امیر خلبان «منوچهر محققی» که روز جمعه ۹ مهرماه ۱۴۰۰ درگذشت، خلبان تاپ گان نیروی هوایی بود که از چندی پیش بهدلیل خونریزی مغزی و جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس در بیمارستان بعثت نهاجا بستری بود و حال در مهر ماه باید به یاران شهیدش بپیوندد. مهر، این ماه پر حادثه که شاید برای او یادآور خاطرات بسیار بود و حتما برای او یاد آور یک عملیات بزرگ بود؛ کمان 99.
پایگاه خبری جماران؛ «در آخرین روزهای جنگ در وصف دوران خدمت خود به همرزمان تیز پرواز خود گفته بود: بچه ها! این قدر Low Level بر فراز خلیج فارس پرواز کردم که فکر کنم همه ماهی های خلیج فارس کباب شدند.» روایتهای اینچنین حتما زیاد داشت اما شاید بی توجهی ها و غفلت موجب شد که ناشنیده بماند، روایت های خلبان ایرانی که شلیک ضد هوایی به فانتوم خود را کسر شأن میدانست.
امیر خلبان «منوچهر محققی» که روز جمعه ۹ مهرماه ۱۴۰۰ درگذشت، خلبان تاپ گان نیروی هوایی بود که از چندی پیش بهدلیل خونریزی مغزی و جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس در بیمارستان بعثت نهاجا بستری بود و حال در مهر ماه باید به یاران شهیدش بپیوندد. مهر، این ماه پر حادثه که شاید برای او یادآور خاطرات بسیار بود و حتما برای او یاد آور یک عملیات بزرگ بود؛ کمان 99.
بامداد اول مهرماه سال 1359؛ پایگاه بوشهر که تا به آن روز پرواز ۴ فانتوم همزمان را هم تجربه نکرده بود، حال باید بزرگترین اسکادران جنگی تاریخ ایران و خاورمیانه را با ۴۰ فروند فانتوم تجربه می کرد.
امیر محققی فرمانده دسته ۴۰ فروندی پروازی از پایگاه بوشهر بود که در کنار 100فروند هواپیمای دیگر عملیات گسترده «کمان ۹۹» را انجام دادند.
صبح روز اول مهر ۱۳۵۹ در حالی که بیش از ۱۰ ساعت از هجوم هواپیماهای عراق به ایران نمیگذشت، هواپیماها یک به یک در دل آسمان جای گرفتند و به سمت اهداف حرکت کردند. آسمان بغداد، یک روز پس از آغاز جنگ تحمیلی ازسوی صدام و ررژیم بعث چنان بر آشفت که در تاریخ ثبت شد. به شکلی که وقتی اسکادران 40 فروندی تحت امر سرگرد منوچهر محققی از پایگاه ششم شکاری بوشهر به آنجا رسیدند، هواپیماهای پایگاه های دوم تبریز و سوم همدان از ارتفاع بالاتر درحال بمباران بغداد بودند.
محققی و خلبانان اسکادرانش با مانورهایی بی نظیر خود را از سه چیز در امان نگه می داشتند؛ نخست پدافند دشمن که از زمین به آنها شلیک می شد، دوم از بمبهای هواپیماهای خودی که از آسمان به سوی اهداف مشخص می بارید و سوم هم اینکه به ساختمان های بغداد برخورد نکنند.
رکوردهای حیرت انگیز امیر محققی
امیر سرتیپ دوم خلبان منوچهر محققی خلبان ارتشی متولد ۱۳۲۲ در شهر تبریز از خلبانان هواپیمای فانتوم F4 در دوران دفاع مقدس که یکی از رکورد داران پرواز با این هواپیمای شکاری و از نخبگان پروازی و از نام آوران نیروی هوایی ارتش است که در سال ۱۳۵۹ در یک ماموریت برون مرزی درمنطقه بصره مورد اصابت پدافند هوایی دشمن بعثی قرار گرفت و به درجه جانبازی نائل شد.
امیر محققی که به خلبان تاپگان نیروی هوایی ارتش نیز معروف است، در کارنامه خدمتی خود، بهویژه در دوران دفاع مقدس، سوابق و رکوردهای درخشان بسیاری دارد. ساعات بالای پرواز این خلبان در طول جنگ، باعث نارساییها و عوارض جسمانی در وی شده بود. بههمیندلیل محققی، چندسال گذشته را با بیماری دست و پنجه نرم میکرد.
محققی به پروازهای جسورانه و چسبیده به کف زمین معروف بود و گفته میشود با هواپیمای فانتوم، حرکات محیرالعقول مختلفی از جمله تیراندازی در حالت وارونه (Invert) را در کارنامه دارد.
او در دوران دفاع مقدس، ۱۸۲ پرواز برونمرزی در کارنامه خود دارد و با بیش از 3 هزار ساعت پرواز با فانتوم در خاورمیانه رکورد دار است. هزار ساعت پرواز رزمی در دوران جنگ تحمیلی، انجام بیش از ۲۰۰ مأموریت خطرناک (Special Mission)، حضور مؤثر در عملیات کمان ۹۹ و مروارید در جهت شکستن ستون فقرات دشمن بعثی، فرماندهی دسته ۴۰ فروندی در عملیات ۱۴۴ فروندی کمان ۹۹ و رکورد پرواز رزمی با جنگنده فانتوم، از مهمترین سوابق خدمتی امیر سرتیپ خلبان منوچهر محققی هستند.
خاطره ای از خلبان افسانه ای
محمود ضرابی یکی از دوستان و همرزمان منوچهر محققی در خاطرهای از این خلبان افسانه ای می گوید: «یکخلبان داشتیم به اسم منوچهر شیرآقایی؛ افسر رابط ما در نیروی دریایی در پایگاه امیدیه بود. روزی او در یک هلیکوپتر همراه با بچههای نیروی دریایی مشغول گشتزنی در دهانه کارون بود. عراق آنجا قبل از امالقصر دو پایگاه دریایی دارد با نامهای البکر و الامیه که پایگاههای مهمی بودند. هنگام پرواز و گشتزنی، خلبان هلیکوپتر به شیرآقایی گفت: «شیرآقایی، تاحالا شنیدی یا دیدی کسی در اینارتفاع پایین پرواز کند؟» شیرآقایی میگوید «ناگهان هلیکوپتر تکان شدیدی خورد. تا به خودمان آمدیم فهمیدیم دو فروند فانتوم از زیرمان رد شدهاند.» خلبانان یکی از آندو فانتوم، منوچهر محققی و ستوان یکم ابراهیم امیدبخش بودند.»
امیر سرتیپ خلبان کیومرث حیدریان که از خلبانان نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس و از فرماندهان نهاجا پس از این دوران بود، هم در خاطره ای درباره امیر سرتیپ محققی میگوید:
«در یکی از پروازهایم از پایگاه ششم شکاری بوشهر در سالهای اول جنگ که همراه منوچهر محققی بودم، پس از انجام مأموریت بر آسمان بغداد، به سمت مرز پرواز کردیم. منوچهر محققی، یک از خلبانان همیشه آماده بود که هنگام بازنشستگی، رکورددار جهانی پرواز برونمرزی بود، اما متأسفانه در کمتر جایی نامی از ایشان است. هر چند، محققی و امثال محققی برای نامشان نجنگیدند، بلکه برای وطن بود که جنگیدند و بارها مرگ را به چشم دیدند.»
او در ادامه افزود: «طبق معمول، حجم موشکها و توپهای ضد هوایی پدافند عراق زیاد بود و از هر طرف بر ما وارد میشدند. تا جاییکه توانستیم موشکها و توپها را جا گذاشتیم، اما متأسفانه حجم موشکها و توپها بهقدری بود که نویز، رپیتر و چف هم دیگر بیتأثیر بودند. نهایتاً با دیدن بهموقع چراغ هشدار دهنده نهایی و قبل از اصابت موشک به فانتوم، با اجکت کردن هواپیما را ترک کردیم. محققی نیز از ناحیه دست چپ، چندین تیر از رگبار مسلسل خورد.»
یکی دیگر از همرزمان این خلبان رکورددار، درباره او گفته بود: «امیر تیمسار منوچهر محققی، اخلاق منحصر به فردی داشت، شلیک توپ ضد هوایی به فانتوم خود را کسر شأن میدانست و جواب آن را متقابلا با شیرجه و شلیک توپ دماغه فانتوم میداد. روزی که به همراه جاویدان، عباس دوران، به عملیات برونمرزی رفته بود، در راه بازگشت، از دسته پروازی جدا شد و با تغییر مسیر، تیربار ضد هوایی که در مسیر رفت به طرف او شلیک کرده بود، منهدم کرد. رفتارهای قدرناشناسانه با او، منوچهر را در سالهای پس از جنگ گوشهگیر کرد.»
سخنانان خلبان از جنگ
امیر محققی، درباره بخشی از حضور خود در دفاع مقدس میگوید: «پیش از آن که جنگ تحمیلی شروع شود، تهران بودم، اما از ابتدای جنگ به بوشهر آمدم و تا آخر جنگ همینجا بودم. دو، سه سانحه در خوزستان رخ داد که عربهای ساکن این استان، من را نجات دادند و نگذاشتند دست عراقیها بیافتم... هر نیروی هوایی حتی در زمان صلح مانند اکنون، طرحهای پیشفرضی دارد، فرماندهان برای آینده فکر میکنند و طرح و برنامه میریزند؛ بنابراین زمانی که جنگ شد، خلبانان آماده رزم بودند.»
او ادامه می دهد: «وقتی رژیم بعث عراق حمله را شروع کرد، باید جواب داده میشد، چون اگر نمیشد، مردم را از دست میدادیم. وقتی که ارتش دیر عمل کند، مردم عادی صدمه میبینند. نظامیها باید از صدمه دیدن مردم جلوگیری کنند. من خلبان هستم و نمیتوانم تحمل کنم که مردم صدمه ببینند و از بین بروند؛ اما نسبت به عراقیها این کار را نکردیم. ما میتوانستیم خیلی جاها را مورد اصابت قرار دهیم، اما این کار را نکردیم؛ زیرا عقیده داشتیم درست است که ما در جنگ هستیم، اما با سربازان میجنگیم، نه مردم.»
اینها بخشی از هزاران سخنی است که میتوان درباره چنین خلبان افسانه ای نقل کرد. خلبانی که بی مهری ها موجب گوشه گیری اش در سال های واپسین عمرش شد و همین امر که تقریبا همه آنچه از این خلبان منتشر شده همین بود که خواندید، آشکارا نشان از غفلت و بیتوجهی نسبت به چنین خلبانی دارد. افسوسی که حتما برای ما تاثر انگیز است.