ما به اصلاحهای بسیار بنیادی و توانمندسازیهای بسیار جدّی قبل از اینکه هر توافق استراتژیک به کشور خارجی داشته باشیم نیاز داریم.
به گزارش جماران، فرشاد مومنی که با موضوع «اقتصاد سیاسی جذب سرمایهی خارجی با تمرکز بر توافق جدید میان ایران و چین» و در یک نشست مجازی اینستاگرامی از موسسه دین و اقتصاد سخن می گفت، تأکید کرد: تمام دنیا میگویند چینیها بیاخلاق، خشن و سرکوبگر، فاسد هستند و قرارداد خارجی چه در قالب انتقال تکنولوژی باشد چه در قالب جذب سرمایهی فیزیکی باشدt در شرایطی که بستر نهادی ما ضد تولیدی و کج کارکرد و پر فساد هست قطعاً به نفع طرف خارجی و به شدت به ضرر ما تمام خواهد شد.
او با اشاره به اینکه چند برابر سناریوهای احتمالی جذب سرمایه گذاری خارجی فرار سرمایه و اتلاف درآمدهای ارزی داریم، بر اولویت جلوگیری از فرار سرمایه کشور بر جذب سرمایه گذاری خارجی تأکید کرد.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تأکید کرد: کارشناسان معتقدند هیچ کشوری حق ندارد سراغ وامگیری خارجی برود، الا اینکه ابتدا از طریق مطالعههای کارشناسی محرز شده باشد که تنگای اصلی و عمدهاش کمبود ارز است. از سال 85 تا کنون که کشور وارد تحریم ها شده است بیش از 1200 میلیارد دلار را نابود کرده است از سال 1392 تا 1396 دولت آقای روحانی 471 میلیارد دلار درآمد ارزی مستقیم از محل صادرات به گونههای مختلف داشته است. این در حالی است که در کل سالهای جنگ کل درآمدهای ارزی به 120 میلیارد دلار نمیرسید
مومنی با اشاره به نمونه های تاریخی متعدد از جمله قرارداد فین کن شتاین تکیه به یک قدرت خارجی برای مواجهه با یک قدرت خارجی دیگر را تجربه ای شکست خورده دانست و تأکید کرد: آویزان قدرت های دیگر شدن امنیت نمی آورد.
او متذکر شد: ما به گونه توهم آلودی روی بعضیها انتظاراتی بار میکنیم که در سابق برای لوتیهای محله بار میکردیم. هیچکدام از خارجیها لوتی محله نیستند و به گواه شواهد تاریخی بو میکشند و هر آنچیزی که منافعشان را تأمین کند ولو با رسوایی و بیآبرویی و ظلم و جنایت انجام می دهند.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به کلام معصوم گفت: حد خودتان را بفهمید؛ استفاده از تضاد ابرقدرتها توهم است. این استراتژی نیازمند داشتن سطح بسیار بالایی از بلوغ اندیشهای و قابلیتهای سطح بالای اجرایی است. با هوس رانی و شوخی و بازیچه قرار دادن مسائل حیاتی چیزی جز توهم حاصل نمیشود.
به گزارش جماران، این صاحب نظر اقتصاد توسعه با تأکید بر این که باید به جای ترویج اندیشهی اتکاء به دیگران روی ارتقاء بنیهی تولیدی و پیوند حکومت با مردم ایران کار کنیم، گفت: راه نجات ما از این مسیر میگذرد.
وی همچنین با اشاره به این که به طرز فاجعه آمیزی فاقد صلاحیتهای بایسته در تنظیم قراردادهای کارآمد برای کشور هستیم، گفت: پژوهش ها نشان می دهد که جنگ حقیقی و اصلی بر سر منافع ملّی در گات و WTO قبل از اینکه جنگ اقتصادی باشد جنگ حقوقی است. بدین معنا ما باید متخصصهای بسیار سطح بالا داشته باشیم که به حقوق قراردادهای بینالمللی در زمینهی سیاسی، اقتصادی و حیطههای دیگر مسلط باشند. اما برای نمونه قراردادهایی که با فوتبالیستهای خارجی میبندیم نگاه کنید. شما ملاحظه کنید که ما توانستیم در یک قرارداد خارجی با فوتبالیستها آبرومند برخورد کنیم؟!
فرشاد مومنی با انتقاد از کسانی که دل به شکست ترامپ بسته اند، به ضعف فهم سیاست خارجی در کشور اشاره کرد و گفت: در ایران خیلیها فکر میکنند اگر ایران با آمریکا مشکل خود را حل کند همهی مسائل حل میشود. کارنامهی جذب سرمایهی خارجی در دورهی 1352 و 1356 که ایران و آمریکا در قلّهی روابط صمیمانه و نزدیک استراتژیک بودند و ایران یکی از قلّههای کارنامهی اقتصادی خودش را از نظر رشد اقتصادی تجربه میکرد نشان می دهد از 972 شرکت خارجی به ثبت رسیده حدود 620 شرکت در زمینهی دلالی، بیمه، بازرگانی، رستوران و هتلداری و 206 شرکت در زمینهی ساختمان فعال بودند.
وی گفت: پیام این موضوع این است، زمانی که بستر نهادی به رانت و فعالیتهای غیر مولّد پاداش میدهد خارجیها منگل نیستند، تحت هر عنوانی بیایند در همان زمینههایی فعال میشوند که برای آنها با کمتر زحمت بیشتر سود را به همراه داشته باشد.
به گزارش جماران، مومنی متذکر شد: ممکن است گفته شود این مثال برای قبل از انقلاب بود. سندهای رسمی موجود در ایران نشان میدهد در آن زمینهها به هیچ وجه قوّت پیدا نکردیم و رو به جلو حرکت نکردیم. گواهش چیست؟ من از همهی کسانی که دل در گروی آیندهی بهتر ایران دارند دعوت میکنم صفحات 50 و 51 سند جلد دوم از پیوست شمارهی دوم برنامهی سوم بعد از انقلاب را که در سال 78-79 منتشر شده مطالعه کنند.
وی گفت: این سند توضیح می دهد که جذب سرمایهی خارجی در ایران بسیار گران تمام شده است؛ نرخ بهرهای که پرداختیم بین دو تا سه برابر نرخ بهرهی رایج در دنیا بوده است. علاوه بر این که قراردادها با تحمیلهای غیر قابل توجیه از ناحیهی طرف خارجی هم همراه بوده است. این در حالی است که اوضاع و احوال و قدرت چانهزنی ما در شرایط کنونی ده پله از آن زمان ضعیفتر است. ویژگی سوم، این است که این قراردادها به افزایش معنیدار ظرفیتهای تولیدی کشور هم منجر نشد. زمانی که این سند را میخواندم گفتم کاش در مجلس یک نفر بود و میگفت دردتان چه بود که چنین تعهداتی را امضاء کردید زمانی که واجد آن سه ویژگی هست؟
مومنی در نمونه دیگر به قراردادهایی خودروسازها با فرانسویها اشاره کرد و گفت: همواره در این قراردادها طرف خارجی به هیچ یک از تعهدات خودش عمل نکرده و در این قراردادها هیچ تنبیهای برای نقض عهد در نظر گرفته نشده است.
این صاحب نظر اقتصاد ایران خطاب به مسوولان و رسانه های کشور متذکر شد: از فاصلهی شوک اول نفتی تا امروز همیشه هر اتفاق فاجعه آمیزی که در کشورهای نفتی اتفاق افتاده اول در ونزوئلا اتفاق افتاده و بعد با وقفهی زمانی دیگری در بقیهی کشورها مانند نیجریه، مکزیک اتفاق افتاده است. از کانال جذب سرمایهی خارجی قبل از ما ونزوئلاییها سراغ چینیها رفتند و برای صنایع نفت و گاز جذب سرمایه کردند و قابلیت آنها این گونه شد که اکنون برای گذران امور روزمرهی خودشان این گونه به کمک ما نیاز دارند. در این زمینه چینیها خیری نرساندند اما تا بخواهید به ونزوئلاییها شرّ رساندند. اکنون برای ونزوئلا نه تنها انتظارات از جذب سرمایه اتفاق نیفتاده بلکه میلیاردها دلار بدهی خارجی هم باقی مانده است.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: بخش مهمی از این توافق آن است که طرف برای ما جاده، راه و راه آهن بسازد که بخش بزرگی از اینها اصلاً عایدی ندارد. بنابراین خیلی خطرناک است یک کشوری برای اموری که عایدی ندارد بخواهد وام خارجی بگیرد.
وی تأکید کرد: کشورهای در حال توسعه باید حواسشان باشد زمانی که بدهی ارزی برای کشور ایجاد میکنند باید وامها معطوف شود به زمینههایی که مستقیماً عایدی ارزی دارد یا به صرفه جویی ارزی قابل پس انداز منجر میشود. باید محصولی که از طریق وامگیری یا جذب سرمایههای دیگر تولید میشود قابل صدور باشد یا قابلیت جایگزینی واردات داشته باشد. حتی جایگزینی واردات به تنهایی کافی نیست.
مومنی در ادامه به فساد موجود در کشور اشاره کرد و گفت: جذب سرمایهی فیزیکی و وام گیری خارجی از یک بستر نهادی کج کارکرد به یقین به گسترش فساد منجر میشود. و رفع فساد بر سرمایه گذاری خارجی اولویت دارد.
وی در ادامه به کتاب «وام دام توسعه نیافتگی» سوزان جرج اشاره کرد و گفت: رشته ای از فعالیت ها قبل از وام گیری خارجی باید اتفاق افتاده باشد؛ پس ملاحظه میکنید چقدر حرف سخیفی است اگر بگوییم به دلیل اینکه آمریکاییها از این قضیه عصبانی هستند منتقدان ساکت باشند. پاس گلی بهتر از این نمیتوان به آمریکاییها داد که کسانی با ژست ضد آمریکایی در مملکت این کار را انجام میدهند.
به گزارش جماران، مومنی گفت: وامگیری خارجی با هدف انتقال تکنولوژی نیاز به بسترهای نهادی پیچیده ای دارد و به دلیل اینکه بخش اعظم توانایی چینیها در زمینهی تکنولوژی از طریق سرقت فناوری صورت گرفته و مشهورترین کشور دنیا در بیاعتنائی به قوانین حقوق مالکیت تکنیک هستند دنیا به آنها اجازه نمیدهد قرارداد انتقال تکنولوژی با کسی ببندند، اما مگر میتوانید قرارداد انتقال تکنولوژی ببندید در حالی که اصلاً استراتژی توسعه صنعتی ندارید؟ در حالی که در 15 سالهی گذشته بیسابقهترین صنعت زداییها در اثر بیکفایتی سیاستگزاریهایی که انجام شده به ایران تحمیل شده است. واحدهای موجود صنعتی کشور بین یک دوم تا یک سوم از ظرفیتها را استفاده میکنند و دهها ماجرای دیگر که فقط میخواهم بگویم حتی اگر چینیها لوتی بینالمللی بودند تا زمانی که این گرفتاریها را در داخل داریم اتصال به خارج آبی برای ما گرم نمیکند، میخواهد چینی یا آمریکایی یا هر جای دیگری باشد. ما باید قابلیتهای خودمان را در این زمینه ها افزایش دهیم و بستر نهادی را فراهم کرده باشیم.
مومنی در ادامه به بیانیه اوباما پس از برجام اشاره کرد و یادآور شد: اوباما گفت این یک توافق مبتنی بر اعتماد متقابل نیست، یک توافق مبتنی بر راستی آزمایی است. تحلیل رویترز این بود که معنای حرف اوباما این است که ما نباید در زمینهی تولیدی با ایران به سراغ همکاری برویم. رویترز با اشاره طبقهی ممتازه ثروتمند سه میلیونی ایران گفته بود که super rich class دو ویژگی دارد: ویژگی اول اشتهای سیری ناپذیر برای مصرفهای لوکس؛ ویژگی دوم برای قیمت هیچ قیدی ندارند.
وی نتیجه گرفت: در اقتصاد سیاسی بین الملل کشوری که میخواهد جذب سرمایهی خارجی کند اول باید فکری دربارهی نابرابریهای ناموجه اساسی کرده باشد وگرنه در مناسبات نابرابر تحت عنوانی که راه برای خارجی باز کنید آن که سیطره پیدا میکند مصرفهای لوکس است. شما میدانید در دورهی پس از برجام در بعضی از فروشگاههای تهران که برای ما حکایت اصحاب کهف را به یاد میآورد و قابل تصوّر هم نیست لوستر فروشیهایی وجود داشته که کف قیمت آنها از پانصد میلیون تومان به قیمتهای سال 94-95 شروع میشد. ما راه را برای این تجارت را باز کردیم بجای اینکه به تولید توجه داشته باشیم.
وی در پایان تأکید کرد: در شرایط کنونی که در معرض آسیب پذیریهای ناشی از سقوط قیمت نفت و بازگشت تحریمها و مسئلهی کرونا هستیم به هیچ وجه شرایط مناسبی نیست و به هیچ وجه در شرایط کنونی هیچ نوع قراردادی با خارجیها توصیه نمیکنیم.
**************************
مشروح سخنان مومنی
به گزارش جماران، فرشاد مومنی که در یک نشست مجازی و از طریق اینستاگرام در موسسه دین و اقتصاد درباره تفاهم نامه 25 ساله با دولت چین سخن می گفت، با انتقاد جدی از اظهارات مقامات رسمی کشور درباره تأثیر امنیتی این قرارداد برای به حداقل رساندن تهدیدهای امنیتی آمریکا و اسرائیل بر علیه تمامیت عرضی کشور، تأکید کرد: متوسل شدن به یک قدرت خارجی برای کسب امنیت ملّی و بیرون راندن قدرت خارجی دیگر در تجربهی تاریخی ما دستاوردهای پرهزینه و گاه معکوس داشته است.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: صرف اینکه آمریکاییها از این قرارداد ضربه خوردند توجیه کنندهی رفتن به سمت قرارداد نیست. باید به حداقل تضمینها از نظر اندیشیده بودن و موثر بودن قراداد برسیم. ما باید به خودمان و منافع ملّی توجه داشته باشیم. در اقتصاد سیاسی بینالمللی این یک اصل موضوعه است که میگویند برای اینکه بتوانید در جذب سرمایه خارجی موفق باشید باید صلاحیتها و شایستگیهای خودت را در زمینهی به کارگیری سرمایههای انسانی و مادی خودت نشان داده باشید.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: زمانی که رئیس بانک مرکزی میگوید ما در عرض سی سال بیش از 300 میلیارد دلار تحت عنوان مجعول کنترل نرخ دود کردیم آن 300 میلیارد دلار را از دست دادیم و قیمت دلار به بیش 2500 برابر رسیده است، نشان میدهد ما یک نظام تصمیمگیری به غایت ناکارآمدی داریم. زمانی که اهل خرد را میرانید و میرنجانید و تصمیم میگیرید از درون آن چنین کارنامهای درمیآید.
به گزارش جماران، فرشاد مومنی گفت: مطالعهی ارزشمند آقای بحرینیان و دوستان ایشان میگوید از سال 85 به بعد که وارد تحریمهای سنگین شدیم بیش از 1200 میلیارد دلار ارز نابود کردیم کشورمان مصرف زدهتر شده و بنیهی تولیدیاش سقوط کرده و این همه بحرانهای کوچک و بزرگ هم پدیده آمده است. با این نظام تصمیمگیری زیر بار تعهد با خارجیها رفتن مانند سمّ است.
وی با اشاره به ضعف بنیهی حقوقی عقد قرارداد خارجی دولت، تأکید کرد، پیش نیاز عقد قرارداد ارتقاء این بنیه است و انبوهی از ملاحظات نهادی دیگر باید مورد توجه قرار گیرد.
این صاحب نظر اقتصاد ایران متذکر شد: حواسمان باشد برای قدرتهای بزرگ به طور خاص و همهی کشورهای دنیا، متحد استراتژیکی جز منافع ملی خودشان وجود ندارد. ما به گونه توهم آلودی روی بعضیها انتظاراتی بار میکنیم که در سابق برای لوتیهای محله بار میکردند. هیچکدام از خارجیها لوتی محله نیستند و به گواه شواهد تاریخی بو میکشند و هر آنچیزی که منافعشان را تأمین کند ولو با رسوایی و بیآبرویی و ظلم و جنایت انجام می دهند. متأسفانه چینیها در این زمینه هرگز از آمریکاها، انگلیسیها، فرانسویها و آلمانیها چیزی کم ندارند. بنابراین ما نباید سهل انگارانه و ساده لوحانه با این قضیه برخورد کنیم. اینکه فکر کنیم اینکه فکر کنیم این ها برای ما مایه بگذارند و فداکاری کنند همه منشأ توهم دارد، در دنیای واقعی اصلاً از این خبرها نیست.
وی با اشاره به دیدگاه های نهادگرایان در اقتصاد گفت: اقتصاددانهای بزرگ نهادگرا میگویند زمانی که در کشوری از نظر قاعده گذاری اقتصادی، بازارگرایی افراطی در دستور کار قرار میگیرد چند عارضهی بزرگ اتفاق میافتد. در جلسات قبلی من از زبان داگلاس نورث در کتاب فهم فرآیند تحول اقتصادی گفتم یکی از عارضهها این است که شما را «نسبت به عدم اطمینانها غیر حساس میکنند». مسئلهی دومی اینکه بازارگرایی افراطی یک «دید تقدیسگرای مطلق انگار دربارهی رقابت ایجاد میکند» که فسادها و فاجعههای بزرگ ایجاد میکند. محور سوم اینکه «ما را از صرفهی مقیاس و تقسیم کار عقلایی یا این اصل موضوعهی اصلی توسعه که توسعه جایی اتفاق میافتد که قابلیتهای همکاری ارتقاء پیدا کرده باشند دور میکند.»
وی گفت: ما نیاز به یادگیری همکاری داریم و در یادگیری همکاری هم توالی راهبردی این است که به تمرینهای داخلی جدّی در این زمینه نیاز داریم و شکل سازمان یافتهی تمرینها از دل میدان دادن به صرفهی مقیاس در حیطهی اقتصاد برای بنگاههای تولیدی و متحول کردن مناسبات رانتی ای پدید می آید که تولید را محمل کسب رانت کرده و بحران صرفهی مقیاس در کشور ایجاد کرده است. در حیطههای سیاسی و اجتماعی هم باید میدان را برای همکاری باز کنیم.
به گزارش جماران دکتر فرشاد مومنی افزود: اینکه نسبت به سازمان یابی مردم در حیطههای اجتماعی و خیریهها حساسیت های غیرمنطقی نشان میدهیم، در حیطهی سیاسی به احزاب و سازمانها و در حیطهی فرهنگی حساسیت غیرمنطقی نشان میدهیم سمّ است. به اسم امنیت ملّی این کارها را انجام میدهند ولی اینکه راه را بر یادگیری همکاری سازمان یافته میبندید این بزرگترین تهدید امنیت ملّی ما را به وجود میآورد.
دکتر مومنی ادامه داد: نکتهی چهارمی که خیلی حیاتی هست، این است که ما باید در رابطهی مردم با حکومت و حکومت با مردم و مردم با مردم خیلی با همدیگر گفتگو کنیم اینکه در همهی سطوحی که عرض کردم یک سنت سیئه داریم. آن سنت سیئه این است که ما همهی چیزهای خوب را یکجا میخواهیم اما حاضر به تن در دادن به لوازم آن نیستیم. اکنون من به سخنگوی وزارت خارجه میگویم بجای اینکه بگویید هر کسی چون و چرا دربارهی این قرارداد کند به خارجی وصل هست شرافتمندانه بگویید بایستههای سیاستهای خارجی چنین پیمان راهبردی چیست؟ آیا در استراتژی هم پیمان استراتژیک شما منازعهی آنتاگونیستی با اسرائیل، آمریکا و... میگنجد؟ از مقام سیاست خارجی انتظار داریم برای ما این ها را روشن کند.
وی گفت: مسئلهی اساسی اینکه آیا کسی با شما قرارداد استراتژیک میبندد؛ در حالی که همچنان بیپروا باشید که محیط پر تنش باشد؟ آیا میپذیرد برای کشوری که در بعضی از حیطهها قادر به جلب اعتماد مردم و تولیدکنندگان نیست مایه بگذارند و در حیطههای ارتقاء دهندهی بنیهی تولیدی کار کند؟ حتی اگر متحد استراتژیک را به فساد، نقض عهد، زورگویی و جنایت هم نشناسید، آیا میتوانید در غیاب توانمندسازی بنیهی علمی در زمینهی کارشناسی حقوق قراردادها، قراردادی ببندید که در بردارندهی منافع ما باشد؟
این صاحب نظر اقتصاد توسعه متذکر شد: یکی از چیزهای دیگری که واقعاً همهی ما باید تواصی به حق و تواصی به صبر کنیم اینکه اگر کسی در سطح حکومت و مردم چیز خوب خواست باید شرافتمندانه به لوازمش تن دهد و البته قبل از آن عالمانه لوازم را احصاء هم کرده باشد. جذب سرمایهی خارجی برای کشوری موثر است که ساختار نهادیاش مشوّق تولید باشد نه رانت و ربا و فساد. ابتدا ما باید این لوازم را فراهم کنیم.
وی افزود: از روح پاک آیت الله دکتر شهید بهشتی مدد میگیرم و عرض میکنم مذاکره و قرارداد بستن برای یک حکومت تابو نیست مهم کیفیت و میزان انتقال آن با منافع ملّی هست و این هم باید از فرآیند گفتگویی عبور کند و همهی کسانی که از طریق دعوت به توقف تفکر و پذیرش یا نفی مطلق و بیچون و چرای چیزی حرف میزنند، اینها نسبتی با علم و عقل و اخلاق ندارند. بنابراین این رویهها ارتقاء دهندهی ملّت ما و قابلیتهای آن برای اینکه یک زندگی با کیفیت برای خودش تدارک ببیند نیست. از همهی اصحاب خرد و دانایی خاضعانه دعوت میکنم در این زمینه به توانمندسازی حکومت و ملّت اهتمام بایسته داشته باشند.
وی گفت: دربارهی هر مسئلهای که سرنوشت هر کشور را تحت تأثیر قرار میدهد حتی المقدور باید در همهی سطوح و ارکان نظام حیات جمعی همگان را به علم دعوت کنیم. از همه بخواهیم به علم به مثابه فصل الخطاب نگاه کنند. کارکرد محوری علم در همهی ساحتهای حیات جمعی این است که واقع نگری را افزایش میدهد. واقع نگری میتواند بزرگترین سرمایهی ما برای نجات کشور باشد. اگر به هر شکلی تحت تأثیر توهمها یا انتظارات نابجا و برداشتهای نادرست باشیم و آن ها را با برچسبهایی مانند نگاه خوشبینانه یا بدبینانه انگ بزنیم گره ما را باز نمیکند.
او بیان کرد: گره ما را واقع نگری باز میکند و واقع نگری با خوشبینی افراطی و بیضابطه و هم با بدبینی افراطی و بیضابطه مرزبندی دارد. این یکی از چیزهایی است که به گمانم در نظام رسمی تبلیغاتی کشور بخاطر سیاستزدگی افراطی آن ها مغفول مانده و سهل انگاری در ترویج ادب علم محوری یکی از ریشههای استمرار توسعه نایافتگی ایران از منظر فرهنگی است.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: تابوسازی مجعول در مناسبات رانتی، فاسد و مشکوک است. برخورد علمی، ما را با تابوسازی، دارای مرزبندی دقیق و عالمانه میکند. ایّامی که از سالگرد شهادت آیت الله شهید دکتر بهشتی گذشت ذکر این خاطرهی بزرگ خالی از لطف نیست و جای تأسف است که با شهادت ایشان فرهنگسازیها هم متوقف شد. اول انقلاب طیفهای سلطنت طلب و مجاهدین خلق و کمونیستها در برخوردهای سیاستزده و افراطی که داشتند اصل مذاکره با طرفهای خارجی و به ویژه قدرتهای بزرگ را به چالش میکشیدند. به گونهای برخورد میکردند که گویی نفس مذاکره با آنها یک خطای راهبردی و پدیدهی مذموم و نادرست است.
او اظهار داشت: در این زمینه شهید بهشتی تلاشهای بسیار ارزشمندی را صورت میداد و دائماً در صحبتهایی که با مردم میکرد، میفرمود: ما حکومت هستم و حکومت نمیتواند مانند یک جزیرهی جدا افتاده از کل عالم باشد. بنابراین اصل مذاکره با دیگران یک امر ضروری، بدیهی، اولیهی عقلی است. آن چیزی که مهم است، این است که در این مذاکره چه چیزهایی گفته میشود؟ چه قرارهایی گذاشته میشود؟ و چه تعهداتی داده میشود؟
به گزارش جماران فرشاد مومنی متذکر شد: در ماجرای تفاهم نامهی جدید با چینیها هم شاهد هستم که هنوز همان فرهنگ جاهلی بیشتر پر زور و قوّت کار میکند. کسانی مطلق انگارانه فقط این را عالی و حیاتی و مثبت میبینند و هر کسی که کوچکترین ابراز تردیدی در این زمینه داشته باشد را به ارتباط با خارجیها متهم میکنند و از سوی دیگر مخالفهای افراطی هم این توافق نامه را نشانهی سر سپردگی و کشور فروشی و از این قبیل میدانند. هر دوی اینها مناسبات، اندیشهها و رفتارهایی هستند که در غیاب علم محوری راه را برای برخوردهای فرصت طلبانه و جاعلانه باز میکند.
وی بیان داشت: در این زمینه رسانههای گرامی باید به همه یادآوری کنند که اصل اینکه یک کشور با کشورهای دیگر قرارداد ببندد نه تنها مذموم نیست بلکه جزو ضروریات ادامهی حیات جمعی است. آن چیزی که حیاتی هست کیفیت و محتوای این قراردادها، نحوهی اجرای آنها و میزان ضمانتهای کافی برای اجرای آن و در نظر گرفته شدن تنبیههای کافی برای ناقضان عهد است. اصل برجام به عنوان یک توافق چیز بدی نبود، آن چیزی که خیلی مهم هست و اکنون در آن گرفتار شدهایم اینکه یکی از امضاء کنندگان این قرارداد آن را نقض کرد. در اثر آن نقض لطمههای خیلی بزرگی به ما وارد شد ولی نتوانستیم هیچ جریمهای متوجه کشور خاطی کنیم.
این صاحب نظر اقتصاد ایران خواستار آن شد: رسانهها و نهادهای اندیشه ورزی به بلوغ فکری کمک کنند تا دعواهای حیدری و نعمتی دربارهی اصل این چیزها راه نیندازیم. در دنیایی که میگوییم جهانی شده است روزانه دهها قرارداد کوچک و بزرگ ناگزیر هستیم با کشورهای دیگر ببندیم. مهم عناصر کلیدی آن است. کیفیت، محتوی، و نسبت آن با اهداف توسعه و میزان دقتهایی که در نحوه و ضمانت اجرا وجود دارد.
وی گفت: در هفتههایی که پشت سر گذاشتهایم با کمال تأسف در این زمینه شاهد بودیم کسانی درست مانند برخورد خطای آقای رئیس جمهور که میگفت حتی مسئلهی آب و نان ما هم با مسئلهی برجام حل و فصل میشود دربارهی برنامهی همکاری جامع مدیحه سرایی میکنند. به ما میگویند اگر برنامهی همکاری و جامع اجرا شود تحریمها پایان میپذیرد و ایران آباد میشود، شکوفاییهای ناشی از ترانزیت راهزنی و شکافهای منطقهای را از بین میبرد، آمریکا ضربهی کاری محکمی میخورد، دلارش به حاشیه رانده میشود و چیزهایی از این قبیل.
به گزارش جماران فرشاد مومنی ادامه داد: از سوی دیگر به کرّات حرفهای مجعولی مطرح میشود که وای کشور را فروختند، فلان جزیره را در اختیار اینها قرار دادند، فلان امتیازهای غیر متعارف به آنها دادند و چیزهایی از این قبیل... حتی به قدری افراط در این زمینه زیاد بود که بعضی از افراطیها قرارداد را با عنوان «قرارداد ترکمن چای جدید» برچسب زنی کردند در حالی که اگر مقامات رسمی ما هم مانند سخنگوی وزارت خارجه یا فرد غیر مسئولی که مکرر در این زمینهها از موضع بالایی صحبت میکند، به جای هم نوا شدن با برخوردهای افراطی به صورت منطقی برای مردم توضیح میدادند که هنوز چیزی به نام قرارداد یا توافق نامه به معنای حقوقی نیافتاده، این یک سند و نقشهی راه یا یک چهارچوب و فریم ورک یا یک تفاهم نامه است، موضوع متفاوت می شد. و راه را برای نقدهای عالمانه باز می کرد. نباید این موضوع را نادیده بگیریم هریک از اجزای تفاهمهای خام اولیه که بیش از حد کلی هستند، اگر بخواهد جنبهی اجرایی و عملیاتی پیدا کند به یقین باید از مسیر پارلمان عبور کند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر ضرورت نقدهای عالمانه و واقع گرایانه، شیوه برخورد سخنگوی وزارت خارجه شبه افراطی خواند و گفت: روشی که تا امروز دستگاههای رسمی تبلیغی و قاعدهگذاری نشان دادند شیوهی بسیار عقب مانده و غیر توسعهای بود. خیلی راحت میتوانستند بگویند ما به نظارتهای تخصصی افراد صاحب صلاحیت بیرون از ساختار قدرت نیاز داریم و برای شما راههایی وجود دارد که به قوّهی مجریه و مقننه دادههای اطلاعاتی خوب دهید.
او ادامه داد: انصاف اینکه در شبکههای اجتماعی در سه هفتهی اخیر در کنار جنگهای مشکوک حیدری و نعمتی بین افراطیهای خوشبین و بدبین حرفهای متین و کارهای پژوهشی ارزشمندی هم ارائه شده و میتوان روی آنها تمرکز و تأکید کرد. همه باید بدانند هر چیزی به معنای دقیق کلمه بخواهد به یک قرارداد منجر شود لزوماً باید از کانال مجلس عبور کند و بنا به تطبیق و تمهیدی که شهید بهشتی طراحی کرد هر چیزی که از کانال مجلس عبور کند و به تصمیم منتهی شود، لزوما شفاف هم خواهد شد.
به گزارش جماران، فرشاد مومنیخواستار آن شد نظام رسمی تبلیغاتی کشور خیلی شفاف بگوید که اگر این تفاهم نامه به قرارداد منتهی شود؛ چرا اسم آن را قرارداد برد برد گذاشتهاند باید بگویند دقیقاً بردهای طرف چینی در چه حیطههایی است و برد ما چیست؟ اگر میگویند ضربهی مهلک به آمریکاییها زده میشود دقیقاً باید بگویند در چه حیطههایی این ضربهها زده میشود چرا ما باید ارزیابی مثبت یا منفی در این زمینه داشته باشیم. از همه حیاتیتر اینکه با ژرفکاوی دربارهی تجربهی تاریخی ایران بگویند سوابق تاریخی در این زمینه چه میگوید؟
او گفت: آیا واقعاً تجربههای تاریخی به ما اجازهی بهرهمندی اصولی از این قضیه میدهد یا نمیدهد؟ به نظرم آن چیزی که از همه حیاتیتر هست این است که تجربهی تاریخی در زمینه عقد چینین قراردادهایی چه میگوید؟ ما باید ببینیم آن چیزی که بالقوه از این قراردادها انتظار میرود چییست. طول و عرض تفاهم نامهای که میخواهد به قراردادهای چند ده گانه منجر شود با شفافیت ارائه شود.
مومنی با انتقاد جدی از انتظارات امنیتی مسوولان از عقد تفاهمنامه با چین ادامه داد: آن گونه که تاکنون مقامات رسمی کشور گفتند یکی از مهمترین انتظارات از این تفاهم نامه این است که تهدیدهای امنیتی آمریکا و اسرائیل بر علیه تمامیت عرضی به حداقل برساند. ما باید ببینیم به اینکه برای کسب امنیت ملّی و بیرون راندن قدرتی متوسل به یک قدرت خارجی دیگر شویم در تجربهی تاریخی ما دستاورد داشته یا نداشته است؟
مومنی بیان کرد: من صمیمانه و خاضعانه از متخصصان تاریخ و علوم سیاسی تقاضا میکنم در این زمینه سکوت نکنند و سطح داناییهای نظام ملّی را بالا ببرند. در تحقیقی که حدود سه دههی پیش انجام داده بودم متوجه شدم تقریباً هرگز کوششهای این گونهی ایران برای کسب اطمینان و امنیت موفق نبوده است. بنابراین اگر کسانی فکر میکنند اتحاد استراتژیک با چین میتواند برای ما تضمین کنندهی امنیت ملّی باشد باید بگویند بر اساس تجربههای تاریخی این بار چه فکر کردند؟ چه تدابیر و تمهیداتی اندیشیدهاند تا این اتفاق نیفتد؟
این صاحب نظر اقتصاد ایران ادامه داد: برای اولین بار در دورهی پس از رنسانس شاه عباس صفوی برای بیرون راندن پرتغالیها از ایران دست به دامن انگلیسیها شد. ما باید بررسی کنیم و بدانیم آیا این کار که جای پای محکمی برای انگلیسیها در ایران باز کرد در مجموع به نفع ایران شد؟ آیا بجای اینکه قابلیتهای درونی خودمان را برای دستیابی به اطمینانهای کافی و امنیت ملّی بالا ببریم، این شیوه که آویزان این قدرت و آن قدرت شویم درست است؟ آیاآنها مانند لوتی محله با ما برخورد میکنند؟ بدین معنا که فقط یک کار خیری انجام میدهند و سرشان را پایین میاندازند و میروند؟ یا تحت السلطه بودن را از گونهای به گونهی دیگر تغییر دادیم. این یک مسئلهی خیلی حیاتی هست.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: پژوهشهای من در تمام زمینههای تجربه شده در دورهای که اشاره کردم نشان میدهند، زمانی که امنیت ملّی را از کانال اتکاء به حمایتهای قدرت خارجی دیگر دنبال کردیم، ما شکست خوردیم، گرفتاریها بیشتر شده. به عنوان مثال متخصصان تاریخی خیلی خوب است آن عهدنامهی فین کنشتاین که در سال 1186 هجری شمسی بین ایران و فرانسه برقرار شد را زیر ذرهبین بگذارند.
او گفت: در آنجا فرانسویها متعهد شدند به اینکه برای بیرون کردن روسها از بخشهایی از سرزمین ما به کمک بیایند اما به محض اینکه روسها متوجه این قضیه شدند با ناپلئون قرارداد تیلسیت را امضاء کردند. فرانسویها دیدند قرارداد تیلسیت در بردارندهی منافع بیشتری هست بنابراین علیرغم توافق نامهی فین کنشتاین هیچ کمکی به ما در برابر تجاهم و جنایتهای روسها نکردند. این یک نمونهی بسیار مهم نسبتاً نزدیکتر به تاریخ معاصر است. ما هرگز از طریق اتکاء به قدرت خارجی دیگری برای از میدان به در کردن قدرت خارجی دیگر نفع نبردهایم و همیشه ضرر کردهایم.
وی گفت: در تاریخ منعکس شده بعد از اینکه فتحعلی شاه با آبرو ریزی و ملتمسانه و ذلیلانه به سراغ انگلیسیها رفت امتیازهایی داد که شکست خورد و هیچ کدام از توافقها آبی برای ایران گرم نکرد. اینها درسهای بزرگ تاریخ هستند. روایت آندره فونتن را در کتاب بسیار درخشان «یک بستر دو رؤیا» نگاه کنید. بعد از جنگ جهانی دوم زمانی که روسها استان آذربایجان ایران را اشغال کرده بودند و خالی نمیکردند ما دوباره دست به دامن آمریکاییها شدیم. آمریکاییها با تهدید به تهاجم اتمی روسها را بیرون کردند.
او ادامه داد: بعدها در دورهی پهلوی چه ژست ظاهرسازانهای گرفتند و اداهایی درآوردند که بماند. البته هنرنماییهای سیاسی بعضی از رجال سیاسی ایران مانند قوام داشتند ولی در قیاس با تهدید اتمی خیلی کم رنگ بود. بالأخره تجربهی تاریخی نشان میداد اگر روسها آن زور را بالای سر خودشان نمیدیدند به سهولت خالی نمیکردند. در دورهی پهلوی از آمریکاییها کمک گرفتیم تا روسها را بیرون بیندازیم حالا باید ببینیم آمریکا که به ایران آمد و ریشه پیدا کرد با ما چه کاری انجام داد. دوستان را دعوت میکنم کتاب بسیار ارزشمند «سیاست خارجی آمریکا و شاه» از مارک گازیوروفسکی را مطالعه کنند.
به گزارش جماران فرشاد مومنی گفت: گازیوروفسکی یک کار ابتکاری خارق العادهای انجام داد و یک شاخص دست نشاندگی طراحی کرد و در چهارچوب آن شاخص نشان داد میزان دست نشاندگی حکومت پهلوی به آمریکا به ابعاد شکنندگی آوری رسیده بود و آن را منشأ فروپاشی و سقوط رژیم پهلوی میداند. بعضیها در ایران در حالی که ما در الفبای کارهای خودمان گرفتار شدهایم از تعبیر اینکه از تضاد بین ابر قدرتها استفاده میکنیم، استفاده میکنند. من شخصاً دعا میکنم روزی برسد و ما به چنین سطح از توانایی و قابلیتی دست پیدا کنیم این غیر ممکن نیست ولی زحمتهایی میخواهد و لوازمی دارد که اگر ساختار قدرت به آن لوازم تن در ندهد امکان ندارد و ما میتوانیم بیشتر بازیچهی مطامع آنها شویم. همهی اینها باید به روش علمی بحث شود.
وی افزود: سال 1906 انقلاب مشروطیت در ایران پیروز شد. در سال 1906 به واسطهی اینکه روسها یک سال قبل در آن جنگ معروف از ژاپنیها شکست خوردند و در اروپا هم درگیریهای خیلی شدید با انگلستان داشتند علیرغم همهی بحرانهایی که داشتند به فاصلهی کوتاهی بعد از انقلاب مشروطیت روس و انگلیس با وجود همهی تضادهایی که داشتند قرارداد 1907 را بستند.
او بیان کرد: حد و حدودی که آنها برای یک قدرتی در استاندارد کشوری با GDP 400 هزار میلیارد دلاری هستند با کشوری که نزدیک به 25 هزار میلیارد GDP دارد، متفاوت است و ما باید این تفاوتها را عالمانه ببینیم تا ماجرای ترکمن چای اتفاق نیفتد. میرزا ابوالقاسم خان قائم مقام در جلسهای که دربارهی ایران و روس میخواستند تصمیم بگیرند گفت شما میخواهید با روسها گلاویز شوید، روسها سالانه 600 کرور مالیات میگیرند در حالی که قدرت و بنیهی مالیات گیری شما به اندازهی کمتر از 6 کرور است.
وی گفت: گفته بود حد خودتان را بفهمید و این پیام معصومین (ع) هم هست که میگویند رحمت خداوند بر آن کس که قدر خود را بداند. علم به ما کمک میکند این اتفاق بیفتد. بنابراین ما باید از تجربهی انقلاب مشروطیت هم درس بگیریم و حواسمان باشد که استفاده کردن از تضادها ابرقدرت ها نیازمند داشتن سطح بسیار بالایی از بلوغ اندیشهای و قابلیتهای سطح بالای اجرایی است با هوس رانی و شوخی و بازیچه قرار دادن مسائل حیاتی چیزی جز توهم حاصل نمیشود .
مومنی ادامه داد: برای اینکه در موضوع خاصی که اکنون مبتلا به کشور هست گامهای جدّی در این مسیر برداشته شود توصیه میکنم یک مقالهی بسیار راهبردی در سال 2007 دربارهی منازعهی هژمونیک میان چین و آمریکا توسط زنده یاد امانوئل اشتاین نوشته شد را مطالعه کنید. در آنجا اشتاین خطاب به کشورهای جهان سه نکتهی خیلی حیاتی را مطرح کرد. نکتهی اول این بود که اینها خیلی با همدیگر رجزخوانی و اهانت و تقابل میکنند. اشتاین در آن مقاله میگوید حواستان باشد فریب این اربدهها را نخورید و هوس برخوردهای احساسی و بیبنیه تحت عنوان اینکه از تضاد اینها استفاده کنیم به سرتان نزد.
فرشاد مومنی گفت: در آنجا با جزئیات توضیح میدهد و میگوید یک واقعیتی وجود دارد و آن هم اینکه همیشه هژمونی شمارهی یک دنیا قدرت یک نظامی، تولیدی و سیاسی بوده است. بنیهی هژمونیک آمریکا از ناحیهی بنیهی تولیدی در حال فرو ریختن است؛ بدین معنا چینیها از نظر توان تولید از آمریکایی جلو میزنند ولی این همهی ماجرا نیست. بر این اساس آمریکا در مواجهههایی که دارد، یک روز با هوآوی برخورد میکند و یک روز جنبش خروج کارخانه از چین راه میاندازند و با همهی این بازیها ته ماجرا این است که با هم رقابت میکنند برای اینکه چه کسی هژمون شمارهی یک باقی بماند.
وی افزود: طبیعتاً آمریکاییها میخواهند موقعیت خودشان را حفظ کنند، چینیها هم به واسطهی ظرفیتهایی که پیدا کردهاند میخواهند جایگزینی اتفاق بیفتد. با جزئیات توضیح میدهد و میگویند آمریکاییها میخواهند تجربهای که در دورهی پس از جنگ دوم و در چهارچوب پیمان یالتا با روسها داشتند تکرار کنند؛ بنابراین قدرت چین را به رسمیت میشناسد ولی میگویند حد خودت را بدان و به عنوان یک قدرت درجه دو به تو اجازه داده میشود تا در مناطقی کارهایی انجام دهید.
این استاد دانشگاه بیان کرد: زمانی که پیمان یالتا بسته شد و روس و آمریکاییها این را پذیرفتند هر دو به شدت منکر بودند که این معامله را انجام دهند و در سطح تبلیغاتی همان ژستهای ساده را میگرفتند ولیکن به تعبیر اشتاین گرچه در تبلیغات انکار میکردند ولی تا پایان جنگ سرد هر دو کاملاً به مفاد پیمان یالتا پایبند بودند. عین این قضیه در مورد رابطهی آمریکا و انگلیس در دورهی پس از جنگ تکرار شد. انگلیسیها هم همین گونه بودند و زمانی که پذیرفتند منازعهی بین آنها به یک همکاری رقابت آمیز تبدیل شد و آن هم ماجراهایی دارد که به ویژه در اقتصاد سیاسی توسعه دربارهاش مفصّل بحث شده است.
وی گفت: تا قبل از جنگ دوم هژمون شماره یک دنیا انگلیس بود و کل نظم اقتصاد سیاسی بین المللی بر اساس منافع انگلیسیها طراحی شده بود طبیعتاً این جایگزینی با مقاومت انگلیسیها روبرو میشد ولی آنها توانستند با همدیگر توافق کنند و ماجرا را حل کنند.
به گزارش جماران استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: نکتهی بسیار مهم دیگری که اشتاین در مقاله توضیح داد و ما هم در معرض این آسیب هستیم، این است که بعضیها میگویند صبر کنیم ببینیم ترامپ کنار میرود یا نمیرود؟ سال 2017 اشتاین این حرف را زد: به دعواهای درونی جناحهای قدرت در آمریکا هم دل نبندید و فکر نکنید با تیز کردن چاقوی دموکراتها میتوانید حال جمهوری خواهها را بگیرید یا بالعکس. تعبیر این است که دعواهای ترامپ، هیلاری، اوباما و حتی برنی ساندرز بر سر حذف دیگری نیست، دعوای آنها بر سر این است که کدام روش با کمترین هزینه منافع آمریکا را حداکثر میکند.
او گفت: در ایران کسی نباید فکر کند اگر جمهوریخواهها کنار بروند این گونه میشود و دموکراتها بیایند آن گونه میشود، دعوای اینها بر سر شیوههای کارآمدتر حداکثرسازی منافع آمریکا است. بسیار غم انگیز است که در رسانههای رسمی و در سطح گفتار مقامات رسمی بجای اینکه آموزشهای ارتقاء دهنده و واقع بینانه کنندهی تحریمها را دامن بزنند متأسفانه در مسیرهای دیگری میافتند. در آن مقاله اشتاین نکتههایی را مطرح کرده دربارهی اینکه آمریکا در رقابتی که بر سر هژمون شمارهی یک شدن با چین دارد چه نقاط قوّت و ضعفی دارد و چینیها چه نقاط قوّت و ضعفی دارند؟ در این زمینه اطلاعات بسیار ارزشمندی ارائه کرده که خیلی به کار ما میآید و من به تعدادی از آنها اشاره کردم.
مومنی گفت: اینکه چین تبدیل به کارخانهی جهانی شده و اکنون یک قدرت تولیدی بسیار ممتاز شده یک واقعیت است اما چین از نظر تأمین انرژی، آب راهها و خطوط مواصلاتی استراتژیک و خطر تجزیهی درونی خود، آسیب پذیریهای بسیار قابل اعتناء دارد و آمریکاییها تمام تمرکزشان را روی آن گذاشتهاند و توافقهای استراتژیکی که چینیها با پاکستانیها و آسیای میانهایها بستند یا میخواهند با ما ببندند هم دقیقاً این است که میخواهند کانونهایی که قدرت چانه زنیشان را تحت تأثیر قرار میدهد هدف قرار دهند. چین نمیخواهد برای ما خیرات کند و ما باید این را بفهمیم. اگر هر لحظه منافعش اقتضاء کرد به سهولت زیر تعهداتش خواهد زد همان گونه که قبلاً فرانسویها، آلمانیها، آمریکاییها، انگلیسیها، پرتغالیها و دیگران این کار را با ما کردند. ما باید بجای ترویج اندیشهی اتکاء به دیگران روی ارتقاء بنیهی تولیدی و پیوند حکومت با مردم ایران کار کنیم، راه نجات ما از این مسیر میگذرد.
این صاحب نظر اقتصاد توسعه ادامه داد: زاویهی بسیار مهم دیگری که متأسفانه جای آن در این بحثها بسیار خالی بود و من گمان میکنم ما باید در این زمینه هم تلاش کنیم این است که ظرفیتهای دانایی نظام تصمیمگیریهای اساسی را بالا ببریم و هم دربارهی مردم خیلی دقت داشته باشیم، حتی اگر همهی عوامل بیرونی در این ماجرا همراهی کنند؛ آیا ما قدرت بایسته برای نوشتن قراردادهای کارآمد با کشورهای دیگر داریم یا نداریم؟
او گفت: میخواهم بگویم در این زمینه هم وضعیت بسیار اسف باری داریم و کاش بجای بحثهای حیدری و نعمتی که صورت میگیرد و هیچ دستاوردی ندارد و همهاش شکاف را افزایش میدهد به این موضوع می پرداختیم. جالب این است که هر دو گروه افراطی آن یکی را به مزدوری خارجی متهم میکنند. آنها میگویند شما کشور را فروختید و اینها هم میگویند به دلیل اینکه آمریکا از این قرارداد لطمه میبیند پس کسانی که با این قرارداد شبههناک صحبت میکنند خط آمریکا و انگلیس و اسرائیل را پیگیری میکنند. این حرفها پوچ و بیپایه است. شما به روش علمی نگاه کنید.
وی گفت: چند سال پیش به تحقیقی برخورد کردم که فکر میکنم برای نظام تصمیمگیری اساسی ما حاوی درسهای بسیار بزرگ است. ما به طرز فاجعه آمیزی فاقد صلاحیتهای بایسته در تنظیم قراردادهای کارآمد برای کشور هستیم. گناهکار اصلی این ماجرا در درجهی اول این است که در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع علم فصل الخطاب نیست و در درجهی بعدی هم مسئله این است که بستر نهادی ما اجازهی دستاورد توسعهای پیدا کردن را از ما سلب میکند. توصیهی مؤکدم این است، همهی کسانی که توسعه خواه و ایران دوست هستند در این زمینه با مردم و مقامات کشور صحبت کنند که متأسفانه صلاحیتهای تخصصی آن ها بویژه در مورد مسائل اقتصادی در سه دههی گذشته به طرز فاجعه آمیزی ضعیف بوده و نارساییها و ناتوانیهای خیلی بزرگ داشتیم.
مومنی بیان کرد: شما میتوانید حتی ریشههای این ضعف بنیادی را در قبل از انقلاب هم مشاهده کنید به دلیل اینکه وجه کلیدی دوم بعد از ملاحظههای امنیتی که میخواهد پشت این قرارداد وجود داشته باشد؛ مسئلهی جذب سرمایهی خارجی است. جذب سرمایهی خارجی یک مسئلهی تخصصی هست! در این زمینه یک ذخیرهی دانایی عظیم وجود دارد و یک تجربهی تاریخی بسیار غنی در کشور وجود دارد که ما باید آنها را به بحث بگذاریم و ببینیم چگونه میتوانیم کیفیت خودمان را بالا ببریم و هزینهی فرصت قراردادهای احیاناً اجتناب ناپذیر را پایین بیاوریم.
به گزارش جماران فرشاد مومنی افزود: در پژوهشی که بسیار ارزشمند است گفته شده در ایران خیلیها فکر میکنند اگر ایران با آمریکا مشکل خود را حل کند همهی مسائل حل میشود. این تحقیق برای ابراز تردید عالمانه در این زمینه به کارنامهی جذب سرمایهی خارجی در دورهی 1352 و 1356 استناد میکند. چرا این دوره خیلی مهم است؟ به خاطر اینکه در درجهی اول ایران و آمریکا در قلّهی روابط صمیمانه و نزدیک استراتژیک بودند.
او ادامه داد: نکتهی دوم اینکه در آن دوره ایران یکی از قلّههای کارنامهی اقتصادی خودش را از نظر رشد اقتصادی تجربه میکرد و نکتهی سوم اینکه در آن دوره به واسطهی اینکه جهش درآمدهای ارزی اتفاق افتاده بود برای جذب سرمایهی خارجی ایران از یک قدرت چانه زنی بسیار سطح بالا هم برخوردار بود. در کل این دوره 972 شرکت خارجی در ایران ثبت رسیده که از این تعداد 371 شرکت در زمینهی دلالی و بیمه فعال بودند. بیش از یک سوم کل شرکتها در زمینهی دلالی و بیمه بودند.
مومنی اظهار داشت: 251 شرکت دیگر در زمینه بازرگانی، رستوران، هتلداری فعال بودند. همهی اینها عبرتهایی دارند که در توافق نامه با چین هم ممکن است همان خطاها را تکرار میکنیم، باید خیلی حواسمان باشد. بنابراین چیزی حدود 620 شرکت در زمینهی دلالی، بیمه، بازرگانی، رستوران و هتلداری بود. 206 شرکت در زمینهی ساختمان فعال بودند. پیامش این است، زمانی که بستر نهادی به رانت و فعالیتهای غیر مولّد پاداش میدهد خارجیها منگل نیستند، تحت هر عنوانی بیایند در همان زمینههایی فعال میشوند که برای آنها با کمتر زحمت بیشتر سود را به همراه داشته باشد.
این صاحب نظر اقتصاد ایران ادامه داد: با توجه به این مثال باید توجه کنیم که بستر نهادی چقدر مهم است و به مسئولان کشور میگویم کج کارکردی بستر نهادی کنونی به مراتب شکنندهتر از گذشته است و ما از این نظر یک وضعیت بسیار غم انگیزی تجربه میکنیم. در اینکه زمان مناسب برای توافق کردن با کشور خارجی انتخاب کنیم خیلی حیاتی است. ما به اصلاحهای بسیار بنیادی و توانمندسازیهای بسیار جدّی قبل از اینکه هر توافق استراتژیک به کشور خارجی داشته باشیم نیاز داریم.
این صاحب نظر اقتصادی گفت: تمام دنیا میگویند چینیها بیاخلاق، خشن و سرکوبگر، فاسد هستند و موارد پرشماری از این برخوردها در تجربهی مراوده چینی با بقیهی کشورهای دنیا وجود دارد ولی من میگویم نمیخواهد غصهی چین را بخوریم اگر توانایی داریم باید تمام تمرکزمان را روی کشور خودمان بگذاریم. در این زمینه آسیبهایی که کشورمان دارد بشناسیم و عالمانه برخورد کنیم. قرارداد خارجی چه در قالب انتقال تکنولوژی باشد چه در قالب جذب سرمایهی فیزیکی باشد در شرایطی که بستر نهادی ما ضد تولیدی و کج کارکرد و پر فساد هست قطعاً به نفع طرف خارجی و به شدت به ضرر ما تمام خواهد شد و این در تجربهی دنیا و تجربهی تاریخی ایران جزو اصول مسلّم است.
وی گفت: ممکن است گفته شود آن مثال برای قبل از انقلاب بود و نشان میدهد آنها این ضعفها و کاستیها را داشتند. سندهای رسمی موجود در ایران نشان میدهد در آن زمینهها به هیچ وجه قوّت پیدا نکردیم و رو به جلو حرکت نکردیم. گواهش چیست؟ من از همهی کسانی که دل در گروی آیندهی بهتر ایران دارند دعوت میکنم صفحات 50 و 51 سند جلد دوم از پیوست شمارهی دوم برنامهی سوم بعد از انقلاب را که در سال 78-79 منتشر شده مطالعه کنند. در آنجا دربارهی تجربهی ایران در جذب سرمایهی خارجی در ده سالهی پس از پایان جنگ صحبت میکند.
فرشاد مومنی گفت: هر کسی که ایران و ساخت سیاسیاش میشناسد میداند اسناد و گزارش رسمی که دستگاههای حکومتی در ایران منتشر میکنند واجد دو ویژگی است. این گزارشها خوشبینانهترین و محافظهکارانهترین برآوردها را ارائه میدهند. زمانی که در سند رسمی یک نقصی تصریح میشود میتوانیم روی آن قسم بخوریم و بگوییم واقعاً این ضعف خیلی جدّی است و ببینید چقدر جدّی بوده که به این گونه در یک سند رسمی انعکاس پیدا کرده است.
وی گفت: در این سند گفته می شود تجربهی جذب سرمایهی خارجی در ایران به هر دو صورت وام گیری خارجی، یا تحت عنوان انتقال فناوری سه ویژگی داشت. ویژگی اول اینکه بسیار گران تمام شده است؛ بدین معنا که اگر از خارجیها وام گرفتیم نرخ بهرهای که پرداختیم بین دو تا سه برابر نرخ بهرهی رایج در دنیا بوده است. پس قابلیت ما این است. تا زمانی که این قابلیت را ارتقاء ندادهایم هر جا قرارداد با خارجیها ببندیم تحت هر عنوانی باشد بازنده خواهیم بود.
او گفت: ویژگی دوم، این است که با وجود اینکه قراردادهایی که بستیم بسیار گران تمام شده هم زمان، این بسیار گران تمام شدن، با تحمیلهای غیر قابل توجیه از ناحیهی طرف خارجی هم همراه بوده است. خوب دقت کنید اوضاع و احوال و قدرت چانهزنی ما در شرایط کنونی ده پله از آن زمان ضعیفتر است. ویژگی سوم، این است که با اینکه قرارداد بسیار گران بود و با تحمیلهای سنگین طرف خارجی هم روبرو بود، به افزایش معنیدار ظرفیتهای تولیدی کشور هم منجر نشد. زمانی که این سند را میخواندم گفتم کاش در مجلس یک نفر بود و میگفت دردتان چه بود که چنین تعهداتی را امضاء کردید زمانی که واجد آن سه ویژگی هست؟
به گزارش جماران، فرشاد مومنی ادامه داد: نزدیک سی سال پیش ما با یک تیم پژوهشی نسبتاً صاحب صلاحیت کاری انجام دادیم که تحت عنوان «آثار فرهنگی عضویت ایران در گات و WTO» انتشار پیدا کرد. در آنجا یکی از یافتههای کلیدی مطالعههای ما این بود متوجه شدیم جنگ حقیقی و اصلی بر سر منافع ملّی در گات و WTO قبل از اینکه جنگ اقتصادی باشد جنگ حقوقی است. بدین معنا ما باید متخصصهای بسیار سطح بالا داشته باشیم که به حقوق قراردادهای بینالمللی در زمینهی سیاسی، اقتصادی و حیطههای دیگر مسلط باشند.
او گفت: این ماجراهای پیچیدهای دارد که میتوانید در آن کتاب مراجعه کنید ولی من میخواهم بگویم برای اینکه برخورد واقع بینانه و منصفانه و میهن دوستانه و استقلال طلبانه داشته باشیم قراردادهایی که با فوتبالیستهای خارجی میبندیم نگاه کنید. در این مسئلهی منازعهی هژمونیک، بقاء کشور، مرگ و زندگی و گرسنه ماندن مردم نیست. شما ملاحظه کنید که ما توانستیم در یک قرارداد خارجی با فوتبالیستها آبرومند برخورد کنیم!
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: من از کسانی که به رهبری و سران سه قوّه مشاوره میدهند میخواهم شرافت حرفهای را رعایت کنند و گزارشهای تحقیق و تفحص چهارگانهای از صنعت خودروی کشور شده را در اختیار مسئولان کلیدی کشور بگذارند. این چیزی است که انتشار عمومی پیدا کرده ولی بدبختانه به دلیل اینکه در مملکت ما علم اساس تصمیمگیریها نیست حتی مستنداتی که به بهاء بسیار گران فراهم آمده در معرض دید نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور قرار نمیگیرد.
وی بیان کرد: در اسناد چهارگانه یک مسئله سه بار تکرار شده و آن هم اینکه در قراردادهایی که خودروسازهای ما با فرانسویها داشتند نکتهای که همواره در طول تاریخ ثابت بوده این است که طرف خارجی به هیچ یک از تعهدات خودش عمل نکرده و در این قراردادها هیچ تنبیهای برای نقض عهد در نظر گرفته نشده است. بنابراین باید خیلی حواسمان را جمع کنیم. ما این قابلیت را نشان ندادهایم. این بدین معنا نیست که متخصصهای حقوقدان صاحب صلاحیت در این حیطهها نداریم بلکه معنایش این است که صاحبان صلاحیتهای تخصصی و به تعبیر دوست بسیار عزیزم آقای سید محمد بحرینیان کسانی که اهلیت حرفهای دارند به نحو بایسته و در حد نساب در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع راه پیدا نمیکنند.
فرشاد مومنی در ادامه و در یک جمع بندی کلی نتیجه گرفت: پس تجربههای تاریخی ما از معاهدهی شاه عباس تا امروز نشان میدهد قادر نبودهایم از ظرفیتهای بیرون استفاده کنیم و نکتهی بعدی اینکه از نظر بنیهی کارشناسی هم به طرز فاجعه آمیزی ضعیف هستیم.
وی گفت: با این مقدمهها باید توجه کرد یک مسئلهی حیاتی که اگر به قرارداد منجر شود توافق نامه را بسیار مهم میکند، اینکه برآورد شده چیزی حدود 280 تا 400 میلیارد دلار جذب سرمایهی خارجی از این طریق داشته باشیم. در این زمینه باید چند نکتهی حیاتی را مورد توجه قرار دهیم. نکتهی اول اینکه در تجربههای تاریخی جهان حتی یک مورد هم نداریم که کشوری قادر به استفادهی خردورزانه از ظرفیتهای سرمایهی انسانی و مادی خودش نبوده باشد و توانسته باشد به شکل کارآمدی از سرمایههای خارجی استفاده کند.
این استاد دانشگاه گفت: پس در این زمینه گام نخست اینکه اگر واقعاً میخواهیم به سمت جذب سرمایهی خارجی برویم ابتدا باید قابلیتهای خودمان را در این زمینه افزایش دهیم. نه تنها در این زمینه قابلیت بایستهای از خودمان نشان ندادهایم بلکه طی سه دههی گذشته در زمینهی فراری دادن سرمایههای انسانی و مادی کشور خودمان همواره جزو کشورهای با بالاترین رتبه بودهایم. چند برابر بهترین سناریوهای احتمالی جذب سرمایه گذاری خارجی ما درآمد ارزی داریم که بخش های بزرگی از آن یا به خاطر سوء سیاست ها دچار اتلاف می شه یا به دلایل گوناگون از کشور خارج می شه، و اگر ما بتوانیم بستر نهادی رو از موضع استفاده کارآمد از سرمایه های انسانی و مادی کشور مهیا بکنیم در بسیاری از زمینه ها اساسا نیازی به سرمایه خارجی پیدا نمی کنیم و اگر هم پیدا کنیم به اعتبار آن اقدامات اصلاحی از قدرت چانه زنی خارق العاده ای در برابر طرف خارجی برخوردار خواهیم شد. اما ما اکنون از نظر قدرت چانه زنی در شرایط نامطلوب به سر می بریم.
وی گفت: نه تنها نیاز به جذب سرمایهی خارجی نداریم بلکه میتوانیم یکی از کشورهای صادرکنندهی سرمایههای فیزیکی و انسانی به دنیا شویم اما به شکلی برنامهریزی شده و اندیشیده شده و در راستای اهداف برنامههای توسعه ملّی.
این صاحب نظر اقتصاد توسعه گفت: آقای مهندس بحرینیان که از نظر تهیهی دادههای ارزشمند برای پژوهشهای توسعهگرا به همراه دوستان خود واقعاً در اتاق مشهد دفتر پژوهشهای اقتصادی خدمات شایانی میکنند زمانی که متوجه شدند قرار است در این زمینه صحبت کنم برای من یکسری دادهها را فرستادند که مانند بسیاری از دادههای دیگر بسیار عالی و قابل استفاده است. به طور مثال گفتهاند از سال 1385 تا 1396 به طور مستقیم حدود 1280 میلیارد دلار از گونههای متفاوت درآمد صادراتی داشتیم.
او افزود: اول باید بررسی کنیم با امکانات خودمان که بیش از سه برابر آن چیزی هست در توافق استراتژیک میخواهد جذب شود چه کاری انجام دادهایم و تا زمانی که باب بحث در این زمینه باز نشود و فساد و رانت و بیضابطهگری مبنتی بر رابطه بازی بر مناسبات و ملاحظات علمی در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع سیطره داشته باشد کشوری که از منابع انسانی و مادی خود بد استفاده میکند به سراغ جذب سرمایهی خارجی از هر کشور دیگری رود به مراتب اوضاع و احوال فاجعه آمیزتری خواهد داشت.
مومنی ادامه داد: در این زمینه به مسئولان و رسانههای کشور تأکید میکنم به دلیل اینکه از فاصلهی شوک اول نفتی تا امروز همیشه هر اتفاق فاجعه آمیزی که در کشورهای نفتی اتفاق افتاده اول در ونزوئلا اتفاق افتاده و بعد با وقفهی زمانی دیگری در بقیهی کشورها مانند نیجریه، مکزیک اتفاق افتاده است. از کانال جذب سرمایهی خارجی قبل از ما ونزوئلاییها سراغ چینیها رفتند و برای صنایع نفت و گاز جذب سرمایه کردند و قابلیت آنها این گونه شد که اکنون برای گذران امور روزمرهی خودشان این گونه به کمک ما نیاز دارند. در این زمینه چینیها خیری نرساندند اما تا بخواهید به ونزوئلاییها شرّ رساندند. اکنون برای ونزوئلا نه تنها انتظارات از جذب سرمایه اتفاق نیفتاده بلکه میلیاردها دلار بدهی خارجی هم باقی مانده است. چقدر خوب است حالا که با ونزوئلا ارتباط داریم لااقل از تجربههای آنها هم در این زمینه استفاده کنیم. تا زمانی که قادر به استفاده خردورزانه از سرمایههای انسانی و مادی داخلی نشدهایم امکان ندارد بتوانیم به صورت کارآمد از مشابههای خارجیاش استفاده کنیم.
مومنی ادامه داد: نکتهی بسیار مهم دیگری که در این زمینه باید مورد توجه قرار دهیم اینکه جذب سرمایهی خارجی به هر شکلی که باشد از جنبهی فنی و کارشناسی یک سلسله ضوابط و معیارها دارد. به کسانی که به محض اینکه میگوییم چرا از این کشور سرمایه جذب میکنید میگویند به آمریکا ضربه میزنیم من فکر میکنم سیاستگزاریهای مبتنی بر جهل و احساسات وجود دارد که به نفع منافع آمریکاییها در ایران کار میکند نه کسانی که از سر دلسوزی و شفقت و علم میگویند عقلها روی هم بگذاریم.
کتاب ممتاز داگلاس نورث «فهم فرآیند تحول اقتصادی» که یکی از شاهکارهای بینظیر در تاریخ اندیشهی توسعه محسوب میشود میگوید هر کسی که بخواهد اقتصاد مبتنی بر دانایی داشته باشد اول باید برای یکپارچه سازی دانشهای پراکنده سازوکارهای نهادی طراحی کند. در چند روزی که اعلام کردیم میخواهیم در این زمینه صحبت کنیم دهها نفر از دلسوزان کشور چه کسانی که دانشگاهی بودند و چه کسانی که تجربهی عملی داشتند مستقیماً با من تماس گرفتند و برخی نکات از تجربههای خودشان را در میان گذاشتند یا اینکه تجربههایشان را مکتوب کردند و من توانستم از ذخایر دانایی آنها بهرهمند شوم. چرا نظام تصمیمگیری باید خودش را از چنین فرصتی محروم کند؟ مسئلهی یکپارچه سازی دانشهای پراکنده است. اگر ما بخواهیم با خارجیها طرف شویم باید با بلوغ اندیشهای و حداکثر کردن ذخیرهی دانایی با آنها روبرو شویم وگرنه شکست میخوریم کما اینکه گفتم در طول تاریخ این خطا را کردیم بدون استثناء شکست خوردیم.
وی گفت: گام دومی که داگلاس نورث از منظر دانایی مطرح میکند این است که میگوید زمانی که دانشهای پراکندهی صاحبان معرفت و تجربه یکپارچه شد ماجرا فیصله پیدا نمیکند گام بعدی که بسیار حیاتی است هویت بخشیدن به داناییها است. بجای اینکه راه دهیم رسانههای انگلیسی و آمریکایی بد گمانی در زمینهی این توافق ترویج کنند و مشروعیت حکومت را به چالش بکشند، ما باید دادههای ایجابی اعتلاء بخش را به زبان قابل فهم برای غیر متخصصها سامان دهیم و در مقیاس جامعه نشر دهیم.
متأسفانه عزیزان فکر میکنند کل حکومتداری این است که ما تصمیم میگیریم ابلاغ میکنیم و تمام میشود. شما این گونه کار کردهاید و کارنامهاش همین اوضاع و احوال اقتصاد کنونی کشور است. باید بدانید تا زمانی که این رویهها را تغییر ندهید امکان ندارد کشور نجات پیدا کند. باید از سرکار خانم روحانی خواهش کنیم یک دورهای بگذارد تا دربارهی همین منطقهای جذب سرمایهی خارجی و ذخیرهی دانایی موجود در این زمینه مبسوط صحبت کنیم.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: میگویند هیچ کشوری حق ندارد سراغ وامگیری خارجی برود الا اینکه ابتدا از طریق مطالعههای کارشناسی محرز شده باشد که تنگای اصلی و عمدهاش کمبود ارز است. باید همهی چیزهای دیگر محرز شده باشد که فراهم هست فقط ارز کم دارید تا بعد به سراغ وام گیری خارجی بروید. در این زمینه ما کدام بررسی را در کشور کردیم؟ آقای بحرینیان میگوید حتی در دورهی آقای روحانی که بعضیها ننه من غریبم بازی درمیآورند ،از سال 1392 تا 1396 کشور 471 میلیارد دلار درآمد ارزی مستقیم از محل صادرات به گونههای مختلف داشته است. چه چیزی کم داشتید؟ در کل سالهای جنگ کل درآمدهای ارزی به 120 میلیارد دلار نمیرسید و کشور را این قدر شرافتمندانه و آبرومندانه اداره کردیم. پس هرگز هیچ مطالعهایی در ایران تأیید نمیکند که تنگنای محوری کمبود ارز باشد.
بنابراین این یک گام خیلی بزرگ است. حتی زمانی که این مسئله محرز شد گام بعدی این است که وجوه فنیاش را بررسی کنید. اگر دغدغهی شما آمایش سرزمین، ارتقاء کیفیت زندگی مردم، پایداری محیط زیست و توسعهی صنعتی باشد و اگر آن دغدغهها را نداشتید زمانی که میخواهید جذب سرمایهی خارجی کنید اجازه ندارید در هر رشتهای فعالیت کنید باید به سراغ رشتههایی بروید که از نظر بازدهی، بازده انتظاری حداقلیاش به اندازهی مجموع نرخ بهرهی پرداختی و برآورد چشم انداز نرخ تضعیف ارزش پول ملّی و حداقل سود انتظاری از آن فعالیت باشد.
وی گفت: با اهتمامی که عزیزان در مورد حذف ارزش پول ملّی ما دارند و با اهتمامی که در مورد بهره و ربا دارند اگر هیچکدام از آن ملاحظهها نبود از نظر بازدهی فقط باید به این حیطهها توجه کرد. اکنون در توافق بخش مهم این است که طرف برای ما جاده، راه و راه آهن بسازد که بخش بزرگی از اینها اصلاً عایدی ندارد. بنابراین خیلی خطرناک است یک کشوری برای اموری که عایدی ندارد بخواهد وام خارجی بگیرد. واقعاً نمایندگان گرامی مجلس و نهادهای نظارتی دیگر خیلی باید حواسشان را از موضع منافع ملّی در این زمینه جمع کنند. در این زمینه دادههایی داریم که چه فاجعههایی به اقتصاد کشور تحمیل شده که مثلاً چشم انداز نرخ تضعیف ارز پول ملّی در محاسبهی بازدهیها در بانک مرکزی و جاهای دیگر دیده نشده و کشور تولیدکنندگان را به فلاکتهای بزرگ دچار کرده است.
مومنی گفت: یک ملاک این است که در هر رشتهای حق ندارید سرمایهگذاری کنید. یک معیار «بازدهی» است. معیار دوم اینکه محصولی که قرار است از این طریق تولید شود حتماً باید قابل مبادله باشد. این هم یک بحثی در اقتصاد سیاسی پولی بینالمللی هست که میگویند کشورهای در حال توسعه باید حواسشان باشد زمانی که بدهی ارزی برای کشور ایجاد میکنند باید وامها معطوف شود به زمینههایی که مستقیماً عایدی ارزی دارد یا به صرفه جویی ارزی قابل پس انداز منجر میشود. از جنبهی فنی حتی اگر بخواهید اقتصادی محض هم ببینید باید این دقتها را داشته باشید محصولی که از طریق وامگیری یا جذب سرمایههای دیگر تولید میشود قابل صدور باشد یا قابلیت جایگزینی واردات داشته باشد. حتی جایگزینی واردات به تنهایی کافی نیست.
وی گفت: از همه مهمتر این است که از منظر ترتیبات نهادی با همهی فروضی که عرض کردم حواستان باشد جذب سرمایهی فیزیکی و وام گیری خارجی از یک بستر نهادی کج کارکرد به یقین به گسترش فساد منجر میشود مگر اینکه از قبل و به صورت برنامهریزی شده، پیشینی تمهیداتی برای مهار فساد اندیشیده باشید. قطعاً اگر بستر نهادی را تمهید نکرده باشید وامگیری خارجی میتواند منشأ هوس رانیها و پروژههای جاه طلبانه و فاجعه آمیز شود، در جامعه گرایشهای مصرفی را دامن بزند و کشور را به سمت ساختمان سازی ببرد و کل منابع کشور را فریز کند و از این ناحیه قدرت چانه زنی کشور را به سقوط بکشد.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: باید توجه داشته باشیم که جذب سرمایه میتواند تشدید حجم ظرفیتهای بلا استفادهی تولیدی به همراه داشته باشد و به خروج سرمایه منجر شود. هر کدام از اینها واقعاً ماجراهایی دارد. کتاب «وام دام توسعه نیافتگی» که خانم سوزان جرج نوشته و جزو آثار ممتاز اقتصاد سیاسی بینالمللی است و خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده میتواند باید مورد بهره برداری قرار بگیرد. پس اگر میخواهید وام بگیرید حتی اگر دغدغههای استراتژیک صنعتی، پایداری محیط زیستی، ارتقاء کیفیت زندگی مردم، ملاحظات آمایشی و از این قبیل هم نداشته باشید فقط از جنبهی اقتصادی باید بسترهای نهادی پیش گیرنده از آن عوارض را ایجاد کرده باشید و در انتخاب رشته فعالیت هم باید آن دقتها را انجام داده باشید. پس ملاحظه میکنید چقدر حرف سخیفی است اگر بگوییم به دلیل اینکه آمریکاییها از این قضیه عصبانی هستند منتقدان ساکت باشند. پاس گلی بهتر از این نمیتوان به آمریکاییها داد که کسانی با ژست ضد آمریکایی در مملکت این کار را انجام میدهند.
مومنی گفت: قسمت بعدی بحث که مستقلاً به یک دورهی آموزشی نیاز دارد این است که اگر در مورد وامگیری خارجی بخواهد در کادر هدف انتقال تکنولوژی صورت بگیرد باید چه بسترهای نهادی فراهم کرد. یکی از چیزهای جالبی که همهی کشورهایی که تاکنون با چین تحت عنوان انتقال تکنولوژی مراوده داشتند میگویند به دلیل اینکه بخش اعظم توانایی چینیها در زمینهی تکنولوژی از طریق سرقت فناوری صورت گرفته و مشهورترین کشور دنیا در بیاعتنائی به قوانین حقوق مالکیت تکنیک هستند دنیا به آنها اجازه نمیدهد قرارداد انتقال تکنولوژی با کسی ببندند. صرف نظر از اینکه آیا این توانایی را دارند و اگر دارند آن را به ما میدهند یا نه با محدودیتها و فشارهای گستردهی بین المللی روبرو میشود. بنابراین مذاکره کنندههای ایرانی با طرف چینی باید از این زاویه هم خیلی حواسشان را جمع کنند.
وی گفت: من میگویم شما میخواهید وام بگیرید تا هر طور دلتان خواست استفاده کنید زمانی که باید آن همه قید را رعایت کنید مگر میتوانید قرارداد انتقال تکنولوژی ببندید در حالی که اصلاً استراتژی توسعه صنعتی ندارید؟ در حالی که در 15 سالهی گذشته بیسابقهترین صنعت زداییها در اثر بیکفایتی سیاستگزاریهایی که انجام شده به ایران تحمیل شده است.
او افزود: در حالی که واحدهای موجود صنعتی کشور بین یک دوم تا یک سوم از ظرفیتها را استفاده میکنند و دهها ماجرای دیگر که فقط میخواهم بگویم حتی اگر چینیها لوتی بینالمللی بودند تا زمانی که این گرفتاریها را در داخل داریم اتصال به خارج آبی برای ما گرم نمیکند، میخواهد چینی یا آمریکایی یا هر جای دیگری باشد. ما باید قابلیتهای خودمان را در این زمینه ها افزایش دهیم و بستر نهادی را فراهم کرده باشیم.
وی افزود: در این چند روزه آقای احمدینژاد گرد و خاک و ابراز نگرانی کرده دربارهی اینکه تفاهم نامه با چین واجد چه نگرانیهایی هست. من میخواهم بگویم حتی اگر از احمدینژاد حرف حساب مطرح شد باید بشنویم. از اینکه ایشان تذکر داده سپاسگزاریم اما به ایشان یادآوری میکنیم که سخیفترین و ناسنجیدهترین کارها در دورهی خود ایشان اتفاق افتاد. در دورهی سیاسی بینالمللی میگویند مفلوکترین کشورها هم زمانی که میخواهند با یک خارجی قرارداد ببندند میگویند یکی از خطوط قرمزشان این است که هرگز حتی اگر فعلش را انجام داده باشند به زبان نمیآورند که برای خارجیها فرش قرمز پهن میکنیم.
مومنی گفت: این یکی از سخیفترین و تحقیر آمیزترین عبارتهااست. در روزنامهی جهان اقتصاد پنجشنبه آذر 1390 زمانی که هنوز تحریمها ایجاد نشده بود سخنگوی آقای احمدینژاد این حرف را زد. ایشان آن عبارت سخیف را با افتخار اعلام کرد و وجه کمدی تراژدیاش این است که سخنگوی دولتی میگوید من برای خارجیها فرش قرمز پهن میکنم که ژست ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی هم دارد. معلوم میشود متأسفانه اینها به هیچکدام از لوازم حرفهایی که میزند حتی آگاهی هم ندارد تا چه رسد به اینکه بخواهند پایبندی عملی داشته باشند.
فرشاد مومنی گفت: پس از برجام آقای روحانی یک فرصت طلایی را از دست داد. همان موقع در صحبتهای خودمان به یک تحقیق استراتژیک استناد کردیم که بلافاصله پس از تحریم در آن زمان انجام شده بود. آنها گفته بودند اوباما در بیانیهای که پس از این توافق صادر کرد گفت این یک توافق مبتنی بر اعتماد متقابل نیست، یک توافق مبتنی بر راستی آزمایی است. این تحلیل را رویترز منتشر کرده بود و همان موقع ما این را ترجمه کردیم و حتی انتشار دادیم ولی متأسفانه مانند همهی حرفهای کارشناسی دیگر مسموع واقع نشد در آنجا گفته بود معنای حرف اوباما این است که ما نباید در زمینهی تولیدی با ایران به سراغ همکاری برویم. بنابراین فقط باید در این زمینه ادا دربیاوریم.
او افزود: چه اداهایی هستند که برای طرفهای برجام بالاترین سود را میآورد؟ گفته بود با اینکه بخش اعظم ایرانیها در فقر غوطه میخورند ولی یک طبقهی ممتازه دارند که سه میلیون جمعیت هستند. اکنون خیلیها به دلیل اینکه فهم عالمانه ندارند زمانی که میگوییم اوضاع و احوال عام مردم این گونه هست میگویند پس چیزهای لوکس کجا فروش میرود؟ آنها پاسخ را داشتند. اسمی که در گزارش استراتژیک آورده بود این بود که اینها super rich class هستند. طبقهی فوق ثروتمند دو ویژگی دارد: ویژگی اول اشتهای سیری ناپذیر برای مصرفهای لوکس؛ ویژگی دوم برای قیمت هیچ قیدی ندارند.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: بحث بر سر این است که در اقتصاد سیاسی بین الملل کشوری که میخواهد جذب سرمایهی خارجی کند اول باید فکری دربارهی نابرابریهای ناموجه اساسی کرده باشد وگرنه در مناسبات نابرابر تحت عنوانی که راه برای خارجی باز کنید آن که سیطره پیدا میکند مصرفهای لوکس است. شما میدانید در دورهی پس از برجام در بعضی از فروشگاههای تهران که برای ما حکایت اصحاب کهف را به یاد میآورد و قابل تصوّر هم نیست لوستر فروشیهایی وجود داشته که کف قیمت آنها از پانصد میلیون تومان به قیمتهای سال 94-95 شروع میشد. ما راه را برای این تجارت را باز کردیم بجای اینکه به تولید توجه داشته باشیم.
او ادامه داد: هر قدر به دولت آقای روحانی گفتیم ضد برنامهی توسعهی صنعتی اجرا میکنی و باید باب میدان دادن به مفت خوارگیها و سوداگریهای بانکهای خصوصی و من تبع آن را ببندید و اینها این کار را انجام ندادند و بر کشور ما تحمیل کردند. سؤال اینکه آیا کسانی که دولت روحانی را مورد نقد قرار میدهند ذرهای دانایی رو میکنند که بگویند این عبرتها را برای منافع ملّی گرفتهایم یا فقط مسئله منازعهی قدرت هست که بگویند این گروه بروند و رانتهایی که به آنها تعلق میگرفته به گروه دیگر تعلق بگیرد.
مومنی تأکید کرد: در اینجا مسئولیت نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور خیلی موضوعیت پیدا میکند. من یک فهرست بلند بالایی را یادداشت کردم دربارهی اینکه چه تجربههای ناتوانی و بد عهدی و بیتعهدی نسبت به قراردادها چینیها فقط در یک دههی گذشته وجود دارد. بنابراین زمانی که میخواهید قرارداد استراتژیک با اینها ببندید باید حواستان را جمع کنید به قدری باید قابلیتهای حقوقی بالا برود تا قادر باشید تضمینهای بازدارنده از طرف چینی بگیرید.
وی در پایان گفت: اگر میخواهید این کار را انجام دهید شرایط کنونی که در معرض آسیب پذیریهای ناشی از سقوط قیمت نفت و بازگشت تحریمها و مسئلهی کرونا هستیم به هیچ وجه شرایط مناسبی نیست و به هیچ وجه در شرایط کنونی هیچ نوع قراردادی با خارجیها توصیه نمیکنیم. ابتدا ما باید قابلیتهای خودمان را ارتقاء ببخشیم، نقصها و کج کارکردیهای نهادی را برطرف کنیم بعداً از کانال برنامههای سنجیده ببینیم کجا چه کمبودهایی داریم. در غیر این صورت قطعاً با شکست روبرو خواهیم و به دلیل اینکه طرفمان خیلی خشونت ورز هست میتواند برای ما هزینهها خسارتهای بدون برگشت هم داشته باشد.