پایگاه خبری جماران: رئیس بنیاد علوم وحیانی اسراء با اشاره به اینکه در اصول قانون اساسی همه آنچه را که بشر برای سعادت خودش نیاز دارد دیده شده است، گفت: متأسفانه امروزه جمهوری اسلامی گرفتار یک استبداد در رأی و لجاجت در نظر شده و عقلانیت نهفته در آن به اسارت رفته است؛ و آنچه را که امام با همه هوشمندی و آگاهی به صحنه آوردند و اصرار داشتند که این نظام باید اینگونه بماند، در حقیقت مختل شده است. اصرار امام بر «وحدت و انسجام»، «حاکمیت ارزش های الهی و اسلامی» و «حضور همه در صحنه» خواسته های اصلی امام بود و در وصیتنامه امام هم درج هستند که متأسفانه امروزه کمرنگ شده است.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی مدرس حوزه علمیه قم را در ادامه می خوانید:
در جریان اعتراضات اخیر توسط برخی افراد هجمه هایی نسبت به آراء و اندیشه های حضرت امام شکل گرفت. با عنایت به این موضوع، آیا از نظر شما ماهیت انقلابی که امام خمینی(س) پایه گذاری کرد تغییری داشته است؟
امام مبتنی بر اندیشه های بلند وحیانی دین و عقلانیت شکوفا شده ای که در آن روزگار داشتند، بنیان یک مکتب سیاسی را پایه ریزی کردند که مبتنی آموزه های اصیل مکتب اسلام به معنای جامع کلمه بود؛ و همه دستاوردهایی که انبیاء الهی در طول قرون متمادی داشته اند به عنوان پایه ها و اصول این مکتب رهایی بخش و آزادی بخش بود. آنچه در این مکتب نهفته بود، همه اصول والای انسانی است که امروزه مورد احترام همه انسان های اهل خرد و عقل و هوشمندی است.
این اندیشه بلند در یک نظام سیاسی بسیار متعالی به نام «جمهوری اسلامی» رنگ گرفته و در اصول قانون اساسی همه آنچه را که بشر برای سعادت خودش نیاز دارد دیده شده است. اگر امروز تک تک اصول قانون اساسی را به رفراندوم بگذارند همه آزادی خواهان، عدالت طلبان و حق طلبان رأی مثبت به آن خواهند داد. زیرا آنچه که در این اصول آمده مبتنی بر عقلانیت، فطرت و خواسته های ذاتی انسان ها و حقوقی است که همه بشر به آن اعتراف می کند.
بهترین انسان ها در تدوین این قانون اساسی دخیل بوده اند؛ کسانی که سال ها زجر زندان کشیده بودند و تلاش و کوشش برای آزادی و عدالت طلبی داشتند و فقیهانه، مجتهدانه، آگاهانه در تدوین این قانون اساسی شرکت کردند؛ و واقعیت اسلام را در بستر یک نظام سیاسی نشان دادند. گرچه این نظام سیاسی به هر حال نمی تواند همه جانبه و از هر نظر قابل تأیید باشد، اما اصول و باورهای نهفته در آن کاملا مورد پذیرش است.
اما علی رغم اینکه مشکلات فراوانی هم ایجاد شده فرصت خوبی است که جامعه جهانی بدانند آنچه امام آورده اند یک امر عادی نبوده و فقط یک نظام سیاسی بشری نیست؛ بلکه مبتنی بر اصول و ارزش هایی است که در طول تاریخ انبیاء الهی، اولیاء و انسان های شریفی که در راه آن به شهادت رسیده اند و فریادهای عدالت خواهانه و حق طلبانه داشته اند، آنها را صدا می زدند.
به هر حال امروز بر همه علاقه مندان به قرآن و عترت، و خردمندان، آگاهان و دلسوزان به حق و عدالت لازم است که به صحنه بیایند و در ارتباط با این مکتب درخشانی که امام به عنوان نظام «جمهوری اسلامی» پایه گذاری کرده اند، در مقام تبیین و بیان این حقیقت برخیزند.
متأسفانه امروزه جمهوری اسلامی گرفتار یک استبداد در رأی و لجاجت در نظر شده و عقلانیت نهفته در آن به اسارت رفته است؛ و آنچه را که امام با همه هوشمندی و آگاهی به صحنه آوردند و اصرار داشتند که این نظام باید اینگونه بماند، در حقیقت مختل شده است. اصرار امام بر «وحدت و انسجام»، «حاکمیت ارزش های الهی و اسلامی» و «حضور همه در صحنه» خواسته های اصلی امام بود و در وصیتنامه امام هم درج هستند که متأسفانه امروزه کمرنگ شده است.
فکر می کنیم که اگر وصیتنامه امام به میدان بیاید و تک تک این اصول خوانده شود، روشن می شود که چقدر ما از اندیشه های امام فاصله گرفته ایم و متأسفانه خواسته ها و مطالبات امام را بی اعتنایی می کنیم. بنابر این به تبع این بی توجهی، انحراف و خروج از مرزهایی که امام تعیین کرده اند باعث می شود که ما در بخش هایی از مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی، مثل مسأله حجاب که یکی از ارزش های اصیل اسلامی است، دور بمانیم و برخوردی با آن اتفاق بیفتد که هرگز شایسته این تفکر و بینش نیست.
حجابی که بنا بود صیانت و حفاظت بیاورد، آبرو و عزت به همراه داشته باشد و شرف و آزادی یک جامعه، خصوصا جامعه گرامی بانوان کشور، را تأمین کند، باعث شده الآن حرکتی مقابل آن اتفاق بیفتد و این ارزش والای انسانی به یک ضد ارزش برای برخی ها تبدیل شود. همچنین مسائل دیگری که باید به آنها توجه شود.
یکی از امور قابل توجه امروز این است که افراد سال ها دلسوز و در سنگر خدمت و مسئولیت های مختلف عالی نظام طی بیانیه، اطلاعیه یا نامه هایی حضور پیدا کرده اند و حرف زده اند ولی متأسفانه حرف اینها شنیده نمی شود. بیانیه ها، اطلاعیه ها، اظهارنظرها و مواضع بسیار درخشان و قاطع و صریحی که از این دلسوزان و سنگرنشینان انقلاب، نظام، جنگ و جهاد همه اقشار از جمله رزمندگان و روحانیت و کسانی که در این سال ها لباس خدمت پوشیده اند و زجرها کشیده اند، ولی الآن هیچ کس نیست که صدای آنها را بشنود.
این خفتگی یا به خواب زدگی که متأسفانه ایجاد شده، باعث می شود این سخنان ارزشمند شنیده نشود و آنچه که به عنوان تفکر ایران اصیل اسلامی هست، نادیده گرفته شود.
نقش حوزه و بزرگان حوزه در اتفاقات اخیر چیست؟ جامعه احساس می کند یک سکوت نسبی بر حوزه حاکم شده است. چه عواملی باعث این سکوت شده در حالی که امام همواره حوزه ها را نهیب می داد نسبت به مردم و مسائل جامعه حساس باشند؟
حوزه و روحانیت چون نظام را از خود می بیند، هم دلسوزی فوق العاده دارد و نمی خواهد که این نظام آسیب ببیند و هم بالأخره باید مواضعی را اظهار کند و نظراتی داشته باشد که باعث صیانت و حفظ این نظام شود. مراجع بزرگوار تقلید در طول این سال ها نظرات صائب و والایی داشته اند و اظهاراتشان در طول این سه دهه ثبت شده است. من نمی توانم از شخصیت والای آیت الله هاشمی رفسنجانی نام نبرم که ایشان به حق تلاش کرد خواسته های امام و نظام اسلامی را با نهایت متانت و وزانتی که شایسته ایشان بود را به جامعه اسلامی نشان بدهند.
اکنون هم شخصیت های بسیار ارزشمند و روحانیت معظمی که میراث گذشتگان را با خود همراه دارند در صحنه هستند و نظراتی را دارند ارائه می کنند. مثل آیت الله علوی بروجردی که همه مواضع و نظراتشان و اظهاراتی که داشته اند نشان از روحانیت اصیل و حوزویانی است که با اسلام و انقلاب رشد کرده اند و مطابق با اندیشه های امام دارند از انقلاب و نظام اسلامی دفاع می کنند. همه روحانیون و حوزویان اصیل این نظرات ارزشمند آیت الله علوی بروجردی را ارج می نهند و قبول دارند و برخی افرادی که معلوم است نه درسی خوانده اند و نه اخلاق و تربیتی در حوزه دیده اند، با سخنان بسیار ناجوانمردانه و اظهارات ناصواب احیانا می خواهند این چهره نورانی و اخلاق کریمانه و اظهار نظر اصیل دینی را مخدوش کنند.
به نظر می رسد که امروزه به رغم برخورداری از امکانات فراوان نسبت به گذشته امکان گفت و گو با نسل جوان و به ویژه زنان را از دست داده است. آیا حوزه نباید در جهت ترمیم این ارتباط کاری انجام بدهد؟
امکاناتی که اشاره کردید در اختیار بخشی از حوزه است که در حقیقت مسئولیت های دولتی و ساختاری حوزه را بر عهده دارند. ولی در اختیار روحانیت اصیلی نیست که از بیت مرجعیت و بیت علم و فضیلت، اخلاق و شناخت معارف قرآن و عترت هستند. بلکه متأسفانه آنها در انزوا هستند و نظرات آنها مورد توجه واقع نمی شود. امکاناتی که به حوزه ها می آید در اختیار این دسته از عالمان، فرزانگان، اخلاق مداران و تربیت یافتگان نظام اصیل حوزوی نیست.
اتفاقاتی که اخیرا رخ داد به نوعی مرتبط با موضوع حجاب بود و حجاب هم یک مسأله دینی است. به نظر شما چه تصمیمی باید در مورد مسأله حجاب گرفته شود؟ آیا به همان شکل سابق و مسأله گشت ارشاد باید ادامه پیدا کند یا اینکه باید تصمیم دیگری گرفته شود؟
حجاب یکی از ارزش های والای انسانی و دینی است و جامعه اسلامی ما، خصوصا جامعه بانوان گرامی، این معنا را پذیرفته اند. اما آنچه که اتفاق می افتد، الزام و اجبار ناصواب توسط کسانی است که اهل این کار نیستند و احیانا هیچ گونه شناختی نسبت به این امر اصیل و ارزشی ندارند. جامعه اسلامی ما، خصوصا زنان، با حجاب مخالفتی ندارند، اما با این الزامات و اجبارهای ناشیانه و نادرست مخالف هستند که ارزش ها را به گونه دیگری برای جامعه نشان می دهد.
اگر حجاب را درست طرح کنند، به حق صیانت، شرافت و حفاظت جامعه است. مردها و زنان هرگز با این حجاب مقابله ای ندارند. البته این مسأله حجاب بهانه ای شد تا مسائلی که مربوط به نظام هست از جمله بحث عدالت، آزادی و استقلال هم به میدان آمد. با وجود همه ابزارهایی که وجود دارد، رسانه ها و نمایندگان جامعه اسلامی این را نمی پذیرند که داخل اتاق در بسته تصمیم گرفته شود. اگر حق و مبنای درستی هم داشته باشد ولی حضور کارشناسان و نمایندگان جامعه در حل مسائل از اموری است که حتی فقاهت ما بر آن نظر دارد و «رجوع به خبره» را به عنوان یکی از اصول فقهی مطرح می کند.
در این مدت برخی حوزویان مثل آیت الله علوی بروجردی نسبت به وقایع اخیر موضع گیری کرده اند. نظر شما در مورد این دست مواضع چیست و فکر می کنید حوزه در خصوص این اتفاقات چه موضعی را باید اتخاذ کند؟
حوزه، بزرگان را می شناسد و از آنها دفاع می کند. از جمله آنها حضرت آیت الله علوی بروجردی هستند که با اظهارات روشن و مواضع خیلی صریح از اسلام، حوزه و روحانیت سخن گفته اند و این مورد حمایت حوزویان هست.