جامعه آپاراتوسی جامعه سالمی نیست و ناهنجارها به جای هنجارها در آن رخنه کرده است. البته جامعه ایران آگاه و هوشمند است و به خوبی میتواند این شرایط را در کوتاه مدت تغییر دهد ولی به هر صورت از این پدیده بیتأثیر نیست و بخشی از جامعه دچار این پدیده شده است. به نظر میرسد بخشی از جامعه تحت تاثیر شرایط آپاراتوسی و متاثر از شکاف بین دولت و ملت به طور ناخودآگاه همان کاری را میکنند که خود از حکومت انتقاد دارند. یعنی موضعگیری علیه واقعیت غیر انسانی و متجاوز اسرائیل علیه فلسطینیان.
پایگاه خبری جماران؛ در هنگامه درگیری بین فلسطینیها و اسرائیل درغزه، موضعگیری بعضی از ایرانیان به خصوص جوانان نوعی جانبداری از اسرائیل و بیتوجهی به مظلومیت فلسطینیها بدون توجه به سابقه 70 ساله ستم پیشگی و نقش تجاوزگرانه اسرائیل که به گواه مصوبات سازمان ملل متحد، داوری قوانین بینالمللی، مغایرت با اعلامیه حقوق بشر، دیدگاه آزادگان جهان و وجدان بشری است ، مشاهده میشود.
این اتفاق خاص در ایران ممکن است ما را ناخواسته و برخلاف فرهنگ حق طلبانه ایرانیان، در سمت تاریخی مقابل راستی و حقیقت قرار دهد. به نظر می رسد بخش مهمی از این موضعگیری به پدیدهای در جامعه ایران برمیگردد به نام شرایط آپاراتوسی که مفهمومی یونانی است وعمدتا از رفتار حکومتها ناشی و به جامعه تحمیل می گردد.
" آپاراتوس حکومتی" سعی دارد مفاهیم را بر اساس آنچه خود میپسندد دوباره سازی کند و آن را در جامعه چنان رواج دهد که همگان آن را باور کنند به طوری که وقایع برعکس آنچه هست جلوه کند و نهایتاً آپاراتوس حکومتی به جامعه آپاراتوسی تسری می یابد. قلب واقعیت مهم ترین دستاورد شرایط آپاراتوسی است که بر اساس سوژه زدایی از واقعیت، مفهوم سازی جدید، روایت سازی و سوژه پردازی بر فراز جامعه فرو می ریزد و جامعه نیزبه نوعی از آن متاثر می گردد.
جامعه آپاراتوسی جامعه سالمی نیست و ناهنجارها به جای هنجارها در آن رخنه کرده است. البته جامعه ایران آگاه و هوشمند است و به خوبی میتواند این شرایط را در کوتاه مدت تغییر دهد ولی به هر صورت از این پدیده بیتأثیر نیست و بخشی از جامعه دچار این پدیده شده است.
به نظر میرسد بخشی از جامعه تحت تاثیر شرایط آپاراتوسی و متاثر از شکاف بین دولت و ملت به طور ناخودآگاه همان کاری را میکنند که خود از حکومت انتقاد دارند. یعنی موضعگیری علیه واقعیت غیر انسانی و متجاوز اسرائیل علیه فلسطینیان.
سرزمین فلسطین و نوار غزه با اعلام دولت اسراییل در سال ۱۹۴۶ و انجام فعالیتهای تروریستی به رهبری افرادی مثل شارون و مناخیم بگین که هر دو نیز بعداً نخست وزیران اسرائیل شدند شهر به شهر و روستا به روستا و خانه به خانه با قتل عام و کشتن زن و فرزند فلسطینی ها از ایشان به زور و کشتار و خلاف همه قوانین بین المللی و مصوبات سازمان ملل و عدالت و انسانیت تصرف شد .وبعداز جنگ بین اعراب واسراییل درسال1967 وتصرف سرزمین های فلسطین واعراب ،اسراییل علی رغم مصوبه242 سازمان ملل برای بازگشت به مرز های1967 وتشکیل دولت فلسطین ،هیچگاه اقدامی ننمود
معاهده اسلو علی رغم تاکید و تأیید سازمان ملل و کشورهای اسلامی هرگز تاکنون توسط اسرائیل به انجام نرسید. باریکه غزه با سیصد و شصت کیلومتر مربع و دومیلیون وسیصد هزار نفر جمعیت با تراکم ۵۳۲۸ نفر در کیلومترمربع بعد از ماکائو و سنگاپور سومین منطقه پرتراکم جهان است (تراکم ایران چهل و پنج نفر و تهران ۹۶۹نفر در کیلومترمریع است.)
حال می توانیم تصور کنیم که اسرائیل با پشتیبانی قدرت های بزرگ طی تاریخی هفتاد ساله با زور و کشتار و خلاف همه موافقت نامه ها و قوانین بین المللی و مصوبات شورای امنیت زورگویانه سرزمین فلسطینی ها رو تصرف کرده و تنها چیزی که فلسطینی ها می خواهند "زندگی وحیات انسانی در سرزمین مادریشان است" که با زور و کشتار از آن ها دریغ شده است. آیا این ستمگیری نباید مورد انزجار انسانیت، وجدان و عدالت باشد. فارغ از آنچه امروز در ایران میگذرد و با درک همه آنچه توسط مردم و روشنفکران و سیاست ورزان در مورد مواجه حکومت با فلسطین و لبنان می گذرد و که پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد ، تسلیم شدن بخشی از جامعه ایران به شرایط آپاراتوسی ، عملا این شرایط را به خود تحمیل کرده و خود نیز با سوژه پردازی غیرواقعی واقعیت و مظلومیت فلسطینیها و ستمگری اسرائیل را نادیده می گیرد و نهایتا خود را به یکی از مهم ترین نتایج جامعه آپاراتوسی که قلب واقعیت است پیوندمی دهد و با چشم پوشی از هفتاد سال ستمگری اسرائیل صدای مظلومیت و خورده شدن جان و استخوان مظلومان مردم فلسطین را نشنیده می پندارد.