آنچه در سلوک اخلاقی و رفتار و گفتار آن سید صمیمی، بیش از صفات دیگر نمایان بود، تجسم عینی صلابت و ساده زیستی پیر و مرادش؛ خمینی عزیز بود. آری، اکنون دعایی از بین ما رفته، اما یاد و خاطره اش هرگز از جانهای ما نمی رود. او از معدود گوهرهای ناب دوران ما بود که به معنای واقعی کلمه، مقام و منصب ذره ای در او تغییر ایجاد نکرد، درست مثل پیر و مرادش خمینی کبیر.

پایگاه خبری جماران: در شرایطی که تلخی هتک حرمت دوباره ی ساحت یادگار گرانقدر امام، در سالروز رحلت آن پیر فرزانه، هنوز در کام همه ی دلسوزان انقلاب هست، خبر درگذشت نابهنگام یار دیرین امام؛ مرحوم سیدمحمود دعایی عزیز، این تلخکامی را دو چندان کرد. 

نمیدانم چرا در میان آنهمه خاطره شیرین، یاد یکی از غمگین ترین دیدارهای مان افتادم.

*کرونا امان از کرونا!!*

کرونا؛ ناباورانه دکتر احمدی (نماینده ادوار الیگودرز در مجلس شورای اسلامی) را هم مثل خیل انبوهی از عزیزان از ما گرفت، وقتی پیشنهاد اقامه ی نماز بر پیکر آن مجاهد نستوه در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی را با فرزندان آن مرحوم در میان گذاشتم و با اشتیاق خانواده و دوستان نزدیک ایشان مواجه شدم،

خیلی دوست داشتم نماز به امامت یادگار گرانقدر امام راحل؛ آیت الله حاج سید حسن آقا خمینی اقامه شود، که بعلت مسافرت و بعد مسافت، تحقق این دعوت امکان پذیر نشد.

*انقلابی همیشه در صحنه*

طبعا اولین شخصیتی که در ذهنم جایگزین ایشان شد، سید بزرگوار و صدیق بی تکلف و صمیمی ام،  مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای دعایی بود.

در طول بیش از سه دهه، افتخار رفاقت نزدیک با مرحوم دعایی، و چهار دهه ارادت قلبی، خصلت های برجسته ای چون : پختگی، فراست، حضور ذهن، موقع شناسی، خاکساری، صمیمیت، سادگی، صداقت، یکرنگی، شوخ طبعی، صراحت، محبت، دلسوزی و... را در ایشان به عینه درک کرده بودم و تردید نداشتم که اگر واقعا عذری و محذوری نباشد، دعوتم را خواهند پذیرفت.

*صمیمیت و یکرنگی*

همین طور هم شد، نزدیک مغرب بود، وقتی تلفن منزل شان را (ایشان موبایل نداشتند!) گرفتم حاج خانم گوشی را جواب دادند و فرمودند : صبر کنید حاج آقا وضو می‌گیرند. 

انتظار، چندان طولانی نشد و صحبت های مرحوم دعایی بعد از سلام و احوالپرسی؛ طبق معمول با چند مزاح شیرین که بین مان مسبوق به سابقه بود ادامه پیدا کرد.

*ارادت بی چون چرا به امام راحل* 

ماجرا را که گفتم، متاثر شدند و تسلیت گفتند، با آنکه فوت مرحوم دکتر احمدی در اثر بیماری کرونا بود و وحشت عجیبی هم از انتشار و ابتلای به آن ویروس منحوس، بخصوص در آن ایام حکمفرما بود، اما همین که شنیدند ایشان از مبارزان علیه رژیم پهلوی و از ارادتمندان امام راحل (ره) بوده اند، بی درنگ قبول زحمت کردند.

*از خودگذشتگی* 

یادم هست با همه شناختی که از اوصاف مثبت ایشان داشتم،

باز بعلت شرایط سنی و پروتکل های سخت بهداشتی آن روزها،

باور اینکه که بی هیچ عذری بپذیرند، برایم سخت بود، لذا در ذهن سوابق انقلابی و مسئولیت های سنگین دکتر احمدی و مراتب اخلاص و تعهد ایشان و همچنین همسنگری با جناب دعایی در دوره های سوم و ششم مجلس را مرور می‌کردم که اگر لازم شد، بیشتر توضیح دهم تا چنانچه عذری آوردند با این توضیحات، قبول کنند‌ اما تا ایشان را بعنوان یک مبارز پیش از پیروزی انقلاب و از ارادتمندان امام راحل معرفی کردم، گویی کار تمام شده بود.

*ادای دین به یاران امام*

با همه وجود درک می‌کردم که ایشان احساس وظیفه می کنند که باید نسبت به یکی از ارادتمندان امام ادای دین نمایند.

*خوش قولی*

صبح روز تشییع در صحن حاج آقا مصطفی (ره) به همراه اخوی(دکترمحمود) و جناب مهندس بهزاد نبوی و جمعیت قابل توجهی از همشهریان وفادار الیگودرزی و علاقمندان مرحوم دکتر احمدی، منتظر مرحوم دعایی بودیم. 

*ممانعت از آقازادگی فرزندان*

کمی دیر کردند، نگران شدم، چاره ای نبود، با منزل تماس گرفتم، این بار یکی از فرزندان بزرگوارشان که مثل بقیه فرزندان، هیچ نشانی از آقازادگی!! در وجودشان نیست، تلفن را جواب دادند و گفتند حاج آقا در راه حرم امام هستند، خیالم راحت بود راحت تر شد، هنوز تلفن را قطع نکرده بودم که همان پیکان سفید قدیمی و ساده از در صحن حاج آقامصطفی وارد حرم شد.

*ساده زیستی و صمیمیت*

جناب دعایی با همان تیپ و لباس بسیار ساده ی آخوندی و عبا و عمامه ی رنگ و رو رفته همیشگی، از ماشین پیاده شدند و بعد از احوالپرسی با دوستان و تسلیت و ابراز همدردی با بازماندگان و بی هیچ منتی و تکلفی و ترتیبی و آدابی؛ آماده ی اقامه نماز شدند. 

*صلابت*

از مهمترین مقاطعی که در سال‌های اخیر، صلابت سیدمحمود دعایی، ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد و جا دارد از آن یاد کنیم و البته به آن ببالیم، ایستادگی قاطعانه او در مقابل خواسته غیر قانونی و تحمیلی دادستان اسبق تهران، راجع به سانسور اخبار مربوط به سیدمحمد خاتمی است.

مطلبی که در عین پرهیز ایشان از خودستایی، چندبار شنیدم که آنرا با افتخار نقل می کردند.

شاید هدف شان، بازنشر این معنا بود که : امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای همگانی، اما فراموش شده است.

*تجسم اخلاق*

باری؛ آنچه در سلوک اخلاقی و رفتار و گفتار آن سید صمیمی، بیش از صفات دیگر نمایان بود، تجسم عینی صلابت و ساده زیستی پیر و مرادش؛ خمینی عزیز بود.

آری، اکنون دعایی از بین ما رفته، اما یاد و خاطره اش هرگز از جانهای ما نمی رود.

او از معدود گوهرهای ناب دوران ما بود که به معنای واقعی کلمه، مقام و منصب ذره ای در او تغییر ایجاد نکرد، درست مثل پیر و مرادش خمینی کبیر.

الحق که او شاگرد ممتاز مکتب امام بود.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

*وکیل پایه یک دادگستری

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.