پایگاه خبری جماران: یک استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با اشار به آثار فقدان مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: حساب دشمن که مشخص است، اما آیا دوستان انقلاب، امام و رهبرى که خود را فدایى اهداف راهبردى نظام پایه ریزى شده توسط سابقین و مهاجر، انصار انقلاب و نظام مى دانستند، آیا اکنون به اهداف خویش رسیدند؟ کسانى که نمى توانستند در دوره پایانى حیات سیاسى و اجتماعى ایشان را در صحنه نظام ببینند و با اهانت ها و برخوردهاى زننده، سعى بر دور کردن ایشان از نظام و رهبرى داشتند به چه دستاوردى راه بردند؟ آیا تجربیات گذشته کافى نبود و نیست که خسارتهاى دین مداران و جامعه دینى و حکومتى که بر پایه دین استوار گشته بیش از این نباشد؟!
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در خصوص شخصیت آیت الله هاشمى رفسنجانی در پی می آید:
به نظر شما، جاى خالى آیت الله هاشمى چه تاثیراتى در سیاست ایران گذاشته است؟ امروز این فقدان خود را چگونه نشان مى دهد؟
ایشان با قطع نظر از خصال و اوصاف نفسانى خاص بهخود، یک فکر مستقل و اندیشه ممتازى داشت که از ابتداى مبارزه تا پایان عمر و حیات با عزت خویش از آن روحیه و از آن اندیشه منحرف نشده بلکه همواره بر آن استمرار مى بخشید.
مى توان دوران حیات سیاسى و اجتماعى ایشان را به دو مقطع از آغاز حرکت امام خمینى (ره) تا پیروزى انقلاب اسلامى و از زمان جمهورى اسلامى تا پایان حیات و زندگى سیاسى و اجتماعى تقسیم کرد.
او هیچ وقت گرفتار افراط و تفریط نگشت و در همه حالات خود را از صراط مستقیم دیانت از یکسو و مبارزه با ظلم و فساد روزگار خویش از سوى دیگر جدا نساخت بلکه همواره بر خط استوار مبارزه و پیکار با طواغیت عصر خویش باقى مانده و بى اخلاقى را در هیچ مقطعى از زندگى انسانى و الهى خویش نه به خود و نه به شئون خویش راه نداد.
از جمله امتیازات بارز ایشان نپرداختن به أشخاص و نوع مرام و تفکر أشخاص و شخصیتها بود و تمام اهتمام خویش را در راه پیاده کردن منویات رهبر و مرادش امام خمینى(ره) و خواسته هاى روشن و انتظارات مشخص خویش به کار مى برد.
آقاى هاشمى اعتدال و میانه روى در همه امور را سرلوحه فعالیتهای خویش قرار داده و بر آن نیز اصرار داشت.
امروزه خلائى که در جامعه و نظام به طور آشکارا مشهود است و ایشان تلاش بر رفع و دفع آن داشت همانا زیاده روى و افراط در همه شئون، از جمله مباحث فکرى و فرهنگى، است.
از امتیازات بارز ایشان آشنائى کامل به اندیشه اصیل و فکر ناب اسلامى و عقائد مکتب أهل بیت بود؛ قرآن پژوهى مستمرى که در طول مبارات خویش خصوصا در دوران زندان و شکنجه هاى سخت طاغوتى داشت و نگرشهاى خاص تفسیرى، نشان از نوع نگره ایشان به جنبه هاى مختلف مکتب اسلام دارد.
مناسب است این نکته در شخصیت سیاسى ایشان هویدا و آشکار شود که در اوج قدرت و فراز مکنت کمترین تفاوتى در نوع نگاه حاکمیتى ایشان بهوجود نیامده، بلکه همواره اخلاق شایسته حکمرانى که مردمى بودن و حرمت رأى مردم است در سلوک سیاسى و اجتماعى ایشان وجود داشته است.
مناسب است اشاره کنم به فهرستى از آثار خلائی که جامعه و نظام با از دست دادن آیت الله هاشمى رفسنجانی(ره) به آن ها دچار شده و تهى و عارى از آنها گشته: خروج از حد اعتدال و عقلانیت، غلطیدن در دام افراط و تفریط، از دست دادن فرصت هاى ملى و بین المللى، دور شدن جامعه نخبگانى از تفکر اصیل امام (ره) و انقلاب، پاشیده شدن شیرازه حاکمیت پایه ریزى شده گذشته، بى اعتبارى و کم ارزشى جایگاه ایران و نظام اسلامى در صحنه هاى منطقه اى و جهانى، فروپاشى ساختار اقتصادى که مى رفت تا تعادلى مناسب و متوازن ایجاد کند و بسیارى از جلوه هاى دیگر دین، انقلاب و نظام اسلامى است که با فقدان چنین شخصیت درخشانى از دین، جامعه و نظام اسلامى کنده و بریده شد.
حساب دشمن که مشخص است، اما آیا دوستان انقلاب، امام و رهبرى که خود را فدایى اهداف راهبردى نظام پایه ریزى شده توسط سابقین و مهاجر، انصار انقلاب و نظام مى دانستند، آیا اکنون به اهداف خویش رسیدند؟ کسانى که نمى توانستند در دوره پایانى حیات سیاسى و اجتماعى ایشان را در صحنه نظام ببینند و با اهانت ها و برخوردهاى زننده، سعى بر دور کردن ایشان از نظام و رهبرى داشتند به چه دستاوردى راه بردند؟ آیا تجربیات گذشته کافى نبود و نیست که خسارتهاى دین مداران و جامعه دینى و حکومتى که بر پایه دین استوار گشته بیش از این نباشد؟!
لطفا بفرمایید چرا مرحوم آیتالله هاشمی در رسانههای رسمی کمرنگ است و...؟
خطوط کلى و رویکردها سیاست در ادوار مختلف سیاسى و حاکمیتى رنگ مى بازد و چهرههاى گوناکونى به خود مى گیرد، در دوره هاى حاکمیتى آیت الله هاشمى رنگ نظام و صبغه سیاست و جامعه و نظام تا حدودى در مسیرى بود که اعتدالیون خصوصا آقاى هاشمى با آن همدل و همراه بودند و لازمه این تفکر همانا داشتن روحیه همگرائى و اهتمام به اصول جامعه مدرن و پیشرفته و دور بودن از هر چه که موجب تنش بین ملتها و دولتها است و نظائر آن... .
اما از زمانى که حاکمیت و همراهانش تشخیص دادند راه دیگرى بایستى سپرى شود و مسیر آمده مسیر درستى نبود، تغییر منش و روش و نیز با رویکردى متفاوت از آنچه در گذشته بود که از جمله آن اهتمام به حضور و آراء مردم و نیز جمهوریت نظام و احترام به آزادى و استقلال همه جانبه کشور و نظام مسیرى جدیدى که به نظر مى رسد از اندیشه ها و آرمانهای امام فاصله دارد مورد نظر و انتخاب حاکمیت است.
بنابراین، سرّ کمرنگ شدن نام، یاد و اندیشههاى بلند آیتالله هاشمى، تغییر رویکرد همه جانبهاى است که در بدنه حاکمیت نفوذ کرده که فارغ از هرگونه مشورت و برخوردارى از تجربیات گرانقدر و شخصیتهای ارزشمند و صاحبفکر و اندیشه فقط به انتخاب خود مىاندیشد و هر راه و فکر دیگرى را خلاف مسیر اصلى و حیاتى انقلاب به شمار مى آورد.