمَّ بَکى ،فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما یُبکیکَ؟ فَقالَ : «یا عَلِیُّ ، أبکی لِما یُستَحَلُّ مِنکَ فی هذَا الشَّهرِ ، کَأَنّی بِکَ وأنتَ تُصَلّی لِرَبِّکَ ، وقَدِ انبَعَثَ أشقَى الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ ،شَقیقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، فَضَرَبَکَ ضَربَةً عَلى فَرقِکَ فَخَضَّبَ مِنها لِحیَتَکَ» .

قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ وذلِکَ فی سَلامَةٍ مِن دینی؟

فَقالَ : «فی سَلامَةٍ مِن دینِکَ»

امیرالمومنین علیه السلام در در محراب عبادت و شهادت به عالمیان اعلام رستگاری و پیروزی میکند و چه کسی در عالم این جایگاه عظیم و ظفر را دارد که؛ 

 [درکعبه شدپدید و به محراب شدشهید

نازم به حُسن مطلع و حُسن ختام او ]

عباس محمود عقاد مصری از متفکران و مورخین است که می‌گوید: بهذا الاعلان العظیم اختتم علی علیه السلام حیاته التی ابتدأت فی بیت الله وانتهت فی بیت الله ومابین المبدأ والمنتهى کانت سجدة طویلة لله

 میگوید :مبدأ و انتهای حیات علی(علیه السلام)، سجده طولانی برای خداوند متعال بود که ابتدایش بیت الله و انتهایش هم بیت الله بود زمانی که به شهادت می‌رسد، اعلان فوز کرد و فرمود: «فزت و رب الکعبه» به خدای کعبه من رستگار شدم. منتظر چنین زمانی بودم که این حالت برای من پیش بیاید و پیش آمد. 

عقاد مصری مینویسد:«یعلن الفوز فی وقت عظیم و مکان اعظم»  این اتفاق در وقتی عظیم یعنی سجده برای پروردگارو یک مکان  اعظم که محراب مسجد کوفه بود، رخ داد.

 «و طریقة ظلت تهز ارکان التاریخ لم اعرف او اسمع  عن حاکم یتم اغتیاله فی عاصمته و یقسم برب الکعبه و یقول فزت ای فوز یتحدث عنه علی بن ابی‌طالب علیه السلام» می‌گوید: در هیچ تاریخی ندیدم، هیچ حاکمی را سراغ ندارم و هیچ شخصی را ندیدم که در هنگام جان سپردنش بگوید: «فزت و رب الکعبه»، این فقط برای علی (علیه السلام) در تاریخ یک بار آمد و دیگر تکرار نشد. 

عقاد مصری در ادامه عباراتی دارد که خلاصه آن این است که: علی علیه السلام در ۸۰ غزوه شرکت کردند، در تمام غزوات پیروز شدند و دشمنان اسلام را مغلوب کردند اما نفرمودند «فُزت»؛ مثل اینکه این ها برای ایشان خیلی اهمیت ندارد و برد و باخت برای ایشان معنا نداشت که من فلان کار را انجام دادم یا بگوید من شجاعان عرب را از بین بردم و آن‌ها را به هلاکت رساندم. در این اوقات، علی علیه السلام «فُزت» نمی‌گوید ولی در آن واقعه جانسوز  وقتی که اشقی الاشقیاء ابن ملجم مرادی(لعنه الله علیه) چنین جنایتی را انجام میدهد صدا می‌زند: «فزت و رب الکعبه». 

 وقتی مردم بعد از غاصب سوم خدمت آقا امیرالمومنین علی(علیه السلام)  برای بیعت آمدند که حضرت فرمود: آن‌قدر جمعیت جمع شده بود که ترسیدم فرزندانم در میان مردم از بین بروند در آن موقع «فُزت» نفرمود ،  این‌ مسائل برای ایشان اهمیتی نداشت . اما وقتی که علی(علیه السلام ) در مسجد کوفه ضربه می‌خورد، می‌گوید که به خدای کعبه قسم رستگار شدم. 

عقاد مصری می‌گوید: علی(علیه السلام) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان فاتح و پیروز شد و به هدف نهایی خود رسید. اما انسانیت با فقدان علی(علیه السلام)  مغلوب و بیچاره شد. انسانیت علی را از دست داد و باخت. 

جورج جورداق وقتی که در کتاب خود درباره احوالات امیرالمومنین(علیه السلام) صحبت می‌کند، می‌گوید: «قُتل علی علیه السلام فی محراب عبادته بشدة عدله». علی(علیه السلام) را به خاطر شدت عدلش کشتند. امیرالمومنین علیه السلام کشته شد، عدالت از بین رفت و بعد از ایشان عدالتی ندیدیم تا اینکه آخرین فرزندش، منجی جهان بشریت، مصلح کل و فرمانده کل هستی آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کنند.

 

بشارت پیامبر به شیعیان امیرالمومنین علیه السلام

این را هم درباره شیعیان امیرالمومنین(علیه السلام) بگوییم که نزد خداوند متعال چقدر مقام دارند. در روایات مختلف از وجود پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمودند «شیعة علی هم الفائزون یوم القیامه». خوشا به سعادت شیعیان علی(علیه السلام) که در روز قیامت فائز هستند. اگر امیرالمومنین(علیه السلام) آن‌جا گفت: «فُزت»، پیامبر هم  فرمود که اگر پیرو امیرالمومنین(ع) باشید: «شیعة علی هم الفائزون یوم القیامه». 

«الدرّ المنثور» از «جلال الدین سیوطی» عالم بزرگی اهل سنت است. سیوطی در جلد پنجم صفحه ۳۷۹ این کتاب درباره جابر می‌گوید که ایشان از اکابر صحابی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بود. وی از جابر نقل می‌کند که خدمت وجود نازنین پیامبر نشسته بودیم که دیدیم چهره تابناک آقا امیرالمومنین علی(علیه السلام) وارد شدند، کنار پیامبر نشستند و پیامبر دست‌شان را روی شانه ایشان گذاشتند و فرمودند: «والذی نفسی بیده» قسم به خدایی که در جانم در گرو اوست، «ان هذا و شیعته هم الفائزون» این شخص و شیعیان وی فائز هستند. این برای شیعیان سعادت است. ما که افتخار می‌کنیم از شیعیان امیرالمومنین(علیه السلام) هستیم. 

مقام «فزت و رب الکعبه» متعلق به مولا امیرالمومنین علیه السلام است، مصداق اتم «فزت»، ایشان هستند و در مرتبه پایین‌تر شیعیان به مرتبه فوز خواهند رسید. 

برای ایشان چه کرده‌ایم؟ گاهی من فکر می‌کنم و ناراحت می‌شوم که آیا ما در مظلومیت مولا امیرالمومنین علیه السلام شریک نیستیم؟ آن شخص مسیحی درباره حضرت،  کتابی با عنوان «الامام علی صوت العدالة الانسانیه» (امام علی صدای عدالت انسانیت) می‌نویسد و می‌گوید من بارها کتاب شریف نهج البلاغه را خوانده‌ام و در من اثر کرده است. یا ابن ابی‌الحدید که عالم سنی است، حدود ۲۰ جلد شرح برای نهج البلاغه نوشته است. ما درباره نشر فضائل علی(علیه السلام) وظیفه داریم. ما درباره ایشان چه کردیم؟ آیا ما نهج البلاغه را می‌خوانیم یا نه؟ آیا ما فضایل امیرالمومنین علیه السلام را حتی به فرزندان خودمان نشر دادیم؟ 

 

داستان نامه جرج جرداق به آیت الله بروجردی

مرحوم آیت‌الله العظمی صافی والد معظم ما در کتاب «عالی‌ترین مکتب تربیت و اخلاق یا ماه مبارک رمضان» نوشتند که یک بار خدمت مرحوم آیت‌الله بروجردی رسیدم. آقا نامه‌ای را به من دادند و فرمودند: این نامه‌ای که از لبنان برای ما آمده است را بخوان. نامه را گرفتم و خواندم. نامه‌ از آقای جورج جرداق مسیحی خطاب به آیت‌الله بروجردی بود و بیان کرده بود که من کتابی درباره  علی(علیه السلام) نوشتم و هیچ کسی را مانند شما پیدا نکردم که این کتاب را به او هدیه کنم چون شما بالاترین شخصیت عالم تشیع هستید، لذا این کتاب را به شما تقدیم می‌کنم. در پایان این نامه آمده بود: «انی انصفت الامام بعض الانصاف» من آن طور که که باید، نتوانستم علی علیه السلام را معرفی کنم اما «بعض الانصاف» را رعایت کردم. هنوز کتاب جرج جرداق مسیحی به دست ما نرسیده بود. آیت‌الله صافی گفتند که خدمت آیت‌الله العظمی بروجردی عرض کردم: «آقا معلوم می‌شود این کتابِ باعظمتی است و نامه ایشان برای ما سند است.» بعد از مدتی کتاب آمد و آیت‌الله بروجردی کتاب را به من دادند، من کتاب را خواندم و خدمت آقا رفتم و عرض کردم: کتاب خوبی است و از آن تعریف کردم.

 

حقوق بشر واقعی

مرحوم والد ما از جرج جرداق نقل می‌کند که ایشان در این کتاب، قطعنامه حقوق بشر را با عهدنامه مولا امیرالمومنین علی(علیه السلام) به مالک اشتر مقایسه کرده که کدام یک از این‌ها برتری دارد؟ لذا از جهات علمی، معنوی، اجتماعی تاریخی و سیاسی هر دو را بررسی کرده است. 

جرج جرداق چند مطلب مهمی را بیان می‌کند و می‌گوید: وقتی که اساسنامه حقوق بشر را در سازمان ملل تصویب کردند آن را با تشریفات خاصی آوردند و سر مردم بسیار منت گذاشتند که ما حقوق بشر را برای شما آوردیم. آن‌ها عده زیادی از حقوق‌دانان و دانشمندان بزرگ را جمع کردند و اعلامیه حقوق بشر را نوشتند. بعد آن را به سازمان ملل بردند اما کسانی که اعلامیه حقوق بشر را امضا کردند به آن عمل نکردند. حق وتویی که برای ابر قدرتها در سازمان ملل وجود دارد به خاطر این است که خودشان اعلامیه حقوق بشر را اجرا نمی‌کنند. اما وقتی امیرالمومنین علی(علیه السلام) عهدنامه را برای مالک اشتر نوشتند، در چه وضعیتی بودند؟ وقتی مالک به طرف مصر می‌رفت و از سوی حضرت به حکومت مصر منصوب شده بود، حضرت پوست آهویی را برداشتند، این عهدنامه را نوشتند و به دست مالک دادند که طبق این ‌که برای تو نوشتم عمل کن؛ بدون اینکه منتی سر کسی بگذارد، بدون این‌که تشریفاتی داشته باشد و بدون این‌که از کسی سوال کند، خودشان این عهدنامه را به دست مالک دادند. بنابراین مواد این عهدنامه را با اعلامیه حقوق بشر اگر مقایسه کنیم، اساساً قابل قیاس نیست. آن قدر این عهدنامه مهم است که هیچ اعلامیه‌ای نمی‌تواند در مقابل آن قد عَلَم کند. خود امیرالمومنین علی(ع) و حکام ایشان از اولین کسانی بودند که به این عهدنامه عمل می‌کردند؛ اگر نصیحت و موعظه می‌کردند یا توصیه‌ای داشتند، خودشان عامل بودند. آنان اول عامل به احکام اسلام و این عهدنامه بودند، اما آیا دیگران این چنین بودند؟ 

جرج جرداق می‌گوید: آن زمان وضعیت خاص امروزی نبود، دانشمندان و حقوقدان‌هایی که جمع کردند حضور نداشتند اما علی علیه السلام ۱۴۰۰ سال پیش به تنهایی چنین نامه‌ای را می‌نویسند که اگر حکام زمانه به آن عمل کنند می‌توانند کشورهای‌شان را  آباد کنند. متاسفانه ما عهدنامه مالک اشتر را کنار گذاشتیم، در همین مملکت خودمان اگر فرمانداران و استانداران این عهدنامه را بخوانند و به آن عمل کنند به راحتی می‌توانند زندگی کرده و عدالت را پیاده کنند و مردم از آن‌ها راضی می‌شوند.

متاسفانه ما در مظلومیت آقا امیرالمومنین(علیه السلام) شریک هستیم و کاری برای ایشان نکردیم. ما تاکنون چند مرتبه نهج‌البلاغه و عهدنامه را خوانده و برای دیگران بازگو کرده‌ایم؟ 

انسانیت از وجود مبارک آقاامیرالمومنین(علیه السلام) محروم شد؛ کسی که سر تا سر وجودش عبادت، سخاوت و هم‌دردی با مردم بود و جدای از مردم نبود، شب‌ها خواب نداشت و همیان روی دوش مبارک می‌گذاشت و از این خانه به آن خانه، سراغ یتیمان می‌رفت. چنین شخصیتی را از دست دادیم؛ شخصیتی که حاکم کشور بزرگ اسلامی در آن زمان بود ولی وضعیت ایشان چگونه بود؟ ابن‌عباس می‌گوید: در جنگ صفین خدمت آقا امیرالمومنین(علیه السلام) رسیدم و دیدم کفش‌شان را وصله می‌کنند. گفتم: شما رهبر و بزرگ این امت هستید، کفش‌تان را وصله می‌کنید؟! حضرت فرمود: این کفش چقدر می‌ارزد؟ عرض کردم: این کفش پاره پاره‌ای که شما وصله می‌کنید، قیمتی ندارد و اگر قیمتی داشته باشد یک درهم یا مقداری کمتر است. حضرت فرمود: «به خدا قسم، ارزش حکومتی که من بر شما دارم، پیش من از این کفش پاره‌ای که وصله می‌کنم، کمتر است. مگر اینکه برای خدا کاری کنم و بتوانم به داد مظلومی ‌برسم.» امیرالمؤمنین(علیه السلام) این چنین زندگی کرد لذا محبوب بود و هنوز که هنوز است در عالم اسلام مانند او نیامده است.

آن عالم بزرگ سنی می‌گوید ای کاش هر صد سال، خداوند یک علی(علیه السلام) برای مردم می‌فرستاد تا بشریت بفهمد انسان کامل کیست. آن قدر خوارج نهروان از نظر فکری و اعتقادی وضعیت بدی داشتند و در فکر آنان اثر گذاشته بودند که می‌گفتند: «لاحکم الا الله». اسباب تأسف است که هنوز هم این افکار پوسیده و اعتقادات باطل در میان بعضی در از افردی که می‌گویند ما مسلمان هستیم، وجود دارد. حکم خدا را غیر از امیرالمومنین(علیه السلام) چه کسی می‌داند؟ شما به امیرالمومنین می‌گویید: «لاحکم الا الله»؟ مگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نفرمود: الحق مع علی و علی مع الحق»؟ مگر پیامبر نفرمودند: «علی مع القرآن و القرآن مع علی»؟ آن وقت قرآن را در مقابل علی(علیه السلام) بالای نیزه‌ها می‌برید؟ این‌ها ارزش ندارد، قرآن ناطق و واقعی اینجاست و باید قرآن را از علی(علیه السلام) یاد بگیرید نه اینکه دیگران برای شما قرآن را تفسیر کنند، آن‌ها مفسر نیستند. اگر جایی غیر از علی و ائمه معصومین(علیهم السلام) رفتید تا قرآن را بگیرید، با هلاکت، گمراهی، ظلمت و تاریکی مواجه می‌شوید. خانه‌ای که باید برویم، زانو بزنیم و نورانیت را از آن بگیریم، خانه مولا امیرالمومنین علی(علیه السلام) است چون پیامبر فرمود: «انا مدینة العلم و علی بابها».

امیرالمومنین علیه السلام همان مصداق اتم فائزین است که خداوند در قرآن کریم بشارت داده

((یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُقِیمٌ))

۲۰رمضان المبارک ۱۴۴۵

حسینیه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.