باید اعتراف کرد همان طور که خیلی دیگر از مفاهیم علوم انسانی در کشور نه تنها استفاده نمی شود بلکه به شکل معکوس مورد استفاده قرار می گیرد، دیپلماسی عمومی نیز با همین آسیب مواجه شده است و شعارنویسی و نوشتن الفاظ رکیک بر روی دیوارهای سفارت‌های خارجی همان دیپلماسی عمومی معکوس است.

پایگاه خبری جماران: در روابط بین‌الملل از سال 1960 به بعد در کنار دیپلماسی سنتی، مفهومی با عنوان "دیپلماسی عمومی" برای جنبه های جدید دیپلماسی بین الملل رایج شد. دیپلماسی عمومی با هدف کسب منافع ملی یک کشور از طریق ارتباط با مردم خارج از مرزهای جعرافیایی به وجود آمد. این شکل جدید از تعاملات بین المللی به نوعی شکلی از تبلیغات برای اطلاع رسانی و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است.

قدرت نرم که اولین بار توسط جوزف نای مطرح شده بود را اساس و ریشه به وجود آمدن دیپلماسی عمومی می دانند. این که چگونه جنبه های نرم قدرت می تواند جنبه های سخت قدرت را تغییر دهد. با این ماموریت، نگاه همه کشورها معطوف به بهره برداری از این شکل دیپلماسی شد.

با پذیرفته شدن دیپلماسی عمومی به عنوان ابزار مهمی در سیاست خارجی کشورها، درک فرهنگی میان جوامع نیز به عنوان نوعی از دیپلماسی عمومی جایگاه مهمی در روابط بین الملل پیدا کرد. به گونه ای که امروز یکی از عوامل موثر بر صلح پایدار را درک فرهنگی بین دو جامعه می دانند. بسیاری از کشورها برای کاهش روند تنش میان خود و دیگر کشورها هزینه های سنگینی مادی و معنوی را تقبل می کنند تا از طریق نزدیک کردن دو جامعه و دو ملت و ایجاد فهم مشترک زمینه تنش زدایی را ایجاد کنند و به این کار مشروعیت ببخشند. این نوع تنش زدایی را از تنش زدایی در سطح سران دو دولت موثرتر می دانند. از دید کنشگران نظام بین الملل امروز تنش زدایی به دو شکل انجام می شود. در اولین شیوه این رهبران و سیاستمداران دو کشور هستند که تصمیم در مورد تنش زدایی را اتخاذ می کنند. شیوه دوم تنش زدایی در پایین است که مردم دو کشور پس از بازتولید تصویر همدیگر به صورت مثبت در ادراک خود، سیاستمداران را مجبور به تنش زدایی می کنند.

دو هفته قبل تصاویری از دیوارهای سفارت انگلیس که روی آن شعارهایی نوشته شده بود، در رسانه ها و شبکه های مجازی منتشر شد. برخی کاربران با گرایش سیاسی خاص، با خوشحالی این کار را ضربه ای به کشور انگلستان دانستند و برای ادامه این شیوه مخالفت، به تشویق یکدیگر پرداختند. در مقابل افرادی که در حوزه بین الملل دارای تجربه یا تحصیلات مرتبط بودند، از این اقدام متعجب و بهت زده شدند.

سوال مهمی که برای منتقدین به این شکل ابراز مخالفت ایجاد شده بود، این بود که در شرایطی که دولت ها و ملت های دنیا با صرف هزینه های سنگین در حوزه دیپلماسی عمومی(مانند برگزاری جام جهانی و در سطح پایین با ساختن فیلم های سینمایی)  به دنبال ایجاد فهم مشترک بین ملت ها برای پیشبرد منافع ملی خود هستند، این اقدام چه نفع و دستاوردی برای کشور داشت؟ آیا باعث شد به دولت انگلستان و کشورهای عضو اتحادیه اروپا ضربه سنگینی وارد شود و آنها سیاست های خصمانه خود در قبال ایران را تغییر دهند؟ آیا این اقدام منجر شد از منظر قدرت نرم، شهروندان انگلیس جذب فرهنگ و تمدن ایران شوند و به دولت خود برای تنش زدایی با دولت ایران فشار بیاورند؟

باید اعتراف کرد همان طور که خیلی دیگر از مفاهیم علوم انسانی در کشور نه تنها استفاده نمی شود بلکه به شکل معکوس مورد استفاده قرار می گیرد، دیپلماسی عمومی نیز با همین آسیب مواجه شده است و شعارنویسی و نوشتن الفاظ رکیک بر روی دیوارهای سفارت‌های خارجی همان دیپلماسی عمومی معکوس است.

امروز برخلاف قرن های 16 تا 18 میلادی، شهروندان یک کشور نقش مهم و جدی در صلح و تنش زدایی با دیگر کشورها دارند. تاکید بر جایگاه ملت ها در ادبیات مسئولان نظام در همه این سالها نیز به دلیل اهمیت و فهم این مساله بوده است. این که چرا برخی افراد دقیقا بر خلاف منافع ملی، با رفتارهای هیجانی چهره ای زشت از مردم ایران به تصویر می کشند و هیچ برخوردی با آنان نمی شود جای سوال دارد. رفتارهایی که باعث می شود تا سیاستمداران کشورهای اروپایی با استفاده از آن اقدام به توجیه شهروندان  خود برای اقدامات خصمانه علیه ایران کنند.

 

*کارشناس ارشد حقوق بین الملل

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.