گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت‌گو با جماران؛

قهرمان پور، کارشناس روابط بین‌الملل: سیاست قطعی طالبان مشخص نیست/ توان داعش خراسان محدودتر از داعش قبلی است/ چین برنامه‌ای برای حضور نظامی در خاورمیانه ندارد

رحمان قهرمان پور پژوهشگر روابط بین الملل به جماران گفت: اگر طالبان بخواهد طرح‌های آمریکا را در افعانستان پیاده کند حتما با واکنش چین مواجه خواهد شد اما به نظر می‌رسد کسانی که به طالبان مشاوره می‌دهند و با توجه به نفوذی که پاکستان بر طالبان دارد این گروه تمایلی برای تحریک چین نخواهد داشت.

پایگاه خبری جماران: یک کارشناس روابط بین‌الملل با توجه به اینکه آمریکا می‌تواند ایران، چین و روسیه را تحت فشار قرار بدهد، گفت: مسأله افغانستان دیگر در سطح بازی بزرگ قدرت‌های جهانی قابل تحلیل نیست، بلکه ما شاهد سطح اثرگذاری منطقه‌ای بر معادلات افغانستان هستیم

مشروح گفتگوی خبرنگار جماران با رحمان قهرمان‌پور را در ادامه می‌خوانید:

با توجه به تحولات اخیر افغانستان، به نظر شما جایگاه ترکیه در آینده این کشور چگونه خواهد بود؟

پیش از تحولات اخیر و روی کار آمدن طالبان در افغانستان، ترکیه به عنوان یکی از کشورهای عضو ناتو تعدادی نیروی‌ نظامی در افغانستان داشت. قبل از این اتفاقات آمریکا تصمیم گرفت از افغانستان خارج شود و در نهایت نیروهای خود را از افغانستان خارج کرد. اما بعد از روی کار آمدن طالبان فضا در افغانستان تغییر پیدا کرد و نقش «محور اخوانی» در معادلات افغانستان بیشتر شد. طرف دیگر، یعنی قطر نیز به همراهی پاکستان تلاش می‌کند برای طالبان در افغانستان موقعیتی را فراهم کند که از نظر بین‌المللی به رسمیت شناخته شود و سناریوی دهه ۹۰ تکرار نشود.

با توجه به روابط نزدیک نظامی و سیاسی بین قطر و ترکیه چنین به نظر می‌رسد که ترکیه در تلاش است از طریق روابطی که با قطر دارد وارد افغانستان شود. حتما حضور ذهن دارید که در ابتدا ترکیه گفته بود حاضر است امنیت فرودگاه کابل را به دست بگیرد و در مقابل، طالبان به شدت واکنش منفی نشان داد؛ اما بعد از پادرمیانی قطر در چند روز گذشته اعلام کردند ممکن است راه‌اندازی فرودگاه کابل را به ترکیه یا قطر بدهند.

بنابراین، نقش جدید ترکیه در چارچوب نقشی که قطر و پاکستان بازی می‌کنند به اندازه رابطه آنکارا و دوحه استراتژیک نیست و با توجه به این اینکه قدرت مانور قطر از نظر نظامی و سیاسی در افغانستان محدود خواهد بود، لذا این امکان وجود دارد دوحه برای افزایش حوزه نفوذ خود در افغانستان بخواهد سهم بیشتری به ترکیه داده و این کشور را با خود همراه کند.

 

چین برنامه‌ای برای حضور در خاورمیانه ندارد

 

نقش چین در آینده افغانستان را چطور می‌توان ارزیابی کرد؟

چین واکنش بسیار هوشمندانه‌ای از خود نشان داد. یعنی تا پیش از این که طالبان در کابل مستقر شود و صحنه تغییر کند چین بلافاصله با طالبان دیدار کرد و در ظاهر به توافقی نیز رسیدند؛ البته طالبان هم به این توافق احتیاج داشت. دغدغه چین در مورد طالبان این بود که اولاً القاعده و داعش در افغانستان مستقر نشوند. دوم، گروه‌های سلفی و تندرویی که در شینگ جیان چین حضور دارند و با تقویت افراط‌‌‌گرایی در افغانستان آن‌ها نیز در چین قدرت خواهند گرفت، مهم‌ترین دغدغه چین است و به نظر می‌رسد چین در خصوص پیشگیری از این پیامد احتمالی، این ضمانت را از طالبان بگیرد. گرچه باید منتظر اتفاقات آینده باشیم.

اما در این مورد سخن که افغانستان کریدور ورود چین به خاورمیانه است مورد قبول نیست؛ به این خاطر که چین برنامه‌ای برای حضورنظامی در خاورمیانه ندارد، بلکه محور و دغدغه اقتصادی چین همین جاده و مسیر کمربندی معروفی است که چین را به خاورمیانه وصل میکند و طالبان نیز مشکلی با عبور این طرح به افغانستان و آسیای مرکزی ندارد. بنابراین طالبان تا امروز نشان داده است مانعی جدی برای سیاست‌های چین نخواهد بود و چین هم همین را می‌خواهد؛ گرچه باز هم تأکید دارم که باید منتظر تحولات در آینده باشیم، زیرا فعلا نمی‌دانیم و مشخص نیست سیاست قطعی طالبان پس از کسب قدرت و استقرار حکومت‌شان چیست؟! آیا به وعده هایی که در دوحه قطر داده‌اند عمل خواهند کرد یا خیر؟!

از طرف دیگر نمی‌دانیم نسبت طالبان با آمریکا چگونه خواهد بود. قاعدتا اگر طالبان بخواهد طرح‌های آمریکا را در افعانستان پیاده کند حتما با واکنش چین مواجه خواهد شد، اما به نظر می‌رسد کسانی که به طالبان مشاوره می‌دهند و با توجه به نفوذی که پاکستان بر طالبان دارد این گروه تمایلی برای تحریک چین نخواهد داشت.

 

قطر و پاکستان حرف اول را در افغانستان می‌زنند

 

طالبان با سبک جدید حکومتی خود تا چه اندازه توان این را دارد که به نقطه ثقل و محور تفکرات سنی سلفی در منطقه تبدیل شود؟

این سوال مهمی است و نمی‌توان به طور قطعی جواب داد. یک سناریو این است که می‌گویند آمریکا به دنبال این است آنجا را تبدیل به محل تجمع سلفی‌ها کند. این سناریوها قطعا برای آمریکایی‌ها جذاب است، وقتی نگاه کنیم می‌بینیم آمریکا می‌تواند با یک تیر چند نشان بزند و ایران، روسیه و حتی چین را تحت فشار قرار دهد. اما واقعیت این است که مسأله افغانستان دیگر در سطح بازی بزرگ قدرت‌های جهانی قابل تحلیل نیست، بلکه ما شاهد سطح اثرگذاری منطقه‌ای بر معادلات افغانستان هستیم، منظور از «سطح منطقه ای» این است که در افغانستان، قطر و پاکستان حرف اول را می‌زنند و عمده‌ی برنامه‌ریزی طالبان توسط این دو کشور -چه به صورت آشکار و چه به صورت مخفی- انجام می‌شود.

بنابراین، این سناریو که آمریکا آنجا را تبدیل به جایگاه سلفی‌ها در سطح منطقه‌ای کند بسیار بعید است؛ به این خاطر قطر جزو اخوانی‌ها است. قطر، امارات و عربستان که از گروه‌های سلفی حمایت می‌کنند به شدت اختلاف نظر دارد و به نظرم یکی از شروط اصلی برای حمایت از طالبان این است که طالبان خط کشی روشنی با القاعده و داعش داشته باشد و طی خبرهای چند روز گذشته که آمریکایی‌ها نیز آنها را تایید کرده‌اند طالبان اعلام کرد به هیچ وجه عملیات القاعده و داعش خراسان را تحمل نخواهد کرد. البته این به معنای آن نیست که داعش و القاعده در افغانستان حضور نخواهد داشت، بلکه به این معنای است که طالبان وارد اتحاد و ائتلاف با آنها نخواهد شد، چون اگر طالبان تجربه دهه ۹۰ را تکرار کند و دوباره با القاعده متحد شود می‌دانید که در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته نخواهند شد. در این صورت ممکن است دوباره  سلطه خود را بر افغانستان از دست بدهد.

بنابراین، نیمی از قدرت طالبان در افغانستان است و در نیمه ی دیگر، حمایت قطر و پاکستان از طالبان و حتی از سیاست پذیرش چین در برابر طالبان همگی منوط بر این است که طالبان خط روشنی بین خودش، القاعده و داعش بکشد و با آنها اتحاد نکند.

 

ایران سه نفع بزرگ در صحنه افغانستان نصیبش شده است

 

آیا این امکان وجود دارد که در آینده طالبان برای ایران یک تهدید به حساب آید؟

ایران سه نفع بزرگ در صحنه افغانستان نصیبش شده است؛ اول اینکه آمریکا نیروهایش را از آنجا خارج و پایگاه هایش را جمع کرده است و این یک پیروزی بزرگ برای ایران است، زیرا طی این سال‌ها ایران همواره خواستار خروج آمریکا از منطقه بوده است.

دومین پیروزی برای ایران، پایان یک حکومت سکولار در افغانستان است که مخالف ایران و گسترش زبان فارسی بوده است. در واقع این‌ها نشان نمی‌دهد که این حکومت‌های سکولار محبوبیت مردمی ندارند، بلکه منظور حکومت اشرف غنی است و سومین پیروزی این است که عربستان، امارات و طرفداران محور سنی سلفی نتوانستند تا دقیقه ۹۰ از طالبان حمایت کنند و امروز عربستان و امارات نفوذ چندانی در افغانستان ندارند و این در واقع شکست رقیب منطقه‌ای ایران یعنی عربستان است؛ که ایران از این بابت در افغانستان سه پیروزی کسب کرده است.

اینکه در آینده چه خواهد شد بستگی به این دارد که طالبان چطور رفتار کند و رابطه طالبان با القاعده و داعش چطور باشد، سهم هزاره‌ها در تشکیل قدرت چگونه باشد، برخورد طالبان با زبان فارسی به عنوان نشان فرهنگ و تمدن ایرانی چگونه باشد؛ این ها عناصر تعیین کننده در روابط آینده‌ی ایران با طالبان خواهد بود.

 

توان تشکیلاتی و توان انجام عملیات انتحاری داعش خراسان محدودتر از داعش قبلی است

 

آقای قهرمانپور! ماهیت داعش خراسان چیست و چه آینده‌ای در افغانستان در پیش خواهد داشت؟

داعش خراسان در زمانی که داعش در افغانستان بود با آنها بیعت کرد. اطلاعات زیادی درباره آنها وجود ندارد برخی می‌گویند با شبکه حقانی مورد حمایت پاکستان ارتباط نزدیکی دارد و برخی دیگر می‌گویند یک شاخه افراطی خود طالبان است. در واقع همان گروه‌های اصلی می‌گویند شما جهاد را کنار گذاشته‌اید و میانه رو شدید و ما باید تندرو باشیم برخی هم معتقدند این داعش خراسان در واقع جدا شده از داعش در سوریه و عراق است، چون اطلاعات دقیقی وجود ندارد؛ ولی اگر صحت داشته باشد با توجه به اقدام تروریستی که در کابل انجام شد و با توجه به اینکه که تنها یک نفر به صورت انتحاری خود را منفجر کرده است، می‌توانیم بگوییم که توان تشکیلاتی و توان انجام عملیات انتحاری داعش خراسان محدودتر از داعش قبلی است، چرا که قاعدتا اگر توان تشکیلاتی داشتند ممکن بود یک کامیون را منفجر کنند ولی آنها صرفا با یک فرد انتحاری عمل کردند. در هر حال این خطر طالبان را تهدید می کند و مخصوصا در ماه‌های آینده در تضعیف قدرت طالبان نقش مهمی را خواهند داشت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.