گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

یزدان پناه، استاد دانشگاه: جمهوری آذربایجان نه عمق استراتژیک ماست و نه شریک راهبردی! سکوت ایران در نهایت با ایجاد یک شکاف عمیق ژئوپلیتیکی در این منطقه برابر است!

کیومرث یزدان پناه درو استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تهران معتقد است رفتارهای امروز جمهوری آذربایجان نتیجه حمایت احساسی ایران از جنگ یک سال پیش قره باغ به نفع باکو است و آذربایجان در حال خروج از یک همسایه معمولی به همسایه‌ای دردسر ساز برای ایران است.

پایگاه خبری جماران: یک استاد دانشگاه در رابطه با دردسرهای اخیر همسایه شمال غربی برای جمهوری اسلامی ایران و همچنین نیاز به درک تحلیل سیاسی بر اساس واقعیت‌های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی گفت: «جمهوری آذربایجان از منظر ژئوپلیتیک ارزش این همه توجه را ندارد، اما نداشتن راهبردهای مشخص توسط ایران به ویژه در مواقع خاص از کاه کوه می‌سازد و هزینه امنیتی مرزهای کشور را در حد بالایی افزایش می‌دهد».

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با دکتر کیومرث یزدان پناه درو در پی می آید:

آقای دکتر! به نظر شما موازنه و الگوی رقابت ژئوپلیتیکی در مرزهای شمال غربی ایران چگونه است؟

موازنه ژئوپلیتیکی در حوزه قفقاز جنوبی با دو رویکرد در حال تغییر است. رویکرد اول تلاش جمهوری آذربایجان برای خروج از انفعال و انزوای سخت ژئوپلیتیکی از طریق منزوی کردن ایران در این منطقه با روش‌های تقلیدی و ترکیبی است.

رویکرد دوم، احیاء ترکیه با گسترش قلمرو نفوذش در منطقه و بسط عینی حوزه ژئوپلیتیکی آناتولی است که به حسرت یکصد ساله اخیر آنان تبدیل شده است. در همین راستا چه بسا که ما در آینده شاهد دیوار کشی در مرزهای مسطح و غیر جنگلی با جمهوری آذربایجان و ایران هم باشیم!

 

رفتارهای امروز جمهوری آذربایجان نتیجه حمایت‌های احساسی ایران از جنگ قره باغ به نفع باکو است

 

به نظر شما علت به وجود آمدن این دو دویکرد در چیست و چرا این دو رویکرد به ایجاد چالش در منطقه منجر خواهند شد؟

اول از هر چیز این واقعیت را باید بدانیم که رفتارهای امروز جمهوری آذربایجان نتیجه حمایت‌های احساسی ایران از جنگ قره باغ به نفع باکو است که بدون درک درست علل تحولات قفقاز جنوبی از سیستم به شدت وابسته و منزوی جمهوری آذربایجان حمایت شد. ما هنوز در تجزیه و تحلیل سیاسی و تحولات پیرامون مرزها به این درجه از درک و فهم نرسیدیم که تصمیم گیری‌های ما باید مبتنی بر جغرافیا باشد، نه دلایل توجیهی دیگر که نتیجه آن عکس می‌شود.

یکی از نکات اساسی که ایرانی‌ها و آذری‌ها باید به آن توجه کنند این است که باید واقع بین بود و نباید از منظر ناسیونالیستیِ صرف به موضوعات این چنینی توجه کرد، زیرا اساسا هیچ آذربایجانی به آذربایجان دیگری نخواهد پیوست و گسست جغرافیایی امکان اتحاد یک جغرافیای واحد را در این قلمرو خاص به صفر رسانده است.

موضوع دیگری که نباید از آن غافل شد این که در جهان امروز «منافع» و «رقابت» است که به هم گره است؛ اگر چنان چه قرار بر پیوند جغرافیایی بود که در همین درون کشور ایران مناطق به هم پیوسته جغرافیایی از هم جدا نمی‌شدند و استان‌های جدیدی مثل زنجان و اردبیل شکل نمی‌گرفت.

اکنون هم اگر تقسیمات کشوری و ملاحظات سیاسی و امنیتی اجازه بدهد، استان‌های آذری به چهار استان دیگر تقسیم می‌شوند و کافی است کمی دور از تعصبات و هیجانات به مسائل نگاه کنیم تا متوجه این حقیقت جغرافیایی بشویم. واقعیت این است که مسیر جهان امروز بیش از آن که به سمت وحدت گرایی پیش رود به ‌سمت کثرت ‌گرایی پیش می‌رود.

 

جمهوری آذربایجان از منظر ژئوپلیتیک ارزش این همه توجه را ندارد

 

به نظر شما علت رفتارهای نامناسب اخیر جمهوری آذربایجان در چیست و چه میزان اهمیت دارد؟

جمهوری آذربایجان از منظر ژئوپلیتیک ارزش این همه توجه را ندارد، اما نداشتن راهبردهای مشخص توسط ایران به ویژه در مواقع خاص از کاه کوه می‌سازد و هزینه امنیتی مرزهای کشور را در حد بالایی افزایش می‌دهد. تنها مسأله راهبردی، مسأله انرژی و ذخایر نفت این جمهوری ناسازگار با ژئوپلیتیک دریای خزر است که به آن اهمیتی بیشتر از دیگر جمهوری‌های خلق شده در قفقاز بعد از فروپاشی شوروی می‌دهد.

از این منظر جمهوری آذربایجان نه عمق استراتژیک ایران است و نه شریک راهبردی! تنها یک همسایه معمولی و شریک محلی به حساب می‌آید که به واسطه برخورداری از نفت فراوان در مسأله بازار نفت به ویژه ترانزیت انرژی از طریق خط لوله باکو -جیحان-تفلیس تبدیل به رقیب نچسب ما شده است.

این مسأله حیاتی جمهوری آذربایجان را به زیر چتر پیمان‌های حمایتی از حوزه ژئوپلیتیک غربی و آمریکا قرار داده و به واسطه دلدادگی سران باکو از زمان حیدر علی اف تا به امروز و به واسطه حضور بازیگران مزاحمی مثل ترکیه و اسرائیل در حال خروج از یک همسایه معمولی و تبدیل شدن به همسایه‌ای دردسر ساز برای ایران است و استمرار سیاست ضد ایرانی سران باکو و جنبش‌های ضد ایرانی در این کشور کار را برای ایران در جهت اتخاذ تصمیمی راهگشا بسیار سخت کرده است.

هر گونه تصمیم ایران در این منطقه عوارض و پیامدهای منطقه‌ای و جهانی به دنبال خواهد داشت؛ البته باید دانست که سکوت ایران هم با ایجاد یک شکاف عمیق ژئوپلیتیکی در این منطقه مساوی خواهد بود!

اکنون هم عمده ی موضع گیری‌های ایران در قبال یاغی‌گری آنکارا و باکو منفعلانه است و طرف مقابل از رفتارهای متناقض و پر از اشتباه ایران پیام بازدارنده‌ای از تهران دریافت نمی‌کند! انفعالی که گرفتارش هستیم ریشه در مسائل مختلف و اشتباهات پر هزینه‌ای دارد که در این منطقه مهم از زمانی شروع شد که در سال ۱۹۹۳ در کنفرانس تهران رقم خورد و نتیجه آن شد که حیدر علی اف و دولت مردان کشور آذربایجان بعد از نماز جمعه اجباری دانشگاه تهران و بازگشت به باکو اسب خود را زین کردند که با نادیده گرفتن سهم ایران را در خزر غارت کنند و ما امروز به جای راهبردی اثر گذار، چاره را در لفاظی‌ها و نثار کردن مرگ به سران این کشورها میبینیم و همچنان مرغ ما یک پا بیشتر ندارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
10 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.