با نگاه به واقعه سراوان و محنت مردمان غیرتمند بلوچ و زمینههای خشونت و ناآرامی که در این صحنه آفریده شده که همه آنها به ضرر ایران و بلوچستان است، توسعه نیافتگی و فقر و نابرابری این منطقه، زمینه اصلی این گونه وقایع است که به خاطر کوتاهی دولت ها پدیدآمده است.
پایگاه خبری جماران: ناآرامیهای خشونتبار سراوان را میتوان از منظرهای مختلفی مورد بررسی قرار داد، از نظر بازار سیاه سوخت و سودآوری آن برای افرادی خاص و اشتغال مردم عادی که از سر ناچاری به شغل سوخت بری مشغولاند و یا از منظر سیاسی وامنیتی به این پدیده نگاه نمود. همچنین می توان از منظر توسعه منطقه سیستان و بلوچستان و حق آن منطقه برای توسعه و برخورداری از مواهب آن به موضوع نظر افکند.
یکی از وظایف ذاتی حکومتها و دولتها سیاستگذاری و زمینهسازی برای توسعه ملی و منطقه ای ایران است.توسعه ملی ایران همانند پازلی است که از توسعه مناطق تشکیل یافته و هر منطقهای در تقسیم کار ملی تلاش هایی می کند که مجموعه فرآیند بده بستان آنها توسعه ملی را شکل میدهد.
از سوی دیگر در اقتصاد ایران حداقل بیش از ۷۰ سال است که بین ۴۰ تا ۶۰ درصد درآمد بودجه عمومی دولت از نفت و گاز و فرآوردههای آن تامین میشود به همین دلیل دولت شکل گرفته دولتی است رانتیر یا رانتی، اگر فرض کنیم قیمت نفت ۵۰ دلار باشد، جمع هزینه های استخراج و تصفیه و انتقال و فروش نفت حدود ۱۰ دلار است و ۴۰ دلار رانتی است که طبیعت به این سرزمین هدیه داده است بدون آنکه کاری صورت گیرد. به همین دلیل آن را رانت و دولتی که این را در اختیار دارد دولت رانتی می نامند که تخصیص دهنده و توزیع کننده این رانت است.
این رانت به منطقه خاصی تعلق ندارد و متعلق به ملت ایران است و همه به طور برابر از آن سهم میبرند. ولی عملاً گروههای اجتماعی تواناتر و مناطق آبادتر و با نفوذ تر از آن بیشتر بهرهمند شدهاند و سیاست دولت ها نیز در تخصیص آن به مناطق نیز بسیار موثر است. شاید بتوان گفت نظام قدرت سیاسی اقتصادی و اجتماعی در سیاستگذاری برای تخصیص منابع رانتی تاثیر فراوان دارد.
در دوران پهلوی دوم سیاست دولت آن بود که سیستان و بلوچستان توسعه نیافته باقی بماند تا حکمرانی بر آن آسان تر باشد. ولی پرسش این است که40 سال بعد از انقلاب که داعیه جمهوری اسلامی عدالت و برابری برای همه ایرانیان بود چرا در سیستان بلوچستان همه شاخصهای فقر و نابرابری، بیکاری و عقب ماندگی منطقه ای از همه مناطق ایران بیشتر است؟ شاخص فقر درآمدی بیش از ۷۵ درصد، شاخص فقر چند بعدی که شامل عوامل اجتماعی نیز می گردد بیش از ۸۰ درصد است. آیا این برای جمهوری اسلامی زیبنده است که بخش وسیعی از سرزمین ایران و مردم بلوچ که از اقوام با فرهنگ و علاقهمند به این سرزمین بوده اند چنین فقیر باشند که مجبور به سوخت بری در شبکههای سوداگری سوخت شوند که در شان ملت ایران و مردم نجیب و ارجمند بلوچ نیست.
حکمروایی و سیاستگذاری حکومت و دولت ایران در ۴۰ سال گذشته می بایست چنین می بود که سهم رانت نفت مردم بلوچستان نیز در راستای ظرفیت سازی اقتصادی و ایجاد اشتغال در حوزه های صنعت، شیلات، کشاورزی گرمسیری و به خصوص تجارت به کار گرفته می شد که حاصل آن رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال در امروز بود. ممکن است گفته شود که این منطقه مزیت نسبی توسعه ندارد. مطالعات این امر را رد میکند، منطقه سیستان و بلوچستان سرزمین وسیعی است که دارای مزیت های نسبی بی نظیری در جنوب و سواحل دریای عمان، منطقه ساحلی مکران است که دارای پتانسیلهای عظیم حمل و نقل بین المللی در چابهار، شیلات، گردشگری و کشاورزی گرمسیری است. در مناطق میانی نیز معدن تجارت، کشاورزی و صنعت مزیتهای نسبی این منطقه است. در سال ۱۳۵۵ که طرح آمایش ایران توسط فرانسوی ها تهیه شد، محور نسبتاً توسعه یافته ایران را منطقه مرکزی و محور غرب کشور میدانست ولی محور شرق را که شامل سیستان و بلوچستان و بخشی از کرمان و خراسان بود را علیرغم داشتن ظرفیت ها و مزیت های نسبی توسعه، توسعه نیافته اعلام کرده و تاکید بر برنامه ریزی برای توسعه محور شرق داشت.
بعد از انقلاب نیز در دهه ۶۰ اقداماتی در جهت تهیه طرح توسعه محور شرق صورت گرفت که تا حدی اجرایی شد که نتایج آن نتوانست ظرفیتهای اقتصادی مناسبی برای منطقه فراهم سازد. حال چرا باید این منطقه، همواره توسعه نیافته باقی بماند و حقوق از دست رفته خود را از رانت نفتی دریافت نکند و طرح توسعه سواحل مکران که مهمترین محور آن توسعه درون زا برای تقویت ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی است به اجرا در نیاید و محور شرق که مصوبه قانونی آن نیز پابرجاست متروک بماند. اجرای این برنامه ها می تواند چهره استان سیستان بلوچستان را دگرگون سازد و حتی برای اقتصاد ملی ایران نیز بسیار سودمند باشد.
حکومت و دولت به جای طراحی و سازماندهی اصلاح سوخت بری چرا به فکر اجرای برنامه توسعه منطقهای همانند توسعه و عمران سواحل مکران و طرح محور شرق و نظایر آن نیست. البته سوختبران قاچاقچی نیستند و انسان هایی هستند که برای حیات زندگی خود، رنج این کار را به جان می خرند و البته با شبکه های سوداگر پشت صحنه ماجرا فرق دارند.
با نگاه به واقعه سراوان و محنت مردمان غیرتمند بلوچ و زمینههای خشونت و ناآرامی که در این صحنه آفریده شده که همه آنها به ضرر ایران و بلوچستان است، توسعه نیافتگی و فقر و نابرابری این منطقه، زمینه اصلی این گونه وقایع است که به خاطر کوتاهی دولت ها پدید آمده است.
اینجانب به خاطر آشنایی با منطقه و دانش توسعه اقتصاد و برنامهریزی توسعه منطقهای از این واقعه و رنج و محنت مردم سیستان و بلوچستان، بسیار غم زده و شرمسار هستم و اکیداً کلید حل همه مسائل توسعه نیافتگی، سردرگمی مردم در زندگی روزمره، فقر و نابرابری و حتی مشکلات امنیتی این منطقه را در اقدام سریع دولت برای توسعه اقتصادی و اجتماعی و اجرای طرحهای مصوب استان می دانم. و سوخت بری مردم با فرهنگ و ایران دوست بلوچ را در شأن آن ها و ملت ایران نمیدانم.
شاید گفته شود که در این شرایط چه باید کرد، البته می توان شرایط موجود را تسکین داد ولی ماندن در این حالت همان حالتی است که اگر به آن تن دهیم سالهای سال توسعه نیافتگی استان در همین پاشنه سوخت بری و رنج و محنت مردم خواهد چرخید. این دولت ها هستند که بنا به وظیفه ذاتی خود باید این استان را از تله فقر و نابرابری و توسعه نیافتگی با طرح های کوتاه مدت و میان مدت رها سازد. و فرصت های از دست رفته این منطقه را باز تولید نمایند.
*استاد دانشگاه شهید بهشتی