بنابر تحلیل‌های موجود، مذاکرات دوجانبۀ محرمانه میان ایران و آمریکا در عمان، در حقیقت کوششی برای تغییر فضای ایستای «پنج به‌اضافۀ یک» بعد از ناکامی در مسکو به یک فضای جدید بود. پس از مجموعه پیام‌های متعدد و متنوع مبادله شده که گزارش آن پیش از این با دقت و تفصیل آمد، عطفی مهم که می‌توان آن را نقطۀ عزیمت به سوی مذاکره با دعوت کتبی آمریکا دانست تاریخ 10 ژوئن 2012م/ 21 خرداد 1391ش بود.

پایگاه خبری جماران: اخیرا کتاب با «راز سر به مهر» به قلم محمدجواد ظریف، علی اکبر صالحی، سید عباس عراقچی و مجید تخت روانچی با موضوع برجام در 6 جلد به نگارش درآمد و توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است.

این مجموعه گزارشی است توصیفی و مستند درباره روند یکی از مهمترین پرونده های تاریخی ایران که می کوشد قرائت ایرانی از برهه ای مهم در سرنوشت معاصر را به تصویر بکشد.

 

جماران هر شب بخش هایی جذاب از این کتاب را منتشر می کند:

 

چرایی تصمیم کاخ سفید برای ورود به مذاکرات دوجانبه

  • اگر برای لحظه‌ای ذهن خویش را از آنچه زمینۀ ابتکار را فراهم آورد، آزاد کنیم و فارغ از آنکه گام نخست را کدام جهت برداشت به موضوع نگاهی تازه اندازیم، با یک پرسش دیگر هم روبه‌رو خواهیم بود: آیا آنچه زمینۀ ورود آمریکا را به مذاکرات فراهم کرد به واقع ابتکار شخصی سناتور کری و عزم رئیس جمهور اوباما بود یا الزاماتی دیگر هم در پشت این انگیزه مهم وجود داشت؟

تبادل سوخت با «ملّت‌ها»

  • در جریان مصاحبۀ مطبوعاتی دکتر جلیلی اشاره کرد: یکی از بحث‌هایی که مطرح می‌شود موضوع تبادل سوخت است. آنگاه دبیر وقت شورای عالی امنیت ملّی در تشریح چگونگی تبادل سوخت هنگام مصاحبۀ مطبوعاتی مشترک با خانم اشتون از این ادبیات بهره جُست: «موضوع تبادل سوخت در چهارچوب همکاری بین ملّت‌ها می‌تواند شکل بگیرد اما وقتی می‌گوییم همکاری میان ملّت‌ها برای استفادۀ صلح آمیز از انرژی هسته‌ای لازمۀ آن این است که هرگونه اقدام و حرکتی باید با نگاه به همکاری باشد یعنی باید مبتنی بر رویکردی باشد که به حقوق ملّت‌ها احترام می‌گذارد و از اقدامی که موجب مقابله با حقوق ملت‌ها می‌شود اجتناب کند و یا اگر بوده آن را تصحیح کند».
  • طبیعی به نظر می‌رسید نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی که به نمایندگی از سوی اتحادیه، نیز پنج دولت عضو دائم شورای امنیت همراه با آلمان، به استانبول آمده بود، در آن میان نمی‌توانست درک کند چگونه موضوع تبادل سوخت را که در چهارچوب همکاری بین «ملّت‌ها» از سوی دکتر جلیلی امکان‌پذیر دانسته شده را وی باید در سطح دولت‌ها پیگیری کند. از این‌رو در ساده‌ترین نگرش دریافت طرف‌های مذاکره‌کننده از موضع دکتر جلیلی آن شده ‌بود که ایران اراده‌ای برای مذاکره ندارد. لذا خانم اشتون ناخرسندانه در گفتگوی رسانه‌ای بیان داشت: «ناامید شده‌ام» و قراری برای گفتگوهای جدید هم گذاشته نشد.

تحلیل شرایط کشور در آستانۀ ورود به مذاکرات مسقط

  • گزارش همچنین تأکید داشت که کشور از سال 1384ش، به بعد، دو سیاست متعارض در نقطه مقابل یکدیگر را دنبال کرده است. به این معنی که دولت وقت هم‌زمان با تغییر سیاست در مقابل غرب در عرصۀ هسته‌ای، در زمینۀ اقتصادی از طریق واردات فزاینده با اتکا به درآمد‌های نفتی، به سمت ادغام یک‌طرفه در نظام اقتصاد جهانی گام برداشته بود.
  • متن این تحلیل سپس نتیجه می‌گرفت که دنیای غرب پس از حصول اطمینان از اینکه نفت و درآمدهای حاصل از صادرات آن به درون زندگی مردم وارد شده، اعمال محدودیت بر بهره‌مندی از درآمدهای نفتی را، با علم به اینکه مسائل اقتصادی از اثرگذاری زیادی برخوردارند، به‌طور جدی در برنامۀ خود قرار داده است. از آنجایی‌که نفت در اقتصاد ایران نقشی تعیین کننده داشته و این نقش در دولت نهم و دهم افزایشی چشمگیر یافته بود، اقتصاددانان مشارکت کننده در تدوین گزارش به توضیحی مختصر در مورد تحولات این بخش در فرایند تحریم پرداختند.

مسقط (1)؛ حاصل تقدیر بود و نه تدبیر

  • بنابر تحلیل‌های موجود، مذاکرات دوجانبۀ محرمانه میان ایران و آمریکا در عمان، در حقیقت کوششی برای تغییر فضای ایستای «پنج به‌اضافۀ یک» بعد از ناکامی در مسکو به یک فضای جدید بود. پس از مجموعه پیام‌های متعدد و متنوع مبادله شده که گزارش آن پیش از این با دقت و تفصیل آمد، عطفی مهم که می‌توان آن را نقطۀ عزیمت به سوی مذاکره با دعوت کتبی آمریکا دانست تاریخ 10 ژوئن 2012م/ 21 خرداد 1391ش بود. شک نیست که حتی در آن زمان نیز دربارۀ ترکیب هیئت و موضوع مذاکره ابهام وجود داشت اما وقتی در این تاریخ پیام دعوت از سوی کاخ سفید با ذکر محل و زمان مذاکره به میانجی تحویل داده شد، با برداشتن گامی مسئولانه در دعوت به مذاکره از منشأ آمریکا برگی تازه در پروندۀ این داستان ورق خورد. لذا از آن زمان به بعد به روشنی باید گفت مسیر با پیشنهاد آمریکا و به وساطت سلطنت عمان گشوده شد و سرانجام با ملاحظات فراوان که بیان خواهد شد، این روند توسط ایران مورد استقبال قرار گرفت.

 

پیام جان کری و ارزیابی مذاکرات در تهران      

  • پس از پایان مذاکره، وقتی مشکل در رابطه با مبنای مذاکره نمایان شد، از سوی سناتور کری طی ایمیلی به دکتر سالم الاسماعیلی پیام داده شد: به ایرانی‌ها بگویید هیئت اعزامی اختیار مذاکره در محتوا را نداشت و هیئت پیشرو بود. دوستان مقابل لازم است بدانند شناسایی حق غنی‌سازی به عنوان بخشی از مذاکره روی میز است، در مذاکرات آتی، ان.پی.تی. و تعهدات ایران طبق تعهدات بین‌المللی و اسناد مبنا خواهد بود. دربارۀ اصرار اعضای هیئت آمریکایی پیرامون جزئیات، برداشت منفی نشود. نکات کلیدی برای شما غنی‌سازی و برای ما اطمینان از صلح‌آمیز بودن برنامه است. برای رسیدن به این موارد مذاکره باید دنبال شود.
  • ارزیابی مذاکرات در تهران

  • در تهران آن‌گونه که دکتر صالحی در خاطر دارند ارزیابی مقام معظم رهبری دربارۀ این دور از مذاکرات با این مضمون به ایشان ابلاغ می‌شود که ملاحظه می‌کنید آمریکایی‌ها به آن متنی هم که شما نقل کردید پایبند نیستند، لذا در جلسۀ اول نه تنها به رد موضوع مورد نظر (حق غنی‌سازی برای ایران ـ ثبت فتوای رهبری) اکتفا نمی‌کنند بلکه حتی در پیام اخیر جان کری به عمانی‌ها موضوع پایبندی ایران به تعهدات بین‌المللی نیز یکی از موضوعات مورد بحث معرفی شده که منظورشان تعلیق غنی‌سازی بر اساس قطعنامۀ شورای امنیت است. بنابراین آمریکایی‌ها با این نوع برخوردها زمینه‌ای را برای مذاکرات باقی نگذاشتند.
  • مقایسه میان دو الگو: «پنج به‌اضافۀ یک» یا «دو به‌اضافۀ یک»؟

  • آقایان صالحی و عراقچی در ادامۀ ارزیابی خویش و پس از این تحلیل اشاره بر این نکته دارند که در هر حال اکنون جمهوری اسلامی ایران با دو روند مذاکراتی مواجه است: «پنج به‌اضافۀ یک» و «دو به‌اضافۀ یک» که هرکدام مزیت‌ها و معایب خود را دارند. در نگاه وزیر و معاونش در الگوی «دو به‌اضافۀ یک» با یک کشور مواجهیم که کشور اصلی هم هست و مدعی است هیئت اصلی خود را با اختیار تام برای هرگونه توافق حتی بدون لزوم سؤال از واشنگتن می‌فرستند، حال آنکه در «پنج به‌اضافۀ یک» با شش کشور مواجهیم با تمایلات و اهداف متفاوت که هماهنگی بین خود آنها و رسیدن به تصمیم واحد ــ اگر غیرممکن نباشد ــ سخت زمان‌بَر است. در «پنج به‌اضافۀ یک» روند علنی و کاملاً شفاف هست که تمام جزئیات آن تقریباً بلافاصله روی آنتن‌ها می‌رود لذا هیچ طرف امکان انعطاف از مواضع خود را ندارد. جمهوری اسلامی ایران با «پنج به‌اضافۀ یک» در حقیقت مذاکره نمی‌کند بلکه اعلام مواضع می‌کند.
  • تکاپوی میانجی: زنده نگاهداشتن اُمید

  • اطلاعات بعدی نشان می‌دهد این اشاره که میانجی گاه نقشی مستقل در پروندۀ مذاکراتی ایفا کرد؛ مواقعی بر پایۀ درک خود مانع از نزدیکی زودهنگام طرفین به هم ‌گردید؛ گاه به پیشرفت موضوع شتاب می‌بخشید و گاه در برابر روندها مانع می‌گذاشت، سخن درستی است.
  • آلماتی (1)؛ پیامی که گرفته نشد!

  • یکی از اقدامات دیگر آمریکا در دستۀ اعمالِ انعطاف‌های درخواستی در دیدار آلماتی که به‌روشنی قابل نشانۀ گذاری بود، تصمیمی بود که خانم وندی شرمن پس از پایان مذاکرات در روز نخست گرفت. وی با ترک صندلی خود به سوی طرف ایرانی آمد و ایستاده شروع به گفتگو با دکتر جلیلی کرد. آنچه او گفت روشن، ساده و معنادار بود. خانم شرمن به دکتر جلیلی گفت: می‌دانیم آنچه امروز در پیشنهادهای اصلاح‌شدۀ ما به شما عرضه گردید کوچک است و شما در بحث ‌برداشته شدن تحریم‌ها علاقه‌مند به گام‌های بلندتر هستید. معتقدیم در این خصوص و رفیع‌تر از آن در موضوعات مهم و استراتژیک می‌توانیم با یکدیگر گفتگو کنیم. این گفتگوها از طریق کانال‌های دیگری که داریم مقدور است. من آمادگی ملاقات دوجانبه با شما را به هر شکل و در هر کجا که باشد دارم ولی حساسیت‌های شما را برای عدم ملاقات درک می‌کنم و به آن احترام می‌گذارم.
  • کلیدواژه‌های معاون وزیر خارجۀ آمریکا به مقام ایرانی در مذاکرات، اذعان به نابرابری پیشنهادهای آنها در برابر انتظارات ایران؛ هم‌سطحی میان برداشته شدن تحریم‌ها با گام‌های بلندتر؛ دامنۀ رفیع‌تر مذاکرات در سطوحی استراتژیک و در نهایت جمع‌بندی این سه عنصر و پیام هدایت این مسائل به «گفتگو از طریق کانال‌های دیگری بود که داریم».
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
8 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.