در بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی از وقایع جنجالی سال 1377 در هجدهم آذر می خوانیم: عصر آقاى [محمد محمدی] رىشهرى، [نماینده ولیفقیه و سرپرست حجاج ایرانی] آمد. از اوضاع کشور، اظهارنگرانىکرد، با توجه به جلسه آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییسجمهور]، با دانشجویان که خیلی نامناسب برگزار شده و مورد اعتراض نیروهای متعهد و علما و حزباللهىهاست و روزنامههاى جناح راست و مخصوصاً روزنامههاى کیهان، رسالت و جمهورى اسلامى. من هم تأییدکردم؛ مخصوصاً با وضع اقتصادى کشور.
پایگاه خبری جماران: «در جستجوی مصلحت»، عنوان جدیدترین کتاب خاطرات روزنوشت اکبر هاشمی رفسنجانی است که امسال منتشر می شود.
این کتاب شامل خاطرات هاشمی از وقایع جنجالی سال 1377 است. روزنوشت های این سال از آن روز اهمیت دارد که ناگفته هایی را از دولت نوپای سیدمحمد خاتمی و وقایعی همچون دستگیری غلامحسین کرباسچی، کتک زدن وزرای کشور و فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، استیضاح وزیر کشور و قتل های زنجیره ای را روایت می کند؛ وقایعی که هنوز پرونده آنها باز است.
جماران برای نخستین بار و به صورت اختصاصی روزنوشت های برهه ای حساس از این سال یعنی آذرماه 1377 را منتشر می کند.
بخش هجدهم این روزنوشت ها در پی می آید:
چهارشنبه 18 آذر 1377 - 19 شعبان 1419 - 9 دسامبر 1998
براى شرکت در همایش خیّرین مدرسهساز، از منزل به محل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتم. از نمایشگاه بازدیدکردم. [آقای حسین مظفر]، وزیر آموزش و پرورش و مسئول مدرسهسازى که همراه بودند، اطلاعات کافى براى جواب به سؤالاتم را نداشتند. در سالن اجتماعات، با شنیدن خیرمقدم و گزارش آقاى مظفر و سرودهاى متعدد کودکان مهدکودک نیلوفر و گرفتن عکس با آنها، در تشویق کار خیّرین مدرسهسازى، سخنرانىکردم.[19]
به دفترم رفتم. اخوى محمد، [معاون اجرایی رییسجمهور] آمد. گزارشى از وضع ارزى دولت در سال آینده داد؛ دچار مضیقه جدى خواهند شد.
ناهار، عفت و محسن با من بودند. محسن، [مدیرعامل شرکت متروی تهران]، گزارش سفر به اتریش براى مسایل ریل و سوزن مترو و پیشنهاد اتریشىها براى فاینانس اجراى دو خط 3 و 4 متروی تهران را داد و گزارش مذاکره جمعه با آقاى [علی] رازینى، [رییس دادگستری استان تهران]، در مورد محاکمه فائزه را که مقدارى با آنچه فائزهگفته بود، تفاوت دارد. او را به خاطر عدمگزارش به من، قبل از دادگاه، سرزنشکردم و اگر گفته بود، دادگاه لغو مىشد. متأسفانه خامى فائزه و مسامحه محسن، کار را به اینجا کشاند. از صحبتهاى محسن، برمىآید که آقاى رازینى، متوجه شده بود که در محتواى پرونده چیزى نیست و ترجیح مىداده، با بهانهاى مسأله را با توافق حل کند.
عصر آقاى [محمد محمدی] رىشهرى، [نماینده ولیفقیه و سرپرست حجاج ایرانی] آمد. پیشنهادهایی براى اصلاح مصوبات و آییننامههاى مجلس خبرگان، در اجلاس آینده داشت و درخواستکردکه به ولیعهد سعودى بگویم، 10 هزار حاجى که سال گذشته به خواست من اضافهکرده، امسال هم اضافه کند. از اوضاع کشور، اظهارنگرانىکرد، با توجه به جلسه آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییسجمهور]، با دانشجویان که خیلی نامناسب برگزار شده و مورد اعتراض نیروهای متعهد و علما و حزباللهىهاست و روزنامههاى جناح راست و مخصوصاً روزنامههاى کیهان، رسالت و جمهورى اسلامى. من هم تأییدکردم؛ مخصوصاً با وضع اقتصادىکشور.
شب، قرار بود مصاحبهاى با سیما درباره سازندگى داشته باشم که به بعد موکول شد. در راه خانه، به بیمارستان اختر رفتم؛ سعید [لاهوتی]، عکسى از دندانم برداشت. دکتر [هادی] منافى آمد و از خانم [معصومه] ابتکار، [رییس سازمان حفاظت محیط زیست]، شکایت داشت که گزارش منفى در مورد استفاده آقاى منافى، [رییس سابق سازمان حفاظت محیط زیست]، از هدایاى شیوخ خلیج فارس، به سازمان بازرسى کلکشور داده و بازرسى از ایشان توضیح خواسته است؛ گفت، با اجازه رهبرى، خرج نیازمندان کرده است.
[19] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «این کارهایى را که شما میکنید، اینگونه حساب نمایید؛ یک آقا یا خانمى، یک وقت در زندگى خود، تصمیم به ساخت یک مدرسه میگیرد. اگر بودجهاش زیاد نیست، یک کلاس مىسازد، تا اینکه در ساخت یک مدرسه شریک شود. این کار را براى خدا انجام میدهد، اما هیچ وقت نمیتواند آثار آن را حساب کند. چقدر انسان، در این مدرسه درس مىخوانند. از میان این تحصیلکردهها، چه خانوادههایى مىتوانند زندگیشان را بهتر کنند. چه علومى از این رهگذر، نصیب جامعه میشود. چه دانشمندانى، بعداً در جامعه بهوجود مىآیند. این موارد را نمیتواند حساب کند. این اعمال در متن واقعیت خلقت مىرود. همه اینها بهصورت تصاعدى بالا مىرود و در پرونده و نامه اعمال ثبت میشود. روز قیامت، انسان وقتى به پروندهاش نگاه میکند، متعجب میشود که این همه اعمال از کجا آمده است. تمام شدنى هم نیست؛ معنى صدقه جاریه این است، مثل آب جارى در جریان است.» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1377»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1399.