با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، چون گفتار آقایان پخش میشود و ممکن است سوء تفاهمی بین مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم آیات و روایاتی وارد شده است که مخصوص به معصومین - علیهم السلام - است، و فقها و علمای بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل اینجانب. هر چند فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبرا موکول به آنان است، لکن این امر غیر ولایت کبرا است که مخصوص به معصوم است. تقاضای اینجانب آن است که در صحبتهایی که میشود و پخش میگردد ابهامی نباشد، و مرزها از هم جدا باشد. والسلام علیکم
پایگاه خبری جماران: اول آبان سال 64 بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در پیامی به نمایندگان مجلس نسبت تعریف و تمجید یکی از نمایندگان واکنش نشان دادند.
یکی از ویژگی های ممتاز امام پرهیز از تعریف و تمجیدی بود که از ایشان می شد. ایشان با اظهارات غلوآمیز برخورد می کردند همانطور که بعد از نطق غرّای فخرالدین حجازی نماینده تهران در مجلس در سال 59 واکنش نشان دادند.
پیام آن روز امام (س) به مجلس نمونه ای از این دقت نظر است. در پیام امام خمینی (س) آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، چون گفتار آقایان پخش میشود و ممکن است سوء تفاهمی بین مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم آیات و روایاتی وارد شده است که مخصوص به معصومین - علیهم السلام - است، و فقها و علمای بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل اینجانب. هر چند فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبرا موکول به آنان است، لکن این امر غیر ولایت کبرا است که مخصوص به معصوم است. تقاضای اینجانب آن است که در صحبتهایی که میشود و پخش میگردد ابهامی نباشد، و مرزها از هم جدا باشد.
والسلام علیکم.»
این بار اولی نبود که امام نسبت به تعریف و تمجیدهای دیگران واکنش نشان می دادند.
دو هفته قبل از این پیام، مراسم تحلیف آیت الله خامنه ای برای مرحله دوم ریاست جمهوری برگزار شده بود و مجلس بار دیگر به نخست وزیری میرحسین موسوی رای داده بود.
اول آبان ماه یحیی سلطانی، نماینده وقت اردستان در حال نطق درباره انتخاب وزرا و افراد کابینه طبق نظر امامبود. او در سخنان خود گفت: در نظام امامت، یکی از فلسفه های وجود امام معین است که امت بینش او را مبنای حرکت خود قرار دهد. علی(ع) درضمن سخنان خود درباره رهبری اهل بیت رسول خدا چنین می فرماید، «یکی از فلسفههای وجودی امام این است که تندروان به او بر میگردند و عقب افتادگان خود را به او میرسانند.»
نماینده وقت اردستان گفته بود: از این روایت استفاده میشود که نه تنها خط و جریان عملی را امام باید ترسیم کند، که تندی و کندی حرکت را نیز او باید تعیین کند.
وی ادامه میدهد: در اینگونه موارد حکم امام لازم نیست، تکلیف نباید بکند، تنها جهتگیری و روشنگری او ولو با اشاره، تکلیف امت را روشن میکند. روایاتی که امام را به نور تشبیه میکند، روایاتی که امام را به شمس و خورشید تشبیه میکند به همین مطلب اشاره دارد.
سلطانی، همچنین در ادامه ادعا کرد: در روایات، اطاعت از امام با اهمیت خاصی تلقی شده است. امامصادق میفرماید: «درهای نیکی این است که انسان در مقابل رهبر و امام بگوید سمعاً و طاعتاً. کسی که حرف را بشنود و اطاعت کند فردای قیامت حجتش قوی است و هیچ دلیلی علیه او نخواهد بود.»
اتفاقا امام آن روز در حال گوش دادن به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی بودند. ایشان بعد از شنیدن سخنان سلطانی پیام فوق را نگاشته و به مجلس شورای اسلامی فرستادند.
این پیام چهار آبان که روز کاری بعدی مجلس بود توسط مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در صحن مجلس قرائت شد.
هاشمی رفسنجانی، پس از قرائت پیام میافزاید: ظاهرا این پیام حضرت امام (س) ناظر به روایاتی است که در یکی از جلسات گذشته اینجا خوانده شده که در مورد ائمه معصومین بوده و به طور کلی امام (س) حسیاسیت دارند روی مسائلی که بوی غلو بدهد و مرزها را بشکند.
وی در انتهای این نطق خاطر نشان میکند: امام (س) از مجلس شورای اسلامی توقع دارند که پخش میشود مراعات کنیم چیزهایی که بوی غلو میدهد اینجا مطرح نشود، و به اضافه اینکه مسائلی که ممکن است در میان جامعه حرف درست کند، همان طوری که اشاره فرمودند و بحث های ناجوری درست کند، آن ها هم مطرح نشود.
نمونه دیگر این موضوع تذکر به فخرالدین حجازی نماینده مجلس اول شورای اسلامی بود. 4 خرداد 59 حجازی در حضور امام (س) در حسینیه جماران نطقی غرا کرد که در آن مدح و ثنای امام موج می زد. وی سخنرانی خود را با جملۀ «باَبی اَنْتَ وَ اُمّی» آغاز کرد و امام را سلیمان و داوود زمان و میراث بر پیامبران و امامان خواند.
اما امام بعد از نطق حجازی به وی گفتند: من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند دربارۀ من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه می برم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می کنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله می کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند.