علی رضاقلی اهمیت، علل و پیامدهای ناامنی و تخریب نهاد حقوق مالکیت را در تاریخ و امروز اقتصاد ایران نشان داد؛ اما برای حل آن راهکاری به جز خودآگاهی و درک درست مسئله ارائه نداد. او بر پایه سنت اقتصاددانان نهادگرا مخاطبان خود را از ساده‌انگاری نجات می‌دهد و تأکید می‌کند نمی‌توان با سیاست‌های مرسوم اقتصادی به توسعه پایدار دست یافت. توسعه پایدار نیازمند اصلاح نظام قضائی و اداری است و این دو بازتاب بازار سیاسی هستند. شایسته‌سالاری، حاکمیت قانون، نظام قضائی عادلانه، فسادزدایی و سایر ویژگی‌های حکمرانی خوب زمانی محقق می‌شود که بازار سیاست اصلاح شود.

پایگاه خبری جماران: از دست‌دادن علی رضاقلی جبران‌ناپذیر است. به قول شریعتی از محصولات سری‌دوزی خدا نبود. از آنها بود که خدا پس از خلقتش بر خودش بالید. او در توضیح علت سرودن شاهنامه می‌گفت صد نفر از اندیشمندان از او خواستند تا راهی برای بازگشت عظمت ایران بیابد. شاهنامه پاسخ فردوسی برای یافتن مسیر اعتلای ایران بود. مسئله رضاقلی همان مسئله فردوسی بود و در شاهنامه به دنبال همین سؤال می‌گشت. نمی‌شناسم کسی را که دغدغه توسعه ایران را داشته باشد و مانند علی رضاقلی در شاهنامه غور کرده باشد.

او با مطالعه تاریخ و ادبیات ادوار مختلف ایران علت عدم توسعه ایران را ناامنی می‌دانست. ناامنی تنها تجاوز بیگانه به یک کشور یا شورش و سرقت نیست؛ بلکه ناامنی پیش‌بینی‌ناپذیری رفتار صاحبان قدرت است. او بر این باور بود که تداوم ناامنی، فرهنگی خاص در ایرانیان خلق کرده است که نسل اندر نسل باقی مانده و بر روح ایرانیان مسلط شده است. معرفی ناامنی به‌عنوان مسئله اصلی توسعه ایران کشف مهمی است.

ناامنی در تاریخ ایران پدیده‌ای فراگیر و مستمر بوده است. تنها هجوم اقوام بیگانه مانند رومی‌ها، عرب‌ها و مغولان یکباره همه چیز را دگرگون و ویران نمی‌کرد؛ بلکه ایلات مدام به شهرها و روستاها هجوم آورده و آنها را غارت می‌کردند. به‌ طور مثال همان‌طور که رضاقلی می‌گفت، در دوره ناصرالدین شاه که از باثبات‌ترین پادشاهان ایران است، 169 شورش صورت می‌گیرد؛ یعنی در هر سال چهار شورش رخ می‌داد. این شورش و غارت مدام بر رفتار مردم تأثیر عمیق بر جای گذاشته است که امروزه بر عالم ناخودآگاه حاکم است. از نظر رضاقلی این همه فساد اداری یکی از تجلیات سلطه فرهنگ غارتگری است که ناامنی تاریخی آن را خلق کرده است. آدم‌هایی که اجداد آنها غارتگر بودند یا در معرض غارت بودند، به‌سادگی نمی‌توانند خود را از چنگال تاریخ نجات دهند. حتی اگر بدانند رفتار امروز آنها ریشه در تاریخ‌شان دارد. رضاقلی تلاش داشت تا تأثیر فرهنگ غارتگری تاریخی بر رفتار امروز مردم ایران را نشان دهد.

او رسالت خود را خودآگاهی بخشیدن تاریخی می‌دانست تا شاید از این طریق ایرانیان بتوانند از گذشته خود آزاد شوند. رضاقلی می‌گفت هر کسی که کار اقتصادی کرده باشد یا مدیر اجرائی باشد، می‌داند ناامنی مسئله اصلی توسعه در ایران است. ازاین‌رو ناصرالدین شاه به‌خوبی مسئله اصلی توسعه ایران را یافته بود:

«... اطمینان عامه حاصل نمی‌شود مگر به امنیت. امنیت فرع قانون است و قانون لازمه‌اش اجرا... چون چنین شود قلوب عامه از هر جهت اطمینان حاصل خواهد کرد و در آن وقت طبیعت مخلوق و طبیعت آب و خاک، آنچه در خود مکنون و مخفی دارد روز‌به‌روز در معرض ظهور و بروز خواهند رسانید، آب‌ها جاری می‌شوند و زمین‌ها آباد. صناعات ترقی می‌کند و معادن استخراج می‌شود و پول‌های مردم از زیر خاک بیرون می‌آید».

 

احمد میدری

 

شاید تصور شود کانونی‌بودن مسئله امنیت بدیهی است و او به کشف بزرگی نائل نشده بود. اهمیت این بحث زمانی روشن می‌شود که این نظریه را با نظریات دیگری که مسئله کانونی را امر دیگری می‌دانند، مقایسه کنیم. برای بسیاری از نظریه‌پردازان مسئله اصلی انباشت سرمایه یا تجارت آزاد یا ویژگی‌های فرهنگی یا مداخله بیگانگان است. نظریه‌پردازانی که امنیت را مسئله اصلی می‌دانند، پیرو سنت آدام اسمیت تأمین حقوق مالکیت را اصل و سایر امور را نتیجه وجود یا فقدان حقوق مالکیت معرفی می‌کنند.

علی رضاقلی اهمیت، علل و پیامدهای ناامنی و تخریب نهاد حقوق مالکیت را در تاریخ و امروز اقتصاد ایران نشان داد؛ اما برای حل آن راهکاری به جز خودآگاهی و درک درست مسئله ارائه نداد. او بر پایه سنت اقتصاددانان نهادگرا مخاطبان خود را از ساده‌انگاری نجات می‌دهد و تأکید می‌کند نمی‌توان با سیاست‌های مرسوم اقتصادی به توسعه پایدار دست یافت. توسعه پایدار نیازمند اصلاح نظام قضائی و اداری است و این دو بازتاب بازار سیاسی هستند. شایسته‌سالاری، حاکمیت قانون، نظام قضائی عادلانه، فسادزدایی و سایر ویژگی‌های حکمرانی خوب زمانی محقق می‌شود که بازار سیاست اصلاح شود.

اما چگونه می‌توان بازار سیاست را اصلاح کرد؟ اگر علت ناامنی و عدم تأمین حقوق مالکیت بازار سیاست است، چگونه می‌توان این بازار را به گونه‌ای تغییر داد که نتیجه آن حاکمیت قانون باشد؟ «اگر نورث ایرانی بود» عنوان یکی از مقالات رضاقلی است. نورث 95 سال عمر کرد و در 10 سال پایانی عمرش چندین مقاله و دو کتاب برای پاسخ به این سؤال تألیف کرد: کتاب خشونت و نظام‌های اجتماعی و کتاب در سایه خشونت که هر دو به فارسی ترجمه شده‌اند، پاسخی هستند به مسئله اصلاح بازار سیاست. رضاقلی راه‌حلی برای اصلاح بازار سیاست نداد.

او 75 سال عمر کرد و اگر بخت همراه ما بود و او نیز 95 سال عمر می‌کرد، احتمالا رضاقلی «پژوهشگرِ وطن‌پرستِ خستگی‌ناپذیرِ جامعه‌شناسِ نهادگرایِ مسلط بر شاهنامه و متون ادبی و تاریخ ایران» پاسخ به این سؤال را برای جامعه ایران می‌داد.

دو هفته قبل از فوتش به دیدارش در جاجرود رفتم. به او پیشنهاد دادم که برای پاسخ به این سؤال کار مشترکی را شروع کنیم. حالش خوب نبود و خیلی درد داشت؛ اما استقبال کرد. روز جمعه پنجم فروردین سه روز قبل از فوت با من تماس گرفت گفت که من آماده‌ام بیا هرچه زودتر شروع کنیم؛ اما بخت یار من نبود.

روحش شاد و راهش پر رهرو.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.