پایگاه خبری جماران: یک کارشناس مسائل بین المللی با اشاره به تلاش اتحادیه اروپا برای برداشتن بن بست مذاکرات احیای برجام، گفت: آقای مورا آمده تا این بن بست را برطرف و ایران را تشویق کند به اینکه به این مذاکرات برگردد و بگوید لازمه بازگشت ایران این است که تصمیم های جدیدتری بگیرند و احتمالا نرمش های قهرمانانه جدیدتری داشته باشند. ایران هم کاملا تقصیر را متوجه آمریکا کرده، با این رویکرد که آمریکایی ها با زیاده خواهی اجازه نمی دهند که این کار صورت بگیرد.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با سید جلال ساداتیان سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در انگلستان را در ادامه می خوانید:
تحلیل شما از نتایج سفر انریکه مورا به تهران چیست؟
اروپایی ها همواره در تلاش هستند که بتوانند نقش خودشان را ایفا کنند. خانم موگرینی خیلی تلاش کرد و به ایران هم سفر داشت و در زمانی که مذاکرات با دکتر ظریف اتفاق می افتاد، ایشان نقش خیلی مؤثری را ایفا می کرد. الآن هم با جنگ روسیه علیه اوکراین، اتحادیه اروپا در شرایط ویژه ای قرار گرفته است. یعنی از طرفی تحت فشار آمریکا هستند که تحریم روسیه را به حوزه انرژی هم بکشانند. به این مفهوم که خط لوله نورد استریم 2 را کنار گذاشته اند و خط لوله ای که گاز به آلمان می فرستد را هم تحریم کنند؛ که تا الآن نکرده اند. برای اینکه نمی توانند آن را قطع کنند، ولی آمریکایی ها به اروپا قول داده اند که انرژی آنها را از طریق ارسال کشتی های LNG جبران می کنند و برخی از کشتی های آنها هم وارد اروپا شده اما ظاهرا کفایت نمی کند.
نکته دوم این است که الآن تا حدودی قیمت ها بالا رفته و اروپایی ها با گران کردن بنزین و گاز مواجه هستند و روسیه هم بدش نمی آید به این قضیه دامن بزند. برای اینکه اروپایی ها را علیه رهبرانشان بسیج کند تا آنها با آمریکا همراهی نکنند. اما در ماجرای اوکراین ما می بینیم که اروپا کاملا دارد با ناتو همراهی می کند، اسلحه می دهند و کمک های مختلفی را روانه اوکراین کرده اند. این وضعیت آنها را نگران می کند که اگر با فشار آمریکا تحریم انرژی روسیه اتفاق بیفتد، انرژی جایگزین آنها کجا است؟
از سویی، ایران تحت تحریم آمریکا است و نمی تواند مستقیم به اروپا انرژی بفروشد و از طرف دیگر نیاز اروپا است که این انرژی را بگیرد. منافع ایران هم ایجاب می کند که بتواند از این بازار استفاده کند. برای اینکه در حقیقت بازار خودش بوده که در دوران تحریم از دست داده است. ولی فشار آمریکا اجازه نمی دهد این اتفاق بیفتد. این تضاد، چالش و مغایرت هایی که در منافع هر کدام از کشورها وجود دارد، به جاهای دیگر هم کشیده می شود.
یعنی قضیه انرژی انگیزه مضاعفی برای اروپا پدید آورده که احیای برجام را پیگیری کند؟
دقیقا؛ اروپایی ها علاوه بر نقش قبلی که در برجام داشته اند، الآن انگیزه آنها تشدید شده که بتوانند این کار را انجام بدهند. این یکی از موضوعات اصلی ماجرا است. ولی ظاهر این است که به هر حال اتحادیه اروپا در ادامه روند گذشته و نقشی که در مذاکرات وین داشته الآن دارد به وظایف خودش عمل می کند و در تلاش است که بن بست فعلی را بردارد. بن بست فعلی به خاطر دو مطلب مهمی است که آمریکایی ها روی آن تکیه دارند. اول اینکه ایران خواستار رفع تحریم سپاه است و دوم اینکه آمریکایی ها مطرح می کنند ایران مسأله «انتقام شهید سلیمانی» را باز نگه داشته و ایران تعهد بدهد که این کار را نمی کند.
به طور غیر رسمی اعلام شد که 98 درصد موارد توافق شده و دو درصد اختلاف باقی مانده و برای این دو درصد کار به تصمیم سیاسی کشیده شد. یعنی مذاکرات متوقف شد و هیأت ها به کشورهایشان برگشتند تا از سوی رهبرانشان اتخاذ تصمیم کنند و بر گردند. طبیعی است که آقای مورا آمده تا این بن بست را برطرف و ایران را تشویق کند به اینکه به این مذاکرات برگردد و بگوید لازمه بازگشت ایران این است که تصمیم های جدیدتری بگیرند و احتمالا نرمش های قهرمانانه جدیدتری داشته باشند. ایران هم کامل تقصیر را متوجه آمریکا کرده، با این رویکرد که آمریکایی ها با زیاده خواهی اجازه نمی دهند این کار صورت بگیرد.
در کنگره آمریکا هم برخی مثل تد کروز، سناتور جمهوری خواه، لایحه ای را مطرح کرده اند برای اینکه تحریم سپاه را برندارند و آنها دنبال این هستند که زمان کشته شود تا در انتخابات میان دوره ای که حدود شش ماه دیگر خواهند داشت، دست بالاتری را به دست بیاورند. چون الآن دموکرات ها دارای یک اکثریت شکننده یک رأیی هستند و اینها مطمئن هستند که اکثریت را خواهند شکست و می توانند دست بالا را در سنا و مجلس نمایندگان داشته باشند. آنجا دیگر دولت بایدن نمی تواند کاری انجام دهد.
لذا ایران این تعهد را لازم دارد که آنها هم از برجام خارج نمی شوند و هم به سراغ مکانیزم ماشه نمی روند. البته آقای ترامپ هم خیلی تلاش کرد که از مکانیزم ماشه استفاده کند و به او گفته شد که نمی تواند این کار را انجام بدهد و در شورای امنیت هم موفق نبود و از 15 رأی آمریکا فقط رأی خودش را داشت و در حقیقت 14 رأی علیه او شکل گرفت. بعد هم به اروپایی ها فشار آورد که این کار را انجام دهند و آنها همراهی نکردند. الآن به خاطر مسأله اوکراین و همچنین تغییر دولت جمهوری خواه ترامپ به دموکرات بایدن نزدیکی هایی بین اروپا و آمریکا اتفاق افتاده و بعید نیست اگر حس کنند ایران انعطافی ندارد به سمت استفاده از مکانیزم ماشه پیش بروند و شرایط را برای ایران مشکل تر کنند.
ایران هم با تغییراتی که در مسائل داخلی داده مقداری بیشتر دستش را در جیب مردم کرده و دنبال این است که با برداشتن یارانه ها بگوید من متکی به خودم هستم و با اقداماتی که در داخل انجام می دهم هیچ نیازی به غرب و بازگشت به برجام ندارم.
یعنی در یک جاهایی اشتراک منافع و در جاهایی تضاد منافع وجود دارد، ولی تضاد منافع ها بیشتر خودش را نشان می دهد. اخبار غیررسمی دال بر این است که امیر قطر هم برای همین امر به تهران آمده بود که میانجی بین ایران و آمریکا شود. ولو اینکه ظاهر سفر ایشان گفت و گو راجع به جام جهانی 2022 در قطر، نحوه استفاده عسلویه و فارس جنوبی به عنوان منبع گاز مشترک بین ایران و قطر و قدردانی از ایران به خاطر اینکه در اختلافات با عربستان از قطر حمایت کرده است. ایشان با این عناوین به تهران آمد ولی در واقع گفته می شود که مأموریت اصلی ایشان پیام از ناحیه آمریکایی ها و تلاش برای میانجی گری بین ایران و آمریکا بوده است.
از سوی دیگر ما تحرکات اسرائیل را در همسایگانمان می بینیم. افغانستان، آذربایجان و ترکیه به سمت آمریکا رفته اند و طرح ابراهیم امارات و بحرین را در بر گرفت و گفته می شود که عربستان را هم شامل شده ولی عربستان دارد احتیاط می کند. خود عربستان هم در زمان ترامپ خیلی خرسند بود به اینکه آمریکا دارد از آنها مقابل ایران حمایت می کند و به سمت جنگ علیه یمن رفتند، با تغییر دولت آمریکا و طرح مسأله حقوقی بشری آقای خاشقچی به علاوه حملاتی که علیه مردم بی گناه و زنان و کودکان در یمن داشته اند، محمد بن سلمان نگران شد و به سمت روسیه رفت. اما بعد از جنگ روسیه و اوکراین و پنج دوره مذاکرات امنیتی با میانجی گری عراق تمایل نشان داده به سمت ایران حرکت کند.
یعنی قضایا چند وجهی است و عربستان همواره مخالف برجام بود و با اسرائیل همراهی می کرد. ولی آیا در این شرایط او هم توافق داشته باشد که برجام به نتیجه برسد و رقابت ها با ایران کاهش بدهد و در جهت امنیت منطقه ای با ایران همکاری های بیشتری را داشته باشد؟ هر کدام از این موارد به شکلی به هم مرتبط است و این طور نیست که بگوییم هر کدام از این قضایا جدای از موارد دیگر است. تحولاتی در منطقه خاورمیانه دارد اتفاق می افتد که یک سر عمده آن برجام و یک سر عمده آن تحولات روسیه و اوکراین و اتفاقاتی است که در منطقه رخ می دهد.
در سخنان شما دو نکته وجود داشت. یکی اینکه اشاره داشتید جمهوری خواهان آمریکایی ها مایل هستند مذاکرات تا شش ماه دیگر زمان بکشند. از سوی دیگر تجربه نشان داده تضمینی وجود ندارد که دولت های آمریکا نسبت به تعهدات دولت قبلی پایبند باشند. یعنی ما حداکثر طول دولت بایدن را برای احیای برجام و استفاده از منافع آن زمان داریم. اگر این زمان را از دست بدهیم چه قدر به ضرر ما تمام می شود؟
تصور ایران این است که اعتبار این توافقات کوتاه است و به همین دلیل تأکید بر ضمانت دولت آمریکا دارد. پاسخ دولت آمریکا به تعهداتی که ایران خواسته همین بوده که من دارای اکثریت در کنگره نیستم که بتوانم این را در کنگره به تصویب برسانم و آنچه رئیس جمهور آمریکا می گوید می تواند توسط رئیس جمهور بعدی نقض شود. اما اگر بخواهد تعهدات آمریکا باشد باید به تصویب کنگره برسد.
ایران برای حل این معضل می توانست بگوید مصوبه دیگری از شورای امنیت باشد. ممکن است برخی ها بگویند ما قطعنامه 2231 را داشتیم ولی آمریکا آن را هم زیر پا گذاشت. استدلال من این بود که از نظر حقوقی نتوانست آن را زیر پا بگذارد. یعنی دلیل اینکه آمریکا موفق نشد مکانیزم ماشه را فعال کند، همین مصوبه بود و آمریکای ترامپ با همه قلدری نتوانست از لحاظ حقوقی هیچ کاری علیه ایران انجام دهد. الآن هم اگر بتوانند این دولت را وادار کنند که مصوبه شورای امنیت را بگیرد، دولت بعدی به لحاظ تعهدات بین المللی مجبور است به آن تمکین کند. یعنی ایران یک حقانیت حقوقی بین المللی را در دست خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه اشاره داشتید مذاکره کنندگان برای تصمیم سیاسی رهبرانشان به کشورهای خود بازگشته اند. اما انریکه مورا که برای تشویق ایران به احیای برجام به تهران سفر کرده بود تنها با مقامات وزارت خارجه دیدار داشت و حتی با رئیس جمهور و دبیر شورای عالی امنیت ملی هم دیدار نداشت. پس چه طور دنبال راضی کردن رهبران ایران بود؟
به لحاظ پروتکل ایشان در این سطح نبود. ولی به طور طبیعی گزارش حرف هایی که او زده و شنیده از طریق وزارت خارجه به رهبری و شورای عالی امنیت ملی منتقل می شود.