پس از پاسخ دکتر حمیدرضا جلایی پور به نامه اخیر علیرضا شجاعیزند در خصوص بازداشت مصطفی تاج زاده و پیام بهزاد نبوی، شجاعی زند مجددا پاسخی را به وی منتشر کرد.
پایگاه خبری جماران: پس از پاسخ دکتر حمیدرضا جلایی پور به نامه اخیر علیرضا شجاعیزند در خصوص بازداشت مصطفی تاج زاده و پیام بهزاد نبوی{در اینجا}، شجاعی زند مجددا پاسخی را به وی منتشر کرد که متن آن عینا در پی می آید.
«تاجزاده با موضعگیریهای خارج از چارچوبش، بیش از آن که نظام را به چالش بکشد، دوستان و همفکرانش را به تلاطم انداخته است و ناخواسته فرصتی فراهم آورده تا یکبار برای همیشه نسبتِ خود با «دین» و «انقلاب» و «نظامِ» برآمده از آن را روشن کنند و آیندة سیاسی خود را رقم بزنند.
به دوستان و برادران قدیم و اصلاحطلبشدههایِ بعد از آن، پیشنهاد میکنم که از این فرصتِ ذیقیمت استفاده کنند و این بار، «خود» را ابژة خویش سازند و بیمحابا و بی هرگونه ملاحظه و تحفظی، نقد کنند. همانگونه که با باورها و عهدهایِ پیشینْ کردید و همانطور که روزانه، با هر سوژة خُرد و کلان و هر مسئلة ریز و درشتِ جمهوری اسلامی میکنید.
در نقدی که برای عیان ساختنِ عیارِ خویش صورت میدهید، ابتدا به این سه سؤال بپردازید و صادقانه پاسخ دهید که:
• «موضوعِ» اصلاح مدِ نظر شما چیست و چه چیزی را قرار است اصلاح کنید؟
• «مبنایِ» شما در آسیبشناسیِ آن موضوع و اصلاحِ آن چیست؟
• «مسیر و شیوة» شما برای انجام اصلاحات، کدام است؟
پاسخ صریح به همین سه سؤال، متضمن پاسخهای روشنی خواهد بود به بسیاری از سؤالات و ابهامات دیگر و مجال هرگونه سوءِ تعبیر و مصادرة به مطلوب را از خودی و ناخودی، خواهد ستاند.
بر همین اساس، نسبت شما با دین و انقلاب و نظام مشخص خواهد شد و جایگاه و موقعیتِ مستحقِ خویش را در جمهوری اسلامی، بهدست خواهید آورد و حاصل آن، جلوگیری از اتلاف این همه وقت و طاقتِ کشور است در پایِ کشاکشهای بیحاصل.
ناشکیبی و بازداشت اخیر از منظرِ خُرد شاید، تهدید و تنگنا محسوب شود و آغاز یک دوره از سختگیریهای جدید. در عین حال میشود از آن فرصتی ساخت برای پرداختن به یک کلانمسئلة مهم و مزمن. فرصتی برای گفتگوهای جدی و بنیادی دربارة اصلاح و اصلاحطلبی و جریان موسوم به اصلاحات؛ دربارة دین و انقلاب و نظام؛ دربارة مسائل ریز و درشتِ جمهوری اسلامی که به اقرار حتی تاجزاده هنوز، بدیل صالحتری برای آن وجود ندارد.
گمان حل اختلافاتِ فیمابین و فیصله یافتنِ مسائل با گفتگو، به نظر سادهلوحانه میآید. چون بهشدت مبنایی هستند و برخلاف عنوان ظاهرفریبِ «اصلاح»، ناظر به تعارضاتی بس «اصولی» در طرفین ماجرا. در عین حال این حُسن را دارد که راه را بر فریبکارانِ این میدان میبندد و یکبار برای همیشه، صورتِ شفاف و واضحِ آن دوگانة پنهان در تمامی منازعات و مجادلات را برملا میسازد.
دوئیت و غیریتها در ساحت فکر و عمل، البته بسیارند و بسیاری از آن بسیارها نیز قابلِ رفع و فصال. اما مصادیقی وجود دارد که اساساً از جنس و سنخ دیگریاند و به دلیل ریشه داشتن در مبانیِ مغایر، مانعهالجمع. آن دوگانة مبناییِ غیر قابلِ رفع، همانا اسلام و «غرب» است؛ البته به میزانی که با مدرنیته عجین شده است و بر آن ابرام دارد.
سالهاست که هیچ فرصت و بهانهای را برای گفتگوی با این دوستان از دست ندادهام و همچنان نیز شایق و پیجویِ آنام؛ هر چند به دلایلی که نمیدانم، بعضاً با امتناعهایی روبروست که خلاف انتظار است و با دأب و مدعای ایشان نمیخواند. به هر صورت، فرصت را غنیمت شمرده از دوستانی که مراودة قلمی داشتیم، درخواست میکنم که تفصیل کوتهنگاشتهای اخیر را با هم، در نشستهای حضوری و عمومی دنبال کنیم. شاید حقایقی آشکار شد و رافع دستهای از سوء تفاهمات گردید.»
جماران از انجام گفت گوی مستقیم و تفصیلی میان این دو جامعه شناس اصلاح طلب و اصولگرا استقبال می کند.