امور اجتماعی جامعه اسلامی باید علی السویه باشد. اگر بنای بر این است که به وسیله حجاب امنیت زن تأمین شود، یا احترامش در جامعه حفظ می شود و نکاتی از این قبیل وجود دارد و برای این است که مردان تحریک نشوند و ایجاد مزاحمت نکنند، زنان غیر مسلمان هم باید این امر را رعایت کنند. امر اجتماعی تبعیض بردار نیست.
دومین نشست «بازشناسی ماهیت حکم حجاب» در قالب سلسله نشست های مجازی «چالش های فقهی مسأله حجاب» توسط مؤسسه مفتاح کرامت برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در این نشست گفت: مدت هایی است که این دغدغه فکری و ذهنی برای من در بررسی مسائل فقهی پیدا شده که در مباحث فقهی ما به ماهیت شناسی احکام نیاز داریم. آنچه که فعلا متعارف هست این است که فقیه به ادله فقهی مراجعه و بر اساس ادله حکم را استنباط می کند؛ که فلان فعل، واجب، حرام، مستحب یا مکروه است. این چیزی است که ما داریم. اما چیزی که باید درباره آن فکر کنیم و تدارک ببینیم، ماهیت شناسی حکم است.
این استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: دیه حکمی است که در قرآن کریم آمده؛ ولی چه ماهیتی دارد؟ آیا ماهیت کیفر و مجازات برای جانی دارد؟ یا ماهیت جبران خسارت برای خسارت دیده دارد؟ آثار اینها متفاوت است. یا اینکه در فقه بر اساس ادله حکم حرمت برای غیبت به اثبات رسیده است. ولی آیا این حکم فقط جنبه تکلیفی دارد؟ غیبت کننده مرتکب فعل حرام می شود یا علاوه بر آن جنبه حق الناس هم وجود دارد؟ حقی نسبت به غیبت شوند تضییع می شود. نتیجه این تفاوت در ماهیت حکم این است که اگر فقط جنبه تکلیفی داشته باشد با استغفار توبه او کافی است ولی اگر تضییع حق دیگری باشد، علاوه بر استغفار، استحلال لازم است.
وی ادامه داد: فعلا بحث ما در حجاب است. ما در اینجا امری را مفروض می گیریم و به بحث می پردازیم. مفروض این است که در شریعت اسلامی حکمی در رابطه با حجاب وجود دارد و زنان موظف هستند بدن خود را بپوشانند و صورت و کف دست استثنا است. ما درباره اصل این حکم بحث نمی کنیم و درباره ادله این حکم هم بحثی نداریم. این فتوا در اینجا مفروض و مسلم است. ولی این بحث مطرح می شود که ماهیت این حکم چیست؟ مثلا این حکم جنبه امضایی دارد یا تأسیسی است؟ این حکم فقهی جنبه فردی دارد یا جنبه اجتماعی دارد؟ و جنبه های مختلف دیگری که مربوط به ماهیت شناسی حکم می شود.
سروش محلاتی اظهار داشت: برخی از احکام عقلایی است و ماهیت حکم را هم از عقلا اخذ می کنیم و شرع مقدس همان حکم عقلایی را تأیید کرده است. مثل «اوفوا بالعقود»؛ تعهد نسبت به قراردادها یک مبنای عقلایی دارد و همه عقلا هم بر آن توافق می کنند. اینجا برای ماهیت شناسی باید سراغ عقلا رفت که چه حکمی در میان شما وجود دارد و ماهیت آن چیست. اما در مواردی که بین خردمندان تفاوت رأی و تفاوت رَویه هست و تسالمی بر یک رویه در نزد عقلا نیست، اگر شرع وارد می شود و حکمی را مقرر می کند، قهرا باید ماهیت شناسی به استناد نصوص شرعی صورت بگیرد.
وی افزود: ما در مسأله حجاب با چنین مسأله ای مواجه هستیم که ببینیم این تکلیفی که شارع مقدس در کتاب و سنت برای زنان و مردان مقرر فرموده چه ماهیتی دارد؟ پرسش هایی که در خصوص ماهیت حکم هست را باید بر اساس نصوص تحقیق و پیگیری کنیم. البته متفکرانی مانند شهید مطهری بحث را مقداری فراتر قرار داده اند. درباره فلسفه، حکمت ها و آثار حجاب بحث کرده اند. ولی بحث ماهیت شناسی غیر از فلسفه است. ما درباره فلسفه حجاب بحث نمی کنیم. این پیش از مسأله فلسفه حکم است. البته این مباحث کاملا با هم مرتبط است.
این استاد حوزه علمیه، اظهار داشت: آنچه مطرح هست این است که آیا می توان بر اساس نصوصی که درباره حجاب هست ماهیت شناسی کرد؟ یک بار در سوره نور و بار دیگر در سوره احزاب آیاتی درباره لزوم پوشش برای زنان آمده است. فقها بحث کرده اند که این آیات بر لزوم پوشش برای زنان دلالت می کند. این بحث فقهی در مرحله نخست است که ما وارد این بحث نمی شویم. ولی از این آیات می توانیم استفاده کنیم که ماهیت این حکم چیست؟ چند قرینه در اینجا هست که می تواند در فهم این ماهیت ما را کمک کند.
وی ادامه داد: قرینه اول این است که در آیه 31 سوره نور به «أزکی» بودن اشاره شده است. یعنی رعایت حجاب و پوشش «أزکی» است. آیا در همه موارد پوشش برای زن و مرد می توان تعمیم داد؟ ظاهر آیه شریفه این است که اینکه شخص با پوشش پاکی بیشتری را کسب می کند مورد توجه شارع مقدس بوده است. مرحوم آقای مطهری در کتاب «مسأله حجاب» توضیحی درباره این تعبیر دارند و می فرمایند «ذلک أزکی لهم» یعنی این کار برای ایشان پاکیزه تر است. فکر انسان از اینکه دائما درگیر با تمایلات جنسی باشد آزاد می شود و می تواند به صورت معقول درباره مسائل جدی دیگر فکر و تأمل کند.
سروش محلاتی تأکید کرد: فقها بحث می کنند که آیا از این کلمه «أزکی» می توان برای وجوب استفاده کرد یا تعبیری سازگار با استحباب است؟ این قسمت از حریم بحث ما خارج است. با فرض اینکه دلالت آیه بر وجوب تام و تمام هست، ولی نمی توان پنهان کرد که نگاه قرآن در مسأله «ستر» و «حجاب» از این زاویه است که به این وسیله روح و فکر خودتان را پاکیزه نگه دارید. اگر این مطلب به استناد این نص قرآنی را بپذیریم، قهرا نگاه قرآن در این مسأله جنبه فردی پیدا می کند و جنبه عمومی و اجتماعی ندارد. هر شخصی به این وسیله خودش را در محضر پاکی قرار می دهد و خودش را از افکار، هیجانات و تمایلات جنسی دور نگه می دارد.
وی افزود: حداقل باید بپذیریم که یا تنها فلسفه حجاب این است و یا یکی از نکاتی که در تشریح حجاب وجود دارد و مورد نظر شارع مقدس هست، این است. هیچ منافاتی هم ندارد. گاهی اوقات یک حکم می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد. قرآن کریم در موضوع زکات هم این تعبیر را به کار برده است. از یک طرف زکات برای تأمین زندگی نیازمندان و بلکه حق آنها است و در عین حال اسلام جنبه اخلاقی را هم مدنظر قرار داده و طهارت روحی هم برای کسی که زکات می دهد تحصیل می شود. یعنی تعلقات مالی کاهش پیدا می کند و وابستگی انسان به مال دنیا کم می شود.
شخص به وسیله رعایت پوشش مناسب امنیتی برای خودش تأمین می کند تا انسان های مزاحم بدانند این فرد اهل رفتارهای جلف نیست و به تمایلات آنها پاسخ نمی دهد و از وقار و عفاف برخوردار است.
این استاد حوزه علمیه قم گفت: من تأکید می کنم مخصوصا کسانی که این بحث را دنبال می کنند این را به عنوان یک پایه و اساس تلقی کنند. چون ما در مسأله حجاب پرسش های زیادی داریم که باید پاسخ بدهیم و به نظر بنده بسیاری از این پرسش ها مبتنی بر این هست که اول ماهیت شناسی صورت بگیرد. یعنی وقتی که مثلا می گوییم دولت چه وظیفه ای در مقوله حجاب دارد؟ اول باید ببینیم آن گونه که شرع مقرر فرموده ماهیت حجاب چیست. اگر شارع مقدس به عنوان امر اجتماعی و عمومی در نظر گرفته باشد، دولت یک مسئولیت در قبال این مسأله پیدا می کند. اگر گفتیم جنبه اخلاقی مسأله مورد نظر شارع بوده، مسئولیت دولت در این زمینه متفاوت می شود. لذا بسیاری از مسائل به ماهیت شناسی مربوط است و اینجا باید تکلیفش را مشخص کرد.
وی با اشاره به آیه 59 سوره احزاب، تصریح کرد: در سوره مبارکه احزاب که مجددا این موضوع مطرح شده، نکته دیگری برای شناخت ماهیت حجاب دیده می شود. نکته دوم این است که پیامبر(ص) به زنان و فرزندان خود و زنان مؤمن ابلاغ می کند که طبق دستور آیه شریفه روسری های بزرگ خود را بر سر بیفکنند. آنجا موضوع این است که اگر این کار را بکنید مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرید. پس شخص به وسیله رعایت پوشش مناسب امنیتی برای خودش تأمین می کند تا انسان های مزاحم بدانند این فرد اهل رفتارهای جلف نیست و به تمایلات آنها پاسخ نمی دهد و از وقار و عفاف برخوردار است.
سروش محلاتی ادامه داد: ماهیتی که اینجا مطرح می شود با ماهیتی که در سوره نور بود کاملا متفاوت است. زن برای اینکه نشان دهد حاضر نیست مزاحمت های افراد دیگر جامعه را بپذیرد و مقاومت می کند، حجاب یک نشانه و علامت است. در این آیه قهرا مسأله امنیت مطرح هست که یک امر اجتماعی است و این حکم با حکمی که در سوره نور آمده از نظر ماهوی تفاوتی پیدا می کند. به تعبیر دیگر، یک حکم است اما در جعل این حکم دو نکته مورد نظر شارع مقدس بوده است. یکی جنبه «أزکی» بودن و یکی رفع مزاحمت ها و جلوگیری از آسیب دیدن زنان است.
وی افزود: مرحوم شهید مطهری هم نکته اول را کمرنگ مطرح می کنند. البته تعبیر ایشان آرامش روانی هست که مقداری اعم و فراتر از چیزی است که در قرآن آمده است. آن پاکیزگی که در آیه آمده خودش دارای بار معنایی خاصی است؛ غیر از مسأله آرامش روانی که یک امر عام است و مربوط به قلمرو روانشناسی می شود. به هر حال، نسبت به نکته دوم هم ایشان معتقد هستند که مسأله امنیت برای زنان و جلوگیری کردن از مزاحمت ها در مسأله حجاب خیلی مهم نیست و مورد نظر شرع مقدس هم قرار ندارد.
این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: در همین کتاب «مسأله حجاب» ایشان ابتدا فلسفه حجاب را با چهار نگاه متفاوت مطرح کرده اند. آرامش روانی، استحکام خانواده و جنبه اجتماعی را مطرح کرده اند و هم اینکه این یک ارزش و احترام برای زن هست. ولی در ذیل آنجا تحت عنوان بحث «عدم امنیت» ریشه دیگری که برای عدم پوشش ذکر کرده اند ناامنی است و خودشان می فرمایند این طور نیست. تعبیرشان این است که «مسلما علت دستور پوشش در اسلام عدم امنیت نبوده است.» بعد مقداری تنزل می کنند و به صورت فرض «لااقل علت منحصر و اساسی عدم امنیت نبوده است. زیرا این امر نه در آثار اسلامی به عنوان علت پوشش معرفی شده است و نه چنین چیزی با تاریخ تطبیق می کند. در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال امنیت فردی به واسطه خاص قبیله ای و بدوی وجود داشت».
زن به وسیله پوشش ارزش و احترام پیدا می کند و اگر پوشش مناسب نباشد ارزش و احترام خود را از دست می دهد.
وی ادامه داد: ایشان یک بحث کلی در خصوص رابطه بین حجاب و امنیت مطرح می کنند و می فرمایند که در اسلام مسأله اصلی این نیست. فلسفه اساسی پوشش چیز دیگر است. در حالی که این آیه شریفه سوره احزاب برای مسأله امنیت اهمیت قائل هست و آن را به عنوان علت اصلی حکم بیان می کند. این یک تفاوت در استنباط از آیه شریفه است که در اینجا وجود دارد.
سروش محلاتی افزود: نکته دیگری که در فرمایشات ایشان هم مطرح هست و قابل تأمل هست، این است که ایشان مسأله امنیت را تحت عنوان دیگری قرار داده اند. یعنی بعد از اینکه آرامش روانی را به عنوان نکته اول مطرح می کنند، استحکام خانواده به عنوان نکته دوم، استواری جامعه نکته سوم و بعد می رسند به اینکه چهارم ارزش و احترام زن است؛ که اسلام زن را تشویق کرده که هر مقدار متین تر و عفیف تر حرکت کند احترام خودش را حفظ خواهد کرد. بعد تحت عنوان احترام، که زن به این وسیله احترام خودش را حفظ می کند و ارزش خودش را بالا می برد، به آیه سوره احزاب اشاره می کنند که در قرآن هم توصیه شده زن ها خودشان را بپوشانند.
وی تصریح کرد: در واقع ایشان مسأله عدم امنیت را تحت عنوان دیگری قرار داده اند. عنوان دیگر این است که زن به وسیله پوشش ارزش و احترام پیدا می کند و اگر پوشش مناسب نباشد ارزش و احترام خود را از دست می دهد. با آنچه که ما از آیه شریفه قرآن به دست می آوریم به نظر می رسد که جور دیگری باید مسأله را تفسیر کرد. موضوع، مسأله احترام به این معنا نیست. احترام یک امر اخلاقی و جلوگیری از امنیت یک امر اجتماعی و عمومی است و دو فلسفه کاملا متفاوت دارد که باید آنها را جدای از همدیگر در نظر گرفت.
این استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: چیزی که در قرآن کریم آمده همین است که زن در موقعیتی قرار نگیرد که با لباس یا حرکات خود زمینه برای مزاحمت های دیگران فراهم کند. او می تواند با پوشش و رفتارهای مناسب مانع مزاحمت های دیگران باشد. آنچه در این آیه شریفه آمده همان پیشگیری از مزاحمت ها است. اگر ما این را در نظر گرفتیم که مسأله مزاحمت ها می تواند به عنوان یک زمینه باشد، قهرا باید به لوازمی که برای این حکم از آیه شریفه قرآن می توان استفاده کرد هم ملتزم شویم.
وی افزود: آن مسأله این است که ایجاد مزاحمت ها در قلمرو تبرج مطرح می شود؛ نه در مسأله صرف کشف. چیزی که سبب می شود افرادی دنبال خانمی بیفتند و نسبت به او ایجاد مزاحمت کنند، صرف این نیست که سر خود را نپوشانده است. از نظر ایجاد مزاحمت بین پوشش صورت و پوشش سر تفاوتی وجود ندارد. اتفاقا، به قول بعضی از فقهای ما مثل مرحوم آیت الله بروجردی، آن مقداری که جاذبه در صورت وجود دارد در موی سر وجود ندارد و انسان ها بیشتر تحت تأثیر صورت ها قرار می گیرند. چشم، ابرو، لب، دهان و خود این صورت بیشترین جاذبه را دارد. در ادبیات منظوم هم بیشترین تأثیرات همین جا دیده می شود.
سروش محلاتی اظهار داشت: پس اگر مسأله فقط از نگاه ایضاع دیگران مطرح شود، آنجا ما قهرا با موضوع تبرج مواجه هستیم، و اینکه شخص نباید خودآرایی داشته باشد که زمینه برای ایجاد مزاحمت ها باشد. اما صرف اینکه سر مکشوف باشد ممکن است ایجاد مزاحمتی هم در جامعه نداشته باشد. به هر حال، آیه شریفه به ایجاد مزاحمت ها ناظر است. این نکته ای است که در این آیه شریفه باید بیشتر مورد تأمل قرار بگیرد. لذا شاید به همین دلیل است که مرحوم آقای مطهری مسأله رفع مزاحمت ها را که در سوره احزاب مطرح شده به عنوان یک مسأله جدی، اساسی و مهم تلقی نمی کنند. شاید به این دلیل که نمی شود آن را تعمیم داد. یعنی این علت را نمی توان در همه موارد به عنوان علت منحصره شمرد و حکم را بر مدار این علت قرار داد.
وی تأکید کرد: عجیب این است که از یک سو ایشان همین نکته را به عنوان ارزش زن تلقی می کنند و از طرف دیگر وقتی به خود این آیه می رسند، این را یک مسأله موردی تلقی می کنند. یعنی تفاوت بین آیه سوره نور و آیه سوره احزاب را از همین جهت می دانند. آیه سوره نور یک دستور کلی و همیشگی است، خواه مزاحمتی در کار باشد یا نباشد، ولی فقها و مفسرین آیه سوره احزاب را مخصوص موردی می دانستند که زن مورد مزاحمت افراد ولگرد قرار می گرفته است. لذا آیه سوره احزاب فلسفه کلی حجاب را بیان نمی کند و به یک فلسفه اجتماعی مربوط می شود که برای زن وجود دارد. یعنی برای حفظ شخصیت و آزادی زن و امنیتی که باید در جامعه احساس کند.
این استاد حوزه علمیه قم گفت: جنبه سوم این است که در حجاب استثناهایی وجود دارد و ما در فقه از استثنائاتی که برای حکمی وجود دارد می توانیم ماهیت حکم را تشخیص بدهیم. اگر حجاب یک امر عمومی و اجتماعی است، این سؤال مطرح می شود که چرا شارع مقدس بین زنان مسلمان با زنان غیر مسلمان تفاوت قائل شده است؟ امور اجتماعی جامعه اسلامی باید علی السویه باشد. اگر بنای بر این است که به وسیله حجاب امنیت زن تأمین شود، یا احترامش در جامعه حفظ می شود و نکاتی از این قبیل وجود دارد و برای این است که مردان تحریک نشوند و ایجاد مزاحمت نکنند، زنان غیر مسلمان هم باید این امر را رعایت کنند. امر اجتماعی تبعیض بردار نیست.
وی تأکید کرد: نمی شود بگوییم این احترامی برای زن مسلمان است. اگر احترام است و جنبه فردی داشته باشد قابل قبول است. اما اگر حجاب را به عنوان یک امر عمومی و اجتماعی با یک فلسفه اجتماعی تلقی کردیم، آن وقت باید توضیح دهیم که این استثناها برای چیست. مثلا اسلام در شرب خمر بین مسلمانان و غیر مسلمانان تفاوتی قائل شده است. شرب خمر برای مسلمان ممنوع است ولی برای یهودی و مسیحی ممنوعیتی ندارد. ولی آنجایی که جنبه اجتماعی پیدا می کند این تفاوت برداشته می شود. یعنی اگر یک یهودی یا مسیحی خواست به صورت علنی شرب خمر کند، اسلام جلوی او را می گیرد.
سروش محلاتی افزود: اگر اسلام حجاب را معتبر کرده برای اینکه صحنه جامعه پاک باشد و یک امر اجتماعی است و اگر زن مسلمان بی حجاب بیرون بیاید نظام اخلاقی جامعه را به هم می زند، بیرون آمدن غیر مسلمان همین تأثیرات منفی را دارد. مسأله جنسیت است و اینکه عقیده او اسلام هست یا زرتشتی است تأثیری در تأثیرات نگاه ندارد. نگاه منفی تأثیرات منفی خودش را برای مسلمان و غیر مسلمان دارد. از اینکه اسلام این تفاوت را در جامعه اسلامی پذیرفته معلوم می شود نگاهی که در مسأله حجاب وجود دارد بر اساس این فلسفه اجتماعی نیست و به عنوان یک امر عمومی تلقی نکرده بوده است.
وی ادامه داد: استثناء دیگر موضوع کنیزان است. درست هست که موضوع کنیز امروز منتفی است ولی توجه به این استثنا که اتفاقا در صریح قرآن هم آمده مهم است. اگر امر عمومی است، به لحاظ تحریک و تهییج زنانه حرّه یا کنیز بودن زن تأثیری ندارد. این طور نیست که چون کنیز است و حرّه نیست رغبت نسبت به جنسیت او کاهش پیدا کند و تأثیراتی که روی دیگران می گذارد از بین برود. اگر امر عمومی است شارع باید همه این تفاوت ها را القا کند و بگوید در جامعه اسلامی زنان باید این پوشش را رعایت کنند.
این استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: قسمتی از پوشش عمومی شده و امر اجتماعی هم هست. یعنی حداقل هایی از پوشش هست که کنیز هم باید رعایت کند و زنان اهل کتاب هم باید رعایت کنند و آن پوشش بدن است. به آنها هم اجازه نمی دهند بدون پوشش بدن بیرون بیایند و آنها هم قبول دارند. اما پوشش سر و صورت عمومی نیست؛ اگر عمومی بود باید تکلیف آن تکلیف عام باشد ولی شارع این تکلیف را برای زن مسلمان قرار داده و برای زن غیر مسلمان این تکلیف را قرار نداده است. اگر موضوع در اینجا لحاظ امر اجتماعی بود، باید این را هم عمومی کند.
دستوراتی که در تکالیف مختلف آیات قرآن کریم آمده به صورت مستقیم است. خدا با مسلمانان صحبت می کند و می فرماید که نماز بخوانید، روزه بگیرید و یا حج بروید؛ مستقیم است. اما حجاب و پوشش یک دستور غیر مستقیم است. می فرماید «ای پیامبر(ص) به زنان و مردان بگو حجاب را رعایت کنند».
وی افزود: امر دیگری که فقها فرموده اند زن به این وسیله احترام خودش را حفظ می کند، ما در منابع چنین چیزی را پیدا نمی کنیم و یک استنباط است. شهید مطهری هم فرموده اگر زن نمی خواهد این احترام را داشته باشد، خودش دارد این احترام را القا می کند و لذا نگاه کردن به او جایز می شود. ولی از کجا چنین مطلبی را می توانیم استفاده کنیم که مسأله حفظ احترام است؟ چیزی که در آیات شریفه آمده «أزکی» بودن و جلوگیری از مزاحمت ها است. به علاوه اینکه اگر مسأله احترام شد، احترام با اختیار تلازم عرفی پیدا می کند.
سروش محلاتی تأکید کرد: اینکه احترام زن به این است که سرش را بپوشاند و اگر سر خود را نپوشاند بی احترامی به خودش تلقی می شود را چگونه می شود اثبات کرد؟ آیا از نصوص می شود اثبات کرد؟ یعنی اگر زن غیر مسلمانی پوشش سر را بر می دارد و پوشش سر را رعایت نمی کند، دارد احترام خودش را از بین می برد؟! عرف از این عمل او چنین تلقی دارد؟! عریان شدن در مقابل دیگران چنین معنایی را دارد و بی احترامی نسبت به دیگران هست. پوشیدن لباس نامناسب در برابر دیگران یک بی احترامی است. اما در عصر پیامبر هم اگر کسی موی سر خود را باز می کرد چنین تلقی وجود نداشت که دارد احترام خود را ساقط می کند.
وی ادامه داد: اگر کسی موی سر خود را باز بگذارد در عرف یک جامعه ممکن است یک علامت باشد. آیه شریفه فرمود موی سرتان را بپوشانید تا کسی متعرض به شما نشود و بداند که شما اهل این حرف ها نیستید. اما به معنای این نیست که شخص با نپوشاندن موی سر احترام خود را ساقط می کند. از فرمایشاتی که بزرگان در این رابطه داشته اند چیزی نمی فهمیم. خود حکم را می فهمیم که در قرآن کریم هست. ماهیت این حکم را با توجه به قرائنی که در آیه آمده و استثنائات باید شناخت. نکته سومی هم هست که آیات حجاب در سوره های نور و احزاب دستور غیر مستقیم است.
این استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: دستوراتی که در تکالیف مختلف آیات قرآن کریم آمده به صورت مستقیم است. خدا با مسلمانان صحبت می کند و می فرماید که نماز بخوانید، روزه بگیرید و یا حج بروید؛ مستقیم است. اما حجاب و پوشش یک دستور غیر مستقیم است. می فرماید «ای پیامبر(ص) به زنان و مردان بگو حجاب را رعایت کنند». این ادبیات و سبک در بیان حکم قرآن کریم اختصاص به اینجا دارد. ما در قرآن موارد فراوانی داریم که خداوند غیر مستقیم و از طریق پیامبر(ص) با افرادی صحبت می کند ولی در حوزه تکالیف اختصاص به این مورد دارد. خطاب آیات قبل از 30 سوره نور مستقیم است. اما وقتی به پوشش می رسد، مخاطب عوض می شود و به پیامبر(ص) می فرماید به مؤمنان بگو خود را بپوشانند.
وی ادامه داد: آیه 59 سوره احزاب هم به همین شکل است. آنجا هم پیامبر(ص) باید بگوید. اگر شما حکم دیگری در قرآن آوردید که این جوری باشد. این یک حکم که دو جا آمده و با فاصله هم آمده، پیامبر(ص) واسطه شده است. در کتاب های فقهی و حتی تفاسیر هم نوعا چیزی در مورد این نکته دیده نمی شود. ولی انگار برخی از مسائل اصلی و درجه اول هست که خود خدا ابلاغ می کند و بعضی از مسائل ریزتر، خصوصی تر و فرعی تر است که خداوند گفتن آن را به پیامبر(ص) محول می کند. اگر مسأله حجاب امر عمومی و از مسائل اصلی است، اینکه پیامبر(ص) در اینجا واسطه شود و لحن آیه تغییر کند، معنا پیدا نمی کند.
سروش محلاتی اظهار داشت: اگر خداوند برای حکمی مجازات دنیایی در نظر گرفته نشان از اهمیت آن دارد. مثلا در خصوص زنا، سرقت و محاربه شارع محترم هم اصلش را فرموده و هم اینکه اگر انجام دادند همین دنیا کیفر آن مقرر شده است. یک مرحله هم هست که خداوند در قرآن مجازات دنیایی مطرح نمی کند ولی کیفر و عقوبت اخروی را بیان می کند. مثلا کسی که مال یتیم می خورد دارد آتش جهنم می خورد. این هم نشان می دهد این حکم دارای اهمیتی است. یا اینکه تعبیر سنگین در مورد آن به کار می برد؛ مثل اینکه شرب خمر کار شیطان است و باید از آن اجتناب کنید.
وی تأکید کرد:وقتی به حجاب می رسیم، چه آیات سوره نور و چه آیات سوره احزاب، می بینیم هیچ کدام از این علائم همراه این حکم وجود ندارد. یعنی به جای اینکه بگوید این امر پلید است، گفته «أزکی» است. در سوره احزاب هم گفته به این وسیله جلوی مزاحمت ها را بگیرید. اما تعبیری که مجازات دنیوی، اخروی و یا تهدیدی در کنار آن باشد در این مسأله نیست. اگر تلقی این است که حجاب یک امر عمومی و خیلی مهم در جامعه است که اگر آسیب ببیند همه چیز از بین می رود یا اینکه پایه و اساس نظام اجتماعی و ارزشی ما چنین امری است، به نظر من این استنباط با لحن آیات قرآن سازگار نیست.
این استاد حوزه علمیه قم در پایان تأکید کرد: آنچه از شواهد و قرائن می توان فهمید این است که تلقی ما نیازمند به یک بازبینی است؛ به لحاظ اینکه حکمی را که شرع مقدس در این زمینه مقرر فرموده چه ماهیتی دارد.