نخستین سالگرد درگذشت حجت الاسلام و المسلمین داود فیرحی با سخنرانی سید محمدرضا بهشتی و سیدجواد ورعی برگزار شد.
گرامیداشت یاد مرحوم حجت الاسلام و المسلمین دکتر داود فیرحی استاد فقید حوزه و دانشگاه توسط مؤسسه مفتاح کرامت برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، محمدرضا بهشتی در این مراسم در مطلبی با عنوان «دکتر فیرحی و تطور تاریخی مفاهیم در اندیشه سیاسی»، گفت: مرحوم آقای دکتر فیرحی با تمرکز بر روی مفاهیمی مانند مفهوم آزادی به فارسی یا حریت به عربی و امثال اینها که در تاریخ اندیشه سیاسی معاصر ما به ویژه در اواخر دوره قاجاریه و از دوره قاجاریه به دوره پهلوی و بعد هم دوران انقلاب و بعد از انقلاب بهکار رفته است. متوجه شده بود که گویا تحولات و دگرگونی هایی در فهم آزادی به وجود آمده است. همه میگویند آزادی اما آیا واقعاً یک چیز را مراعات می کنند؟
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه مفهوم عدالت و ملت هم همینطور است، تأکید کرد: خیلی جالب است واژه ای که اصلاً در سنت ما خاستگاه قرآنی و دینی دارد مانند واژه «ملت» و «ملت ابراهیم»، گاهی در ترجمه ها و تعبیرهای خود خیلی شتاب زده و سرسری از روی این عبور می کنیم. این واژه در این سنت فرهنگی برای خودش جایگاهی داشته و الآن یک دفعه دگرگونی پیش آمده است.
وی افزود: پس در مطالعه در تاریخ، مطالعه در تاریخ مفهوم و تاریخ واژه برای ما ضروری است. بعد نکته جالب اینکه یک مفهوم ایزوله و تنها نیست که معانی خودش را پیدا می کند و فهمی که از آن حاصل می شود برای ما به وجود می آید، بلکه مفهوم نسبت با مفاهیم دیگر در یک شبکه ای از مفاهیم است که معنا پیدا می کند؛ و مرحوم آقای فیرحی هم متوجه این شده بود که نیاز به کار بسیار عمیق تر در این زمینه هست و جلسات متعددی با هم در این باره داشتیم.
بهشتی اظهار داشت: برای من بسیار خاطره انگیز است و هنوز چهره دوست داشتنی ایشان و کلام آرام ایشان را در خاطر دارم و حسرت می خورم از اینکه محروم شدم و دیگر امکان ندارد بتوانیم در یک فضای هم اندیشی سالم از هم چیز یاد بگیریم. این خیلی مایه تأسف است. به نظر من تازه زمان این بود که مرحوم آقای فیرحی دستاوردهایی را که به زحمت به دست آورده بود، بتواند شکوفا کند.
وی یادآور شد: رگه های رسیدن به پختگی در اندیشه را در بعضی از آثار ایشان به خوبی می توان دید. درست در همان زمانی که وقت ثمردهی بیشتر ایشان بود، ایشان را از دست دادیم و این بسیار تأسف برانگیز است. یکی از خسارت های مهم این بیماری همین است که آدم های با ارزشی را از دست ما ربود.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: مسأله تحول، مسأله دوران بندی ها، در دگرگونی های مفهومی اصلاً ما دوران را از کجا آوردیم که میگوییم در این دوران این یا در آن دوران آن و بعد گویی نوعی تثبیت نسبی را برای یک دوره خاصی و دلالت های یک مفهوم را در ذهن داریم. بعد چه می شود که این دگرگون میشود؟ یکی این مسأله است و بعد اینکه آیا یک هسته ثابتی در این تحول هست که از ابتدا تا انتها خود را به دست ما برساند و اگر نیست آن وقت باید چه کنیم؟
وی ادامه داد: نکته بعدی اینکه این مطالعه ما منحصر به واژه و مفهوم نمی شود، بلکه کاربرد استعارات و تمثیل ها هم جالب است؛ مثلاً کاربرد استعاره دستگاه برای طبیعت. در حالی که دستگاه برآمده از یک قلمرو دیگری است که قلمروی صناعه است. طبیعت به عنوان ردپا یا اثر الهی، طبیعت به منزله نردبان برای رفتن به آنچه که فوق طبیعت و ورای طبیعت است.
فیرحی در قبال نقدها، به خوبی بردباری و تحمل داشت
بهشتی تأکید کرد: من هر چه بیشتر با مرحوم آقای فیرحی نزدیک شدم و در گفت و گوهایی که داشتیم، ایشان بیشتر متوجه اهمیت این موضوع و متوجه عمق کار و ضرورت تلاش ما برای رسیدن به یک فهم و درخور موضوع شده بود و من آثار این نحوه مواجهه علمی را در نوشته های ایشان می دیدم که مدام افزایش پیدا می کرد و پررنگ تر می شد. ذهن جوانان آماده یادگیری است.
وی افزود: مرحوم فیرحی در قبال نقدها، به خوبی بردباری و تحمل داشت. این در فضای حوزه پررنگ تر است و در دانشگاه هم هست که آدم وقتی می بیند دستاورد سال ها زحمتش را نقد می کنند، فرو می ریزد. طبیعی است که آدم برانگیخته شود ولی باید بتواند تحمل کند، چون کار علمی است و کار علمی شکیبایی و پیگیری و جدیت می طلبد و مرحوم آقای فیرحی این خصلت را به طور برجسته دارا بود. برای من بسیار مایه تأسف است که درست در زمان پختگی ایشان، با فقدان ایشان مواجه شدیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تأکید کرد: به نظر من ایشان بسیار هم خوب متوجه شده بود و به درستی تشخیص داده بود که باید روی این مسأله تمرکز کرد و با صبر و بردباری کار ژرف و درخور یک کار علمی، صورت بگیرد. ایشان در حوزه تاریخ اندیشه سیاسی معاصر ایران به خوبی به این مسأله توجه پیدا کرده بود و در حال کار پیوسته بود. یکی از محاسن کار ایشان این بود که سرنخ ها را وقتی پیدا می کرد رها نمی کرد.
وی افزود: به نظر میرسید که ایشان نقشه راهی برای کار پژوهشی و علمی ترسیم کرده است و همان را دنبال می کند و می کوشد که در هر دورهای یک قطعه از این نقشه را پیگیری کند و بعد اینها را در یک پیوستگی با یکدیگر قرار بدهد. من لذت میبردم از دیدن اینکه فردی با هدفگذاری های روشن در کار علمی و پژوهشی، در حال پیشروی های قابل ملاحظه ای است. خداوند ایشان را رحمت کند و از نعمت های اخروی برخوردار کند.
فیرحی معتقد بود که کلید واژه «ولایت» در فقه ما، ماهیتش همان امانت و امانتداری است
زمامداران امانت دار هستند
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین سیدجواد ورعی نیز در این مراسم در خصوص «دکتر فیرحی و ظرفیت های فقه سیاسی» گفت: بخش گسترده ای از تحقیقات مرحوم آقای دکتر فیرحی و آثاری که از ایشان منتشر شده در ارتباط با شناسایی ظرفیت های فقه سیاسی در عرصه سیاست است و اینکه از پایگاه فقه، بسیاری از پرسش های جدید سیاسی را پاسخ داد.
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: از زمانی که پدیده های جدید سیاسی در جامعه ما مطرح شد، عده ای معتقد شدند به اینکه ما باید سنت و فقه را کنار بگذاریم. به خاطر اینکه درست است فقه مناسبات مردم را با یکدیگر ترسیم میکند اما مربوط به جوامع گذشته ای است که نوع روابط حاکم بر جامعه کاملاً با شرایط امروز متفاوت بود و لذا پیشنهاد می کردند که ما به طور کلی فقه را کنار بگذاریم و آنچه که بشر در زمینه های مختلف از جمله عرصه سیاست به آن رسیده را در جامعه خودمان پیاده کنیم.
وی ادامه داد: مواجهه دوم، مواجهه علمای سنتی بود که معتقد بودند ما باید به آنچه که سنت مان اقتضا می کند، آنچه که فقه اقتضا میکند، آنچه که احکام فقهی توسط پیامبر اکرم(ص) از وحی دریافت شده و ابلاغ شده، پایبند باشیم و هیچکدام از اینها با پدیده های جدید و تمدن جدید بشری، قابلیت سازگاری ندارد و در عرصه سیاسی هم همین طور دین و دموکراسی با هم قابل جمع نیست، آنچه که ما در فقه داریم، با آنچه که در دموکراسی آمده نمی توانند کنار هم بنشینند.
ورعی تصریح کرد: علامه طهرانی از علمای مقیم مشهد وقتی که مدل جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب توسط امام مطرح شد، با صراحت یک نامه ای نوشتند به امام و آنجا به صورت شفاف موضع گیری کردند و گفتند جمهوری بدین فرض رأی گیری و انتخاب اکثریت قسیم و نظیر مشروطه، از قالب های غربی است. همان طور که مشروطه قالب غربی بود، جمهوریت هم شکل و قالب غربی است، و با روح اسلام سازگار نیست. حکومت و دولت اسلامی بر پایه خود متکی است و بر اصل اصیل حق، اعتماد دارد و هیچ یک از این قالب ها نمی توانند آن واقعیت را در خود بگیرند و به شکل خود در آورند. حکومت اسلام، حکومت اسلام است، حکومت رسول الله است و نه یک حرف کم و نه یک حرف زیاد!
وی افزود: مواجه سوم، مواجهه گروهی از علما و همینطور روشنفکران دینی و نواندیشان دینی بود که معتقد بودند امکان اینکه دین در کنار دموکراسی بنشیند و ما از ظرفیت های دین و فقه استفاده کنیم، وجود دارد. عمدتاً علمای مدافع مشروطه مثل آخوند خراسانی و مرحوم نائینی طرفدار این رویکرد و مواجهه بودند و از این رویکرد دفاع می کردند. در دوران جمهوری اسلامی هم امام و تعداد قابل توجهی از علما و روشنفکران دینی طرفدار همین نوع مواجهه و رویکرد بودند.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: مرحوم آقای دکتر فیرحی با تأثیرپذیری از علامه نایینی، جزو گروه سوم قرار می گرفت. ایشان معتقد بود همانطور که شخصیت هایی مثل آخوند خراسانی و نایینی در عصر مشروطه توانستند از ظرفیت های فقه استفاده کنند و نشان بدهند که فقه هیچ تعارضی با پدیده های نوع سیاسی ندارد؛ ما هم می توانیم اثبات کنیم که فقه و دین تعارضی با مظاهر جدید و با پدیده های جدید سیاسی ندارد.
وی ادامه داد: از این رو، مرحوم آقای دکتر فیرحی بخش قابل توجهی از عمر خودشان را صرف شناخت تفکر مرحوم نائینی و آثار ایشان و مشخصا کتاب «تنبیه الامه و تنزیه الملة» کردند که در دفاع از مشروطه نوشته شده بود و به شدت تحت تأثیر مرحوم نائینی بودند و رویکرد ایشان را یک رویکرد موفقی می دانستند ولو اینکه معتقد بودند این راه ادامه پیدا نکرد و عقیم ماند و حتی جمهوری اسلامی تداوم آن راه بود اما به یک موانعی برخورد کرد.
ورعی تصریح کرد: از نظر ایشان، کلیدواژه هایی در دانش اصول هست و یا در زمره قواعد فقه، که می توان از آنها استفاده کرد و نشان داد که فقه تعارضی با دموکراسی ندارد. البته علت اینکه ایشان دغدغه این مسأله را داشتند و در بعضی از آثارشان هم نوشته اند، این بود که بالأخره این پدیده های جدید سیاسی و این مدل های جدید سیاست، امروز در جوامع سیاسی وارد شده و امروز مسلمان ها در جوامعی زندگی می کنند که دولت های مدرن وارد آن شده و در آن تشدید شده است.
وی گفت: به خصوص اسلام که مدعی هست در عرصه های مختلف حرف دارد و فقط به رابطه انسان با خدا نمی اندیشد، بلکه در رابطه انسانها با یکدیگر و رابطه مردم با حکومت و امثال آن، حرف دارد و یک مسلمانی که به یک چنین مکتبی باور دارد، همان طور که رفتارهای فردی خود را با آن هماهنگ می کند، باید رفتارهای اجتماعی و سیاسی خود را نیز، متکی به یک پایگاه و پایه ایمانی کند.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: مرحوم فیرحی معتقد بودند که کلید واژه «ولایت» در فقه ما، ماهیتش همان امانت و امانتداری است، زمامداران امانت دار هستند. مرحوم آقای دکتر فیرحی از این برداشتی که نایینی از فقه داشته و از این یک آموزه فقهی، شرح و بسط مفصلی در آثارشان دارند و نشان می دهد که این نوع مواجهه با فقه را برای استفاده در عرصه های اجتماعی و سیاسی می پسندیده اند.
وی ادامه داد: مرحوم فیرحی به استعاره ای که امام رحمت الله علیه در آثار فقهی خودشان برای تبیین مسأله حکومت داشتند و از مسأله قضاوت استفاده می کردند، هم بهره می برد. یعنی مسند حاکمیت را به منزله مسند قضاوت می دانستند.
ورعی اظهار داشت: مرحوم فیرحی در آثارشان، امام را هم ادامه دهنده راه نایینی و مرحوم آخوند تصویر می کند و معتقدند امام هم از ظرفیت های فقه استفاده کردند تا نشان دهند که هیچ تعارضی بین فقها و دموکراسی وجود ندارد، اما موانعی را هم بر می شمارد. مثلا امام مدل جمهوری را در برابر سلطنت اعلام کردند که سلطنت یک حکومت نامشروع است. مدل جمهوریت که از مدل های به روز در عرصه سیاسی در دنیا است، امام از این مدل دفاع کردند و پیشنهاد کردند به مردم و این را به رأی گذاشتند.
وی افزود: حالا بنده اضافه می کنم که امام گام های بلندی برداشتند که چند گام جلوتر از گام هایی بود که مرحوم نایینی برداشتند. مثلا در امر قانونگذاری، مرحوم نایینی قانونگذاری را توسط نمایندگان مردم تنها در دایره مباهات تجویز می کرد. اما امام مسأله را فراتر از این می دانست و معتقد بود که در حکومت اسلامی در عصر غیبت، می توان حتی در دایره الزامات شرعی هم قانونگذاری کرد؛ منتها بر مدار مصلحت عمومی.
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: نکته مهم این است که اگر امام قانونگذاری را بر اساس مصلحت عمومی تجویز می کردند، این را شأن مجلس و شأن عرف می دانستند. تشخیص مصلحت را هم شأن کارشناسان می دانستند. این در حقیقت گام بسیار مهمی است در جهت اینکه ما از ظرفیت فقه استفاده کنیم. تمام دغدغه امام این بود که در دنیای امروز فقه متهم نشود به اینکه روزآمد نیست و فقه نمی تواند پاسخگوی نیازهای امروز بشری باشد. بخشی از نیازهای امروز بشری در عرصه سیاست است.
وی یادآور شد: امام به عنوان یک فقیه یک چنین ظرفیتی را در فقه می دید که در حکومت می توان بر اساس مصالح عمومی قانون وضع کرد و این قانون را هم مردم وضع می کنند، نه اینکه شأن فقیه باشد، لااقل تشخیص موضوعش با عرف است که نمایندگان مردم هستند و بسیاری از اختلافاتی که در دهه اول انقلاب بین امام و طیف وسیعی از علما بود، روی همین نقطه و روی همین مسأله بود.
ورعی اظهار داشت: مرحوم آقای دکتر فیرحی عمرشان را گذاشتند درباره این مسأله مهم که فکر می کردند یک مسأله کلیدی است و واقعا هم همینطور است که ما بتوانیم این ظرفیت های موجود در فقه را شناسایی کنیم و نشان دهیم که شریعت و فقه ما به خصوص شریعتی که بر اساس مکتب اهل بیت(ع) هست، هیچ تعارضی با مظاهر تمدن، دموکراسی و پدیده های جدید سیاسی ندارد.