یک کارشناس مسائل بین المللی مطرح کرد: درباره بحران اوکراین دلایل متعددی را می توان ذکر کرد که چرا به اینجا رسیده است. در وهله اول باید تأکید کنیم که این درگیری و جنگ اساسا میان روسیه و اوکراین نیست نباید سطح تحلیل خود را به این سطح تقلیل دهیم. واقعیت این است که بحران فعلی حاصل شرایط و اقدامات پی در پی است که آمریکایی ها رقم زدند. البته به این معنی نیست که این جنگ دامی بوده که روسها در آن گرفتار شده اند، چون روس ها هم دلایل خود را برای شروع جنگ داشته اند.
نشست تخصصی «بحران اوکراین و تأثیر آن بر معادلات خاورمیانه» پیش از ظهر دوشنبه 16 اسفند توسط جمعیت دفاع از ملت فلسطین برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، سعدالله زارعی در ابتدای این نشست گفت: ارجاعات تاریخی گاهی کمک به درک موضوع می کند و گاهی هم اغواکننده است؛ به این دلیل که ممکن است در یک واحد سیاسی سیاست تغییر کرده باشد و ممکن هم هست تغییر نکرده باشد. به عنوان نمونه اگر تحلیلی درباره جمهوری اسلامی ارائه شود و به این مسأله نگاه نکند که ایران در چند دهه اخیر یک انقلاب تجربه کرده، این تحلیل واقعیت نخواهد داشت. لذا این مسأله را باید درباره نسبت منطقه خودمان با غرب و روسیه مورد مطالعه قرار دهیم.
این کارشناس مسائل بین المللی افزود: بر اساس این ملاحظه، ما در برابر غرب یک نوع یکپارچگی می بینیم؛ چون غربی ها عموما در قبال منطقه، جهان اسلام و محور مقاومت یک موضع سلبی و منفی داشته اند. در واقع غرب تغییری نکرده است و همان ایدئولوژی استعمارگرانه قرون گذشته را دنبال می کند و ما تفاوتی در روش مواجهه غرب با این منطقه مشاهده نمی کنیم؛ همان خصومت ها و دشمنی ها به همان شدت قبل وجود دارد. اما درباره روسیه تفاوت هایی را می توان مشاهده کرد، البته با وجود اینکه روس ها در قبال منطقه و جهان اسلام نکات منفی دارند اما در مجموع ما شاهد برخی تفاوت ها در این مسأله بوده ایم.
وی تصریح کرد: به عنوان نمونه درباره مسأله فلسطین، با وجود اینکه یک میلیون و 300 هزار یهودی روس تبار در اسرائیل حضور دارند اما حال شاهد هستیم در طول 30 تا 40 سال گذشته روسیه بیشتر در کنار فلسطینی ها بوده است. ما امروز می بینیم که این مسأله به سطحی از تعارض میان دولت روسیه و رژیم صهیونیستی رسیده است. مواضع اخیر مقامات روس درباره ادامه تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه سوریه از این جمله تغییرات بوده است. روابط بسیار نزدیکی که روسیه با ایران داشته که با سیاست های آمریکا و رژیم صهیونیستی مغایرت دارد یکی از این نمونه ها محسوب می شود.
زارعی اظهار داشت: مسأله مهم دیگر این است که حس عمومی جهان اسلام از آفریقا تا آسیا از کشورهای شیعه نشین تا سنی، همه نسبت به غرب و آمریکا یک نفرت مشترک با حجم بالا دارند. مسأله ای که نظرسنجی های مؤسسات غربی نیز بر آن صحه گذاشته است. بنابراین، یک حس عمومی در جهان اسلام نسبت به اینکه غرب دشمن آنهاست وجود دارد؛ مسأله ای که درباره روسیه وجود ندارد. این هم بی دلیل نیست که عدم نفرت نسبت به روسیه وجود دارد و نسبت غرب وجود ندارد.
وی یادآور شد: در تحولات اخیر هم مشاهده شد که جهان اسلام و به ویژه محور مقاومت در قبال تحولات اوکراین به این نتیجه رسیدند که باید موضع ضد غربی اتخاذ کنند. این موضع گیری به این دلیل اتخاذ شده که رهبران مقاومت در منطقه به این نتیجه رسیده اند که این تحولات می تواند به عنوان یک نقطه عطف مهم تلقی شود که در آینده تأثیرات مهمی بر منطقه و جهان خواهد داشت. موضوع دیگر درباره این تحولات، روشن شدن مواضع برخی کشورها در قبال مسائل مختلف منطقه بود. به عنوان نمونه، ترکیه پیش از این مواضع خوبی در قبال محور مقاومت اتخاذ نمی کرد. در این صحنه ترکیه آمد و موضع گرفت، در واقع کنار غربی ها ایستاد و حساب خودش را از روسیه جدا کرد. موضعی که نوعی ناپختگی سیاسی از سوی اردوغان در آن دیده می شود.
این کارشناس مسائل بین المللی گفت: مطلب آخر اینکه ما به عنوان جمهوری اسلامی در این فضا یک فضای تنفس پیدا کردیم تا سیاست های خود را در فضای آرام تری پیش ببریم. در واقع باید ایران تلاش کند فضای مشترک با روسیه را از فاز تفاهم و همکاری به فاز کار مشترک و اقدام هماهنگ برساند. ایران نیز می تواند از فضای جدید ایجاد شده در راستای کمک گرفتن از روسیه در پرونده هایی نظیر یمن استفاده کند. در نتیجه باید تاکید کنم در فضای منطقه یک نوع تعدیل و اصلاح ایجاد شده که می توان از آن بهره هایی را برد.
به گزارش خبرنگار جماران، شعیب بهمن نیز در این نشست گفت: درباره بحران اوکراین دلایل متعددی را می توان ذکر کرد که چرا به اینجا رسیده است. در وهله اول باید تأکید کنیم که این درگیری و جنگ اساسا میان روسیه و اوکراین نیست و نباید سطح تحلیل خود را به این سطح تقلیل دهیم. واقعیت این است که بحران فعلی حاصل شرایط و اقدامات پی در پی است که آمریکایی ها رقم زدند. البته به این معنی نیست که این جنگ دامی بوده که روسها در آن گرفتار شده اند؛ چون روس ها هم دلایل خود را برای شروع جنگ داشته اند.
این کارشناس مسائل بین المللی تأکید کرد: من معتقدم که یکی از دلایل این جنگ به مسائل غرب آسیا مرتبط است. یک نگاه کوتاه تاریخی داشته باشیم به مسائلی که در دهه های اخیر در این منطقه میان آمریکا و روسیه رخ داده است. در واقع این تحولات ریشه در رخدادهای تاریخی دارد که میان روسیه و غرب در منطقه غرب آسیا وجود داشته است، منطقه ای که در آن روسها نقش کمرنگی داشته اند و آنها به عنوان یک بازیگر فعال در این تحولات حضور نداشته اند.
وی ادامه داد: در دهه های اخیر آمریکایی ها تلاش داشته اند که نفوذ توأمان سیاسی و نظامی خود را گسترش دهند. از سال 2000 به بعد که روسیه با قدرت گرفتن پوتین شرایط جدیدی پیدا می کند، روسیه دگرگونی هایی در سیاست های خود ایجاد کردند که در آن تقابل میان روسیه و آمریکا در برخی مسائل به طور واضح قابل مشاهده است. در تقابل با این شرایط آمریکایی ها در اطراف روسیه، مدل انقلاب رنگی را به اجرا درآوردند تا سیاست های خود را به ثمر بنشاند.
یهمن افزود: می توان گفت، بن بست سیاست های آمریکا در غرب آسیا و اطراف روسیه باعث شد که در نهایت جریان های روس گرا بتوانند مجددا قدرت را به دست آورند. این یعنی شکست پروژه انقلاب رنگی برای آمریکایی ها. در واقع آمریکایی ها پس از شکست در انقلاب های رنگی به سمت سیاست بحران سازی علیه روسیه اقدام کردند. ما مدل این بحران سازی را در سال 2014 در اوکراین مشاهده کردیم. که قبل از آن در سال 2011 این مدل را در سوریه مشاهده کرده بودیم. در مقابل روسیه نیز ساکت ننشست و در سال 2014 اقدام به الحاق برخی از اراضی اوکراین کرد تا روند پیوستن این کشور به ناتو را دچار مشکل کند.
وی یادآور شد: در 2014 و 2015 روسها عملا وارد بحران هایی در سوریه و اوکراین می شوند که آمریکایی ها آنها را ایجاد کرده اند، اما نتیجه برای روسها موفقیت آمیز و برای آمریکایی ها ناامید کننده بود. در واقع آمریکایی ها احساس کردند که در بحران هایی که در یک دهه گذشته علیه روس ها اجرا کردند شکست خورده اند و باید دست به اقدامی جدید بزنند تا روسیه را به دوران ضعف و ناکامی خودش برسانند. مطلوب آمریکایی ها این است که روسیه بازیگر مهمی در منطقه خاورمیانه، آمریکای لاتین و اروپا نباشد و در پشت مرزهای خود محصور باشد. مساله ای که اخیرا با بحران سازی در قزاقستان و اوکراین دیده شد.
این کارشناس مسائل بین المللی اظهار داشت: من تصور می کنم این رخداد برای جبهه مقاومت یک فرصت است چون به تضعیف موضع کشورهای وابسته به آمریکا در منطقه منجر می شود. از طرفی کشورهای منطقه نیز به تدریج متوجه شده اند که آمریکایی ها در بزنگاه های تاریخی هرگز حامی آنها نخواهند بود. متحدان آمریکا در منطقه هم اکنون در موضع ضعف قرار دارند و آن سیاست های یکپارچه گذشته را نمی توانند اتخاذ کنند. مسأله دیگر روشن شدن موضع برخی کشورهای منطقه در قبال رخدادها و تحولات مهم در منطقه است که در ارتباط با ترکیه و رژیم صهیونیستی دیده شد.
وی افزود: رژیم صهیونیستی در دوران نتانیاهو تلاش می کردند که نشان دهند که روابط گرمی با روسیه دارند. اما هم اکنون شرایط به جایی رسیده که حمایت های رژیم صهیونیستی از اوکراین باعث شده ما در انتظار تغییرات قابل توجهی در منطقه باشیم. به ویژه اینکه رئیس جمهور اوکراین به نوعی خود را در صف حامیان رژیم صهیونیستی قرار داده است و در رژیم صهیونیستی نیز نگاه های منفی نسبت روسیه وجود دارد.
بهمن تأکید کرد: نکته دیگر در قبال تعامل روسیه با ایران است، تحریم شدن گسترده روسیه باعث می شود که شرکت های روسی دیگر نگرانی جدی در قبال مواجه شدن با تحریم در صورت برقراری روابط با ایران را نداشته باشند و این مسأله می تواند به ایران کمک کند. در گذشته همواره محور مقاومت و ایران در نوک پیکان تقابل با غرب و آمریکا قرار داشتند اما در شرایط کنونی روسیه نیز در نوک این پیکان قرار گرفته است، این مساله می تواند یک فضای تنفس عالی به ایران برای اجرای سیاست های خودش بدهد.
وی افزود: البته باید ایران نگاه بلند مدتی نسبت به شرایط و تحولات اخیر رخ داده داشته باشد و نباید نگاه ابزاری داشته باشیم. در این مسیر باید با نگاه کلان و راهبردی به تقویت روابط با کشورهای محور مقاومت بپردازیم.