گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت‌و‌گو با جماران/ به مناسبت سالگرد ارتحال آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانی؛

آیت‌الله مجتبی نورمفیدی: آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانی معتقد بود استقلال حوزه باید حفظ شود/ ایشان همیشه می‌گفتند امام از نظر علمی مظلوم واقع شده‌اند/ حوزه‌ها باید بیشتر به افکار و اندیشه‌های علمی امام توجه کنند

آیت‌الله سید مجتبی نورمفیدی در مورد مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی به جماران گفت: ایشان با آن که از مدافعان سرسخت انقلاب و نظام بودند و همواره از نظام و رهبری حمایت می کردند اما معتقد بود استقلال حوزه باید حفظ شود و حمایت چنین حوزه ای از انقلاب و نظام می تواند موثرتر باشد. این جمله ایشان را از یاد نمی برم که می گفتند خداوند قسم نخورده که انقلاب را در هر شرایطی حفظ کند بلکه این بستگی به رفتار و عمل ما دارد که تا چه حد درست عمل کنیم و با هم باشیم و ضعف هایمان را بر طرف کنیم.

پایگاه خبری جماران؛ آیت‌الله سید مجتبی نورمفیدی در گفت و گویی به مناسبت سالگرد ارتحال آیت الله العظمی فاضل لنکرانی گفت: من گمان می‌کنم که حوزه‌ها و اساتید، طلاب و فضلا، باید بیشتر به افکار و اندیشه‌های علمی امام توجه بکنند، مطالعه دقیق و عمیق بکنند. بعضی از آرای امام واقعا نه فقط به عنوان یک رای و نظر در یک محیط علمی، بلکه به مثابه راهی برای گشایش بن‌بست‌های زندگی بشر در عصر حاضر هستند. یعنی اگر می‌خواهیم حوزه و روحانیت در جهان معاصر ماندگار باشد و پیشتازی بکند و مورد قبول واقع شود، بدون تردید با اندیشه‌های امام این اتفاق می‌افتد؛ مثلا همین نظریه تأثیر زمان و مکان در اجتهاد، مسئله کمی نیست که هنوز ابعاد و زوایای آن به درستی تبیین نشده است.

 

متن گفت و گو با آیت الله سید مجتبی نورمفیدی به مناسبت سالگرد ارتحال آیت الله العظمی فاضل لنکرانی در پی می آید:

 

با توجه به اینکه به ایام سالگرد رحلت مرحوم آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی ـ دایی بزرگوار شما ـ نزدیک می‌شویم، علاقه‌مندیم درباره مقامات معنوی و اخلاقی و سیره عملی ایشان بشنویم تا بعد برسیم به بحث ارتباطشان با حضرت امام و علاقه و توجهی که به حضرت امام و درس حضرت امام داشتند.

 

من هم تشکر می‌کنم از اینکه تکریم و بزرگداشت شخصیت‌های علمی و انقلابی کشور و حوزه را در دستور کار دارید. تکریم چنین شخصیت‌هایی تکریم اشخاص نیست؛ تکریم و بزرگداشت فضیلت‌ها و بزرگداشت مقام علم و اخلاق است و به هر حال از این جهت کار ارزشمندیست. درباره مرحوم آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی، باید عرض کنم ایشان به جهت اصل و نسب خانوادگی ـ به ویژه از طرف مادری ـ شناخته‌شده و مورد توجه بودند. ایشان در محیطی علمی و معنوی و در فضای محبت شدید به اهل بیت(ع) تربیت شده بود و با خانواده‌های بزرگ و ریشه‌دار قم و کسانی که همه از ارکان حوزه بودند پیوند و نسبت خویشاوندی داشتند.

تلاش و جدیت ایشان در امر تحصیل در حوزه، از همان دوران کودکی زبانزد بود و این تا آخر عمر ایشان محفوظ بود. من اگر بخواهم به یک صفت برجسته اخلاقی ایشان اشاره کنم ـ که به نظر من در کمتر کسی این خصوصیت را می‌توان دید ـ این بود که واقعا صنوف و اقشار مختلف مردم، با سطوح مختلف فهم و دانایی و آگاهی، وقتی با ایشان مواجه می‌شدند اینقدر با اینها صمیمی بود که هر کسی فکر می‌کرد نزدیک‌ترین فرد به ایشان است. این صمیمیت را واقعا من در کمتر کسی دیدم که با طبقات مختلف مردم داشته باشد. مثلا یک کشاورزی که از راه دور آمده بود و با ایشان مواجه می‌شد، احساس صمیمیت و راحتی می‌کرد و گفتگویی که با او داشت در حد مسائل و دغدغه‌های او بود. اگر یک عالم طراز اول حوزه هم با ایشان مواجه می‌شد، این صمیمیت را حس می‌کرد. اگر یک چهره دانشگاهی یا یکی از تجار نیز با ایشان برخورد می‌کرد، باز هم این یکرنگی و صمیمیت را واقعا حس می‌کرد. من افراد زیادی را می‌شناسم که خود را صمیمی‌تر و نزدیک‌تر از دیگران با ایشان حس می کردند.

این اخلاق، اخلاق پیامبر(ص) است پیامبر خاتم این‌گونه با مردم صمیمانه و راحت و بدون تکلف برخورد می‌کرد. این احساس صمیمیت در جمع خانواده، حتی با کسانی که سن پایین‌تری داشتند وجود داشت. با همه همین‌گونه صمیمی بودند من این را در کمتر کسی دیدم.

به نظر من واقعا ایشان یک مرجع تقلید مردمی تمام ‌عیار بود چون علاوه بر این خصوصیت اخلاقی، در مورد مسائل جامعه و مشکلات مردم هم دغدغه‌مند بود و این دغدغه‌ها را در هر شرایطی پیگیری می‌کردند. هم برای حل مشکلات شخصی افراد هر کاری از دستشان برمی‌آمد، انجام می‌دادند و هم برای مشکلات عمومی کشور، مشکلات شهر قم، این خیلی ارزشمند است و مردم را جذب می کند. جاذبه مراجع در میان مردم عوامل بسیاری دارد و قطعا یکی از مهم ترین آنها خلق و خو و تواضع آنها در مقابل مردم است. به هر حال ایشان از هر فرصتی برای حل این مشکلات استفاده می‌کرد. نسبت به اهل‌بیت(ع) محبت و ارادت وصف ناپذیری داشت. به برگزاری مجالس اهل بیت(ع) اهتمام ویژه‎ای داشتند. از زمان مرحوم پدرشان ایام فاطمیه روضه‌ای برگزار می‎شد که الان شاید قدمت هشتاد یا نود ساله دارد. در مورد دفاع از حریم ولایت و اهل‌بیت(ع) بسیار حساس بودند و در مقابل شبهاتی که در این باره مطرح می‌شد عکس العمل نشان می دادند دو اثر علمی پاسداران وحی و چهره های درخشان گواه بر این مدعاست.

مطلب مهم دیگر خلوص ایشان بود این را انسان لمس می کرد که در دفاع از مکتب اهل بیت(ع) و امام و انقلاب ونظام خالصانه رفتار می کردند. آن موقع که ایشان شروع به نوشتن شرح تحریر الوسیله کردند نه خبری از انقلاب بود و نه کسی گمان می کرد امام دارای موقعیت خاصی در کشور می شود، بلکه به جهت حساسیت رژیم پهلوی دشواری های خاصی داشت اما ایشان در دوران تبعید این کار مهم را شروع می کند و تا زمانی که در قید حیات بودند 28 جلد آن را نوشتند و و الان بقیه آن را فرزند عالم و بزرگوار ایشان آیت الله آقای حاج آقا جواد در حال تکمیل آن هستند.

 

سلوک ایشان در حوزه و نسبت به اساتید و فضلا و طلاب چگونه بود.

 ایشان به طور کلی نسبت به امور درسی و اخلاقی و معیشتی طلاب خیلی حساس و پیگیر بودند هم به عنوان یک استاد تراز اول وهم در مسند شورای مدیریت حوزه که ایشان از ارکان این شورا بودند. درس ایشان برای طلاب درس بسیار ارزنده‌ای بود و واقعا ایشان یک مدرس درجه اول در حوزه بودند. من خودم سال‌ها در درس فقه و اصول ایشان شرکت داشتم. وقتی که ایشان درس می‌داد انسان احساس می‌کرد که مطالب مثل موم در دست ایشان است؛ اینقدر باتسلط بود و احاطه داشت و روان بود.

 

شما چند سال شاگرد ایشان بودید؟

من تقریبا ده سال در درس ایشان شرکت کردم و فقه هم چند تا از کتاب‌ها را خدمتشان بودم که آن هم گمان می‌کنم هفت ـ هشت سالی شد. واقعا از نظر بیان ممتاز بودند و من ایشان را از این جهت کم‌نظیر می‌دانم. مطالب را منسجم و منظم و عمیق مطرح می‌کردند؛ بدون اینکه هیچ‌گونه تعقیدی در کلام و بیان ایشان باشد. به قول یکی از آقایان مرحوم آقای فاضل مطالب کفایه را از خود آخوند بهتر بیان می‎کند و غموضی که در عبارات کفایه وجود دارد را به طور سحرآمیزی برطرف می‌کند. ورود و خروجشان به مباحث کاملا منسجم و منظم بود. اینها همه حاکی از آن بود که مطالب برای خود ایشان کاملا حلاجی‌ شده، چون گاهی انسان می‌بیند بعضی‌ها مطلبی را بیان می‌کنند، اما گویا هنوز برای خود گوینده مسائل حل نشده این یک مسئله بسیار مهمی بود.

ایشان هم چنین نسبت به معیشت اساتید و طلاب هم خیلی دغدغه داشتند؛ من موارد زیادی را سراغ دارم که کمک‌هایی برای حل مشکلات طلبه‌ها داشتند. برخی از معمّرین از اساتید و شخصیت ها در حوزه مخصوصا اوایل انقلاب که فضای احساسی حاکم بود، مورد غفلت واقع شده بودند. اما ایشان از امام برای آنها کمک می‌گرفت و به آنها می‎رساند. بسیاری از این ها اشخاص محترمی بودند که سال‌ها در حوزه تدریس کرده بودند ولی برای گذران زندگی دچار مشکل بودند. ایشان که خود یک استاد درجه یک بودند از ارزش و اهمیت استاد و مشکلات آنان به خوبی مطلع بود، من حالا نمی‌خواهم نام ببرم، ولی اساتید بزرگی بودند که گرفتاری‌هایی در زندگی داشتند و ایشان از شخص امام برای آنها کمک می‌گرفت و کسی هم خبر نداشت. بعضی‌ها اگر هم می‌شنیدند شاید خیلی نمی‌پسندیدند که به برخی اشخاص کمک‌ ‌شود. اما به هر حال برای ایشان این مسئله اهمیت داشت.

 

آیا ایشان شما را هم تشویق به ورود به حوزه می کرد؟

در مورد خودم از باب اینکه ادای حقی بکنم و شکر نعمت به جا بیاورم واقعا عرض می کنم تشویق‌های ایشان هم برای ورود به حوزه و هم در ادامه بسیار برای من موثر و سازنده بود. من وقتی اینجا آمده بودم، در مدرسه خان مستقر بودم، اما ایشان دائما پیگیر اوضاع واحوال درسی من بودند و واقعا پدرانه و دلسوزانه راهنمایی می‎کردند. گویا از اینکه یک کسی در این کسوت گام بردارد و رشد کند لذت می‌برد.

در مورد تدریس هم از همان اول به من می‌گفت تدریس کن. من یادم هست که از همان سال اولی که من تحصیل را شروع کردم و جامع المقدمات می‌خواندم، شروع کردم به تدریس و یکی از مشوّقان اصلی من در این راه ایشان بود و این موضوع به همین ترتیب در سال‌های بعد هم ادامه پیدا کرد. در مورد تدریس و چگونگی آن و تعداد درس‌ها و حتی مواد درسی گاهی راهنمایی می‌کردند. این در حالی بود که خود ایشان گرفتاریهای فراوانی در اول انقلاب داشت، گرفتاری‌ها داخل و بیرون حوزه. واقعا مثل یک مربی و مرشد دلسوز پیگیر اوضاع و احوال طلاب بودند. این خیلی به نظر من مهم هست و ایشان برای پرورش طلاب ـ چه از نظر علمی و چه اخلاقی ـ خیلی تلاش کردند.

 به هر حال درس ایشان به یک معنا مجتهدپرور بود. ایشان درس امام و مرحوم آقای بروجردی را دیده بود و کاملا به مبانی آنها واقف بود.

 

نسبت به مسائل کلی حوزه چه نظراتی داشتند؟

نسبت به مسائل کلی حوزه و آینده حوزه دغدغه‌های فراوانی داشت. در مورد برخی مسائل پیش بینی هایی می کرد و بعد هم اتفاق می افتاد. این نشان از شامه قوی او داشت. خیلی از مسائل که دیگران در آینه نمی‌‌دیدند ایشان در خشت خام می‌دید، من مصداق و نمونه‌‌های زیادی برایش دارم که الان مجال و فرصت بیانش نیست.

 

نه اشاره بفرمایید، به این نکته هم اگر اشاره کنید بد نیست.

این خیلی طول می‌کشد، ولی به هر حال می‌خواهم بگویم در کنار اهتمام به معیشت طلاب و رشد اخلاقی آنان، بر تقویت عنصر اجتهاد در حوزه تأکید می کردند. و به همین منظور مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) را تأسیس کردند که امروز بحمدالله یک مرکز مهم و پیشتاز در این عرصه محسوب می شود. ایشان نسبت به مسائل کلان حوزه و آینده حوزه هم بسیار دقیق و عمیق و تیز بین بود. گاهی تعبیر می‌کرد بعضی‌ها بساطت‌ها و سادگی‌هایی دارند، زود فریب می‌خورند، اما من سرم کلاه نمی‌رود و حواسم جمع است، مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی کارهای مهمی در مورد نظام پیدا کردن امور حوزه انجام دادند. از همان اول انقلاب شورای مدیریت را بنیان گذاشتند و ایشان یکی از ارکان اصلی آن بود. ایشان با آقای محقق داماد و جمع محدودی امور حوزه را اداره می‎کردند.

نکته مهمی که لازم است به آن اشاره کنم این است که ایشان با آن که از مدافعان سرسخت انقلاب و نظام بودند و همواره از نظام و رهبری حمایت می کردند اما معتقد بود استقلال حوزه باید حفظ شود و حمایت چنین حوزه ای از انقلاب و نظام می تواند موثرتر باشد. این جمله ایشان را از یاد نمی برم که می گفتند خداوند قسم نخورده که انقلاب را در هر شرایطی حفظ کند بلکه این بستگی به رفتار و عمل ما دارد که تا چه حد درست عمل کنیم و با هم باشیم و ضعف هایمان را بر طرف کنیم.

 

در مورد توجه ایشان به مردم که شما اشاره فرمودید، بد نیست نکات برجسته‌ای که نشان‌دهنده توجه ایشان به وضعیت مردم و معیشت مردم و مدیریت جامعه بود را اشاره بفرمایید.

ایشان نسبت به مسئولین ـ چه در جلسات خصوصی و چه جلسات عمومی ـ همیشه تذکرات و راهنمایی‌هایی داشتند. در برخی موارد واقعا بی‌تابی می‌کرد، مثلا در یک حادثه‌ای که برای یک هواپیما اتفاق افتاده بود و جمعی از بین رفته بودند، از بی‌تفاوتی مسئولین و اینکه اقدامات لازم را برای پیشگیری از این اتفاقات انجام نمی‌دادند خیلی گلایه‌مند بود و حتی در جلسات خصوصی گاهی با داد و فریاد با بعضی از آقایان صحبت می‌کردند.

راجع به معیشت مردم هم، چون با اقشار مختلف مرتبط بودند، از اوضاع و احوال کف جامعه خبر داشتند و لذا گاهی با نامه و گاهی با واسطه به مسئولین تذکر  می‌دادند و ابراز نگرانی می‎کردند. در مسائل مربوط به کشور و انقلاب و نظام نیز معتقد بودند که مردم باید دیده بشوند ایشان جدا معتقد بود که اگر کاری بشود که خدای نکرده مردم دلسرد شوند یا کسی کاری بکند که باعث جدایی مردم از انقلاب و نظام شود، این قطعا یک گناه نابخشودنی هست. نسبت به تقویت اسباب حضور مردم در صحنه‌های مختلف ـ از جمله در انتخابات، در میادین فرهنگی و اقتصادی ـ تاکید داشت و معتقد بود ما تا می‌توانیم باید مردم را وارد عرصه‌های مختلف بکنیم تا هم استعدادها شکوفا شود و هم بار از دوش دولت و حاکمیت برداشته شود.

 

از علاقه‌ و توجه ایشان به امام بگویید.

بله ایشان از دوران کودکی با مرحوم حاج آقا مصطفی رفیق بودند و همدرس و به همین جهت با بیت امام و خود امام ارتباط داشتند. این ارتباط طبیعتا در دورانی که به درس امام رفتند، تقویت شد و به عنوان یک شاگرد خوش‌فهم و یک مقرّر  قابل‌ اعتماد جلوه کرد و همراهی ایشان با امام ازهمان آغاز نهضت این ارتباط را عمیق تر نمود.

به هر حال آن ارتباط تبدیل شد به یک ارتباط عمیق شاگردی و استادی، مریدی و مرادی. ایشان به مقام علمی امام جداً معتقد بود. همیشه می‌گفتند که امام از نظر علمی مظلوم واقع شده‌اند. گاهی که امام را مقایسه می‌کردند با بعضی از شخصیتهای هم ردیف امام، می‌گفتند که من بدون هیچ تعصبی می‌گویم که از نظر علمی، امام با اینها اصلا قابل مقایسه نیست. هم از جهت عمق فکر و نظر، هم جامعیت و هم ابتکار و خلاقیت. شخصیت امام برای ایشان اینقدر جاذبه داشت که واقعا در قالب الفاظ نمی‎گنجد. در دفاع از امام و راه امام ـ هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب ـ بدون تردیدی پیشقدم بود. در برابر هجمه‌ها و حمله‌هایی که گاهی به امام می‌شد، بی‌تاب بود. امام را به عنوان محیی اسلام و مذهب در قرن بیستم می‌شناختند و می‌گفتند واقعا اگر نهضت امام نبود، معلوم نبود که چه بر سر اسلام و مکتب می‌آمد. من یادم هست که روز رحلت امام، همان صبح زود که مسلم شده بود که امام از دنیا رفته‌اند، ولی هنوز از رادیو اعلام نکرده بودند، من و آقای حاج آقا جواد در معیت ایشان داشتیم با ماشین در حال حرکت به تهران بودیم. دو نفر جلو نشسته بودند. ما سه نفری عقب نشسته بودیم. ایشان خیلی متاثر و غمگین بودند، ولی وقتی ساعت هفت این خبر از رادیو اعلام شد، عمامه را از سر برداشتند و محکم بر سر و صورت می‌زدند و گریه می‎ کردند. اینقدر غمگین و بی‌تاب شده بود و گویا دست خودشان هم نبود، انسان در برخی شرایط ناخودآگاه احساساتی از این قبیل از خود بروز می‌دهد که حاکی از عمق علاقه و عشق است. ایشان مخصوصا به مقام علمی امام معتقد بودند و بر این باور که چهره علمی و آثار علمی ایشان باید به حوزه‌ها و طلاب شناسانده شود و بر همین اساس، اولین کسی که در حوزه، فقه را بر اساس تحریر الوسیله تدریس می کردند. ایشان بود. بعد از آن هم این موضوع باب شد و عده‌ای دیگر هم این کار را کردند. در بحث اصول هم همینطور. امام شاگردان بسیاری داشتند که همه از بزرگان و مفاخر هستند و هریک به نوعی در ترویج شخصیت علمی امام سهیم اند. خداوند ان‌ شاء الله آنها که از دنیا رفتند را غریق رحمت واسعه خویش گرداند و درجاتشان را متعالی کند و آنها که در قید حیات اند را حفظ کند. اما ایشان به عنوان شاگرد و مبیّن آراء و انظار امام در حوزه، یک وزنه‌ای بود که موجب تقویت امام می‎شد. دفاع ایشان از امام در حوزه ـ به واسطه جایگاه علمی او _ نقش مهمی در تثبیت شخصیت علمی امام در حوزه و توجه پیدا کردن حوزه و طلاب به آراء ایشان داشت.

 

پیرامون مواضع ایشان نسبت به انقلاب و نظام هم بفرمایید.

در مورد انقلاب هم واقعا گمان می‌کنم سوابق زندگی ایشان کاملا گواه بر این است که با هیچ کس تعارف نداشتند. در مسائل انقلاب آن قدر محکم و قاطع بودند که باعث تقویت این موضع در حوزه و کشور بودند. بعد از رحلت امام هم یکی از موثرترین اشخاصی که در حوزه برای ثبیت رهبری رهبر معظم انقلاب تلاش کردند ایشان بودند. در آن موقع گاهی ایرادهایی گرفته می‌شد، اما ایشان چون وجاهت علمی داشت، در مقابل خیلی از حرف‌ها و ایرادها می‌ایستاد و جریان‌سازی و موج‌آفرینی می‌کرد و البته همواره بر مراقبت بر اموری که ممکن بود به انقلاب ضربه بزند تاکید داشت. یعنی دفاع ایشان از انقلاب دو جنبه داشت: یکی جنبه‌ ایجابی که از انقلاب و مبانی آن و امام و رهبری دفاع می‎کرد و دیگری جنبه سلبی که چه کارهایی نباید بشود تا انقلاب آسیب نبیند. ایشان به هر دو جنبه توجه داشت و در هر دو جنبه هم شجاعانه مطالبی را بیان می‌کردند.

 

رابطه ایشان با بیت امام(ره) پس از رحلت امام(ره) چگونه بود.

ایشان انصافا نسبت به بیت امام هم ـ بعد از رحلت امام ـ نهایت احترام و ادب را به خرج دادند. من می‎دیدم که نسبت به مرحوم حاج احمد آقا که در جای خود و بعد از ایشان هم به آیت الله آقای حاج حسن آقا با کمال محبت و صمیمیت برخورد می‌کردند و این محبت و صمیمیت نسبت به همه بیت امام جریان داشت و برای آنان احترام خاصی قائل بودند و به دیگران هم توصیه می‌کردند که این بیت را باید محترم بشمارید و این مبنای دینی و اخلاقی هم دارد.

 

خیلی متشکرم، عالی بود. اگر نکته دیگری هست بفرمایید

من گمان می‌کنم که حوزه‌ها و اساتید، طلاب و فضلا، باید بیشتر به افکار و اندیشه‌های علمی امام توجه بکنند، مطالعه دقیق و عمیق بکنند. بعضی از آرای امام واقعا نه فقط به عنوان یک رای و نظر در یک محیط علمی، بلکه به مثابه راهی برای گشایش بن‌بست‌های زندگی بشر در عصر حاضر هستند. یعنی اگر می‌خواهیم حوزه و روحانیت در جهان معاصر ماندگار باشد و پیشتازی بکند و مورد قبول واقع شود، بدون تردید با اندیشه‌های امام این اتفاق می‌افتد؛ مثلا همین نظریه تأثیر زمان و مکان در اجتهاد، مسئله کمی نیست که هنوز ابعاد و زوایای آن به درستی تبیین نشده است. گاهی این گونه تفسیر می‌شود که اگر موضوع متبدل شد، حکم هم عوض می‌شود. این که خیلی مطلب تازه‌ای نیست، خیلی از بزرگان پیش از امام هم این حرف را زده‌اند بعضی تفسیرهای دیگر هم شده که با نظر امام فاصله دارد. ولی اگر این موضوع بسط پیدا کند و در درس‌ها و نوشته‎ها به آن پرداخته شود نه تنها در کشور ما بلکه در دنیا، می‎تواند فقه شیعه را دریک جایگاه ممتاز قرار بدهد. منتها نیاز به کار دارد. نباید رها کرد. یا همان نظریه خطابات قانونیه. در مسائل مختلف از جمله آرای عرفانی ایشان ـ هم عرفان عملی و هم عرفان نظری ـ اینها در میان نسل امروز خیلی می‌تواند جاذبه داشته باشد. متاسفانه این روزها می‌بینیم که بر این شخصیت غبار نشسته و ظلم‌هایی به این شخصیت می‌شود که انسان جز غصه خوردن کاری نمی‌تواند بکند.

ان شاء الله به صورت زیربنایی‌تر به این اندیشه‌ها و آرا و افکار پرداخته شود و شخصیت بی‌نظیر امام به نحو صحیح معرفی شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.