مهندس مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، زمانی حکم نخست وزیری گرفت که نه از دولت سابق اقتداری مانده بود و نه نظام جمهوری اسلامی مستقر شده و نهادهای قانونی شکل گرفته بود با این وجود، جمع کثیری از مردم در سراسر کشور به فرمان امام در حمایت از او به خیابان ها آمده و تظاهرات برگزار کردند.
پایگاه خبری جماران: هفدهم بهمن سالروز آغاز کار دولتی در ایران است که شاید بتوان گفت استثنایی ترین دولت در طول تاریخ کشور به شمار می رود. دولتی که محبوبترین جایگاه را در بین مردم ایران داشته و مورد حمایت اکثریت مردم کشور و علما و مراجع عظام تقلید عصر خود بوده است. در دوران قبل از پیروزی انقلاب همواره رؤسای دولت ها، حکم خود را از پادشاهان حاکم بر کشور می گرفتند و در دوران مشروطه، مجلس شورای ملی مؤید و ناظر بر دولت بود و پس از پیروزی انقلاب نیز رئیس دولت، حکم و رأی اعتماد به دولت خود را از مردم و مجلس شورای اسلامی دریافت می کنند، ولی مرحوم مهندس مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، زمانی حکم نخست وزیری گرفت که نه از دولت سابق اقتداری مانده بود و نه نظام جمهوری اسلامی مستقر شده و نهادهای قانونی شکل گرفته بود با این وجود، جمع کثیری از مردم در سراسر کشور به فرمان امام در حمایت از او به خیابان ها آمده و تظاهرات برگزار کردند.
در مورد شخص مهندس مهدی بازرگان هم باید گفت: شاید فردی با ویژگی های او کمتر به صدارت و نخست وزیری ایران رسیده است. وی ظاهرا بیشترین خصوصیات یک مسئول ارشد کشور را داشته و از سابقه ای بس درخشان برخوردار بود. با نگاهی گذرا می توان به برخی ازاین ویژگی ها اشاره کرد:
برخاسته از خاندانی اصیل، فعّال، سیاستمدار و خدمتگزار
دارنده بالاترین سطح تحصیلات علمی ومهندسی از دانشگاه معتبر
دارای اطلاعات و عقاید روشن دینی و تألیف کتاب های متعدد مذهبی
دارای سابقه موفق در سطوح بالای اجرایی کشور
دارنده سابقه سیاسی و مبارزاتی طولانی با ظلم و ستم
دارنده سابقه فعالیت جمعی سیاسی طولانی با تشکیلاتی شناسنامه دار
دارای فکر و اندیشه ثابت و همکاری مذهبی با روحانیون معتقد به انقلاب
نداشتن هیچگونه سابقه فساد سیاسی و اقتصادی در زندگی شخصی و اداری
استقلال خواهی و وطن پرستی بدون وابستگی به جریان های خارجی
دارای ثبات رأی و نهراسیدن از جوّ سازی و تخریب های اجتماعی
این ایام که مصادف است با سالروز آغاز کار دولت موقت، مناسب است مروری داشته باشیم بر فراز و فرود آن دولت و نظرات حضرت امام در خصوص آن.
بنا بر اسنادی که در دست هست، آشنایی و شناخت حضرت امام از مرحوم مهندس بازرگان و پدرش مرحوم عباسقلی بازرگان به چهل سال قبل از نخست وزیری او باز می گردد و در سال 1341 نیز مهندس بازرگان با دیگر سران نهضت آزادی به واسطه مخالفت با رفراندوم انقلاب سفید، همچون حضرت امام، با شاه درگیر شده و به زندان محکوم می شوند. حجت الاسلام والمسلمین امام جمارانی در خاطرات خود می گوید: من از دهه چهل در دوران حصر امام در تهران بیاد دارم که ایشان به سیاسیونی که برای ملاقاتشان می آمدند به بعضی اجازه ملاقات می داد و به بعضی نمی داد. مثلا من یادم هست آقای مظفر بقایی و امثال ایشان که آمدند با آن ها ملاقات نکرد، در مورد آقای علی امینی که از امام ملاقات خصوصی خواسته بود قبول نکرد و در ملاقات عمومی او را دید. اما وقتی بازرگان آمد و ملاقات خواست امام با او ملاقات داشتند.(خاطرات امام جمارانی، ج1، ص579)
طبق برداشت مهندس بازرگان، اولین نشانه های انتخاب امام برای واگذاری پست نخست وزیری به وی، در دیدار او با امام در نهم مهرماه 1357 که در نوفل لوشاتو اتفاق افتاد، ظاهر شده است. وی می گوید:
در این دیدار بعد از آنکه امام به من گفتند: شما افرادی متدین و مسلمان و مورد اعتماد را به ما معرفی کنید که مشاور باشند و برای انتخاب نماینده و هیئت دولت مرا یاری دهند. من احساس کردم ایشان مرا برای مدیریت بعد از انقلاب در نظر گرفته است.( خاطرات بازرگان، ص267)
مرحوم هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می گوید:
ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، پس از بحث و بررسی موضوع، در جلسه مورخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، مهندس مهدی بازرگان را پیشنهاد دادیم. امام ملاحظاتی داشتند و از جمله می فرمودند: اینها حزبی اند و ایشان نمی خواستند به این وسیله، حزب را تایید کنند، اما سرانجام با این شرط که حکم را به شخص ایشان و بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی بدهند، پیشنهاد شورا را پذیرفتند و این مطلب را نیز در متن حکمشان آوردند.... ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، پس از بحث و بررسی موضوع، در جلسه مورخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، مهندس مهدی بازرگان را پیشنهاد دادیم. امام ملاحظاتی داشتند و از جمله می فرمودند: اینها حزبی اند و ایشان نمی خواستند به این وسیله، حزب را تایید کنند، اما سرانجام با این شرط که حکم را به شخص ایشان و بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی بدهند، پیشنهاد شورا را پذیرفتند و این مطلب را نیز در متن حکمشان آوردند. ....مرحوم مهندس بازرگان هم آن موقع فداکاری کرد که پیش از اینکه دولت بختیار سقوط کند، این حکم و مسئولیت را پذیرفت. ممکن بود خطر عمده ای برای ایشان هم باشد. آن روزها، واقعاً فضای فداکاری حاکم بود ( انقلاب و پیروزی، ص168 -174)
با حکم امام به مهندس بازرگان برای راه اندازی تولید نفت در دوران اوج اعتصاب کارکنان صنعت نفت، در تاریخ هشتم دیماه 1357، نخست وزیری بازرگان ملموس تر شد و سرانجام در روز شانزدهم بهمن 1357 طی یک مراسم رسمی، حضرت امام، مهندس مهدی بازرگان را مأمور تشکیل دولت کردند.
بعد از آن نیز امام می فرمایند: من او را سال های طولانی است می شناسم و مردی است فاضل، معتقد به دین و امین به ملت و او را بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرعی است انتخاب کردم و یک نفر عادی دیگر نیست بلکه رئیس یک دولت شرعی است و ملت ملزم به اطاعت از وی می باشند.حضرت امام از مردم در سراسر کشور خواستند ، تظاهرات آرام درحمایت از نخست وزیری بازرگان برگزارکنند.
حضرت امام پس از پیروزی انقلاب نیز در چند مرحله به دفاع از دولت موقت و عملکرد آن پرداخته و خود نیز برای باز گذاشتن دولت در اداره امور، از پایتخت فاصله گرفته و مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب به قم مراجعت کردند.
علی رغم مراجعات متعدد و مکرر مردم سراسر کشور به دفتر ایشان درقم، حضرت امام به هیچ وجه در امور اجرایی کشور دخالت نکرده و همه را برای رسیدگی به درخواست خود به دولت ارجاع می دادند. آقای امام جمارانی در خاطرات خود می گوید:
وقتی امام در قم مستقر شد، مردم مکاتبات و نامه های زیادی به دفتر ایشان به عنوان رهبر انقلاب می فرستادند، حجم این مراجعات به حدی بود که یادم هست احمدآقا به من می گفت: ما تصمیم گرفته ایم برای مراجعات مردمی دفاتری به تعداد استان ها تشکیل دهیم تا شکایات و گزارش ها را در این دفاتر بررسی و برای رسیدگی تا حصول نتیجه آن ها را پیگیری کنیم...امام احمدآقا را احضار می کنند و از او می پرسند که موضوع دفتر جدید چیست. احمدآقا گفته بود می خواهیم دفاتری برای رسیدگی به مراجعات مردمی تشکیل دهیم. امام فرموده بودند: مگر ما چه کاره ایم که اینجا به درخواست های مردمی رسیدگی کنیم. ما در این دفتر تنها به یک نفر نیاز داریم که مانند آقای رسولی کارهای ما را انجام دهد. رسیدگی به خواسته های مردم به دولت مربوط است که مورد تأیید مردم هم هست. هرکس نامه ای می آورد راهنمایی کنید که به دولت مراجعه کند. (خاطرات امام جمارانی، ج2، ص596)
حضرت امام علی رغم وعده ای که در هنگام تشکیل دولت موقت در مورد تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی، به مردم داده بودند، به واسطه شرایط اضطراری کشور و احتمال طولانی شدن کارتدوین وتصویب قانون اساسی در مجلس مؤسسان، حاضر شدند همان پیش نویس قانون اساسی اصلاح شده توسط کمیسیون تحت نظارت دولت موقت که به تأیید نخست وزیر و مراجع تقلید نیز رسیده بود، مستقیما به همه پرسی عمومی گذاشته شود ولی درجلسه شورای انقلاب با امام، مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی با این امر مخالفت کردند و در نهایت با پیشنهاد مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی کار تدوین قانون اساسی به مجلس خبرگان واگذار گردید.
حمایت های امام از عملکرد دولت موقت در کنار برخی گلایه هایی که ایشان از برخی وزرا داشتند در طول دوران حاکمیت این دولت همواره ادامه داشت و ایشان با درخواست های مکرر آقای بازرگان برای استعفا مخالفت می کرد. تنها اواخر مهرماه 1358 که اخبار جمع آوری امضا از برخی وزرا در هیئت دولت برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی منتشر گردید حضرت امام با این موضوع شدیدا برخورد کرده و می فرمایند:
قضیۀ طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بوده و آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همۀ این آقایانی که، آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که می خواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند.( صحیفه امام، ج14، ص438)
در نهایت در پانزدهم آبان 1358 بعد از اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان، حضرت امام با تایید مجدد دیانت و امانت مهندس بازرگان با استعفای وی و پایان کار دولت موقت موافقت کرده و مسئولیت دولت را به شورای انقلاب واگذار کردند، گرچه اکثر وزرای این دولت با حکم حضرت امام به کار در همان وزارتخانه ها تا پایان کار شورای انقلاب ادامه دادند و امام نیز از آقای مهندس بازرگان درخواست کردند پس از استعفا، در شورای انقلاب حضور داشته باشد و وی در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفند سال 1358 برگزار شد نیز از سوی مردم تهران به نمایندگی برگزیده شد .
این خلاصه ای از فراز و فرود دولت موقت در ابتدای پیروزی انقلاب است. ولی حضرت امام در سال های پایانی عمر شریف خود، در چند مکاتبه از انتخاب مهندس بازرگان به نخست وزیری اظهار پشیمانی کرده و آن را محصول عمل به توصیه دوستان دانسته اند. ایشان در پیام خود به روحانیون و حوزه های علمیه در تاریخ سوم اسفند 1367 میفرمایند:
من امروز بعد از دهسال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود، گرچه در آن موقع هم من شخصا مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم .( صحیفه امام ، ج21، ص285)
ایشان در نامه ششم فروردین 1367 خود خطاب به آیه الله منتظری می فرمایند:
واللّه قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. ( صحیفه امام ، ج21، ص331)
امام همچنین در نامه ای به وزیر کشور در بهمن ماه سال 1366 که بعد از رحلت ایشان منتشر شد نسبت به عملکرد نهضت آزادی در دوره دولت موقت اظهار نارضایتی کرده و می فرمایند:
اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرنها سر بلند نمی کرد. ( صحیفه امام ، ج20، ص481)